#تجربیات_نزدیک_به_مرگ
🌺 من سال 93 تازه نامزد کرده بودم، 4 ماه بود نامزد کرده بودم، یه #سرماخوردگی ساده داشتم، یه سرماخوردگی ساده بود که تمومی نداشت، بعد یه هفته که هزارتا دکتر و بیمارستان گشتیم، حالم خیلی بدتر شد، یهو کلا دیگه #بیحال شدم، رفتیم بیمارستان،
دیگه کم کم داشتم احساس میکردم میخام بمیرم. انگار تو #کما بودم.🛌
تو بیمارستان کمیسیون بود چی بود گذاشتن دکتر بهم گفت یا #هپاتیت داری یا #ایدز،💉
انتقال دادنم به یه بیمارستان دیگه که خصوصی بود، با #آمبولانس🚑 بردنم اونجا، چند روز بستری شدم. که این چند روز واقعا خودمو تو این دنیا درک نمیکردم دکترا هم که گفتن یا هپاتیته یا ایدز، شبش که گفته بودن بابا و مامانم که تا صبح بیدار بودن، خواهرم میگفت خواب دیدم تو رو میخان ببرن میگن #سپیده حالش خوب نیست، یه خانمی اومد روت یه چادر #سفید انداخت،
بابامم میگفت خواب #قربونی دیدم یه قربونی نذر آقا ابولفضل گفته بودن، فرداش چندتا آزمایش گرفتن،
گفتن جواب آزمایشا #سالم هستن، فکر کنم خدا نذر بابامو قبول کرده بود که عمر دوباره داده بهم خدای بزرگ.
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
💠⚪️💠⚪️💠⚪️💠⚪️
🍀 شوخی با #نامحرم 🍀
✅ ابوبصیر می گوید: در کوفه برای زنی قرآن می خواندم،
یک بار در موردی با او شوخی کردم. بعد از مدّتی خدمت امام باقر (علیه السلام ) رسیدم، امام مرا مورد مؤاخذه و سرزنش قرار داد
✨✨✨
و فرمود: «کسی که در خلوت مرتکب گناه شود خداوند به او نظر لطف نمی کند، چه سخنی به آن زن گفتی؟!»
✨✨✨
وی گوید: از شرم و خجلت سر در گریبان افکندم و توبه کردم.
✨✨✨
امام باقر ( علیه السلام ) فرمود:«شوخی با زن نامحرم را تکرار نکن.»
🍀احادیثی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم):🍀
♨️♨️ دست دادن به نامحرم👇👇
✳️ هر کس با یک زن نامحرم دست بدهد، روز قیامت در غل و زنجیر به محشر وارد میشود و خداوند دستور میدهد که او را به آتش جهنم بیفکنند.
♨️ هزار سال حبس برای شوخی با نامحرم⇟
✳️ هرکس با غیر همسر خویش شوخی و مزاح کند به اندازه هر کلمه ای که در دنیا سخن گفته باشد، خداوند هزار سال او را در زندان دوزخ نگاه خواهد داشت.
📚(بحار الانوار،ج:46،ص:247، /قصه های چهارده معصوم(ع)، ص 104.
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
🌼🍂 پیرمردی بود که پس از پایان هر روزش از درد و ازسختیهایش مینالید
دوستی از او پرسید: این همه درد چیست که از آن رنجوری؟؟
🌼🍂پیرمرد گفت: دو باز شکاری دارم، که
باید آنها را رام کنم، دو تا خرگوش هم دارم که باید مواظب باشم، بیرون نروند،
دوتا عقاب هم دارم که بایدآنهارا
هدایت و تربیت کنم، ماری هم دارم که آنرا حبس کرده ام
🌼🍂 شیری نیز دارم که همیشه، باید آنرا در قفسی آهنین، زندانی کنم، بیماری نیز دارم که باید از او مراقبت
کنم و در خدمتش باشم...
🌼🍂مردگفت: چه مےگویی، آیا با من شوخی میکنی؟ مگر مےشود انسانی اینهمه حیوان را با هم در یکجا، جمع کند و مراقبت کند!!؟ پیرمرد گفت: شوخی نمےکنم، اما حقیقت تلخ و دردناکیست...
🍂🌼 آن دو باز چشمان منند،
که باید با تلاش وکوشش ازآنها مراقبت کنم...
آن دو خرگوش پاهای منند،
که باید مراقب باشم بسوی گناه
کشیده نشوند...
🌼🍂 آن دوعقاب نیز، دستان منند،
که بایدآنها را به کارکردن، آموزش دهم تا خرج خودم و خرج دیگر برادران نیازمندم را مهیا کنم...
آن مار، زبان من است
که مدام باید آنرا دربند کنم تا مبادا
کلام ناشایستی ازاو، سر بزند...
🌼🍂شیر، قلب من است که با وی همیشه درنبردم که مبادا کارهای شروری از وی سرزند...
و آن بیمار، جسم وجان من است،که محتاج هوشیاری مراقبت و
آگاهی من دارد...
🌼🍂این کار روزانه من است که اینچنین مرا رنجور کرده و امانم را بریده...
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
اگر فرزند شما با تشویق زندگی کند،
میآموزد که قدردانی کند
اگر با بردباری زندگی کند،
میآموزد که صبور باشد
اگر با دوستی و مهربانی زندگی کند ،
میآموزد که زندگی را زیبا ببیند
اگر با احساس امنیت زندگی کند،
میآموزد که به خود و همه اعتماد کند
اگر با صداقت و انصاف زندگی کند ،
میآموزد که راستگو و درستکار باشد
اگر با تعاون و تعامل زندگی کند،
میآموزد که همکاری داشته باشد
اگر با بینش و شناخت زندگی کند،
میآموزد که با مسائل و مشکلات برخورد آگاهانه داشته باشد
اگر با عشق بدون قید و شرط زندگی کند،
میآموزد که عشق بورزد
اگر با آگاهی به توانائی هایش زندگی کند،
میآموزد که در زندگی هدف داشته باشد
اگر با شرمندگی زندگی کند،
میآموزد که احساس گناه کند
اگر با حسادت زندگی کند ،
میآموزد که حسود باشد
اگر با احساس ترحم زندگی کند ،
میآموزد که احساس بدبختی کند
اگر با ترس زندگی کند،
میآموزد که همیشه بهراسد
اگر با عناد و دشمنی زندگی کند،
میآموزد که ستیزه جو باشد
اگر با انتقاد زندگی کند،
میآموزد که دائم محکوم کند
اگر شما با آرامش زندگی کنید،
فرزند شما میآموزد که بدون اضطراب زندگی کند.
#پرورش_سالم
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
📚مالک اشتر رحمه الله و اهانت مرد بازاری
روزى مالک اشتر از بازار کوفه مى گذشت . در حالیکه عمامه و پیراهنى از کرباس بر تن داشت . مردى بازارى بر در دکانش نشسته بود و به عنوان اهانت، زباله اى (کلوخ ) به طرف او پرتاب کرد.
مالک اشتر بدون این که به کردار زشت بازارى توجهى بکند و از خود واکنش نشان دهد، راه خود را پیش گرفت و رفت .
مالک مقدارى دور شده بود. یکى از رفقاى مرد بازارى که مالک را مى شناخت به او گفت :
- آیا این مرد را که به او توهین کردى شناختى ؟
مرد بازارى گفت : نه ! نشناختم . مگر این شخص که بود؟
دوست بازارى پاسخ داد:
- او مالک اشتر از صحابه معروف امیرالمؤمنین بود.
همین که بازارى فهمید شخص اهانت شده فرمانده و وزیر جنگ سپاه على علیه السلام است ، از ترس و وحشت لرزه بر اندامش افتاد. با سرعت به دنبال مالک اشتر دوید تا از او عذرخواهى کند. مالک را دید که وارد مسجد شد و به نماز ایستاد. پس از آن که نماز تمام شد خود را به پاى مالک انداخت و مرتب پاى آن بزرگوار را مى بوسید.
مالک اشتر گفت : چرا چنین مى کنى ؟
بازارى گفت : از کار زشتى که نسبت به تو انجام دادم ، معذرت مى خواهم و پوزش مى طلبم . امیدوارم مرا مورد لطف و مرحمت خود قرار داده از تقصیرم بگذرى .
مالک اشتر گفت : هرگز ترس و وحشت به خود راه مده ! به خدا سوگند من وارد مسجد نشدم مگر این که درباره رفتار زشت تو از خداوند طلب رحمت و آمرزش نموده و از خداوند بخواهم که تو را به راه راست هدایت نماید.
📚بحارالانوار جلد 42 صفحه
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
🟣درک تفاوت های کلامی زن و مرد:
وقتی زن از ناراحتی های خود می گوید درمقابل جمع از او جانبداری کنید!
وقتی مرد از برخورد هایش با دیگران گله می کند به او بگویید تقصیر تو نیست!
مرد وقتی آزرده و عصبانی می شود به درون غار (تنهایی )می رود می رود تا به آرامش برسد!
زن وقتی آزرده و عصبانی می شود ، شروع به صحبت کردن می کند تا به آرامش برسد!
مرد برای اینکه احساس کند همسرش او را دوست دارد به "قدر شناسی" احتیاج دارد!
زن برای اینکه احساس کند همسرش او را دوست دارد به "احترام" احتیاج دارد!
نشانه های فشار روحی مرد، گوشه گیری ، غرولند کردن و حرف نزدن است!
نشانه های فشار روحی زن، واکنش بیش از اندازه ، خستگی ، کلافگی و بی حالی است!
مرد زمانی از زن امتیاز می گیرد که به او کمک کند!
زن زمانی از مرد امتیاز می گیرد که اشتباه او را فراموش کند!
وقتی به مرد دستور ندهید که به شما خدمت کند ، خود به خود به ارایه ی خدمت به شما علاقه مند می شود!
وقتی از زحمات و خدمات زن تعریف و تمجید کنید خود به خود ارایه ی خدمات به شما چندین برابر می شود!
مرد زمانی در زندگی زناشویی احساس خوش بختی می کند که زنش در منزل شاد و خوش باشد!
زن زمانی در زندگی زناشویی احساس موفقیت می کند که همسرش در همه ی امور با او مشورت کرده و نظر او را مقدم دارد!
وضعیت روحی مرد بستگی به موفقیت هایش دارد!
وضعیت روحی زن بستگی به احساس و کیفیت روابطش دارد!
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
🔴فضيلت ميهمان بر ميزبان
محمّد بن قيس حكايت كند:
روزى در محضر مبارك امام جعفر صادق عليه السلام نام گروهى از مسلمانان به ميان آمد و من گفتم : سوگند به خدا، من شب ها شام نمى خورم ، مگر آن كه دو يا سه نفر از اين افراد با من باشند؛ و من آن ها را دعوت مى كنم و مى آيند در منزل ما غذا مى خورند.
امام صادق عليه السلام به من خطاب كرد و فرمود: فضيلت آن ها بر تو بيشتر از فضيلتى است ، كه تو بر آن ها دارى .
اظهار داشتم : فدايت شوم ، چنين چيزى چطور ممكن است ؟!
در حالى كه من و خانواده ام خدمتگذار و ميزبان آن ها هستيم ؛ و من از مال خودم به آن ها غذا مى دهم ؛ و پذيرائى و انفاق مى نمايم !!
حضرت صادق عليه السلام فرمود: چون هنگامى كه آن ها بر تو وارد مى شوند، از جانب خداوند همراه با رزق و روزى فراوان ميهمان تو مى گردند و زمانى كه خواستند بيرون بروند، براى تو رحمت و آمرزش به جا خواهند گذاشت .
📚محجّة البيضاء: ج 3، ص 33.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
عیدتون مبارک🌹
💕ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ
ﻋﻀﻮﯼ ﺍﺯ ﺑﺪﻥ ﺍﺳﺖ.
ﺩﺭﺳﺖ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﻓﻮﺭﺍ
ﺑﻪ ﻓﮑﺮ "ﻗﻠﺐ" ﻣﯽ ﺍﻓﺘﻨﺪ
ﻭﻟﯽ ﻣﻦ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ ﮐﻪ " ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ" ﺩﻧﺪﺍﻥ ﺁﺩﻡ ﺍﺳﺖ ،
ﺩﻧﺪﺍﻥ ﺟﻠﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺮﻕ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ.
ﺣﺎﻻ ﺗﺼﻮﺭ ﮐﻨﯿﺪ ﺭﻭﺯﯼ ﺭﺍ ﮐﻪ " ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ " ﺁﺩﻡ ﺩﺭﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ !
ﺁﺭﺍﻡ ﻭ ﻗﺮﺍﺭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﺩﻡ می گیرﺩ !
ﻏﺬﺍ ﺍﺯﮔﻠﻮﯾﺖ ﭘﺎﯾﯿﻦ نمی رﻭﺩ،
ﺷﺒﻬﺎ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽﻧﺸﯿﻨﯽ
ﺁﻥ ﻗﺪﺭ ﻣﻘﺎﻭﻣﺖ می کنی ﺗﺎ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯽ
ﺭﺍﻫﯽ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﺟﺰ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﻧﺪﺍﻥ " ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ" ﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﮑﺸﯽ ﻭ ﺑﯿﺎﻧﺪﺍﺯﯼ ﺩﻭﺭ !
ﺣﺎﻻ
ﺩﻧﺪﺍﻥ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺭﺍ ﮐﻪ ﮐﺸﯿﺪﻩ باﺷﯽ، ﺣﺎﻟﺖ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ،
ﺭﺍﺣﺖ ﻣﯽﺧﻮﺍﺑﯽ،
ﺭﺍﺣﺖ ﻏﺬﺍ می خوری
ﻭ ﺷﺒﻬﺎ ﺩﯾﮕﺮ ﮔﺮﯾﻪ ﺍﺕ ﻧﻤﯽﮔﯿﺮﺩ ﻭﻟﯽ...
.
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺟﺎﯼ ﺧﺎﻟﯽ ﺍﺵ ﻫﺴﺖ ،
ﺣﺘﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﺗﻪﺩﻝ ﻣﯽ ﺧﻨﺪﯼ...
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
🍃🍃🍃
کل اسداله و حمام زنانه
زبونُم لال، زبونُم لال
توی ایوان خانه قدیمی عهد بوقمان نشسته بودم و داشتم داستانی از مهدی محبی کرمانی میخواندم و در آن سکوت دلانگیز پاییزی فنجانی چای میل میکردم و همزمان به بازیهای روزگار هم فکر میکردم!
یکی از داستانها مربوط به حمامهای خزینه قدیمی بود که گویا سوراخ آب سرد حمام به دلایلی میگیرد و دمای آب خزینه مثل آتش میشود!
از قضا آن روز تا اذان مغرب شیفت حمام برای بانوان بوده و خانمی شتابان خودش را به کلاسداله که صاحب حمام بوده میرساند و مشکل را بازگو میکند و به کل اسداله میگوید: کل اسداله... کل اسداله... دستم به دامنت! سوراخ آب سرد خزینه گرفته! آب داغ شده و زنها میخواهند خودشان را آب بکشند و بیایند بیرون، الان اذان میگویند و سانس مردها شروع میشود و میریزند داخل حمام و رسوایی به بار میآید. تو رو خدا سریع یه کاری کن!!!
کل اسداله اولش بهانه میآورد که این درست نیست و مرد نامحرم نباید داخل جمع زنان داخل حمام بشود! اما گویا چون این اتفاق بیسابقه هم نبوده؛ کل اسداله قبول میکند که همراه آن خانم داخل حمام زنانه شود و مشکل گرفتگی آب سرد حمام را حل کند!
وارد حمام که میشود پاچههای شلوارش را بالا میکشد و داد میزند: آهای خانمها چشمهایتان را ببندید که مرد دارد داخل حمام میشود!!!
آن خانم هم که به دنبال کل اسداله رفته بود پشت بند او داد میزند: آهای خانمها چشمهاتون رو ببندید که مرد دارد می آید داخل!!!
و اینگونه بود که کل اسداله وارد حمام میشود و از میان خانمها که همگی دست بر چشمهایشان داشتهاند عبور میکند و سوراخ آب سرد خزینه را باز میکند! آب ولرم میشود و کلاسداله میرود!
پیرزن زبلی که در حمام شاهد ماجرا بوده به سمت خزینه میرود و دست در آب خزینه میزند و با رضایت میگوید: بارکالله کلاسداله خدا خیرش بدهد! و سپس با لحنی فیلسوفانه ادامه میدهد: ولی درستش این بود که کل اسداله میبایست چشمهایش را میبست نه ما!!!
اما جملگی زنها با هم میگویند: خب اگر کلاسداله چشمهایش را میبست چطور سوراخ آب را باز میکرد؟!
٫اتصال به پروکسی٫
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
💙داستان جالب « آرایشگر و خدا »💙
مردی برای اصلاح سر و صورتش به آرایشگاه رفت. در بین کار گفت و گوی جالبی بین آنها در گرفت. آنها در مورد مطالب مختلفی صحبت کردند.
وقتی به موضوع خدا رسید آرایشگر گفت: «من باور نمی کنم که خدا وجود دارد.»
مشتری پرسید: «چرا باور نمی کنی؟»
آرایشگر جواب داد: «کافیست به خیابان بروی تا ببینی چرا خدا وجود ندارد؟ شما به من بگو اگر خدا وجود داشت این همه مریض می شدند؟ بچه های بی سرپرست پیدا می شد؟ اگر خدا وجود داشت درد و رنجی وجود داشت؟ نمی توانم خدای مهربانی را تصور کنم که اجازه دهد این همه درد و رنج و جود داشته باشد.»
مشتری لحظه ای فکر کرد اما جوابی نداد چون نمی خواست جر و بحث کند. آرایشگر کارش را تمام کرد و مشتری از مغازه بیرون رفت.
به محض اینکه از مغازه بیرون آمد مردی را دید با موهای بلند و کثیف و به هم تابیده و ریش اصلاح نکرده و ظاهرش هم کثیف و به هم ریخته بود.
مشتری برگشت و دوباره وارد آرایشگاه شد و به آرایشگر گفت: «میدونی چیه! به نظر من آرایشگرها هم وجود ندارند.»
آرایشگر گفت: «چرا چنین حرفی میزنی؟ من اینجا هستم. من آرایشگرم. همین الان موهای تو را کوتاه کردم.»
مشتری با اعتراض گفت: «نه آرایشگرها وجود ندارند چون اگر وجود داشتند هیچکس مثل مردی که بیرون است با موهای بلند و کثیف و ریش اصلاح نکرده پیدا نمی شد.»
آرایشگر گفت: «نه بابا! آرایشگرها وجود دارند موضوع این است که مردم به ما مراجعه نمی کنند.»
مشتری تاکید کرد: «دقیقا نکته همین است. خدا وجود دارد. فقط مردم به او مراجعه نمی کنند و دنبالش نمی گردند. برای همین است که این همه درد و رنج در دنیا وجود دارد!»
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫در رحمت خدا
🍁همیشه باز است
💫و فانوس قشنگش
🍁همیشــــه روشن ...
💫فڪرت را از همۀ
🍁این اما و اگرها دور ڪن
💫ترس و نا امیدے
🍁و تردید را به دل راه نده
💫و امید و صبر را
🍁راه زندگیت قرار بده ...
شبتون آروم، خوابتون رنگی
#ویژه_استوری
#سلام_بانو
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّه
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ فَاطِمَةَ وَ خَدِیجَة
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِین
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْن
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ وَلِیِّ اللَّه
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا أُخْتَ وَلِیِّ اللَّه
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا عَمَّةَ وَلِیِّ اللَّه
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَر
يَا فَاطِمَةُ اشْفَعِي لِي فِي الْجَنَّةِ
🔸السلام علیک یافاطمه المعصومه🔸
◀️هر روز صبح با سلام به حضرت فاطمه معصومه سلامالله علیها روز خود را آغاز میکنیم