eitaa logo
علی مقدم
2.3هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
465 ویدیو
32 فایل
آثار[سخنرانی، نوشته ها و اشعار]علی مقدم عاصی خراسانی وبلاگ http://asikhorasani.blogfa.com/ بایگانی پادکست ها https://eitaa.com/ali_moghaddam_Podcast پیام ناشناس https://harfeto.timefriend.net/17344654120743 هندوستان @SAEB_TABRIZ
مشاهده در ایتا
دانلود
سیّئاتِ ما بیرون شد از عدد ، عددِ سیّئاتِ ما خارج شد از حدود ، حَدِ سیئات ما کمتر ز پرّ کاه ، عبادات ما ولی افزون ز کوه گشته قدِ سیئات ما رسوا شدم چنانکه به شاهد نیاز نیست روی سیاهِ ما ، سندِ سیئات ما اما هزار شکر که با اینهمه گناه لطف تو بوده در رصد سیئات ما دارو به یُمن درد ، چنین جلوه میکند شد شُهره لطفَت از مدد سیئات ما دریایِ رحمتِ تو کجا میشود نهان در زیر حمله ی زبد سیئات ما زبد : کف ۱۴ ربیع الاول ۱۴۴۳ ۲۹ مهر ۱۴۰۰
از چهره خود نقاب انداخته ای چشمان مرا ز خواب انداخته ای هستیِ مرا به باد دادی ای یار در خانهٔ مور آب انداخته ای
ز سودای تو جانم سوخت سرتاسر ، همه تن هم چنانکه دوست بر حالم پریشان گشت ، دشمن هم مرا بیرون مران ای پادشاه حُسن از کویت نمی ارزم به درگاهت اگرچه قدر ارزن هم لبی بگشا که بگشایم به گریه عقده از این دل لبی تر کن به گفتن تا که چشمی تَر کنم من هم "نمک پرورده ی عشقم زبان ناز می دانم"* در اینجا معنی اثبات دارد واژه ی لن هم بزن که حکم از آن تو باشد هر چه فرمایی نهادم دست را در زیر شمشیر تو ، گردن هم ۲۴ ربیع الاول ۱۴۴۳ ۷ آبان ۱۴۰۰ پ ن : * مصراع از صائب تبریزی
با تمامِ کرّ و‌فرّ خویش ، مقهوریم ما در کمال اختیار خویش ، مجبوریم ما خاک در بازار خوردیم و خریداری نبود در دکان آفرینش جنس ناجوریم ما نام ما را بر لبش حتی به دشنامی نبُرد بر لب شیرین تر از قندش چنان شوریم ما دیدهٔ گریانِ ما باشد دلیل خنده ها دیگران مست اند از ما ، تاکِ انگوریم ما لب چو آوردیم کس را رغبتی بر آن نبود در نگاه اهلِ این دنیا ، لبِ گوریم ما سال ۱۳۹۷
الا لیتَ الشّبابَ یعودُ یوماً فاُخبِرَهُ بما فَعَل المَشیبُ ترجمه : ای کاش جوانی روزی برگردد تا به او (جوانی) خبر دهم که پیری با من چه کرد . . آنچه ما از دل سیاهی با جوانی کرده ایم هر چه با ما میکند پیری ، سزاواریم ما . . صد حیف که ما پیر جهان دیده نبودیم روزی که رسیدیم به ایام جوانی @ASI_khorasani
‌‏﷽ چنان ز گریه سرازیر گشت آب از چشم که بُرد اشک به همراهِ خویش خواب از چشم چه تیرها که نگاهم به دل روانه نکرد همیشه میکشد آری دلم عذاب از چشم به هر کجا که نظر کرد دل همانجا رفت چقدر لشکر دل  میبرد حساب از چشم دو چشم توست دو مصراع شاه بیت آری به جز تو کس نسرود ست شعر ناب از چشم ز بس که رویِ گُلِ تو همیشه در نظر است به جای اشک ، مرا میچکد گلاب از چشم به لطف ، بر رخ غمدیدگان نظر انداز نصیب غم زدگان کن کمی ثواب از چشم مرا سواد به غیر از سیاه چشم تو نیست به مکتبِ تو فقط خوانده ام کتاب از چشم ز هر طریق که خواهی قدم به دیده گذار برای آمدنت باز شد دو باب از چشم ۱ ربیع الثانی ۱۴۴۳ ۱۶ آبان ۱۴۰۰
‌‏﷽ عشق است که از راهِ أثر معلوم است اسرارِ دل از دیدهٔ‌ تَر معلوم است من آتش عشق تو نهان کردم لیک از دودِ نشسته رویِ سر معلوم است
‌‏﷽ تنها به سکوت ، سِر نهان میگردد اسرارِ تو از زبان عیان میگردد در غیرِ ضرور از "زبان" حرف مکش یک نقطه اضافه تر "زیان" میگردد ۴ ربیع الثانی ۱۴۴۳ ۱۹ آبان ۱۴۰۰ @ASI_khorasani
‌‏﷽ یک‌ گندمِ خُرد ، دشمنِ آدم شد یک شادیِ اشتباه ، آخر غم شد ترک ادبی ، فراق آورد تو را شد "بار" ، ز "یار" نقطه ای تا کم شد ۵ ربیع الثانی ۱۴۴۳ ۲۰ آبان ۱۴۰۰ @ASI_khorasani