این رباعی را شیخ در جواب میرداماد گفته است.
ای صاحب مسئله ، تو بشنو از ما
تحقیق بدان که لامکانست خدا
خواهی که تو را کشف شود این معنی
جان در تن تو ، بگو کجا دارد جا؟
#شیخ_بهایی
#رباعی
ای عقل خجل ز جهل و نادانی ما
در هم شده خلقی ز پریشانی ما
بت در بغل و به سجده پیشانی ما
کافر زده خنده بر مسلمانی ما
#شیخ_بهایی
#رباعی
دوش از درم آمد آن مه لاله نقاب
سیرش نَبِدیدیم و روان شد بشتاب
گفتم که دگر کِیَت بخواهم دیدن؟
گفتا که به وقت سحر امّا در خواب
#شیخ_بهایی
#رباعی
مالی که ز تو کس نستاند ، عِلم است
چیزی که تو را به حق رساند ، علم است
جز علم طلب مکن تو اندر عالم
چیزی که تو را ز غم رهاند ، علم است
#شیخ_بهایی
#رباعی
با هر که شدم سخت به مهر ، آمد سست
بگذاشت مرا و عهد نگذاشت درست
از آب و هوای دهر سبحان الله
هر چند که دوست کاشتم دشمن رُست
#شیخ_بهایی
#رباعی
تا منزل آدمی سرای دنیاست
کارش همه جرم و کار حق لطف و عطاست
خوش باش که آنسرا چنین خواهد بود
سالی که نکوست از بهارش پیداست
#شیخ_بهایی
#رباعی
آنکس که بَدَم گفت ، بدی سیرت اوست
وآنکس که مرا گفت نکو ، خود نیکوست
حال متکلّم از کلامش پیداست
از کوزه همان برون تراود که در اوست
#شیخ_بهایی
#رباعی
در مزرع طاعتم گیاهی بِنَماند
در دست بجز ناله و آهی بِنَماند
تا خرمن عمر بود در خواب بُدم
بیدار شدم کنون که کاهی بِنَماند
#شیخ_بهایی
#رباعی
آن حرف که از دلت غمی بگشاید
در صحبت دلشکستگان می باید
هر شیشه که بشکند ندارد قیمت
جز شیشه دل که قیمتش افزاید
#شیخ_بهایی
#رباعی
ای در طلب علوم در مدرسه چند
تحصیل اصول و حکمت و فلسفه چند
هر چیز به جز ذکر خدا وسوسه است
شرمی ز خدا بدار این وسوسه چند
#شیخ_بهایی
#رباعی
تا نیست نگردی رهِ هستت ندهند
این مرتبه با همّت پستت ندهند
چون شمع قرار سوختن گر ندهی
سر رشته ی روشنی به دستت ندهند
#شیخ_بهایی
#رباعی
بر درگه دوست هر که صادق برود
تا حشر ز خاطرش علایق برود
صد ساله نماز عابد صومعه دار
قربان سر نیاز عاشق برود
#شیخ_بهایی
#رباعی
از ناله ی عشاق نوائی بردار
وز درد و غم دوست دوائی بردار
از منزل یار تا تو ای سُست قدم
یک گام زیاده نیست ، پائی بردار
#شیخ_بهایی
#رباعی
اینم یه رباعی از شیخ بهایی برای دوستی های فضای مجازی😄
تا بتوانی ز خلق ای یار عزیز
دوری کن و در دامن عزلت آویز
انسانِ مجازی اند این نسناسان
پرهیز ز انسان مجازی پرهیز
#شیخ_بهایی
#رباعی
از بسکه زدم به شیشه ی تقوا سنگ
وز بسکه به معصیّت فرو بردم چنگ
اهل اسلام از مسلمانی من
صد ننگ کشیدند ز کُفّارِ فرنگ
#شیخ_بهایی
#رباعی
در چهره ندارم از مسلمانی رنگ
بر من دارد شرف سگِ اهل فرنگ
آن روسیَهم که باشد از بودن من
دوزخ را ننگ و اهل دوزخ را ننگ
#شیخ_بهایی
#رباعی
بی روی تو خونابه فشاند چشمم
کاری به جز از گریه نداند چشمم
میترسم از آنکه حسرت دیدارت
در دیده بماند و نماند چشمم
#شیخ_بهایی
#رباعی
گفتیم مگر که اولیائیم ، نِه ایم
یا صوفیِ صفّه ی صفائیم ، نِه ایم
آراسته ظاهریم و باطن نه چنان
القصّه چنانکه می نمائیم ، نِه ایم
#شیخ_بهایی
#رباعی
بر خیز سحر ناله و آهی میکن
استغفاری ز هر گناهی میکن
تا چند به عیب دیگران درنگری؟!
یک بار به عیب خود نگاهی میکن
#شیخ_بهایی
#رباعی
این رباعی را خطاب به شاه عباس گفته وقتی که او را در حال تنظیف و بریدن سر شمع های حرم امام رضا علیه السلام با قیچی(مقراض) دیده بوده است
هر شام و سحر ملائک علّیین
آیند به طَرف حرمِ خُلدِ برین
مقراض به احتیاط زن ای خادم
ترسم ببُری شهپر جبریل امین
#شیخ_بهایی
#رباعی
آتش گرفته ام که به بزمت رَهم دهی
در بزمِ مِی کباب نباشد چه فایده؟!
#عاصی_خراسانی
هدایت شده از علی مقدم
یاعلی
با غیر بگو : ثواب در دست علیست
دنیاست سراب و آب در دست علیست
چرخاندن ذوالفقار در جای خودش
چرخاندن آفتاب در دست علیست
#عاصی_خراسانی
#رباعی
با وهمِ خودش آدم مغرور خوش است
تا عیبِ نهفته هست مستور خوش است
نزدیک شوی اگر به من ، میفهمی
"آواز دهل شنیدن از دور خوش است"
#عاصی_خراسانی
#رباعی
هدایت شده از علی مقدم
یاعلی مدد
به غیر چشمِ خُمارش که مست کرده مرا
ندیده ایم بگیرد کسی شراب به قاب
به غیر مدح علی آیه ای نیامده است
خدا گرفته علی را در این کتاب به قاب
همیشه سنگِ علی را به سینه کوبیدیم
گرفته ایم به دل صورت ثواب به قاب
#عاصی_خراسانی