هدایت شده از تبلیغات گسترده ریحون
#روکش مبل میخوای بخری بدترینش کمتر از یک #میلیون نیس 😩
بیا اینجا با #پارچه و دومتر کش خودت درست کن 😍
نه #خیاطی میخواد نه #چرخ_خیاطی 😁😁با کمتر از ده دقیقه به رومبلیه خوش فرم و خوشگل داری 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2164129798Cba4f746a31
هدایت شده از تبلیغات حرم🔺
زن بودن که به ۴ تا ظرف و ظروف شیک و پیک دورت بودن نیس 😑😂
حداقل برو تو این کانال پیش فامیلای شوهرت یه دَکو پُوزی بیای که چهارتا چیز بیشتر بلدی😢
گوشتو👂 بیار نزدیک📣 منم اول هیچی بلد نبودم اینجا #خانوم شدم🤩😋
https://eitaa.com/joinchat/2164129798Cba4f746a31
ازچیدمان و ترفند #جاکفشی تا #فیریزریخچال 💃😘
💛💚💙💛💚💙💛💚
🌹 اقدامی جالب از رضاه شاه🌹
میگویند روزی ﺭﺿﺎ ﺷﺎﻩ ﺷﻬﺮﺩﺍﺭ ﺭﺍ اﺣﻀﺎﺭ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ:
ﺭﻭﺯ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﭘﺎﯼ ﮐﻮﻩ رفتم ﻭ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﻧﻤﯿﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻔﺮﯾﺢ ﺑﻪ ﺑﺎﻻ ﺑﺮﻭﻧﺪ ﻭﺍﺯ ﻃﺒﯿﻌﺖ ﺁﻧﺠﺎ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﻨﻨﺪ
ﻓﮑﺮﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺭﺳﺖ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﯾﻦ ﺭﺍﻩ ﮐرده وﻃﺮﯾﻘﻪ ﺗﻬﯿﻪ ﺑﻮﺩﺟﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﮐﻨﯿﺪ.
ﺷﻬﺮﺩﺍﺭ2ﻫﻔﺘﻪ ﻣﻬﻠﺖ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻌﺪ2ﻫﻔﺘﻪ ﺑﺎﻣﺪﺍﺭﮎ ﻭ ﻧﻘﺸﻪ ﻧﺰﺩ ﺭﺿﺎ ﺷﺎﻩ ﺁﻣﺪﻩ ﻭ ﮔﻔﺖﺑﺮﻧﺎﻣﻪﺭﯾﺰﯼ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﻢ-ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﺎﺭ ﻓﻼﻥ ﺗﻌﺪﺍﺩﮐﺎﺭﮔﺮ-ﻓﻼﻥ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﻟﻮﺍﺯﻡ ﻭ...ﺍﺣﺘﯿﺎﺝ ﺍست
ﺭﺿﺎﺷﺎﻩ ﮔﻔﺖ ﭘﻮﻟﺶ ﭼﯽ؟
ﺷﻬﺮﺩﺍﺭ ﮔﻔﺖ ﻗﺮﺑﺎﻥ ﻓﮑﺮ ﺁﻧﺮﺍ ﻫﻢ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﻢ ﻗﺮﺍﺭﺷﺪ ﺍﺯ ﻣﺠﻠﺲ ﺑﺨﻮﺍﻫﯿﻢ ﭼﻨﺪﺷﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﻣﺎﻟﯿﺎﺕ ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻧﺎﻥ ﺍﺿﺎﻓﻪ کندﺗﺎﺑﺘﻮﺍﻧﯿﻢ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﻭ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﻋﻤﺮﺍﻧﯽ ﻣﺪ ﻧﻈﺮ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﯿﻢ!
ﺭﺿﺎﺷﺎﻩ ﺑﺮﺍﻓﺮﻭﺧﺖ ﻭ ﺯﯾﺮﭘﺮﻭﻧﺪﻩ ﻫﺎﯼ ﺩﺳﺖ ﺷﻬﺮﺩﺍﺭ ﺯﺩﻭ ﮔﻔﺖ:ﻣﺮﺩﮎ ﻓﻼﻥ ﻓﻼﻥ ﺷﺪﻩ ﻣﻦ ﻣﯿﮕﻢ ﻓﮑﺮﯼ ﺑﮑﻦ ﮐﻪﺁﺳﺎﯾﺶ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﮐﻨﯽ ، ﺗﻮ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽﺍﺭﺯﺍﻗﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﮔﺮﺍﻥ ﮐﻨﯽ؟
ﺍﮔﺮ ﺭﺍﺳﺖ ﻣﯿﮕﯽ ﺍﯾﻦ ﭘﻮﻝ ﺭﻭ ﺑﮑﺸﯿﺪﺭﻭﯼ ﻣﺎﻟﯿﺎﺕ ﻋﺮﻕ ﺧﻮﺭها
ﻣﻦ ﺷﻨﯿﺪﻩ ﺍﻡ ﺟﻮﺍﻧﺎﻧﯽ ﺑﯽ ﻋﺎﺭ ﭼﻄﻮﺭ ﻋﺮﻕ ﺧﻮﺭﯼ
ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻭ ﻣﯿﺮﻭﻧﺪ ﺁﻧﺠﺎ ﻣﺰﺍﺣﻢ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ .
ﻋﺮﻕ ﺭﻭ ﮔﺮﻭﻥ ﮐﻦ ﻫﺮﮐﺲ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﻧﺨﻮﺭﻩ. ﮐﻮﻓﺖﺑﺨﻮﺭﻩ- ﭼﺮﺍ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﮔﺮﻭﻧﯽ ﻣﺎﯾﺤﺘﺎﺝ ﻣﻠﺖ ﺭﻭﻣﯿﺪهی؟
🔹ﻫﻤﯿﻨﮑﺎﺭ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥﺩﺭﺑﻨﺪ ﺑﺎﭘﻮﻟﯽﮐﻪ ﺭﻭﯼ ﻣﺸﺮﻭﺑﺎﺕ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺷﺪ ﺳﺎخته شد.
{ اتصال به پروکسی }
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
هدایت شده از 🦋خصوصی 🦋
📌کسی که بلغمی بشه
❌اول دچار مشکلات گوارشی میشه 😪
❌بعد شکمش بزرگ میشه و هیکلش بهم میخوره😖
❌روز به روز بی انرژیتر میشه و دائما خسته است🥱
❌دچار مشکلات جسمی و همچنین خلط پشت حلق میشه😵💫
📌عزیزانی که این مشکلات رو دارن یا میخوان بدونن مزاج بدنشون چیه روی لینک زیر بزنن تست مزاج شناسی بدن و مشاوره رایگان دریافت کنن👇👇
formafzar.com/form/j9aab
formafzar.com/form/j9aab
formafzar.com/form/j9aab
معلمی روز اول مدرسه گفت:
توانا بود هرکه... ؟
دانشآموز گفت:
"توانا بود هرکه دارا بود"
ز ثروت دل پیر برنا بود
تهیدست به جایی نخواهد رسید
اگر چه شب و روز کوشا بود
ندانست فردوسی پاکزاد
که شعرش در ایران بیجا بُوَد
گر او را خبر بود از این مملکت
که زر بر همه چیز والا بود
نمیگفت آن شعر معروف را
"توانا بود هرکه دانا بود"...
PROXY / PROXY / PROXY
PROXY / PROXY / PROXY
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
هدایت شده از سابقه گسترده طلایی💛
🛑اینجا پررررررر از لباس زیرای شیک و لاکچریه
جنس ها همه نخ پنبه ضد حساسیت 💯 😍
🛑🛑قیمتا هم ک عالیییی🎊🎊
خرید امن✅ و آسان
بیا تو یه نگاهی کن
https://eitaa.com/joinchat/1250230547C31cd206f1d
نبینی از دستت رفته ها نگی نگفتی
https://eitaa.com/joinchat/1250230547C31cd206f1d
هدایت شده از تبلیغات حرم🔺
همیشه عکس نیمتنه های خوشگل 👙 رو میدیدم
اما تو مغازه ها پیداشون نمیکردم😔
تا اینکه دوستم این کانالو بهم معرفی کرد🔥🔥
🛑یه عالمه لباسای فانتزی و خونگی داره 😳
حالا دیگه هر چی دلم میخواد رو سفارش میدم سریع میرسه دستم 😍😎
https://eitaa.com/joinchat/1250230547C31cd206f1d
بترسید از آدم های روباه صفتی که
می خواهند ادای سگ های وفادار رو
در بیارن!
روباهی با شتری رفاقت ڪرد.
هر دو دو بچه داشتند.
شرط ڪردند، روباه صبح تا ظهر
نزد بچهها بماند تا شتر به چرا برود و
عصر شتر در نزد بچهها بماند و روباه
به شڪار برای بچههایش رود.
شتر چون بیرون رفت، روباه پریده و
شڪم یڪی از بچه شترها رو درید
و خود و بچههایش خوردند.
شتر از بیابان برگشت و روباه جلوی
شتر پرید و گفت: «ای شتر مهربان! من نگهبان خوبی نبودم، مرا ببخش،
گرگی آمد و یڪی از بچهها راخورد.»
شتر پرسید: بچه تو یا بچه من؟
روباه گفت: «ای برادر! اول بازی صحبت من و تو ڪردی؟؟؟ چه فرقی دارد بچه من یا تو!!!»
پروکسی |
پروكسی همراه
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
⭕️✍تلنگر
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃
روستایی که همه در آن دکترند!!!!
اهالی روستای ساسانی که همگی پزشک هستند!
"دهکده پزشکان"نامیست که به روستای طراران یا دلارام دادهاند. این روستا در 6 کیلومتری تفرش در استان مرکزی قرار دارد و از 200 خانوار آن 175 پزشک و بقیه مهندس و تحصیل کرده هستند! شاید برای شما هم سؤال باشد که چطور این تعداد پزشک از این روستا به جامعه پزشکان پیوسته است.
یکی از اهالی میگوید: "بالاخره یکسری چیزها ارثی است یکسری چیزا هم دیدنی است. مردم به همدیگر نگاه می کردند و می دیدند همه درس می خوانند و آنها هم می رفتند دنبال درس خواندن. بچه که بودیم جیب ما پر از گردو و بادام بود و مثل نقل و نبات بادام و گردو میخوردیم آن موقع که مثل الآن نبود که همه چیپس و پفک بخورند! از تاثیر بادام ها و گردوها نمیشود غافل شد".
از کسانی که در این روستا گردو و بادام خوردند و دکتر شده اند میتوان به پروفسور اردشیر قوام زاده پدر پیوند مغز استخوان در ایران اشاره کرد.
خانواده پارسا از متخصصین این روستا هستند. اما مردی پیر را انجا دیدیم که نامش محمد پارسا بود و دریادار بازنشسته. از او پرسیدیم چرا شما دکتر نشدید؟؟ با خنده می گوید: "چون اهل ریاضیات بودم پزشک نشدم!". پارسا از روزهایی می گوید که درختان گردوی زیادی در محل بود. از او هم میپرسم علت اینهمه پزشک در این روستا چیست؟ جواب میدهد:"به نظر من علت استعداد اهالی همان گردوهاست. خودم از چند سال پیش هر روز با صبحانه یک مشت گردو می خورم".
در انتهای جاده به درخت گردوی افسانه ای طراران می رسیم. درختی که محلی ها می گویند انوشیروان پادشاه ساسانی آن را کاشته و چیزی حدود هزار و پانصد سال عمر دارد! چند گردو از درخت می چینم در سکوت زیر درخت مشغول خوردن می شوم. با مزه گس گردو زیر زبانم به مردم روستا فکر می کنم. واقعاً در طبیعتی به این زیبایی و این همه خوراکی تازه و طبیعی و آن همه علاقه به تحصیل، چرا نباید همه بچه ها پزشک و مهندس و دریادار شوند؟!
پروکسی مخصوص اختلال ایرانسل1
پروکسی مخصوص اختلال ایرانسل2
پروکسی مخصوص اختلال ایرانسل3
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
📚 داستان کوتاه
در دبستانی، معلمی به بچه ها گفت آرزوهاشونو بنویسن . اون نوشته های بچه ها رو جمع کرد و به خونه برد .
یکی از برگهها ؛ معلم رو خیلی متاثر کرد . در همون اثنای خوندن بود که همسرش وارد شد و دید که اشک از چشمای خانمش جاریه . پرسید، چی شده؟ چرا اینقدر ناراحتی ؟
زن جواب داد، این انشا را بخوان؛ امروز یکی از شاگردانم نوشته . گفتم آرزوهایشان را بنویسند و اون اینجوری نوشته .
مرد کاغذ را برداشت و خواند. متن انشا اینگونه بود:
"خدایا، میخواهم آرزویی داشته باشم که مثل همیشه نباشد؛ مخصوص است. میخواهم که مرا به تلویزیون تبدیل کنی.میخواهم که جایش را بگیرم. جای تلویزیونی را که در منزل داریم بگیرم. میخواهم که جایی مخصوص خودم داشته باشم و خانوادهام اطراف من حلقه بزنند.میخواهم وقتی که حرف میزنم مرا جدّی بگیرند؛ میخواهم که مرکز توجّه باشم و بی آن که سؤالی بپرسند یا حرفم را قطع کنند بگذارند حرفم را بزنم. دلم میخواهد همانطور که وقتی تلویزیون خراب است و به آن میرسند، به من هم برسند و توجّه کنند. دلم میخواهد پدرم، وقتی از سر کار برمیگردد، حتّی وقتی که خسته است، قدری با من باشد. و مادرم، وقتی غمگین و ناراحت است، به جای بیتوجّهی، به سوی من بیاید. و دوست دارم، برادرانم برای این که با من باشند با یکدیگر دعوا کنند ... دوست دارم خانواده هر از گاهی همه چیز را کنار بگذارند و فقط وقتشان را با من بگذرانند. و نکتۀ آخر که اهمّیتش کمتر از بقیه نیست این که مرا تلویزیونی کن تا بتوانم آنها را خوشحال و سرگرم کنم. خدایا، فکر نکنم زیاد چیزی از تو خواسته باشم. فقط دوست دارم مثل هر تلویزیونی زندگی کنم."
انشا به پایان رسید.
مرد نگاهی به همسرش کرد و گفت، "عجب پدر و مادر وحشتناکیاند!"
زن سرش را بالا گرفت و گفت، "این انشا را دخترمان نوشته"
پروکسی | پروکسی | پروکسی | پروکسی | پروکسی
پروکسی | پروکسی | پروکسی |
PROXY / PROXY / PROXY
PROXY / PROXY / PROXY
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
به دقت بخوانید
از معلم هندسه پرسیدند عشق چیست؟
گفت : نقطه ای که حول محور قلب میگردد😍
از معلم تاریخ پرسیدند عشق چیست؟
گفت : سقوط سلسلهی قلب😍
از معلم ادبیات پرسیدند عشق چیست؟
گفت : پاکترین احساس😍
از معلم علوم پرسیدند عشق چیست؟
گفت : عشــق تنها عنصری است که
بدون اکسیژن میسوزد😍
از معلم ریاضی پرسیدند عشق چیست؟
گفت : عشق تنها عددی است که هرگز
تنها نیست😍
از معلم شیمی پرسیدند عشق چیست؟
گفت : عشق تنها اسیدی است که درون
قلب اثر میگذارد😍
از معلم فیزیک پرسیدند عشق چیست؟
گفت : تنها آهنربایی که قلب را بسوی
خود میکشد😍
از معلم انشاء پرسیدند عشق چیست؟
گفت : تنها موضوعی که نمی توان
توصیفش کرد😍
از معلم ورزش پرسیدند عشق چیست؟
گفت:تنها توپی که هرگز اوت نمیشود😍
از معلم زبان فارسی پرسیدند عشق چیست؟
گفت : عشق تنها کلمهای است که ماضی و مضارع ندارد 😍
از معلم زیست پرسیدند عشق چیست؟
گفت : عشق تنها میکروبی است که از
راه چشم وارد میشود.😍
از معلم دينى پرسيدند عشق چيست ؟
گفت : حرام است !!!!!!!😅
و...
نظر نظامی
کسی کز عشق خالی شد فسرده است
گرش صد جان بود بی عشق مرده است 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺واما عشق زیباترین و پرخاطره ترین جازبه زمین هستش که انسان بدون عشق هیچ نیست درود ب شما که باعشق زندگی میکنید
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
هدایت شده از 👇🏻 تبلیغات گسترده ونوس 👇🏻
مادرشوهرم دیدم تو غذاش نوشابه ریخت 😐
از تعجب شاخ در آوردم 😒
ولی ......وقتی #کاربردش فهمیدم............
چقدر به #سلیقه اش پی بردم⁉️😒
پیرزن از وقتی گوشی لمسی دست گرفته کلی ایده های عجیب غریب داره 😆👇
https://eitaa.com/joinchat/663290113C01a9e688a6