📘#داستانهایبحارالانوار
خطر وسواسی
🔹زراره و ابوبصیر میگویند:
به امام صادق علیه السلام عرض کردیم:
مردی در نماز شک میکند که چند رکعت خوانده و چند رکعت مانده، و هرچه نمازش را تکرار میکند باز همین شک و وسواس را دارد. چه کند؟
حضرت فرمودند:« به شک خود اعتنا نکند و نمازش را با همان وضع به آخر برساند.»
🔹سپس فرمودند:
وسواس کار شیطان است، شیطان خبیث را با شکستن نماز و تکرار آن به طمع نیندازید و به او اجازه نفوذ ندهید، زیرا که او دست بردار نیست، بار دیگر شما را به وسوسه و شک میاندازد، بنابراین به شک خود اعتنا نکنید. وقتی شما اعتنا نکردید او مأیوس شده و به سراغ شما نخواهد آمد.
إنما یرید الخبیث أن یطاع فإذا عصی لم یعد إلی أحدکم: به راستی شیطان ناپاک میخواهد از او پیروی شود. پس هرگاه از او پیروی نشد دیگر به سوی شما باز نمی گردد.
📌آری! وسواسی بودن نه تنها در نماز، کار شیطان است بلکه درکارهای دیگر نیز کار اوست و یک نوع مرض روحی و روانی است که باید جدأ از آن پرهیز نمود.
📚بحار ج ۲۷، ص ۸
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨خــدایــا
🌸در این شب عید
✨تـمامی بیماران را
🌸لباس عافیت بپوشان
✨الهی شفای جسم و روح
🌸بـه مـا عطا بفرمـا
✨و الهی عاقبت همه ما را
🌸خـتـم بـخیر بگـردان....🙏🏻
🌸شبتون شـاد عـیدتـون مبارک
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴انتقام دختر بی حجاب از پسر بسیجی!!!
ی خانم بعد ازکلی آرایش و پوشش نامناسب راهی خیابونای شهرشد. همینطوری که داشت می رفت وسط متلک های جوونا یه صدایی توجهش را جلب کرد:"خواهرم بخاطر خدا حجابت رو رعایت کن" نگاه کرد،دید یه جوون ریشوئه ازهمونا که متنفر بود ازشون با یه پیراهن روی شلوار به دوستش گفت باید حال اینو بگیرم😡تصمیم گرفت مسیرش و به سمت اون آقا کج کنه ویه چیزی بگه دلش خنک شه وقتی مقابل پسر رسید یهو چشماشو...
ادامه این داستان در ↯↯
http://eitaa.com/joinchat/4033871893C0cb7888cc3
🌸خدایا در اولین
🌾 روز مــاه رجب
🌸از تــو می خـواهـم
🌾سبد سرنوشت دوستان
🌸و عـزیـزانـم را پـر کنی از
🌾خبرهای خوب، اتفاق های
🌸عالی و رویدادهای بینظیر
🌾سبد سبد گـل های زیبـا
🌸تقدیم بہ شما عزيزان
#عـیـدتـون_مـبارک
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
🔴 شماره 6 گفت: کجا بیاد؟ گفتم: من فردا یک خرده زودتر، از تهران میآیم کرج. یک ساعت میآیم خانه تو.
🔴شماره هفت
جان شما مردم، هر چه از قرآن و روایات و نصایح بلد بودم گفتم، دو سه ساعت راجع به شراب و عرق به این (صاحب کاباره) گفتیم، دیدیم نه آقا، این گوشت ناپزه. به این زودیها پخته نمیشود. حوصله میخواهد.
این را برایتان میگویم گوش کنید حرفم را بگیرید. به صاحب این مجلس امام صادق علیه السلام قسم، از این توسلات، من چیزها گرفتهام.
یکی این است. تا خسته شدم، دیدم هر کاری کردم در این صاحب کاباره اثری نکرد. یک دفعه همینطور که با این حرف میزدم، زبانم با او (صاحب کاباره) حرف میزد این دلم را فرستادم درب خانه خدا. گفتم خدایا! میدانم میخواهی به من بفهمانی، بگویی حاج کافی حرفهایت را بزن، ببین اگر من اثر در آن نگذارم هیچ عرضهای نداری...
گفتم خدایا! اثری بگذار این صاحب کاباره منقلب بشود. به حقّ حق قسم، تا این توجه قلبی را به ذات مقدس حق پیدا کردم التماسش (التماس خدا) کردم کمکم کن، دو کلمه به صاحب کاباره گفتم، یک دفعه دیدم مثل بمب منفجر شد، این سرش را دارد به دیوار میزند، داد میزند.
گفتم: چی شده؟ گفت: حاج آقا چکار بکنم؟ گفتم داداش، درب کاباره را ببند. گفت: یک گرفتاری دارم، هفتاد هزار تومان قرض (بدهی) دارم، دست یکی از رباخورهای کرج هست.
گفتم: تو که گفتی روزی هفت هشت هزار تومان درآمد داریم. گفت: تا یک چیزی جمع میشود سر میز قمار مینشینم و میبازم. همیشه بدهکارم. گفتم: حالا میگویی چکار کنیم؟
ادامه دارد...
https://eitaa.com/joinchat/4033609749C6033d49560
❌کپی این پست فقط با ذکر لینک مجاز است
📚سه مصیبت بزرگ
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
مردی به محضر امام سجاد (علیه السلام) آمد و از حال و روزگار دنیای خود شكایت كرد.
امام سجاد (علیه السلام) فرمود بیچاره انسان كه در هر روز، دستخوش سه مصیبت است كه از هیچ یک عبرت نمی گیرد؛ در صورتی كه اگر عبرت می گرفت، مصائب دنیا برای او آسان می شد.
۱- هر روز كه از عمر او می گذرد از عمر او كاسته می گردد، در صورتی كه اگر از مال او چیزی كاسته می شد قابل جبران بود، ولی كاهش عمر قابل جبران نیست.
۲. هر روز، رزقی كه به او می رسد اگر از راه حلال باشد حساب دارد، و اگر ار راه حرام باشد عِقاب دارد و این حساب و عِقاب در دادگاه الهی در انتظار او است.
۳. مصیبت سوم از همه بزرگ تر است و آن اینكه هر روز كه از عمر انسان می گذرد، به همان اندازه به آخرت نزدیک می گردد، ولی نمی داند كه رهسپار بهشت است یا دوزخ؟
اگر به راستی در فكر این سه مصیبت باشد، گرفتاری های مادی در برابر آنها ناچیز است و آسان خواهد شد.
منبع: داستان دوستان، محمدمحمدی اشتهاردی
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ و عجل فرجهم
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
او همچنین زمامداران فاسد پهلوی را به معاویه و هارونالرشید تشبیه میکرد و اقدامات نادرست آنان را مح
«... یهودیها و بهائیها مخالف دین اسلام هستند و طبق فتوای مجتهدین نباید از آنها جنس خریداری کرد. زیرا منافع یهودیها به جیب اسرائیل میرود و گلوله میشود و به وسیله آن برادران دینی شما را میکشند و منافع بهائیها هم صرف تبلیغ مسلک بهائیت میشود و علیه امام زمان خرج میشود. کارخانه جنرال استیل مال یهودیها و کارخانه ارج هم متعلق به بهائیها میباشد. اجناس این دو کارخانه را نخرید.»
وهابیها هم در این دوران در برخی استانها مشغول فعالیت بودند و قسمتی از سخنرانیهای ایشان در این باره بود.
«وضع مملکت خراب شده، کسی هم جرأت نمیکند حرف حسابی بزند، چون فوراً تحت تعقیب قرار خواهد گرفت. الان وهابیها در ایران دارند علیه اسلام فعالیت میکنند. اگر من آزاد بودم میگفتم که آنها از کدام چشمه آب میخوردند. ولی فعلاً دهان ما بسته است و نمیتوانیم حرفی بزنیم. شما هم میدانید من چه میگویم و میدانید که چرا آنها از مسلمانها نمیترسند و رئیس آنها کیست ولی دنیا این طور نخواهد ماند...»
وی رمز موفقیت و پیروزی در مقابل سیاستها و حرکتهای دینستیزانه رژیم را مقاومت و ایستادگی میدانست و در سخنرانیهای خود مردم را به این راه تشویق میکرد.
ادامه دارد...
#شماره_بیست_و_یکم
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚#یک_داستان_یک_پند
جوانی طلبه استادش گفت، برو فلان کتاب را بخر و بخوان، 10 روز بعد از تو امتحان خواهم گرفت. طلبه برای خرید کتاب به بازار رفت و انگور فروشی دید با انگورهایی طلایی.
شدید هوس انگور کرد. با خود گفت: اگر انگور بخرم پولی برای کتاب نخواهم داشت و اگر انگور نخرم و کتاب بخرم، هوس انگور مرا از خواندن کتاب باز خواهد داشت و خواندن کتاب بیفایده خواهد بود.
پس از ساعتها کلنجار رفتن با خودش، یک خوشه انگور خرید و پولش برای کتاب نرسید. به منزل برگشت. از شدت ناراحتی از این که نتوانسته بود تسلیم نفس نشود ، بر خود میپیچید. برای تنبیه نفسش و این که علم را فدای شکم کرد، انگور را بر چوب سقف منزل آویزان کرد و تماشا کرد و نخورد و دانه های انگور سیاه و خراب شده و یک یک بر زمین افتادند.
10 روز بعد استاد خواست از او امتحان بگیرد. طلبه، داستان نخریدن کتاب را گفت. استاد گفت: نمره قبول گرفتی، موضوع آن کتاب در مورد مبارزه با نفس و کششهای نفسانی و راههای مقابله با آن بود که تو عملی آن را تجربه کردی، برو آنچه در این 10 روز دیدهای فکر کن و بنویس. طلبه رفت و اندیشه کرد و نوشت. کتابی که او در مورد غلبه و جهاد با نفس نوشت بسیار شیرینتر و حقایقش عینیتر از کتابی بود که باید میخرید.
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚آیا می دانید گناهان_ڪبیره ڪدامند؟
✍🏻عبید بن زراره میگوید: از #امام_صادق علیه السلام پرسیدم: گناهان ڪبیره ڪدام اند؟
آن حضرت فرمود: گناهان ڪبیره در نوشتار امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام هفت چیز است؛
⇦کفر به خداوند،
⇦ڪشتن انسان،
⇦عاق پدر و مادر شدن،
⇦ربا گرفتن،
⇦خوردن مال یتیم بہ ناحق،
⇦فرار از جهاد و تعرب بعد از هجرت
🌸عرض ڪردم: شما ترڪ نماز را از گناهان ڪبیره بہ حساب نیاوردید.!!
حضرت فرمود: اولین چیزے ڪہ از گناهان ڪبیره برایت گفتم چه بود؟
عرض کردم: ڪفر بہ خداوند. حضرت فرمود: همانا تارڪ نماز ڪافر است.
📚:الکافی ج۲ ص۲۷۸
📚:بحار الانوار، ج۸۴
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚 داستان کوتاه
یک بار از زنی موفق خواستم تا راز خود را با من در میان بگذارد، لبخندی زد و گفت:
موفقیت من زمانی آغاز شد که نبردهای کوچک را به جنگجویان کوچک واگذار کردم.
دست از جنگیدن با کسانی که غیبتم را میکردند برداشتم.
دست از جنگیدن با خانواده همسرم کشیدم.
دیگر به دنبال جنگیدن برای جلب توجه نبودم، سعی نکردم انتظارات دیگران را برآورده کنم و همه را شاد و راضی نگه دارم.
دیگر سعی نکردم کسی را راضی کنم که درباره من اشتباه میکند.
آنگاه شروع کردم به جنگیدن برای: اهدافم، رویاهایم، ایدههایم و سرنوشتم
روزی که جنگهای کوچک را متوقف کردم روزی بود که مسیر موفقیتم آغاز شد.
هر نبردی ارزش زمان و روزهای زندگی ما را ندارد.
نبردهایمان را عاقلانه انتخاب کنیم
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
19.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 نهنگ عظیم الجثه و نوزاد یک مادر
از زبان شهید کافی(ره)
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚صلوات سبب رفع عذاب قبر است
زنی دختری داشت آن دختر وفات نمود و مادرش در خواب دید که به عذاب الیم و عقاب عظیم گرفتار است و با اندوه بسیار از خواب بیدار شد و زاری آغاز نمود چند روز به حال فرزندش اشک میبارید و مینالید تا این که بار دیگر آن دختر را در خواب دید. خوشحال و شادمان و در روضه فردوس خرامان اشک میریخت و به او گفت: ای دختر آن چه بود که من میدیدم و این چه صورت است که مشاهده میکنم؟
جواب داد: ای مادر! به جهت گناهان خود در عذاب بودم چنانچه دیدی و در این روز ها عزیزی به کنار قبر ما گذشت و چند نوبت صلوات فرستاد و ثواب آنها را به اهل گورستان بخشید و حق تعالی به برکت آن صلوات عذاب را از اهل گورستان برداشت.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نیز فرمودند :
بسیار بر من صلوات بفرستید. زیرا که صلوات فرستادن بر من نور است در قبر، و نور است در صراط، و نور است در بهشت.
بحارالانوار، ج۹۴، روایت ۶۳
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی