هدایت شده از تبلیغات گسترده موج 🌊
همیشه مشکل #اندازه گیری داشتم 😔هیچ وقت نتونستم یه لباس با تن خور درست دربیارم 😢
#عاشق_بافتنی_بودمو و در #حسرت بافتنیای دیگران😞
دوستم مشکلمو حل کرد 😍با معرفی این کانال👇🏼
http://eitaa.com/joinchat/2735996945Cf7c9089658
لباس بالا کار #چندمه با سفارش بالا💃
خواستن توانستن است فقط با این کانال☝️🏽
هدایت شده از تبلیغات حرم🔺
اگه واقعاقصد داری #بافتنی یادبگیری
من با #تضمین💯 آموزش میدم😊
در کوتاهترین زمان🕐 ✅
http://eitaa.com/joinchat/2735996945Cf7c9089658
سریعتر عضوشو ☝️ببین خودت☝️
📚داستان زیبا
صدقه از دارایی نمیکاهد..
جوانی در دانشکدهای از پیشرفتهترین دانشکدههای اقتصادی و تجاری آمریکایی فارغ التحصیل شد و برگشت تا در کسب و کار فروش لوازم خانگی به پدرش کمک کند، ناگهان متوجه شد که پدرش هر ماهی یک دستگاه لباس شویی یا یخچالی و یا اجاق گاز ی را در راه خدا به مستمندان (فقرا، بی سرپرستان و بیوه زنان) کمک میکند.
پسر بشدت در برابر این کار پدرش ایستاد و آن را تلف کردن مال قلمداد میکرد و شروع کرد به حساب و کتاب که هزینه هر ماه و هر سال چنین و چنان میشود و بعد از ده سال چه مبلغ هنگفتی جمع میشود که اگر این مبلغ را در سرمایه گذاری به راه اندازد چه سودی خواهد داشت.
سرانجام به نتیجهای دست یافت که به آسانی نمیتوانست از آن گذشت!
آمار و ارقامی که به آن دست یافته بود به سادگی قابل چشم پوشی نبود... لذا با پدرش شروع به مجادله کرد تا او را قانع کند که چگونه در اشتباه است و این کار او کاملا مخالف قوانین و اصول تجارتی است که او در دانشگاههای آمریکایی خوانده است.
پدر سادهاش از او پرسید: آیا تعداد گوسفندان بیشتره یا سگها؟ گفت: گوسفند:
سپس پرسید: سگها در سال بیشتر تولید مثل میکنند یا گوسفندان؟
سگها بیشتر از یک بار در سال تولید مثل میکنند و هر بار نیز پنج یا شش و یا بیشتر از اینها نیز تولید مثل میکنند... اما میش کاملا برعکس؛ سالی یک یا دو بره تولید مثل میکند.
سپس پدر ادامه داد و پرسید؟ که مردم سگ میخورند یا گوسفند و میش؟
جوان جواب داد: معلوم است گوسفند
پدر گفت: پس مادام سگها بیشتر از گوسفندان زاد و ولد میکنند و مردم بیشتر گوسفندان را ذبح میکنند و میخورند و سگها اصلا خوردنی نیستند، پس چرا تعداد گوسفندان چندین و چندین برابر سگها است؟
جوان ساکت ماند و جوابی نداشت؛ پدر به او گفت: این معادله در دانشگاههای آمریکایی و غرب قابل تعلیم نیست.
پسر دلبندم این یعنی برکت و دادن صدقه و بخشیدن مال باعث افزایش ثروت میشوند و هرگز از آن نمیکاهند و این موضوع به خدا ارتباط دارد...
مال هیچ بندهای با دادن صدقه کاهش نمییابد.
.📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
هدایت شده از سابقه گسترده طلایی💛
#گیفت_گیسو
اینجا یه عالمه 🎁گیفت عروسی💍 و تولد 💝 داریم
هر کسی می تونه گیفت اختصاصی خودش رو داشته باشه 🤩
چه طوری ؟!؟! 🤔
این شمایید که جزئیات رو انتخاب می کنید 😀
برای شما لیبل اختصاصی طراحی میشه 😍😍😍😍
وارد کانال بشید و بقیه گیفت ها رو ببینید 👇
https://eitaa.com/joinchat/3392602352Cbb41724ee3
🔥 تخفیف ویژه ۱۰ درصدی برای ۱۰ سفارش اول 🔥
هدایت شده از تبلیغات حرم🔺
می تونی یه هدیه🎁 کوچولو بدی به کسانی که به #جشن تو اومدن 😊
خودت اونو طراحی کنی و اسم خودت روی اون بزنی 😍
برای انتخاب بیا اینجا 👇
https://eitaa.com/joinchat/3392602352Cbb41724ee3
🌸🍃🌸🍃
یکی از فرزندان مرحوم شیخ مرتضی انصاری به واسطه نقل می کند که:
مردی روی قبر شیخ افتاده بود وبا شدت گریه می کرد. وقتی علت گریه اش را پرسیدند، گفت:
جماعتی مرا وادار کردند به این که شیخ را به قتل برسانم. من شمشیرم را برداشته نیمه شب به منزل شیخ رفتم . وقتی وارد اتاق شیخ شدم، دیدم روی سجاده در حال نماز است، چون نشست من دستم را با شمشیر بلند کردم که بزنم در همان حال دستم
بی حرکت ماند وخودم هم قادر به حرکت نبودم به همان حال ماندم تا او از نماز فارغ شد بدون آن که
بطرف من برگردد گفت:
خداوند چه کرده ام که فلان کس را فرستاده اند که مرا بکشد ( اسم مرا برد ) . خدایا من آن ها را بخشیدم تو هم آن ها را ببخش .
آن وقت من التماس کردم ، عرض کردم: آقا مرا ببخشید.
فرمود : آهسته حرف بزن کسی نفهمد برو خانه ات صبح نزد من بیا .
من رفتم تا صبح شد همه اش در فکر بودم که بروم یا نروم واگر نروم چه خواهد شد بالاخره بخودم جراءت داده رفتم . دیدم مردم در مسجد دور او را گرفته اند ، رفتم جلو وسلام کردم ، مخفیانه کیسه پولی به من داد و فرمود:
برو با این پول کاسبی کن .
من آن پول را آورده سرمایه خود قرار دادم وکاسبی کردم که از برکت آن پول امروز یکی از تجار بازار شدم وهر چه دارم از برکت صاحب این قبر دارم.
#منابع:
زندگانی شیخ مرتضی انصاری
داستان هایی از مقامات مردان خدا، ص۸
.📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
هدایت شده از تبلیغات گسترده موج 🌊
انبارمون پر شده از ظروف سرامیکی بدون کارتن👆❌
تعداد محدودی سرویس سرامیکی بعلت #خراب شدن #کارتن قیمت #؟؟؟تومان
🔴تعداد محدود
بزن رو لینک آدرسش اینجاست
جهت سفارش👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/866844716Cbb5723aa7a
مسیولیت ارسال تا درب منزل👌🌺🌺
هدایت شده از تبلیغات حرم🔺
شده تاالان چیزی داشته باشی دلت نیاد ازش استفاده کنی😍😍😍😍💐💐💐
تواین کانال پراز چیزهای خاص وقشنگ هست که هیچ جا نمیتونی پیدا کنی😌😌😌👌👌👌👌🌼🌼🌼🌼🌼🌹👇
چیزایی که بچینی توکمدت واستفاده کنی دل همه رو میبری 😊😊😊❤️❤️❤️❤️🌺
میگی نه 😏😏😒
فکرکردی دروغ میگم 😳😏
بزن رولینک تا ببینی دروغ نیست👌👌👌❤️❤️❤️😍😍😍😍😍😍
👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/866844716Cbb5723aa7a
📚 داستان کوتاه
ابراهیم خواص گوید: شبی در بیابان گم شدم. صدای درندگان بدنم را میلرزاند. به خدا توکل کردم و آرامش بر من حاکم شد. مدتی به رفتن ادامه دادم، صدای خروسی شنیدم و یقین کردم به آبادی رسیدهام و طعمه درندگان بیابان نخواهم شد.
به نزدیک صدای خروس رسیدم، خرابهای دیدم، ناگهان سه راهزن مرا گرفتند و هر چه داشتم غارت کردند.
ناراحت و عبوس به گوشه دیگر خرابه رفتم و با خدای خود گفتم، من که توکل کردم، چرا با من چنین کردی؟
خوابیدم. در عالم رویا خبرم دادند، توکل کردی باید تا آخر میرفتی، وقتی صدای خروس را شنیدی ترست از بین رفت و یقین کردی از خطر رها شدی و توکلت کم شد. و ما نظر حمایت از تو برداشتیم و فرشتگان محافظت را امر کردیم تو را به حال امیدت، که خروس بود رها کنند پس گرفتار راهزنان شدی.
سحر برخیز و به خرابه برگرد.
طلوع آفتاب به خرابه رفتم و دیدم 3 گرگ راهزنان را طعمه خود کردهاند و هر چه از من به تاراج بردهبودند آنجا بود.
به خداوند توکل کن و کار وامور خویش به او بسپار
که او توکل کنندگان را دوست میدارد
وکارشان را به
سرانجام میرساند...
.📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
هدایت شده از 🦋خصوصی 🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با اینکـه #کلاس_زبان رفتم ولی اصلا هیچـی بلد نیستـم😒💔
اینقـدر پول بده اخرش هیچـی کهـ هیچی☹️
تااینـکه اون روز #دوستـم بعد مدت ها دیدم😍
باهام #انگلیسی سلام احوال پرسی کرد🤯
چندتا حرف دیگه زد که من #متوجـه نشدم😓
بهش گفتم با اینکـه رفتم کلاس زبان
ولی جز #احوال پرسی چیزی یاد نگرفتم❗️
با حرفی کهـ زد #متعجب بهش نگاه کردم😳🔥
اخهـ مگه میشد رایگان اینقدر به انگلیسی #مسلط بود!!!!😳😍
باذوق هیجان ازش لینکاین#کانال گرفتـم🤗
الان دیگـه عالـی #انگـلیسی حرف میزنـم😇
#دیگه_تو_مدرسه_مشکل_انگلیسی_ندارم💙
♨️ایـن کانال کـاری کرد معلـم خصوصی هام بیـان پیش خـودم انگلیـسی یاد بگـیرن😂😍
https://eitaa.com/joinchat/1569783919Ce7fa554973
برو اینـجا با هر سنـی که هستی میتـونی عالـی انگـلیسی حرف بزنـی😍❌
📚📚#حڪایت خواندنے📚📚
پا را به اندازه گلیم خود دراز کن
روزی شاه عباس از راهی می گذشت. درویشی را دید که روی گلیم خود خوابیده است و چنان خود را جمع کرده که به اندازه ی گلیم خود درآمده. شاه دستور داد یک مشت سکه به درویش دادند.
درویش شرح ماجرا را برای دوستان خود گفت. در میان آن جمع درویشی بود که به فکر افتاد او هم از انعام شاه نصیبی ببرد، به این امید سر راه شاه پوست تخت خود را پهن کرد و به انتظار بازگشت شاه نشست. وقتی که مرکب شاه از دور پیدا شد، روی پوست خوابید و برای اینکه نظر شاه را جلب کند هریک از دست ها و پاهای خود را به طرفی دراز کرد بطوری که نصف بدنش روی زمین بود. در این حال شاه به او رسید و او را دید وفرمان داد تا آن قسمت از دست و پای درویش را که از گلیم بیرون مانده بود قطع کنند. یکی از نزدیکان شاه از او سوال کرد که: شما در رفتن درویشی را در یک مکان خفته دیدید و به او انعام دادید. امادر بازگشت درویش دیگری را خفته دیدید سیاست فرمودید، چه سری در این کار هست ؟شاه گفت: درویش اولی پای خود را به اندازهِ گلیم خود دراز کرده بود اما درویش دومی پایش را از گلیمش بیشتر دراز کرده بود"
.📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
هدایت شده از تبلیغات حلال
خالم میخواست #چادر بخره اما
هزینش واقعا سر به فلک میکشید😕
یه روز تو ایتا یه #کانال دیدم که چادر کهنه رو با #چادر_نو عوض میکرد😳
به خالم گفتم خالم باورش نمیشد 😁
تا اینکه [[ کانال زیر ]] رو بهش نشون دادم
👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3547398199Cf7e1bfc230
تا الان سه تا چادر کهنهشو عوض کرده☺️👆