eitaa logo
عجیب و پر ابهام🥶
23.1هزار دنبال‌کننده
20.3هزار عکس
18.9هزار ویدیو
38 فایل
﷽حَسْبُنَاالله‌وَنِعْمَ‌الْوَکیٖلْ...خُڋا‌ݕَڔٰاےِݦَݧ‌ْڬٰاڣٖیښٺ❤ تعرفه تبلیغات http://eitaa.com/joinchat/1634205710Cfca0499cd4
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبلیغات حرم🔺
پــــنجاه هزااررررر تومان تخفیف ویژه خرید چادر مشکی برای عضویت بزن روی چادر😊👇👇 ـ ⚫️ ـ ⚫️ ـ ⚫️ ⚫️ ـ ⚫️⚫️ ⚫️ ⚫️ ـ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ـ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ ⚫️⚫️⚫️ ⚫️ ـ ⚫️ ـ ♦️ ♦️ ⚫️ ـ ♦️ بزرگترین و معتبرترین فروشگاه چادر مشکی در ایتا✅ ☺️
🌸🍃🌸🍃 در تذکره الاولیا آمده است که فضیل عیاض در زمان مرگش دو دختر داشت.به همسرش وصیت کرد وقتی که من مردم چنین کن. همسرش طبق وصیت فضیل، بعد از مرگ فضیل، دست دختران را گرفت و بالای کوه بوقبیس رفت. پس از این که در سجده افتاد و کلی گریه کرد، این جمله فضیل را بر زبان آورد و دعا کرد. (( خدایا فضیل تا زنده به اذن تو بود، نگهداری و مراقبت این دختران به او سپرده بودی و چون از دنیا رفت، و در زندان گور جسم او را زندانی کردی، این دو دختر را به تو می سپارم. فضیل ( با اینکه ثروت هم داشت) کسی ندارد که پس از مرگش به او چون تو اطمینان و یقین کند. خلایقی که امانت دادی به خودت امانت می سپارمش)) در این حال پادشاه یمن از کنار کوه می گذشت که از دور آنها را دید و امر کرد نزد او آوردند. دو پسر داشت ، هر دو دختر را به عقد پسران خود درآورد و همان جا دختران از مادر خداحافظی کردند و سوار مرکب پادشاه شده و به قصر پادشاه رفتند. 📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk
یه کانال معرفی میکنم که نیازی به هیچ کانالوآموزشگاهی نباشه🤗 چون منتخب همه سایتهای معروف جهان رو با داره😉 https://eitaa.com/joinchat/3140812830Cfe254a5e79 💃
هدایت شده از تبلیغات حرم🔺
یه چیز آوردم که به درد هممممه میخوره 🔰 💠 اگه طبع همسرت سرده روی یخ کلیک کن و 🔥اگه طبعش گرمه روي آتش کلیک کن👇 ⬜️⬜️⬜️ا⬜️⬜️⬜️ا⬜️⬜️⬜️ ⬜️🔥⬜️ا⬜️⬜️⬜️ا⬜️💠⬜️ ⬜️⬜️⬜️ا⬜️⬜️⬜️ا⬜️⬜️⬜️ ❌❌ به امتحانش می ارزه 👆👆❌❌
🌸🍃🌸🍃 مردي به همراه دو کودکش داخل اتوبوس بودند. بچه ها شيطنت و سر و صدا مي کردند و مرد هم در فکر فرو رفته بود. مردم با هم پچ پچ مي کردند و مي گفتند عجب پدر بي ملاحظه ايست و بچه هايش را آرام نمي کند! بالاخره يک نفر بلند شد و به مرد گفت: چرا بچه هايت را آرام نميکني ؟ مرد گفت الان از بيمارستان مي آييم و مادر بچه هايم فوت کرده. در فکرم که چطور اين خبر را به بچه ها بدهم ! در اين لحظه بود که مردم بجاي غر و لند ، شروع به بازي کردن با بچه ها و سرگرم کردنشان شدند و مرد باز در غصه هايش غرق شد ... هيچگاه بدون درک شرايط ديگران ، در مورد آنها قضاوت نکنيم. 📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk
🌸🍃🌸🍃 خیاطی می گفت: اگر شبها جیبهای لباسها را خالی کنید, لباس ها زیباتر به نظر می رسند و بیشتر عمر خواهند کرد. بنابراین من قبل از خواب اشیایی مانند خودکار و پول خرد و دستمال را از جیبم درمیآورم و آنها را مرتب روی میز می گذارم, و چیزهای زائد را به درون سطل زباله میریزم. یک شب وقتی که مشغول اینکار بودم, به نظرم رسید که ممکن است خالی کردن ذهن نیز مانند خالی کردن جیب باشد.. همه ی ما در طی روز مجموعه ای از آزردگی, پشیمانی, اضطراب را جمع آوری می کنیم. اگر اجازه دهیم که این افکار انباشته شوند, ذهن را سنگین می کنند; پس ذهنمان را پاک کنیم تا دنیای زیباتری بسازیم. 📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk
خودم: تو این کانال عضو شو چون همه هاشو داره میفروشه😳😳‼️‼️‼️ فقط با 30 تومان هرچی خواستی بخر بقیه پولشو هم قسطی پرداخت کن 🔥🙈🙈 https://eitaa.com/joinchat/4236640275C476678dee1 تنها کانالی که برای همه سایز ها و سایز بزرگ ها لباس زیر داره 😍😍 فروش تک ، عمده ، اقساطی✅😳
هدایت شده از تبلیغات حرم🔺
منبع همه لباس زیر های لوند و دیوونه 🔥😎 این کانال مورد تایید کل ایتاست با کلی رضایت مشتری خودت بزن رو لینک و ببین👇👇 https://eitaa.com/joinchat/4236640275C476678dee1 مخصوص که میخوان همیشه توی خونه و بگردند😍🙈
🌸🍃🌸🍃 آورده‌اند كه شیخ جنید بغداد به عزم سیر از شهر بغداد بیرون رفت و مریدان از عقب او شیخ احوال بهلول را پرسید. گفتند او مردی دیوانه است. گفت او را طلب كنید كه مرا با او كار است. پس تفحص كردند و او را در صحرایی یافتند. شیخ پیش او رفت و سلام كرد. بهلول جواب سلام او را داده پرسید چه كسی هستی؟ عرض كرد منم شیخ جنید بغدادی. فرمود تویی شیخ بغداد كه مردم را ارشاد می‌كنی؟ عرض كرد آری.. بهلول فرمود طعام چگونه میخوری؟ عرض كرد اول «بسم‌الله» می‌گویم و از پیش خود می‌خورم و لقمه كوچك برمی‌دارم، به طرف راست دهان می‌گذارم و آهسته می‌جوم و به دیگران نظر نمی‌كنم و در موقع خوردن از یاد حق غافل نمی‌شوم و هر لقمه كه می‌خورم «بسم‌الله» می‌گویم و در اول و آخر دست می‌شویم.. بهلول برخاست و دامن بر شیخ فشاند و فرمود تو می‌خواهی كه مرشد خلق باشی در صورتی كه هنوز طعام خوردن خود را نمی‌دانی و به راه خود رفت. مریدان شیخ را گفتند: یا شیخ این مرد دیوانه است. خندید و گفت سخن راست از دیوانه باید شنید و از عقب او روان شد تا به او رسید. بهلول پرسید چه كسی هستی؟ جواب داد شیخ بغدادی كه طعام خوردن خود را نمی‌داند. بهلول فرمود: آیا سخن گفتن خود را می‌دانی؟ عرض كرد آری... سخن به قدر می‌گویم و بی‌حساب نمی‌گویم و به قدر فهم مستمعان می‌گویم و خلق را به خدا و رسول دعوت می‌كنم و چندان سخن نمی‌گویم كه مردم از من ملول شوند و دقایق علوم ظاهر و باطن را رعایت می‌كنم. پس هر چه تعلق به آداب كلام داشت بیان كرد. بهلول گفت گذشته از طعام خوردن سخن گفتن را هم نمی‌دانی.. پس برخاست و برفت. مریدان گفتند یا شیخ دیدی این مرد دیوانه است؟ تو از دیوانه چه توقع داری؟ جنید گفت مرا با او كار است، شما نمی‌دانید. باز به دنبال او رفت تا به او رسید. بهلول گفت از من چه می‌خواهی؟ تو كه آداب طعام خوردن و سخن گفتن خود را نمی‌دانی، آیا آداب خوابیدن خود را می‌دانی؟ عرض كرد آری... چون از نماز عشا فارغ شدم داخل جامه‌ خواب می‌شوم، پس آنچه آداب خوابیدن كه از حضرت رسول (علیه‌السلام) رسیده بود بیان كرد. بهلول گفت فهمیدم كه آداب خوابیدن را هم نمی‌دانی. خواست برخیزد جنید دامنش را بگرفت و گفت ای بهلول من هیچ نمی‌دانم، تو قربه‌الی‌الله مرا بیاموز. بهلول گفت: چون به نادانی خود معترف شدی تو را بیاموزم. بدانكه اینها كه تو گفتی همه فرع است و اصل در خوردن طعام آن است كه لقمه حلال باید و اگر حرام را صد از اینگونه آداب به جا بیاوری فایده ندارد و سبب تاریكی دل شود. جنید گفت: جزاك الله خیراً! و ادامه داد: در سخن گفتن باید دل پاك باشد و نیت درست باشد و آن گفتن برای رضای خدای باشد و اگر برای غرضی یا مطلب دنیا باشد یا بیهوده و هرزه بود.. هر عبارت كه بگویی آن وبال تو باشد. پس سكوت و خاموشی بهتر و نیكوتر باشد. و در خواب كردن این‌ها كه گفتی همه فرع است؛ اصل این است كه در وقت خوابیدن در دل تو بغض و كینه و حسد بشری نباشد. 📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk
موهاتو کن❌💣 یکم که میرفت بالا میگفت:😳خانوم مام آدمیما 🤮شما بویی از زنیت نبردی ⁉️یکم به خودت برس خب🧜🏻‍♀ 😔🥺 خسته شده بودم انقد با میکردم🥀پوستم عین شده بود ...🦔😣 خیلی ناامید بودم انقد تا راهشو تو این کانال پیدا کردم 🤩😱👇🏻 http://eitaa.com/joinchat/2924478494Ca397442506
هدایت شده از تبلیغات حرم🔺
موهاتو کن❌💣 یکم که میرفت بالا میگفت:😳خانوم مام آدمیما 🤮شما بویی از زنیت نبردی ⁉️یکم به خودت برس خب🧜🏻‍♀ 😔🥺 خسته شده بودم انقد با میکردم🥀پوستم عین شده بود ...🦔😣 خیلی ناامید بودم انقد تا راهشو تو این کانال پیدا کردم 🤩😱👇🏻 http://eitaa.com/joinchat/2924478494Ca397442506
🌸🍃🌸🍃 وقتی حضرت موسی (علیه السلام) به خاطر مصونیت از شرّ طرفداران فرعون از مصر به مَدْین هجرت کردند، در راه دختران حضرت شعیب(علیه السلام) را دیدند که در کناری منتظر ایستاده اند تا آب بردارند و چوپان‌ها برای گوسفندان خود آب می‌کشند حضرت موسی(ع)، به کمک آن‌ها رفتند و برای آن‌ها آب کشیدند. دختران حضرت شعیب(ع) کمک حضرت موسی(علیه السلام) را به پدر خود گزارش دادند و یکی از آن‌ها به دستور پدر به دنبال موسی(علیه السلام) رفت و ایشان را به منزل خود دعوت کرد. دختر حضرت شعیب(علیه السلام) از جلو حرکت کرد و حضرت موسی(ع) به دنبال او می‌رفت، باد به شدّت می‌وزید و لباس‌های آن دختر را به این سو و آن سو می‌برد. وقتی حضرت موسی (علیه السلام) این صحنه را مشاهده کردند از او درخواست کردند از پشت سر حرکت کند و او را به سوی منزل راهنمایی کند تا چشم او از نگاه به نامحرم محفوظ بماند. وقتی حضرت موسی(علیه السلام) وارد منزل شدند، حضرت شعیب(علیه السلام) بر سر سفره شام نشسته بودند، به او گفتند: ای جوان! بر سر سفره بنشین و شام بخور. حضرت موسی(علیه السلام) فرمود: «اَعوذُ بِاللَّه» [به خدا پناه می‌برم] حضرت شعیب(علیه السلام) فرمودند: "چرا این جمله را بر زبان آوردی؟ مگر تو گرسنه نیستی؟!" حضرت موسی(علیه السلام) فرمودند: "بله گرسنه هستم. امّا می‌ترسم این غذا در برابر کمکی باشد که به دخترانت کرده ام. ما از خاندانی هستیم که چیزی از عمل آخرت را به سراسر زمین که پر از طلا باشد نمی فروشیم." حضرت شعیب(ع) فرمود: نه واللَّه. منظور من معاوضه با کار شما نیست؛ بلکه این عادت من و پدرانم می‌باشد که مهمان را گرامی می‌داریم و به او طعام می‌دهیم. پس از این گفته حضرت شعیب(ع) بود که حضرت موسی(علیه السلام) نشستند و غذا را میل کردند. حضرت علی علیه السلام فرمودند: مَنْ اِبْتاعَ آخِرَتَهُ بِدُنْیاهُ رَبِحَهُما وَ مَنْ باعَ آخِرَتَهُ بِدُنْیاهُ خَسِرَهُما. [کسی که آخرتش را به دنیایش بخرد، از هر دوی آن‌ها بهره مند می‌گردد و کسی که آخرتش را به دنیایش بفروشد از هر دوی آن‌ها زیان می‌بیند.] 📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk