هدایت شده از علی مقدم
انّ الکریم اذا حاسب سامح
وقتی مسیرِ راه به سمت کرامت است
دیگر خیالمان ز همه سخت راحت است
با ما سخن ز صبح قیامت چه میکنی؟!
این آفتاب رویِ تو صبح قیامت است
شرمندگیِ بعدِ گُنه دستِ ما گرفت
در سلک ما گناه هم اهل شفاعت است
ما را ببین طبیب که مدیون دردِ ماست
درمانِ تو اگر که چنین اهلِ شهرت است
قلّاب گشته ام که بگیرم ز دامنت
قدِّ خمیده زیرِ گُنَه نیز نعمت است
عاصی مگر گناه به فریاد ما رسد
"ابر سیاه حامل باران رحمت است"*
#عاصی_خراسانی
*مصراع از صائب تبریزی
شعرخوانی
در جمع معتکفین مسجد امام رضا علیه السلام
روز میلاد امیرالمومنین علیه السلام
علی مقدم
شعرخوانی.mp3
20.5M
سلام بر سخن حق، سلام بر قرآن
قصیده ای تقدیم به قرآن و امیرالمومنین علیه السلام
#شعرخوانی
۱۳ رجب ۱۴۴۳
هیئت مذهبی بنت الحسین علیه السلام
#مدح_مولا #قصیده #عاصی_خراسانی #علی_مقدم
https://eitaa.com/joinchat/3757244420C1143bd604a
چو میهمان که همیشه ز در شود پیدا
همیشه عشق ز راه نظر شود پیدا
ز شام مویِ تو تا صبح رویَت آمده ام
که گنج های خدا در سحر شود پیدا
به پیش ترکش مژگان تو چه راه فرار؟
به تیر غیب چگونه سپر شود پیدا؟
خدا چو رویِ تو را میکشید با خود گفت
به دفترِ چه کسی این هنر شود پیدا؟
چنان به پای تو سرهای عاشقان افتاد
که مشکل است به عهد تو سر شود پیدا
من از سفیدی دندان به کامِ تو دیدم
همیشه شیر کنار شکر شود پیدا
چنان لطیفی و نازک که در خرامیدن
ندیده ایم ز پایت اثر شود پیدا
ز فرط نازکی اش از خیال پنهان است
چگونه در نظرم آن کمر شود پیدا؟
نسیم در گذرِ موی تو به دام افتاد
چگونه از سر کویت خبر شود پیدا؟
پناه برده ام از آتشت به اشک خودم
کدام شعله به دامانِ تَر شود پیدا؟
#عاصی_خراسانی
۲۳/خرداد/۱۳۹۷
فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ
ص آیه ۷۲
ببین به نفحه ای از روح خود چه ها کردی
ز خاک خام عجب آتشی به پا کردی
به گرد و خاک عدم، غرق بی کسی بودم
مرا به وادی هستیِّ خود صدا کردی
به گِل دمیدی و دل آفریده شد از آن
تو با دمیدن خود کار کیمیا کردی
تو از میانه ی صدها هزار مخلوقت
مرا فقط به چنین عشق آشنا کردی
اگر چه بنده ی خوبت نبوده ام امّا
تو خوب حقّ خداییِ خود ادا کردی
#عاصی_خراسانی
۱۸ رجب ۱۴۴۳
۱ اسفند ۱۴۰۰
@ASI_khorasani
علی مقدم
🌹گریستم🌹 آخر نشستم و دو سه دریا گریستم میخواستم بگویمش امّا گریستم او بین جمع بود غرورم نمیگذاشت
او بین جمع بود، غرورم نمیگذاشت
در خلوتم نشستم و تنها گریستم
گریه امان نداد که بهتر ببینمش
صد حیف در زمان تماشا گریستم
ابرم که اشکِ من همه را شاد میکند
آری بخند ای گل زیبا، گریستم
گویا به خاک من نمی از اشک بوده است
تا پایِ خود نهاده به دنیا گریستم
#عاصی_خراسانی
غزل
چه فتنه ای که به پا کرده خنده ات یارا
به دم زدن ببری رونق مسیحا را
میان چو موی و دهان تنگ و حوصله محدود
خدا چه تنگ گرفته است روزیِ ما را
نصیب ما ز تو چیزی به غیر دیدن نیست
خدا نگیرد از این عاشقان تماشا را
ز حیرت نگهت در نیامدیم هنوز
که سخت کرد سر زلف تو معمّا را
کشید دامن اگر، پیرهن بگیر از او
بنازم این هنر و همّتِ زلیخا را
من و رسیدن دستم به دامن آن ماه؟!
درازتر نکنم از گلیم خود پا را
#عاصی_خراسانی
#علی_مقدم
.
.
شعبان / ۱۴۴۱
اردیبهشت / ۱۳۹۹
4_5967503049407596465.mp3
16.68M
وَيْلِي كُلَّما كَبُرَ سِنِّي كَثُرَتْ ذُنُوبِي
وَيْلِي كُلَّما طالَ عُمْرِي كَثُرَتْ مَعَاصِيَّ
.
.
هر روز با گُنه ز درت دورتر شدم
ای وای ذره ذره ز کویت به در شدم
شیطان قدم قدم به جهنم مرا کشید
از شرِّ ذره ذره ، چنین ختمِ شر شدم
من قطره قطره آب شدم زآفتاب عمر
از هر نَفَس به غیر تو ، غرق ضرر شدم
خاشاکِ من به آتش دوزخ قوام داد
من با گناه خویش چنین شعله ور شدم
تا گریه بود نخلِ مرا برگ و بار بود
خشکید تا که چشم تَرَم ، بی ثمر شدم
#عاصی_خراسانی
۵ اسفند ۱۴۰۰
۲۲ رجب ۱۴۴۳
علی مقدم
حالِ ما بی قراری است رفیق خواب از ما فراری است رفیق بنگر از عجز تا کجا رفتیم زور در گریه زاری است ر
باختم من که صبرم اندک بود
بُرد در بُردباری است رفیق
#عاصی_خراسانی