آورده اند روزی ...
یک فیل شتابان از جنگل می گریخت !
سبب را پرسیدند،
گفت :
سلطان جنگل دستور داده که
تمام زرافه ها را گردن بزنند!
گفتند :
ای فیل دانا تو را چه به زرافه ،
تو که فیل هستی ،
گریختن از چیست؟
فیل گفت :
آري من فیل هستم
اما شیر یک الاغ را
مامور پیگیریِ این موضوع
کرده است!
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
#ضرب_المثل
#پولش_را_خرج_اتینا_کرده
💎هرگاه كسی پولی را كه باید صرف مخارج لازم و ضروری شود در راه بیهوده و طریق غیر عادلانه خرج كند ، با استفاده از ضرب المثل بالا می گویند : فلانی همه را خرج اتینا كرد ، یعنی نفله كرد و روی اصل جهالت و جوانی به مخارج غیر لازم رسانید .
آورده اند كه ...
اتینا حشرات خرد و به كنایه به آدمهای فرومایه می گویند .
شادروان امیر قلی امینی می نویسد : سابقاً مطربها در مجالس عروسی و امثال آن پس از آنكه یك دور می رقصیدند در مقابل هر یك از میهمانها می نشستند و پس از چندی سر و كله آمدن و عشوه گری كردن زنگی را كه در شست یا یك نعلبكی را كه در دهان داشتند جلو می برند و او به همت خود یا سكه ای زر یا سكه ای نقره در زنگ یا نعلبكی او می ریخت و در حقیقت پولی مفت و رایگان را از دست می داد ، به همین مناسبت به خرجهای بیهوده و بی مصرف عنوان خرج اتینا دادند و آن جزء اصطلاحات مثلی قرار گرفت . اتینا در اصل اطیناست كه در تلفظ عوام بدین صورت درآمده است و راجع به مورد استعمال این واژه باید دانست كه سابقاً پس از دریافت شاد باش یكی از مطربان با بانگ بلند اعلام می داشت ، اعطینا یعنی مرحمت كردند ، این توصیف معلوم كردید كه واژه اتینا از فعل عربی اعطینا می باشد و در آن روزگار كه زبان عربی ، بیشتر از امروز در كشور ایران رواج داشت بر سر زبانها افتاده و به صورت ضرب المثل درآمده است .
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
#حکایت
♦️به مختارالسلطنه گفتند که ماست در تهران خیلی گران شده است. فرمان داد تا ارزان کنند. پس از چندی ناشناس به یکی از دکانهای شهر سر زد و ماست خواست.
ماست فروش که او را نشناخته بود پرسید : چه جور ماستی میخواهی ؟ ماست خوب یا ماست مختارالسلطنه !
وی شگفتزده از این دو گونه ماست پرسید.
ماست فروش گفت: ماست خوب همان است که از شیر میگیرند و بدون آب است و با بهای دلخواه میفروشیم. ماست مختارالسلطنه همین تغار دوغ است که در جلوی دکان میبینی که یک سوم آن ماست و دو سوم دیگر آن آب است و به بهایی که مختارالسلطنه گفته میفروشیم. تو از کدام میخواهی؟!
مختارالسلطنه دستور داد ماست فروش را جلوی دکانش وارونه از درختی آویزان کرده و بند تنبانش را دور کمر سفت ببندند. سپس تغار دوغ را از بالا در لنگههای تنبانش بریزند و آنقدر آویزان نگهش دارند تا همه آبهایی که به ماست افزوده از تنبان بیرون بچکد!
چون دیگر فروشندهها از این داستان آگاه شدند، همگی ماستها را کیسه کردند!
وقتى ميگن فلانى ماستشو كيسه كرده يعنى اين
ولی حیف که دیگر مختارالسلطنه ای نیست
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
داستان کوتاه واقعی
سانجو یک مرد هندی بود به طور ناگهانی شکمش ورم کرد و به نظر میرسید که در حال زایمان است.
یک شب درد زیاد باعث شد تا به بیمارستان برود. در ابتدا پزشکان فکر می کردند که غده سرطانی بزرگی در شکم باگات وجود دارد بنابراین تصمیم به جراحی و خارج سازی آن از شکم مرد گرفتند.
پزشکان فکر میکردند که این تومور به قدری بزرگ است که به دیافراگم وی فشار وارد آورده و تنفس او را با مشکل روبه رو کرده است.
ولی آنها پس از آغاز جراحی متوجه پدیده عجیبی شدند که تا کنون با آن برخورد نداشتند. بعد از شکافت عمیق شکم مرد، یک گالن حاوی مایعات در شکم او پاره شد و سپس اتفاق بسیار عجیبی رخ داد که حیرت همگان را برانگیخت.
پزشکان متوجه تعداد بسیار زیادی استخوان در داخل شکم مرد شدند، در ابتدا یک عضو از بدن و سپس عضو دیگری، مقداری مو، یک فک و قسمتهایی از اعضا تناسلی را از شکم مرد خارج کردند.
در داخل شکم باگات یک موجود ناقص وجود داشت که پا و دست کاملا شکل گرفته و کامل با ناخنهای بسیار بلند داشت.
در ابتدا به نظر میرسید که این مرد هندی باردار بوده و بچهای در شکم خود پرورش داده ولی گروه پزشکی بیمارستان هند متوجه شدند که برادر دو قلوی باگات در شکم وی قرار داشته که به تدریج در شکم او رشد پیدا کرده و به قدری بزرگ شده که زندگی او را در خطر انداخته است.
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺣﺎﻓﻆ از دنیا میرود، ﺑﺮﺧﯽ ﻣﺮﺩﻡ ﮐﻮﭼﻪ ﻭ ﺑﺎﺯار ﺑﻪ ﻓﺘﻮﺍﯼ ﻣﻔﺘﯽ ﺷﻬﺮ ﺷﯿﺮﺍﺯ ﺑﻪ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ میریزند ﻭ ﻣﺎﻧﻊ ﺩﻓﻦ ﺟﺴﺪ ﺷﺎﻋﺮ ﺩﺭ ﻣﺼﻼﯼ ﺷﻬﺮ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ، به این ﺩﻟﯿﻞ ﮐﻪ برخی می گفتند ﺍﻭ ﺷﺮﺍﺏﺧﻮﺍﺭ ﻭ ﺑﯽﺩﯾﻦ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺤﻞ ﺩﻓﻦ ﺷﻮﺩ!
ﻓﺮﻫﯿﺨﺘﮕﺎﻥ ﻭ ﺍﻧﺪﯾﺸﻤﻨﺪﺍﻥ و علمای ﺷﻬﺮ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺑﻪ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ برمیخیزند. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﮕﻮ ﻣﮕﻮ ﻭ ﺟﺮ ﻭ ﺑﺤﺚ ﺯﯾﺎﺩ، ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﯿﺎﻥ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ میدهد ﮐﻪ ﮐﺘﺎﺏ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﻭﺭﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻓﺎﻝ ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺁﻣﺪ ﺑﺪﺍﻥ ﻋﻤﻞ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ.
ﮐﺘﺎﺏ ﺷﻌﺮ ﺭﺍ ﺩﺳﺖ ﮐﻮﺩﮐﯽ میدهند ﻭ ﺍﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ میکند ﻭ ﺍﯾﻦ ﻏﺰﻝ ﻧﻤﺎﯾﺎﻥ میشود:
«ﻋﯿﺐ ﺭﻧﺪﺍﻥ ﻣﮑﻦ ﺍﯼ ﺯﺍﻫﺪ ﭘﺎﮐﯿﺰﻩ ﺳﺮﺷﺖ
ﮐﻪ ﮔﻨﺎﻩ ﺩﮔﺮﺍﻥ ﺑﺮ ﺗﻮ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﻧﻮﺷﺖ
ﻣﻦ ﺍﮔﺮ ﻧﯿﮑﻢ ﻭ ﮔﺮ ﺑﺪ ﺗﻮ ﺑﺮﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﺵ
ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺁﻥ ﺩِﺭﻭَﺩ ﻋﺎﻗﺒﺖ ﮐﺎﺭ ﮐﻪ ﮐﺸﺖ
ﻫﻤﻪ ﮐﺲ ﻃﺎﻟﺐ ﯾﺎﺭﻧﺪ ﭼﻪ ﻫﺸﯿﺎﺭ ﻭ ﭼﻪ ﻣﺴﺖ
ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺧﺎﻧﻪ ﻋﺸﻖ ﺍﺳﺖ ﭼﻪ ﻣﺴﺠﺪ ﭼﻪ ﮐﻨﺸﺖ»
ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﻌﺮ ﺣﯿﺮﺕ ﺯﺩﻩ میشوند ﻭ ﺳﺮﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺰﯾﺮ میافکنند...
ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺩﻓﻦ پیکر حافظ انجام میشود ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺣﺎﻓﻆ «ﻟﺴﺎﻥ ﺍﻟﻐﯿﺐ» ﻧﺎﻣﯿﺪﻩ ﺷﺪ...
📚 تاریخ ﺍﺩﺑﯿﺎﺕ ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﺩﻭﺍﺭﺩ ﺑﺮﺍﻭﻥ، ﺟﻠﺪ ﺳﻮﻡ
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
پیرزنی دو کوزه آب داشت که آنها را آویزان بر یک تیرک چوبی بر دوش خود حمل می کرد! یکی از کوزه ها ترک داشت و مقدارى از آب آن به زمين مى ريخت، درصورتیکه دیگری سالم بود و همیشه آب داخل آن به طور کامل به مقصد می رسید! به مدت طولانی هر روز این اتفاق تکرار میشد و زن همیشه یک کوزه و نیم آب به خانه می برد! ولی کوزه شکسته از مشکلی که داشت، بسیار شرمگین بود که فقط می توانست نیمی از وظیفه اش را انجام دهد! پس از دو سال، سرانجام کوزه شکسته به ستوه آمد و با پیرزن سخن گفت! پیرزن لبخندی زد و گفت هیچ توجه کرده ای که گلهای زیبای این جاده در سمت تو روییده اند و نه در سمت کوزه سالم!؟ اگر تو اینگونه نبودی این زیبايی ها طروات بخش خانه من نبود! طی این دو سال این گلها را می چیدم و با آنها خانه ام را تزیین میکردم! هر یک از ما شکستگی خاص خود را داریم ولی همین خصوصیات است که زندگی ما را در کنار هم لذت بخش و دلپذیر می کند! باید در هر کسی خوبی هایش را جستجو کنیم و بیاموزیم! پس به دنبال شکستگی ها نباش که همه به گونه ای شکستگی داریم، فقط نوع آن متفاوت است!
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
میخواهم بگویم؛
فقر همه جا سر میکشد …
فقر ، گرسنگی نیست، عریانـے هم نیست …
فقر ،حتـے گاهـے زیر شمش های طلا خود را پنهان میکند…
فقر ، چیزی را “نداشتن” است ؛ ولـے آن چیز پول نیست ؛ طلا و غذا هم نیست …
فقر ، ذهن ها را مبتلا میکند …
فقر ، اعجوبه ایست که بشکه های نفت در عربستان را تا ته سر میکشد …
فقر ، همان گرد و خاکـے است که بر کتابهای فروش نرفته ی یک کتابفروشـے می نشیند …
فقر ، تیغه های برنده ماشین بازیافت است که روزنامه های برگشتــے را خرد میکند …
فقر ، کتیبه ی سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند …
فقر ، پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل به خیابان انداخته میشود …
فقر ، همه جا سر میکشد …
فقر ، شب را “بی غذا” سر کردن نیست …
فقر ، روز را “بـے اندیشه” سر کردن است …
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
هدایت شده از تبلیغات حرم🔺
6.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
محققان ایرانی توانستند محلول های ضد لغزش برای لاستیک های خودرو تولید کنند.
با این فناوری رانندگان دیگر برای تردد در جاده های برفی و کوهستانی نیازی به زنجیرچرخ ندارند.
مشاوره رایگان ارسال عدد 55 به 50009120❄️🚘
9.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💡مهمترین فرد زندگی شما کیست؟
تا حالا به این فکر کردین که مهمترین فرد زندگیتون چه چه کسی است؟
این گزارش جذاب را تماشا کنید
.📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
هدایت شده از تبلیغات حرم🔺
27.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥خداحافظی با بوتاکس برای همیشه🤩
✅روش دائمی و مقرون به صرفه برای برطرف کردن چین و چروک و افتادگی پوست💁🏻♀️
✅مورد تایید متخصصین وزارت بهداشت🤗
🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻
💭مشاوره رایگان ارسال عدد 32 به سامانه 50009020
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فراموش نکن، نیلوفر ؛
جایزه ی ایستادگی مرداب است،
بادبادک تا با باد مخالف رو به رو
نگردد اوج نخواهد گرفت،
نوشته های روی شن مهمان
اولین موج دریاست،
زیادی خوبی نکن انسان است
و فراموش کار،
حتی روزی میرسد که به تو
میگویند شما!؟
در گاوبازی میدونی به چه
کسی جایزه ی اول تعلق میگیره؟
به کسی که نسبت به حمله ی گاو
بهترین جاخالی ها رو میده،
نه به اون کسی که با گاو درگیر میشه
.📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
هدایت شده از تبلیغات خاتون
❌ مرکز پخش #عمده #روسری و #ست_حجاب ✅😍
#بانک_روسری #50 #هزاری 😱👇🏼
شروع قیمت از #4000 ت😱😳😳
اعتراض هم صنفا 😆
💕کیفیت عالی👌💪
❌ارسال رایگان 🚛
✅ http://eitaa.com/joinchat/1019674626C04b8af277b