eitaa logo
علی مقدم
2.3هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
414 ویدیو
30 فایل
آثار[سخنرانی، نوشته ها و اشعار]علی مقدم عاصی خراسانی ادمین @admin9988 وبلاگ http://asikhorasani.blogfa.com/ بایگانی پادکست ها https://eitaa.com/ali_moghaddam_Podcast پیام ناشناس https://harfeto.timefriend.net/16818822335153 هندوستان @SAEB_TABRIZ
مشاهده در ایتا
دانلود
يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ سوره انفطار آیه ۶ از فرط خوبیِ تو، ما بد شدیم یارب حلم و کرامتِ تو، مغرور کرد ما را
انا لله و انا الیه راجعون جهانی از گوشه ی این جهان رخت بر بست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*علامه حسن زاده آملی رحمه الله علیه : "الهی ؛ جان به لب رسید تا جام به لب رسید" . بعد از هزار دور به‌ من‌ هم عجب رسید جانم به لب رسید که جامم به لب رسید* . بر رویِ آفتابِ تو موی سیاه ریخت یاللعجب چگونه در این‌صبح ، شب رسید؟ . روز نخست ، نوبت‌ ‌تقسیم تاب و تب تابش به مویِ تو ، به منِ خسته تب رسید . وصل تو‌ واجب است و ‌خیالِ تو ‌مستحب صد شُکر دست من به همین مستحب رسید . بختم سیاه گشت ز داغ تو ، تلخ نه این هم شباهتی که به من از رطب رسید . . کلیپ : قسمتی از بیانات آیت الله جوادی حفظه الله در مورد علامه حسن زاده آملی رحمه الله علیه
کربُبلا نشد بروم، هیئتش که هست آنجا که قسمتم نشد، اینجا گریستم
فروختیم در پیش چشمهات سپر را فروختیم خونین جگر شدیم ، جگر را فروختیم در دست ما نهاد خدا مِهر و ‌ماه را مهرِ تو را خریده ، قمر را فروختیم کالا اگر گران بشود بایدش فروخت دیدیم ‌سر گران شده ، سر را فروختیم صد شُکر در معاملهٔ بوسه و شِکَر ما بوسه را خریده ، شِکَر را فروختیم ما را نبود میلِ رهایی ز دامِ تو خود در قفس نشسته و پر را فروختیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا امام رضا مددی به اُمیدِ گوشه چشمت چقدر گدا نشسته نه فقط گدا که حتی ، همه انبیا نشسته "انا من شروط" یعنی که ولای توست توحید حرمت نشسته هر کس ، حرم خدا نشسته تو به هیچکس نگفتی "ز کجایی و که هستی؟" که غریبه هم ز لطفِ تو چو آشنا نشسته نه فقط که مومن اینجا به نماز ایستاده به نیاز ، روسیاهان همه با حیا نشسته همگی به دام لطف تو اسیر گشته آری که کمند لطف و جودت به کمینِ ما نشسته به جز از تو که نشستی سر سفره با گدایان به خدا نبوده شاهی بغل گدا نشسته چو نگین پادشاهی که نشسته بر رکابش به دلم محبّتِ تو چقَدَر به جا نشسته منِ بنده را ز خیلِ حشمت سوا مفرما که به خوانِ رحمت تو همه ماسوا نشسته شده "فابک للحُسین" تو دلیل گریه هایم که همیشه در دل تو غم کربلا نشسته ۸ مهر ۱۴۰۰ ۲۳ صفر ۱۴۴۳ @ASI_khorasani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دارالشفاست اینجا آرام گشته هر کس شد بی قرارِ این در شان بهشت دارد گرد و غبارِ این در خورشید سر برآرد هر صبح از حریمش گردد مدار عالم هم بر مدارِ این در خاکش دواست اینجا ، دارالشفاست اینجا درمان و درد باشد در اختیارِ این در دنیا نبود و بودیم ما بنده ی مرامش خاکی نبود و بودیم ما خاکسارِ این در موسی گداست اینجا ، عیسی گداست اینجا دیدیم انبیا را حتی کنارِ این در انگور بعدِ ما بود ، میخانه بعدِ ما بود تاکی نبود و بودیم ما مِی گسارِ این در @ASI_khorasani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر چند کربلای تو روزیِ من نشد در پشت مرز بسته مهران گریستم @ASI_khorasani
بیا مباش دگر فکر ماسبَق اینجا بیا بیا که بگرداند او ورَق اینجا پناهگاهِ منِ خسته این حرم باشد پناه می برم از شرّ ماخلَق اینجا به روز حشر شراب طهور مینوشی ز انفعال بریزی اگر عرق اینجا فقیه و عارف و عامی نشسته در صحنش رسیده اند به وحدت همه فِرَق اینجا اگر که سجده نمودیم ، عیبمان مکنید که دیده ایم تجلّیِ ذات حق اینجا ۲۹ صفر ۱۴۴۳ شب شهادت امام رضا علیه السلام @ASI_khorasani
هدایت شده از علی مقدم
بارِ گناه ، برکتِ چشم مرا گرفت شرمنده در مصیبتِ تو ، کم گریستم || صلّی الله علیک یا اباعبدالله ||
هدایت شده از علی مقدم
در بدر و خیبر و اُحد و لیله المبیت دستِ علیست در همه جا ختم غائله |||| ||||
هرگز ندیده ایم به خطّ تو، زشت را چون دیده ایم دستِ تو که مینوشت را تا با خیال نازِ تو در خواب رفته ایم در زیر سر چه فرق پَرِ قو و خِشت را؟! مهمان خویش میشود آدم به روز حشر آخر درو کند به یقین آنچه کِشت را قُلّابِ راست، صید به دستت نمی دهد بی قدّ خَم به دست نیاری بهشت را چشمم سفید گشت که بختم سفید گشت با گریه شسته ایم خطِ سرنوشت را ۲ ربیع الاول ۱۴۴۳ ۱۷ مهر ۱۴۰۰
هر چند که گاه خوب و گاهی بَدَک است سر تا سرِ کثرت جهان ، جمله یَک است در نامه ی روسیاه هم رحمت هست چون سایه سیاه باشد امّا خُنَک است ۱۹ مهر ۱۴۰۰ ۴ ربیع الاول ۱۴۴۳
الهى ! استغفار، خواستن غفران توست با خاطره ی گناه چه کنیم؟! . . عاصیَّم و روسیاه ، باید چه کنم؟! با اینهمه اشتباه ، باید چه کنم؟! گیرم که به توبه نیز نائل گشتم با خاطره ی گناه باید چه کنم؟! ۵ ربیع الاول ۱۴۴۳
به روز حشر شرابِ طهور می نوشی ز انفعال بریزی اگر عرق اینجا
عدد ابجد زینب به همه ثابت کرد شصت و نه روز عزاداری ما حکمت داشت
الهى ! تا به حال می گفتم گذشته ها گذشت اکنون مى بینم که گذشته هایم نگذشت بلکه همه در من جمع است آه آه از یوم الجمع هر دانه که کشته ام ، به خرمن جمع است چون طوق ، عمل به دور گردن جمع است گفتم که "گذشته ها گذشته" امّا دیدم همه ی گذشته در من جمع است ۸ ربیع الاول ۱۴۳۳ ۲۳ مهر ۱۴۰۰
با صورت خود در آتش افتد هر کس که ز بوتراب برگشت
ایمانِ خشک ما به فدای لبِ تَرَش مَستیم از خیال دهان معطّرش ایمان خُشکِ ما به فدای لبِ تَرَش جانم فدای اینهمه شیرین زبانی اش جانم فدای اینهمه قند مکررش جز او کسی حریف جمالش نمی شود باید که آینه بنشانم برابَرَش فکری به حال و روز دل تنگِ ما نما ای پیرُهن مگیر چنین تنگ در بَرَش فکرم مرا بسوخت و خاکسترم نمود آتش گرفته چوبه ی کبریت از سَرَش
||بَه بَه میشود پیدا|| تو را در اوجِ "اَه اَه" گاه "بَه بَه" میشود پیدا که یوسف نیز گاهی در تَهِ چَه میشود پیدا فریب لذت دنیای فانی را مخور ای دل بترس از آن "بَه"ی که آخرش اَه میشود پیدا دلت گر آب گردد از عطش ، سیراب خواهی شد بِدان ، آب حیات اینجا به لَه لَه میشود پیدا به بازارِ ریاضت هیچ از تو کم نمی گردد اگر که بگذری از یک ، تو را دَه میشود پیدا به چشم کم مبین هرگز زمین افتاده را ، آری به دریا کف به بالا و گُهَر تَه میشود پیدا زبان شاعران را حُسن روی تو به حرف آرد که گُل هر جا شکوفا گشت ، چه چه میشود پیدا گناهانت بُوَد آیینه دارِ رحمتش عاصی که در تاریکیِ شب ، جلوه ی مَه میشود پیدا
هدایت شده از علی مقدم
غزلی تقدیم به پیامبر مهربانی 🌸ابوتراب محمّد🌸 برس به دادِ دلم ، گشته ام خراب ، محمد بریز در قَدحِ خالی ام شراب ، محمد فدای نازکیِ طبع و شیوه ی سکناتت نمی رسد به زُلالیِ خُلقَت آب ، محمد همیشه گرم گرفتی به نوکران و ضعیفان نمی رسد به قَدِ لطفت آفتاب ، محمد تمام آدم و عالم ، اسیر حُسنِ جمالت برات جامه دریدست ماهتاب ، محمد گُل احتیاج ندارد به بوی مُشک و گلابی زدی به خود که معطّر شود گلاب ، محمد تلالو نگهت روشنی ده مَه و انجُم به شامِ تارِ منِ گمشده ، بتاب محمد به روز حشر شفاعت کنی چنانکه "فتَرضی" در آن شلوغیِ مَحشَر مرا بیاب محمد برای دلبری از تو ، خدا به لیله الاسری نموده است به صوتِ علی خطاب محمد علیست جانِ محمد به حکم "اَنفُسَنا"، پس عجیب نیست بگویم "ابوتراب محمد" به روی کفّه ی میزان به روز حشر نباشد گران تر از صلوات شما ثواب ، محمد عصر روز ۱۷ ربیع الاول ۱۴۴۲ (میلاد رسول اکرم صلی الله علیه وآله و سلّم) ۱۳ آبان ۱۳۹۹ @ASI_khorasani
سیّئاتِ ما بیرون شد از عدد ، عددِ سیّئاتِ ما خارج شد از حدود ، حَدِ سیئات ما کمتر ز پرّ کاه ، عبادات ما ولی افزون ز کوه گشته قدِ سیئات ما رسوا شدم چنانکه به شاهد نیاز نیست روی سیاهِ ما ، سندِ سیئات ما اما هزار شکر که با اینهمه گناه لطف تو بوده در رصد سیئات ما دارو به یُمن درد ، چنین جلوه میکند شد شُهره لطفَت از مدد سیئات ما دریایِ رحمتِ تو کجا میشود نهان در زیر حمله ی زبد سیئات ما زبد : کف ۱۴ ربیع الاول ۱۴۴۳ ۲۹ مهر ۱۴۰۰
از چهره خود نقاب انداخته ای چشمان مرا ز خواب انداخته ای هستیِ مرا به باد دادی ای یار در خانهٔ مور آب انداخته ای