هدایت شده از تبلیغات حرم🔺
🖤تصاویر تلخ از تشییع پیکر شهرام عبدلی😔😔😔
بی تابی همسر و فرزندان مرحوم عبدلی
صحبتهای دردناک همسر #شهرام_عبدلی درباره علت فوت و تلاش وی...😭😭😭
تصاویر و فیلم کامل مراسم خاکسپاری😔🖤👇
https://eitaa.com/joinchat/847183978C6a7fe6f0ab
داغ عزیز خیلی سخته😔😔😔🖤
🌸🍃🌸🍃
سه چیز هرگز برنمی گردد؛
"زمان" "کلام" "موقعیت"
سه چیز را هرگز نباید از دست داد؛
"آرامش" "امید" "صداقت"
سه چیز هرگز قطعی نیستند؛
"شانس" "موفقیت" "رویاها"
سه چیز خیلی ارزشمندند؛
"عشق" "اعتماد به نفس" "دوستان واقعی"
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
📚#داستان جالب_حتما_بخوانید_👇📚
روزی جوانی نزد پدرش رفت وگفت: دختری را دیده ام و شیفته زیبایی و جادوی چشمانش شدم، میخواهم با او ازدواج کنم
پدر با خوشحالی گفت این دختر کجاست تا برایت خواستگاری کنم؟
پس به اتفاق رفتند تا دختر را ببینند، اما پدر به محض دیدن دختر دلباخته او شد و به پسرش گفت: ببین پسرم این دختر هم تراز تو نیست وتو نمیتوانی خوشبختش کنی، او باید به مردی مثل من تکیه کند، پسر حیرت زده جواب داد: امکان ندارد پدر کسیکه با این دختر ازدواج میکند من هستم نه شما...
پدر و پسر با هم درگیر شدند و کارشان به قاضی کشید، ماجرا را برای قاضی تعریف کردند.
قاضی دستور داد دختر را احضار کنند تا از خودش بپرسند که میخواهد با که ازدواج کند؛ قاضی با دیدن دختر شیفته جمال و محو دلربایی او شد و گفت: این دختر مناسب شما نیست بلکه شایسته شخص صاحب منصبی چون من است!
پس این بار سه نفری با هم درگیر شدند و برای حل مشکل نزد وزیر رفتند. وزیر با دیدن دختر گفت او باید با وزیری مثل من ازدواج کند و قضیه ادامه پیدا کرد تا رسید به شخص امیر، امیر نیز مانند بقیه گفت: این دختر فقط با من ازدواج میکند!
بحث و مشاجره بالا گرفت تا اینکه دختر جلو آمد و گفت: راه حل مسئله نزد من است!
من میدوم و شما نیز پشت سر من بدوید. اولین کسیکه بتواند مرا بگیرد با او ازدواج خواهم کرد! و بلافاصله شروع به دویدن کرد و پنج نفری پسر، پدر، قاضی، وزیر و امیر به دنبال او... ناگهان هر پنج نفر با هم به داخل چاله عمیقی سقوط کردند. دختر از بالای گودال به آنها نگاهی کرد و گفت آیا میدانید من کیستم؟!!
من "دنیا" هستم!
من کسی هستم که اغلب مردم به دنبالم میدوند و برای بدست آوردنم با هم رقابت میکنند و در راه رسیدن به من ازخانواده، دین، ایمان ومعرفتشان می گذرند و حرص و طمع آنها تمامی ندارد تا زمانیکه در قبر گذاشته میشوند در حالیکه هرگز به من نمیرسند.
✎Join∞🌹∞↷
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
.
هدایت شده از تبلیغات حرم🔺
#جهیزیه تیلیاردی #داماد ۶۰ ساله برای #عروس #جوان خود😅😅
https://eitaa.com/joinchat/3746037781Cdd1f2cbf97
😁فقط ببین چیا خریده 😄😄
همه از #طلا😱😱
https://eitaa.com/joinchat/3746037781Cdd1f2cbf97
🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴
📘#حکایت_بهلول_دانا
فردی چند چارمغز به بهلول داد و گفت:
بشکن و بخور و برای من دعا کن،
بهلول چارمغز را شکست و خورد،
اما دعا نکرد!
مرد گفت:
چارمغز ها را می خوری نوش جان،
ولی من صدای دعای تو را نشنیدم…
بهلول گفت:
مطمئن باش اگر در راه خدا
داده ای، خدا خودش صدای شکستن چارمغز ها را شنیده است…!
✎Join∞🌹∞↷
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
.
هدایت شده از تبلیغات حرم🔺
🤪انقــد بخنـــــدی کــه... 😂
👻اشـــک💦 #چشـــــات دربیــاد😁
😅😂🤣
😅😂🤣😂🤣
😅😂🤣😅😂🤣😅
😅😂🤣😅😂🤣😅😂🤣
🤣😂😅🤣😂😅🤣😂😅
😅😂🤣😅🤣😅😂😅😂
🤣😂😅🤣😂😅🤣
🤣😂😅🤣😅
🤣😅😂
💯کانال برگزیده #طنز ایتــــا 🏆🎖👆
🌷داستان آموزنده🌷
💎زغالهای خاموش را کنار زغالهای روشن میگذارند تا روشن شود چون همنشينی اثر دارد،
ما هم مثل همان زغالهای خاموشيم
اگر کنار افرادی بنشينيم که روشنند و گرما و حرارتی دارند، به تبع آنها نور، حرارت و گرما پيدا ميکنيم.
پس آدمی را انتخاب کنید
که به شما انرژی و حال خوب ببخشد!
✎Join∞🌹∞↷
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
.
🔥#دخملا حملههههه کنید😻🏃🏻♀👇🏾
https://eitaa.com/joinchat/2215182397C34469e4cdf
https://eitaa.com/joinchat/2215182397C34469e4cdf
💦رنگ چشمتو عسلی کن🙂😵☝️🏻
📚#داستان کوتاه
🌱مردی در صحرا دنبال شترش می گشت تا اینکه به پسر باهوشی برخورد و سراغ شتر را از او گرفت.
پسر گفت: شترت یک چشمش کور بود؟ مرد گفت: بله
پسر پرسید: آیا یک طرف بارش شیرینی و طرف دیگرش ترشی بود؟
🌱مرد گفت: بله بگو ببینم شتر کجاست؟
پسر گفت: من شتری ندیدم!
🌱مرد ناراحت شد، و فکر کرد که شاید پسرک بلایی سر شتر آورده پس او را نزد قاضی برد و ماجرا را برای او تعریف کرد.
🌱قاضی از پسر پرسید: اگر تو شتر را ندیدی چطور همه مشخصاتش را می دانستی؟
پسرک گفت: روی خاک رد پای شتری را دیدم که فقط سبزه های یک طرف را خورده بود، فهمیدم که شاید یک چشمش کور بوده، بعد متوجه شدم که در یک طرف راه، مگس و در طرف دیگر، پشه بیشتر است چون مگس شیرینی دوست دارد و پشه ترشی نتیجه گرفتم که شاید یک لنگه بار شتر شیرینی و یک لنگه دیگر ترشی بوده است.
🌱قاضی از هوش پسرک خوشش آمد و گفت: درست است که تو بی گناهی، ولی زبانت باعث دردسرت شد پس از این به بعد شتر دیدی ندیدی
✎Join∞🌹∞↷
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
.
هدایت شده از تبلیغات حرم🔺
‼️
✅اینجا #قیمت_برنج جوریه که
🤔 میتونی برای همه دوست و آشناهات
🍚 برنج اعلا بخری و با کمترین قیمت
😁
👇
https://eitaa.com/joinchat/2863267952C3379adcd1f
📚#داستان کوتاه
🌱مردی در صحرا دنبال شترش می گشت تا اینکه به پسر باهوشی برخورد و سراغ شتر را از او گرفت.
پسر گفت: شترت یک چشمش کور بود؟ مرد گفت: بله
پسر پرسید: آیا یک طرف بارش شیرینی و طرف دیگرش ترشی بود؟
🌱مرد گفت: بله بگو ببینم شتر کجاست؟
پسر گفت: من شتری ندیدم!
🌱مرد ناراحت شد، و فکر کرد که شاید پسرک بلایی سر شتر آورده پس او را نزد قاضی برد و ماجرا را برای او تعریف کرد.
🌱قاضی از پسر پرسید: اگر تو شتر را ندیدی چطور همه مشخصاتش را می دانستی؟
پسرک گفت: روی خاک رد پای شتری را دیدم که فقط سبزه های یک طرف را خورده بود، فهمیدم که شاید یک چشمش کور بوده، بعد متوجه شدم که در یک طرف راه، مگس و در طرف دیگر، پشه بیشتر است چون مگس شیرینی دوست دارد و پشه ترشی نتیجه گرفتم که شاید یک لنگه بار شتر شیرینی و یک لنگه دیگر ترشی بوده است.
🌱قاضی از هوش پسرک خوشش آمد و گفت: درست است که تو بی گناهی، ولی زبانت باعث دردسرت شد پس از این به بعد شتر دیدی ندیدی
✎Join∞🌹∞↷
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
.