شهید شیخ احمد کافی
🔴 ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻴﺴﯽ (ﻉ) ﺩﺭ ﺭﻭﺳﺘﺎﯼ ﺑﻠﺎ زده بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم داستانهای تاریخی و وقایع آن هم
ﻣﺮﺩ جواب داد: ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﻋﻠﺎﻗﻪ ﮐﻮﺩﮎ ﺑﻪ ﻣﺎﺩﺭﺵ؛ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﻭ ﻣﯽﺁﻭﺭﺩ ﺷﺎﺩ ﻭ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻣﯽﺷﺪﻳﻢ ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﻪ ﻣﺎ ﭘﺸﺖ ﻣﯽﮐﺮﺩ، ﮔﺮﻳﻪ ﻣﯽﮐﺮﺩﻳﻢ ﻭ ﻣﺤﺰﻭﻥ ﻣﯽﺷﺪﻳﻢ.
حضرت ﻋﻴﺴﯽ فرمود: ﻋﺎﻗﺒﺖ ﮐﺎﺭﺗﺎﻥ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﻳﺎﻓﺖ؟
او جواب داد: ﺷﺒﯽ ﺑﺎ ﺧﻮﺷﯽ ﺑﻪ ﺳﺮ ﺑﺮﺩﻳﻢ، ﺻﺒﺢ ﺁﻥ ﺩﺭ (ﻫﺎﻭﻳﻪ) ﺍﻓﺘﺎﺩﻳﻢ.
حضرت پرسید: ﻫﺎﻭﻳﻪ ﭼﻴﺴﺖ؟
ﻣﺮﺩ ﺯﻧﺪﻩ شده گفت : ﻫﺎﻭﻳﻪ ﺳﺠﻴﻦ ﺍﺳﺖ.
ﻋﻴﺴﯽ: ﺳﺠﻴﻦ ﭼﻴﺴﺖ؟
ﻣﺮﺩ ﺯﻧﺪﻩ ﺷﺪﻩ: ﺳﺠﻴﻦ ﮐﻮﻫﻬﺎﯼ ﮔﺪﺍﺧﺘﻪ ﺑﻪ ﺁﺗﺶ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ، ﺑﺮ ﻣﺎ ﻣﯽﺍﻓﺮﻭﺯﺩ.
ﻋﻴﺴﯽ: ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﻠﺎﮐﺖ ﺭﺳﻴﺪﻳﺪ، ﭼﻪ ﮔﻔﺘﻴﺪ ﻭ ﻣﺄﻣﻮﺭﺍﻥ ﺍﻟﻬﯽ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﮔﻔﺘﻨﺪ؟ ﻣﺮﺩ ﺯﻧﺪﻩ ﺷﺪﻩ: ﮔﻔﺘﻴﻢ: ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﺎﺯ ﮔﺮﺩﺍﻧﻴﺪ، ﺗﺎ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﻧﻴﮏ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﺪﻫﻴﻢ ﻭ ﺯﺍﻫﺪ ﻭ ﭘﺎﺭﺳﺎ ﮔﺮﺩﻳﻢ،
ﺑﻪ ﻣﺎ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪ: ﺩﺭﻭﻍ ﻣﯽﮔﻮﺋﻴﺪ...
قسمت پایانی در پست بعد...
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 عذاب_قبر تجاوز كننده به ناموس_مردم
حضرت عيسي (ع) از گورستانی گذر مي كردند گوری را ديدند كه آتش از آن شعله ور می شود. حضرت دو ركعت نماز به جاي آوردند و عصا بر گور زدند گور شكافته_شد شخص_ را در ميان آتش ديدند. حضرت گفتند: ای مرد چه كرده ای كه به اين عذاب_سخت گرفتار شدي؟ آن مرد گفت يا روح الله من مردی بودم كه به ناموس_مردم تجاوز می كردم چون وفات كردم و مرا دفن كردند از حضرت حق خطاب رسيد كه وی را بسوزانيد. از آن روز تا كنون مرا می سوزانند. حضرت نگاهی كردند مار_سياه و عظيم الجثّه در گور وی ديدند. پرسيدند: كه با اين مسكين چه مي كنی؟ آن مار گفت: تا وی را دفن كردند از وی غايب نبودم همراه با زهری كه اگر قطره ای از آن به رود نيل و فرات بريزد جمله آب قاتل شود. شخص معذب گفت: يا روح الله از حق تعالی در خواست كن تا بر من رحم نمايد. حضرت نيز از خداوند طلب رحمت نمودند. خطاب رسيد كه هر كس از پس زنان_مردم رود ما او را عذابی كنيم كه كس ديگر را چنين عذابی نكرده باشيم. امّا چون تو از ما در خواست رحمت كردی ما او را به تو بخشيديم. حضرت عيسی(ع) به آن مرد گفتند: می خواهی كه با من باشی؟ مرد گفت: يا روح الله عاقبت چه چيز است؟ حضرت فرمودند: عاقبت مرگ است. مرد گفت: نمی خواهم زيرا صد_سال است كه مرده ام امّا هنوز تلخی جان كندن در كام من است.
📚 داستان عارفان ص 214
#امام_زمان
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
ﻣﺮﺩ جواب داد: ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﻋﻠﺎﻗﻪ ﮐﻮﺩﮎ ﺑﻪ ﻣﺎﺩﺭﺵ؛ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﻭ ﻣﯽﺁﻭﺭﺩ ﺷﺎﺩ ﻭ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻣﯽﺷﺪﻳﻢ ﻭ ﻫﻨ
ﻋﻴﺴﯽ: ﻭﺍﯼ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ شما! ﭼﻪ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻏﻴﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺷﺨﺺ ﺩﻳﮕﺮﯼ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻫﻠﺎﮐﺖ ﺷﺪﮔﺎﻥ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺳﺨﻦ ﻧﮕﻔﺖ.
ﻣﺮﺩ: ﺍﯼ ﺭﻭﺡ ﺧﺪ! ﺩﻫﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺎ ﺩﻫﻨﻪ ﺁﺗﺸﻴﻦ ﺑﺴﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻓﺮﺷﺘﮕﺎﻥ ﺧﺸﻦ، ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﻣﯽﺑﺎﺷﻨﺪ، ﻣﻦ ﺩﺭ ﺩﻧﻴﺎ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺁﻧﻬﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽﮐﺮﺩﻡ، ﻭﻟﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﺒﻮﺩﻡ، (ﻭ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﮔﻨﺎﻩ ﻧﻤﯽ ﮐﺮﺩﻡ) ﺗﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻋﺬﺍﺏ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﻓﺮﺍ ﺭﺳﻴﺪ ﻭ ﻣﺮﺍ ﻧﻴﺰ ﻓﺮﺍ ﮔﺮﻓﺖ، ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺑﻪ ﺗﺎﺭ ﻣﻮﺋﯽ ﺩﺭ ﻟﺒﻪ ﭘﺮﺗﮕﺎﻩ ﺩﻭﺯﺥ ﺁﻭﻳﺰﺍﻥ ﻣﯽﺑﺎﺷﻢ، ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺩﻭﺯﺥ ﻭﺍﮊﮔﻮﻥ ﻣﯽﺷﻮﻡ، ﻳﺎ ﻧﺠﺎﺕ ﻣﯽﻳﺎﺑﻢ (ﺍﺣﺘﻤﺎﻟﺎ ﻋﺬﺍﺏ ﺍین ﺷﺨﺺ، ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﺮﮎ #ﺍﻣﺮ ﺑﻪ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﻭ ﻧﻬﯽ ﺍﺯ ﻣﻨﮑﺮ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ).
ﻋﻴﺴﯽ (ﻉ) ﺑﻪ ﺣﻮﺍﺭﻳﻮﻥ ﺭﻭ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻳﺎ ﺍﻭﻟﻴﺎ ﺍﻟﻠﻪ ﺍلاکل ﺍﻟﺨﺒﺰ ﺑﺎﻟﻤﻠﺢ ﺍﻟﺠﺮﻳﺶ ﻭ ﺍﻟﻨﻮﻡ ﻋﻠﯽ ﺍﻟﻤﺰﺍﺑﻞ، ﺧﻴﺮ ﮐﺜﻴﺮ ﻣﻊ ﻋﺎﻓﻴﻪ ﺍﻟﺪﻧﻴﺎ ﻭ ﺍﻟﺎﺧﺮﺓ.
ﺍﯼ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺧﺪ! ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻧﺎﻥ ﺧﺸﮏ ﺑﺎ ﻧﻤﮏ ﺯﺑﺮ ﻭ ﺧﺸﻦ ﻭ ﺧﻮﺍﺑﻴﺪﻥ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺧﺎﺷﺎﮐﻬﺎﯼ ﺁﻟﻮﺩﻩ، ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ، ﺍﮔﺮ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﻋﺎﻓﻴﺖ ﻭ ﺳﻠﺎﻣﺘﯽ ﺩﻧﻴﺎ ﻭ ﺁﺧﺮﺕ ﺑﺎﺷﺪ.
1) - صافات : 143 - 144
داستان های اصول کافی،ص ۴۹۵
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
ﺍﻭ ﺣﺘﻲ ﺩﺭ ﻋﺮﺑﺴﺘﺎﻥ ﺳﻌﻮﺩﻱ ﻧﻴﺰ، ﻛﻪ ﻫﺮ ﺳﺎﻝ ﺑﺮﺍﻱ ﺣﺞ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺟﺎ ﻣﻲﺭﻓﺖ، ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﺩﺍﺷﺖ؛ ﺍﺣﺪﺍﺙ ﺑﻨﺎﻫﺎﻱ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻣﺴﺠ
ﻣﺮﮒ ﻣﺸﻜﻮﻙ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﻛﺎﻓﻲ، ﺩﺭ ﭼﻨﺪ ﻛﻴﻠﻮﻣﺘﺮﻱ ﻣﺸﻬﺪ ﺩﺭ ﺍﺛﺮ ﻳﻚ ﺗﺼﺎﺩﻑ ﺩﻟﺨﺮﺍﺵ، ﺩﺍﺭ ﻓﺎﻧﻲ ﺭﺍ ﻭﺍﺩﻉ ﮔﻔﺖ.
ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﻛﺎﻓﻲ، ﺍﻳﻦ ﺗﺼﺎﺩﻑ ﺭﺍ ﺳﺎﺧﺘﮕﻲ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺭﮊﻳﻢ ﺷﺎﻫﻲ ﻣﻲﺩﺍﻧﺪ ﻭ ﺩﻟﺎﻳﻞ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻗﻮﻱ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻳﻦ ﺍﺩﻋﺎ ﺑﺮ ﻣﻲﺷﻤﺎﺭﺩ. ﻣﺮﺍﺳﻢ ﺗﺸﻴﻴﻊ ﻭ ﺗﺪﻓﻴﻦ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﻱ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﻛﺎﻓﻲ، ﻫﻤﺎﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﺎ ﻧﻈﺎﺭﺕ ﺳﺎﻭﺍﻙ ﺑﻪ ﻗﻮﭼﺎﻥ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﺷﺪ.
ﺍﻣﺎ ﻣﺮﺩﻡ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﻱ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺑﻴﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺧﺎﺭﺝ ﻛﺮﺩﻩ، ﭘﺲ ﺍﺯ ﻏﺴﻞ ﻭ ﻛﻔﻦ، ﺑﺎ ﺗﺸﺮﻳﻔﺎﺕ ﺧﺎﺻﻲ ﺑﻪ ﻣﺸﻬﺪ ﺑﺮﺩﻧﺪ.
ﺗﺸﻴﻴﻊ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﻱ ﺑﺎ ﺷﻜﻮﻩ ﺁﻥ ﻣﺮﺣﻮﻡ، ﺑﺎ ﺷﻌﺎﺭ ﺩﺭﻭﺩ ﺑﺮ ﺧﻤﻴﻨﻲ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻣﺎﻣﻮﺭﺍﻥ ﺭﮊﻳﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﻛﺸﺎﻧﺪ ﻭ ﻧﻬﺎﻳﺘﺎ ﺗﻌﺪﺍﺩﻱ ﺍﺯ ﺗﺸﻴﻊ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﺯﺧﻤﻲ ﺷﺪﻧﺪ.
ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻣﺎﻣﻮﺭﺍﻥ ﺭﮊﻳﻢ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺑﻪ
ﺗﻬﺮﺍﻥ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﺷﺪ. ﺟﻨﺎﺯﻩ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻛﺶ ﻭ ﻗﻮﺳﻲ ﻃﻮﻟﺎﻧﻲ ﺑﺎ ﻣﺮﺩﻡ ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻱ ﻣﺮﺣﻮﻡ، ﺑﻪ ﻣﺸﻬﺪ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩﺍﻧﺪﻩ ﺷﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺟﻪ ﺭﺑﻴﻊ ﻣﺸﻬﺪ، ﺑﻪ ﺧﺎﻙ ﺳﭙﺮﺩﻩ شد.
❌ قسمت چهارم خدمات شهید کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
❤️ دلاك و خدمت پدر
عالم ثقه (شيخ باقر كاظمي ) مجاور نجف اشرف از شخص صادقي كه دلاك بود نقل كرد كه او گفت : مرا پدر پيري بود كه در خدمتگذاري او كوتاهي نمي كردم ، حتي براي او آب در مستراح حاضر مي كردم و مي ايستادم تا بيرون بيايد؛ و هميشه مواظب خدمت او بودم مگر شب چهارشنبه كه به مسجد سهله مي رفتم ، تا امام زمان عليه السلام را ببينم . شب چهارشنبه آخري براي من ميسر نشد مگر نزديك مغرب ، پس تنها و شبانه راه افتادم .
ثلث راه باقي مانده بود و شب مهتابي بود ، ناگاه شخص اعرابي را ديدم كه بر اسبي سوار است و رو به من كرد .
در نفسم گفتم : زود است اين عرب مرا برهنه كند . چون به من رسيد به زبان عربي محلي را من سخن گفت و از مقصد من پرسيد !
گفتم : مسجد سهله مي روم . فرمود : با تو خوردني همراه است ؟ گفتم : نه ، فرمود : دست خود را داخل جيب كن ! گفتم : چيزي نيست ، باز با تندي فرمود : خوردني داخل جيب تو است ، دست در جيب كردم مقداري كشمش يافتم كه براي طفل خود خريده بودم و فراموش كردم به فرزندم بدهم .
آنگاه سه مرتبه فرمود : وصيت مي كنم پدر پير خود را خدمت كن ، آنگاه از نظرم غائب شد .
بعد فهميدم كه او امام زمان عليه السلام است و حضرت حتي راضي نيست كه شب چهارشنبه براي رفتن به مسجد سهله ، ترك خدمت پدر كنم .
📚منتهی الآمال ج 2 ص
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
13.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 گناه غیبت و دروغ
سخنران شهید کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 گریه امام حسن مجتبی علیه السلام
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
هنگامى كه امام حسن (ع ) در بستر شهادت و سفر آخرت ، قرار گرفت ، گريه مى كرد، يكى از حاضران عرض كرد:
((اى پسر رسول خدا! آيا با آنهمه مقام ارجمندى كه در پيشگاه رسول خدا(ص ) دارى ، و آن حضرت درباره تو چنين فرمود، و بيست بار، پياده به حج رفته اى ، و سه بار تمام دارائيت را نصف نموده اى ، و حتى كفشت را به مستمندان داده اى ، چرا گريه مى كنى ؟)).
امام حسن در پاسخ فرمود:
انما ابكى لخصلتين ؛ لهول وفراق الاحبة
:((همانا درباره دو چيز گريه مى كنم : 1- از وحشت روز قيامت (كه هر كس براى نجات خود به هر جا سر مى كشد تا به آن پناه ببرد، و پناهى نمى بيند) 2- و فراق و جدايى دوستان ))
اصول کافی باب مولد الحسن بن على (ع )، حديث يك ، ص 360 - ج 1.
داستانهاى اصول كافى داستانهاى اصول كافى جلدهای ۲ و ۱
محمد محمدى اشتهاردى
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
eslahe ommat.mp3
31.62M
❤️اصلاح امت
فایل صوتی
از زبان شهید کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
تفاوت در معجزات پیامبران
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
"ابن سکیّت" عالمی بزرگ بود، از امام رضا علیه السلام پرسید: «چرا خدا موسی علیه السلام را با معجزه ی ید بیضا (دست درخشان)، و عیسی علیه السلام را با معجزه ی طب، و محمد صلی الله علیه و آله وسلم را با معجزه ی سخن فرستاد؟»
امام رضا علیه السلام فرمودند: «خدا وقتی موسی علیه السلام را فرستاد؛ زمان، زمان سِحر و جادو بود و خدا چیزی به او داد که از عهده ی هیچ یک از جادوگران ساخته نبود...
وقتی عیسی علیه السلام را فرستاد؛ روزگار پزشکی و پیشرفت علوم پزشکی بود و خدا چیزی به عیسی علیه السلام داد که از عهده ی هیچ پزشکی ساخته نبود مثل زنده کردن مرده... و وقتی محمد صلی الله علیه و آله وسلم را فرستاد؛ روزگار سخنوری بود و خدا به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم معجزه ای داد که سکه ی آنان را از رونق انداخت...» "ابن سکیّت" گفت: «والله هیچ کس را مثل تو ندیده ام و نخواهم دید!»(1)
1- . الاحتجاج، ج 2، ص
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
هدایت شده از حامیان سپاه پاسداران
29.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ نماهنگ زیبای بچه های جماران
پویش #سرود_افتخار و اجرای فوق العاده بچهها در حسینیه جماران
➥ @sepah_paasdaran
یکی از دوستان ⚘شهید بابایی می گوید:
در دوران تحصیل در آمریکا روزی در بولتن خبری پایگاه « ریس» که هر هفته منتشر می شد، مطلبی نوشته شده بود که توجه همه را به خود جلب کرد. مطلب این بود:
دانشجو بابایی ساعت ۲ نیمه شب می دود تا شیطان را از خود دور کند.
من و بابایی هم اتاق بودیم. ماجرای خبر بولتن را از او پرسیدم. او گفت : چند شب پیش بی خوابی به سرم زده بود.
رفتم میدان چمن و شروع کردم به دویدن. از قضا کلنل باکستر فرمانده پایگاه با همسرش مرا دیدند و شگفت زده شدند.
کلنل ماشین را نگه داشت ومرا صدا زد. نزد او رفتم. او گفت در این وقت شب برای چه می دوی؟ گفتم: خوابم نمی آمد، خواستم کمی ورزش کنم تا خسته شوم.
گویا توضیح من برای کلنل قابل قبول نبود او اصرار کرد تا واقعیت را برایش بگویم.
به او گفتم مسائلی در اطراف من می گذرد که گاهی موجب می شود شیطان با وسوسه هایش مرا به گناه بکشاند و در دین ما توصیه شده که در چنین مواقعی بدویم یا دوش آب سرد بگیریم.
آن دو با شنیدن حرفهای من تا دقایقی می خندیدند، زیرا با ذهنیتی که نسبت به مسائل جنسی داشتند نمی توانستند رفتار مرا درک کنند.
📚کتاب: منظومه جهاد، ص۶۱ ، اثر حجه الاسلام راجی، ناشر : دفتر نشر معارف، چاپ اول ۱۴۰۰
برگرفته از كتاب ⚘« پرواز تا بي نهايت»
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
❤️آخرالزمان
تحمل یا تحول؟!
🔹 قرآن، کتاب معجزات است و مشکلاتی را که در برابر انسان ها قرار دارد، صادقانه بیان میکند. صداقتش آنجایی به اوج خود میرسد که حتی #راهکار_نجات از آن مشکلات را نیز بی پرده بیان میکند.
🔸خداوند در آیه ١۵۵ سوره بقره میفرماید: «قطعاً همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، و کاهش در مال ها و جان ها و میوه ها آزمایش می کنیم؛ و بشارت ده به استقامت کنندگان»
🔸 امام صادق فرمودند: «پیش از ظهور قائم، نشانه هایی از جانب خدای تعالی برای مومنان خواهد بود.» و در ادامه با بیان آیه ١۵۵ سوره بقره فرمودند: «این قول خدای تعالی است... یعنی شما مومنان را پیش از خروج قائم میآزمائیم؛ به (خوف) از پادشاهان بنی فلان در آخر سلطنت آنها و (گرسنگی به واسطه) گرانی قیمت ها و (کاستی در اموال به واسطه) کسادی داد و ستد و کمی سود و (کاستی نفوس به واسطه) مرگ و میر فراوان و (کاستی در ثمرات به واسطه) کمی برداشت محصولات زراعتی و در آن هنگام، صابران را به تعجیل خروج قائم مژده بده»
📚 کمال الدین و تمام النعمه، ج ٢، ص۶۴٩
🔺 در آخرالزمان، مردم به انواع بلاها مبتلا میشوند و موفقیت با #صابران است که دین خود را حفظ میکنند. وحشت و اضطراب، گرسنگی و قحطی، فساد در تجارت و بازرگانی و تلفات جانی و مرگ های سریع، از جمله این بلاهاست.
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
ﻣﺮﮒ ﻣﺸﻜﻮﻙ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﻛﺎﻓﻲ، ﺩﺭ ﭼﻨﺪ ﻛﻴﻠﻮﻣﺘﺮﻱ ﻣﺸﻬﺪ ﺩﺭ ﺍﺛﺮ ﻳﻚ ﺗﺼﺎﺩﻑ ﺩﻟﺨﺮﺍﺵ، ﺩﺍﺭ ﻓﺎﻧﻲ ﺭﺍ ﻭﺍﺩﻉ ﮔﻔﺖ. ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻣﺮ
ﻣﺮﺣﻮﻡ ﻛﺎﻓﻲ، ﻛﻪ ﻣﻮﻳﻪﻫﺎﻱ ﺟﺎﻧﮕﺪﺍﺯﺵ ﺩﺭ ﻓﺮﺍﻕ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﻬﺪﻱ (ﻋﺞ) ﻫﻨﻮﺯ ﺩﺭ ﮔﻮﺵ ﻋﺎﺷﻘﺎﻥ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻃﻨﻴﻦ ﺍﻧﺪﺍﺯ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﻋﺪﻩ ﺍﻱ ﺩﻳﺪﺍﺭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﻭﺯ ﻭﺍﭘﺴﻴﻦ ﻧﻬﺎﺩ.
ﺍﻭ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﻭﺻﻴﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ: ﻭﻗﺘﻲ ﻣﻦ ﻣﺮَُﺩﻡ، ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﻫﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﺟﻨﺎﺯﻩ ﻱ ﻣﺮﺍ ﺑﮕﺬﺍﺭﻳﺪ ﺩﺭ ﺳﺮﺩ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ ﺟﻤﻌﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﻛﻨﺎﺭ ﺟﻨﺎﺯﻩﺍﻡ ﺩﻋﺎﻱ ﻧﺪﺑﻪ ﺑﺨﻮﺍﻧﻨﺪ ﻭ ﭼﻨﺪ ﻳﺎ ﺻﺎﺣﺐ ﺍﻟﺰﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﻮﺩ.
ﺭﻭﺣﺶ ﺷﺎﺩ ﻭ ﺟﺎﻧﺶ ﻣﻴﻬﻤﺎﻥ ﻣﻌﺸﻮﻗﺶ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﻬﺪﻱ (ﻋﺞ)
❌ قسمت آخر
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴سفارش امام علی (ع) به فرزندش بزرگوارشان امام حسن (ع)
پسرم! چهار چيز از من يادگير (در خوبيها) و چهار چيز به خاطر بسپار (در هشدارها ) كه تا به آنها عمل كني زيان نبيني.
▪️ خوبيها
همانا ارزشمندترين بي نيازي عقل است
و بزرگ ترين ترس بي خردي است
ترسناك ترين تنهايي خودپسندي است
و گرامي ترين ارزش خانوادگي، اخلاق نيكوست.
▪️هشدارها
پسرم! از دوستي با احمق بپرهيز، همانا مي خواهد به تو نفعي رساند اما دچار زيان مي كند. از دوستي با بخيل بپرهيز، زيرا از آنچه كه سخت به آن نيازي داري از تو دريغ مي دارد. و از دوستي با بدكار بپرهيز كه با اندك بهايي تو را مي فروشد. و از دوستي با دروغگو بپرهيز كه او به سراب ماند دور را به تو نزديك و نزديك را دور مي نماياند.
📚نهج البلاغه
→ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 پیام كوبنده به شاه سركش، در مورد حق الناس
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
یكى از پیامبران از طرف خدا به میان قومى فرستاده شد، آن قوم شاهى ستمگر داشتند كه با سركشى و طغیان خود، خون بى گناهان را مى ریخت و اموال مردم را چپاول مى كرد.
خداوند به آن پیامبر وحى كرد: نزد آن شاه جبار و سركش برو و از قول من به او بگو: من تو را بر مردم نگماردم كه خونشان را بریزى و اموالشان را چپاول كنى، بلكه تو را گماردم تا با رساندن حق مظلومان به آنها صدا و ناله مظلومان را از من باز داری. چرا كه من از ستمى كه به آنها شده و از حق الناس آنها نگذرم، گرچه آنها كافر باشند. (فانى ادع ظلامتهم و ان كانوا كفارا)
منبع:
اصول کافی - باب الظلم ، حدیث 14، ص 333 - ج 2
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 عوامل گرفتاری و بدبختی مردم چیست؟
سخنران شهید کافی (ره)
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
❤️ امید را برای روزهای بد ساختهاند،
چراغ را برای تاریکی...
🌙 شبتون بخیر
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🍃🌸ســـــلام
🍃🌸صبحتون پُر از لبخند
🍃🌸امیدوارم دنیاتون
🍃🌸سرشار از مهر و لبخند باشه
🍃🌸و به هرچیزی که تو
🍃🌸زندگیتون میخواهید برسید
🍃🌸و همون جایی باشید
🍃🌸که دلتون می خواد
🍃🌸صبحتون مهدوی❤️
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
بهمن آمد فجر پیروزی رسید
گاه شادی و ستم سوزی رسید
بهمن و روئیدن گل در کنار
پس زدن از روی کشور هر غبار
❤️ فجر و بیستودو بهمن مبارک!
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 چطور و چرا باید مرجع تقلید انتخاب کنیم؟!
#آموزش_احکام
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 گزیده های از کتاب نغمه های فاطمیه
ﻣﻮﻟﻒ ﻛﺘﺎﺏ: ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻛﺘﺎﺏ ﻣﻲﺧﻮﺍﻧﻴﺪ ﻣﻨﺒﺮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺭﻭﺿﻪ ﺍﺯ ﺷﺨﺼﻴﺘﻲ ﻋﺎﺷﻖ ﻭ ﻭﺍﻋﻆ ﻭ ﺫﺍﻛﺮﻱ ﺧﺎﻟﺺ ﻭ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﻛﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﺻﺪﺍﻱ ﮔﺮﻡ ﻭ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺍﺵ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻛﻮﻱ ﻭ ﺳﻮﻱ ﻭ ﺑﺮﺯﻥ ﺷﻨﻴﺪﻩ ﻣﻲﺷﻮﺩ،
ﻳﻌﻨﻲ ﺣﺠﺔ ﺍﻟﺎﺳﻠﺎﻡ ﺷﻬﻴﺪ ﺭﺍﻩ ﻭﻟﺎﻳﺖ ﻭ ﺍﻣﺎﻣﺖ ﺁﻗﺎﻱ ﺣﺎﺝ ﺷﻴﺦ ﺍﺣﻤﺪ ﻛﺎﻓﻲ ﺧﺮﺍﺳﺎﻧﻲ، ﺑﻠﻪ، ﺁﻗﺎﻱ ﻛﺎﻓﻲ ﻛﻪ ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﺗﺎ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺣﻘّﺶ ﺍﺩﺍ ﻧﺸﺪﻩ ﻭ ﺧﺪﻣﺎﺕ ﻭ ﺯﺣﻤﺎﺕ ﻭ ﺗﻠﺎﺵ ﻫﺎﻳﺶ ﻧﺎﺩﻳﺪﻩ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
ﻭﺍﻋﻈﻲ ﻛﻪ ﻫﺮ ﻛﺠﺎ ﻣﻨﺒﺮ ﻣﻲﺭﻓﺖ ﻣﻲﺳﻮﺧﺖ ﻭ ﻣﻲﮔﻔﺖ ﻭ ﺑﺎ ﻓﺴﺎﺩ ﻭ ﻧﺎﻣﺮﺩﻣﻲ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﻣﻲﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺧﺪﺍ ﺩﻋﻮﺕ ﻣﻲﻛﺮﺩ ﻭ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﺮﺍﻛﺰ ﮔﻨﺎﻩ ﻭ ﻟﺠﻨﺰﺍﺭﻫﺎﻱ ﺑﻲ ﻋﻔﺘﻲ ﻭ ﻫﺮﺯﮔﻲ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻳﻚ ﻣﻨﺒﺮ ﺍﺯ ﺑﻴﻦ ﺑﺮﺩﻩ ﻭ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺑﻪ ﺣﺴﻴﻨﻴﻪ، ﻛﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ، ﻣﻬﺪﻳﻪ ﻭ ﻳﺎ ﺻﻨﺪﻭﻕ ﻗﺮﺽ ﺍﻟﺤﺴﻨﻪ ﻭ ﺩﺭﻣﺎﻧﮕﺎﻩ ﻭ ﺧﻠﺎﺻﻪ ﺩﺭ ﺧﺪﻣﺖ ﻣﺮﺩﻡ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻲﺩﺍﺩ ﻭ ﭼﻘﺪﺭ ﺍﺯ ﻣﻨﺤﺮﻓﻴﻦ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺭﺍﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺍﻫﻞ ﻧﻤﺎﺯ ﻭ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺩﻳﻦ ﻛﺮﺩ.
❌ ادامه در پست بعد....
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
🔴 گزیده های از کتاب نغمه های فاطمیه ﻣﻮﻟﻒ ﻛﺘﺎﺏ: ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻛﺘﺎﺏ ﻣﻲﺧﻮﺍﻧﻴﺪ ﻣﻨﺒﺮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺭﻭﺿﻪ ﺍﺯ ﺷﺨﺼﻴ
ﺟﺪﻳﺖ ﻋﺠﻴﺒﻲ ﺩﺭ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﺧﻴﺮ ﺩﺍﺷﺖ. ﺩﺭ ﻣﺪﺕ ﻋﻤﺮ ﻛﻮﺗﺎﻫﺶ ﺯﺟﺮﻫﺎﻱ ﺯﻳﺎﺩ ﻭ ﻇﻠﻤﻬﺎﻱ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺭﻭﺣﻲ ﻭ ﺟﺴﻤﻲ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻱ ﻭ ﺑﻴﮕﺎﻧﻪ ﺩﻳﺪ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﺗﺤﻤﻞ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺟﺎﻥ ﺧﺮﻳﺪ.
ﻫﺮﺟﺎ ﻣﻨﺒﺮ ﺩﺍﺷﺖ ﺭﺍﻩ ﺩﻭﺭ ﻳﺎ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﻣﻘﻴّﺪ ﻭ ﻣﺘﻌﻬﺪ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺷﺐ ﺟﻤﻌﻪ ﺑﺎ ﺳﺨﺘﻲ ﺭﺍﻩ ﻭ ﺧﺴﺘﮕﻲ ﻭ ﺑﻲ ﺧﻮﺍﺑﻲ ﺳﻔﺮ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﻣﻲﻛﺮﺩ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻬﺪﻳﻪ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻳﺎﺩﮔﺎﺭﻫﺎﻱ ﺑﻪ ﺟﺎ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﻭﺳﺖ ﻣﻲﺭﺳﺎﻧﺪ ﻭ ﺟﻠﺴﻪ ﺩﻭ ﺳﺎﻋﺘﻪ ﻭ ﺷﺎﻳﺪ ﻫﻢ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺩﻋﺎﻱ ﺷﺮﻳﻒ ﻧﺪﺑﻪ ﺭﺍ ﺷﺨﺼﺎً ﻣﻲﺧﻮﺍﻧﺪ ﻭ ﻓﺮﻳﺎﺩ ﺣﺠﺔ ﺑﻦ ﺍﻟﺤﺴﻦ ﻣﻲﺯﺩ ﻭ ﺍﺷﻚ ﻣﻲﺭﻳﺨﺖ ﻛﻪ ﻧﻮﺍﺭﻫﺎﻱ ﻣﻨﺒﺮ ﻭ ﺩﻋﺎﻫﺎﻱ ﻧﺪﺑﻪ ﺁﻥ ﺯﻧﺪﻩ ﻳﺎﺩ ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﺷﻬﺮﻫﺎ ﻭ ﺭﻭﺳﺘﺎﻫﺎ ﻭ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﻭ ﺁﻧﺠﺎ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺍﺳﺖ
ﻭ ﺧﻮﺩ ﺣﻘﻴﺮ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻫﻢ ﻧﻮﺍﺭ ﺩﻋﺎﻱ ﻧﺪﺑﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﻫﻢ ﻧﻮﺍﺭﻫﺎﻱ ﻣﻨﺒﺮ ﻭ ﮔﺎﻫﻲ ﻛﻪ ﺩﻟﻢ ﺗﻨﮓ ﻣﻲﺷﻮﺩ ﻭ ﻇﻠﻢ ﻭ ﺳﺘﻢ ﻭ ﻏﺼﻪ ﻣﻲﺑﻴﻨﻢ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻧﻔﺲﻫﺎﻱ ﮔﺮﻡ ﻭ ﻣُﺴَﻜِّﻦ ﻭﻱ ﻭ ﮔﺮﻳﻪﻫﺎﻱ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﻭ ﺯﻳﺎﺩ ﺍﻭ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﻣﻲﻛﻨﻢ
ﻭ ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺧﺪﻣﺘﮕﺬﺍﺭ ﺁﺳﺘﺎﻥ ﻣﻘﺪﺱ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﻣﻌﺼﻮﻣﻴﻦ ﻣﻈﻠﻮﻣﻴﻦ (ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﻭ ﺍﮔﺮ ﻗﺒﻮﻝ ﺑﻔﺮﻣﺎﻳﻨﺪ ﺭﻭﺿﻪ ﺧﻮﺍﻥ ﻭ ﻣﻨﺒﺮﻱ ﻫﺴﺘﻢ ﻭﻟﻲ ﺧﻴﻠﻲ ﺑﻪ ﻣﻨﺒﺮﻫﺎ ﻭ ﻧﻮﺍﺭﻫﺎﻱ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﻲ ﺍﻭ ﻋﻠﺎﻗﻪ ﻣﻨﺪﻡ ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﻛﻤﻚ ﺩﺭ ﻛﺎﺭ ﻭ ﻣﻨﺒﺮﻡ ﻧﻴﺰ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺑﺮﺩﻩ ﻭ ﻓﻴﺾ ﻣﻲﺑﺮﻡ.
❌قسمت دوم از زبان ﻣﻮﻟﻒ ﻛﺘﺎﺏ: ﺣﺠﺖ ﺍﻟﺎﺳﻠﺎﻡ ﺳﻴﺪ ﺷﻬﺎﺏ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﺣﺴﻴﻨﻲ ﻭﺍﻋﻆ
ادامه دارد....
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 سخنرانی عجیب مرحوم کافی در حمایت از امام خمینی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 گواهی حجرالاسود
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
ﺍﺑﻮ ﺳﻌﻴﺪ ﺧﺪﺭﻯ ﮔﻮﻳﺪ: ﻣﺎ ﺑﺎ ﻋﻤﺮ ﺩﺭ ﺍﻭّﻟﻴﻦ ﺣﺠّﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺧﻠﺎﻓﺘﺶ ﻛﺮﺩ، ﺣﺞّ ﻧﻤﻮﺩﻳﻢ. ﭼﻮﻥ ﻋﻤﺮ ﺩﺍﺧﻞ ﻣﺴﺠﺪﺍﻟﺤﺮﺍﻡ ﺷﺪ، ﺑﻪ ﺣﺠﺮﺍﻟﺎﺳﻮﺩ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺷﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻮﺳﻴﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺩﺳﺖ ﻣﺎﻟﻴﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺣﻘﺎً ﻣﻰ ﺩﺍﻧﻢ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺳﻨﮕﻰ ﺑﻴﺶ ﻧﻴﺴﺘﻰ! ﻧﻪ ﻧﻔﻌﻰ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﻪ ﺿﺮﺭﻯ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﻧﻤﻰ ﺩﻳﺪﻡ ﻛﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﱠﱠﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺑﻮﺳﺪ ﻭ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻣﻰ ﻣﺎﻟﺪ، ﻫﺮ ﺁﻳﻨﻪ ﻫﻴﭻ ﮔﺎﻩ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﻤﻰ ﺑﻮﺳﻴﺪﻡ ﻭ ﺩﺳﺖ ﻫﺎﻯ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﻤﻰ ﺯﺩﻡ. ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺟﺎ ﻋﻠﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻯ ﻋﻤﺮ! ﺍﻳﻦ ﺳﻨﮓ ﻫﺮ ﺁﻳﻨﻪ ﻧﻔﻊ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ ﻭ ﺿﺮﺭ ﻣﻰ ﺭﺳﺎﻧﺪ. ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺗﻌﺎﻟﻰ ﻣﻰ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: «ﻭ ﻳﺎﺩ ﺑﻴﺎﻭﺭ ﺍﻯ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺫﺭّﻳﻪ ﺑﻨﻰ ﺁﺩﻡ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻛﺸﻴﺪ ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﮔﻮﺍﻩ ﮔﺮﻓﺖ ﻛﻪ ﺁﻳﺎ ﻣﻦ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺷﻤﺎ ﻧﻴﺴﺘﻢ؟ ﻫﻤﻪ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺁﺭﻯ! » ﻭ ﭼﻮﻥ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﺗﻮﺣﻴﺪ ﮔﻮﺍﻩ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﻗﺮﺍﺭ ﻭ ﺍﻋﺘﺮﺍﻑ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺻﺎﺣﺐ ﻋﺰّﺕ ﻭ ﺟﻠﺎﻟﺖ ﺍﺳﺖ، ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﻋﻬﺪ ﻭ ﭘﻴﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺭﻭﻯ ﭘﻮﺳﺖ ﻧﺎﺯﻛﻰ ﻧﻮﺷﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺳﻨﮓ (ﺣﺠﺮﺍﻟﺎﺳﻮﺩ) ﺧﻮﺭﺍﻧﻴﺪ. ﺁﮔﺎﻩ ﺑﺎﺵ ﺍﻯ ﻋﻤﺮ! ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺳﻨﮓ ﺳﻴﺎﻩ، ﺩﻭ ﭼﺸﻢ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﻳﻚ ﺯﺑﺎﻥ ﻭ ﺩﻭ ﻟﺐ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﮔﻮﺍﻫﻰ ﺑﻪ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﻫﺎ ﻭ ﺁﻣﺪﻥ ﻫﺎﻯ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺪﻳﻦ ﺟﺎ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺳﻨﮓ ﺍﻣﻴﻦ ﺧﺪﺍﻯ- ﻋﺰّﻭﺟﻞّ- ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﻜﺎﻥ ﺍﺳﺖ. ﻋﻤﺮ ﮔﻔﺖ: ﺍﻯ ﺍﺑﺎﺍﻟﺤﺴﻦ! ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺟﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﺗﻮ ﻧﺒﺎﺷﻰ ﺯﻧﺪﻩ ﻧﮕﺬﺍﺭﺩ.
ﻣﻌﺎﺩ ﺷﻨﺎﺳﻰ، ﺝ 7، ﺹ 25 ﺑﺤﺎﺭﺍﻟﺎﻧﻮﺍﺭ، ﺝ 8 ﻭ ﺹ 298
.ﻣﻌﺎﺩ ﻣﻌﺎﺩ ﺷﻨﺎﺳﻰ، ﺝ 7، ﺹ 25 ﺑﺤﺎﺭﺍﻟﺎﻧﻮﺍﺭ، ﺝ 8 ﻭ ﺹ 298.ﻪ180
داستان ها و حکایت های حج
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 عطا و دعای امام کاظم
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
محمد بن مغیث از کشاورزان مدینه بود. وی نقل می کند: یک سال محصولات زیادی در زمین کشاوری خود کاشتم. آن سال زراعت خوب بود؛ اما هنگام فرا رسیدن محصول، ملخ های بسیار آمدند و تمام زراعت مرا خوردند. در مجموع 120 دینار خسارت دیدم. پس از این حادثه در جایی نشسته بودم ناگهان امام کاظم علیه السلام را دیدم که نزدیک آمدند و پس از سلام از من پرسیدند: از زراعت چه خبر؟ گفتم تمام زراعتم درو شده و ملخ ها ریختند و همه را نابود کردند. امام فرمود: چقدر خسارت دیده ای؟ عرض کردم یک صد و بیست دینار خسارت دیده ام. اما به غلامش فرمود: یکصد و پنجاه دینار همراه دو شتر جدا کن و به او تحویل بده. آن گاه به من فرمود: سی دینار با دو شتر اضافه بر خسارت تو داده ام. عرض کردم مبارک باشد. سپس به امام گفتم به داخل زمین تشریف بیاورید و برای بنده دعایی بفرمایید. امام وارد زمین شدند و در حق من دعا کردند. به برکت دعای امام، آن دو شتر بر اثر زاد و ولد زیاد شدند و آنها را به ده هزار دینار فروختم و زندگی ام پربرکت شد.
منابع
محمدی اشتهاردی، محمد. 1377. داستان های شنیدنی از چهارده معصوم علیهم السلام. قم: انتشارات نبوی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
ﺟﺪﻳﺖ ﻋﺠﻴﺒﻲ ﺩﺭ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﺧﻴﺮ ﺩﺍﺷﺖ. ﺩﺭ ﻣﺪﺕ ﻋﻤﺮ ﻛﻮﺗﺎﻫﺶ ﺯﺟﺮﻫﺎﻱ ﺯﻳﺎﺩ ﻭ ﻇﻠﻤﻬﺎﻱ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺭﻭﺣﻲ ﻭ ﺟﺴﻤﻲ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻱ ﻭ
ﺳﺎﻟﻲ ﻳﻚ ﺷﺐ ﺑﻪ ﻗﻢ ﻣﻲﺁﻣﺪ ﻭ ﺩﻋﺎﻱ ﻛﻤﻴﻞ ﺷﺐ ﺟﻤﻌﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﺴﺠﺪ ﺍﻋﻈﻢ ﻣﻲﺧﻮﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﺳﺎﻋﺘﻬﺎ ﻃﻮﻝ ﻣﻲﻛﺸﻴﺪ ﻭ ﺻﺒﺢ ﺟﻤﻌﻪ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺭﻭﻱ ﺧﺎﻛﻬﺎﻱ ﻣﺴﺠﺪ ﻣﻘﺪﺱ ﺻﺎﺣﺐ ﺍﻟﺰﻣﺎﻥ (ﺟﻤﻜﺮﺍﻥ) ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻣﻲﻧﺸﺴﺖ ﻭ ﺳِﻴﻞ ﺟﻤﻌﻴﺖ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﺩﻭﺭ ﻭ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺁﻣﺪﻩ ﺑﻪ ﻗﻢ ﻭ ﻣﺴﺠﺪ ﺟﻤﻜﺮﺍﻥ ﺻﺪﺍﻱ ﮔﺮﻡ ﻭ ﺩﻟﻨﺸﻴﻦ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﻲﺷﻨﻴﺪﻧﺪ ﻭ ﺩﻋﺎﻱ ﻧﺪﺑﻪ ﺑﺎ ﺣﺎﻟﻲ ﻣﻲﺧﻮﺍﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻳﺎﺩﮔﺎﺭ ﻣﻲﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﻣﻲﮔﻔﺖ:
( ( ﺁﻱ ﻧﺴﻴﻢ ﺳﺤﺮ ﺟﻤﻌﻪ ﺍﻳﻦ ﺻﺪﺍﻱ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮔﻮﺵ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﻬﺪﻱ (ﻋﺞ) ﺑﺮﺳﺎﻥ. ﺑﮕﻮ ﻣﻬﺪﻱ ﺟﺎﻥ ﺍﻳﻨﻬﺎ ﻣﺴﺠﺪ ﺟﻤﻜﺮﺍﻥ ﺍﻭﻣﺪﻥ، ﻭﺍﺳﻪ ﺗﻮ ﺍﻭﻣﺪﻥ، ﺑﺮﺍﻱ ﺗﻮ ﺍﻭﻣﺪﻥ.ﻫﺎﻱ ﻫﺎﻱ ﺭﻭ ﺍﻳﻦ ﺧﺎﻛﻬﺎ ) ) ﻛﻪ ﺻﺪﺍﻱ ﮔﺮﻳﻪ ﺑﻠﻨﺪ ﻭ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺍﻭ ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﻣﻨﻘﻠﺐ ﻣﻲﻛﺮﺩ.
ﻣﺮﺩﻡ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﻲﺷﻨﺎﺧﺘﻨﺪ ﻭ ﻣﻲﺩﻳﺪﻧﺪ ﭼﻪ ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻭ ﭼﻪ ﻣﻲﮔﻮﻳﺪ ﻭ ﭼﻪ ﻣﻲﺧﻮﺍﻫﺪ.
ﺷﻮﺭ ﻭ ﻫﻴﺠﺎﻥ ﻋﺠﻴﺒﻲ ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﻣﻲﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ﺣﻴﺎﺕ ﭘﺮ ﺑﺮﻛﺖ ﻭ ﻛﻮﺗﺎﻫﺶ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺯﺑﺎﻥ ﮔﻮﻳﺎﻱ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﻭ ﺍﻫﻠﺒﻴﺖ (ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﺑﻮﺩ.
❌ قسمت سوم از زبان ﻣﻮﻟﻒ ﻛﺘﺎﺏ: ﺣﺠﺖ ﺍﻟﺎﺳﻠﺎﻡ ﺳﻴﺪ ﺷﻬﺎﺏ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﺣﺴﻴﻨﻲ ﻭﺍﻋﻆ
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
هدایت شده از حامیان سپاه پاسداران
📷جشن بزرگ ۴۴ سالگی انقلاب در برج آزادی به همت سازمان زیباسازی
🔹۴۴سال با هم برای ایران
➥ @sepah_paasdaran
شهید شیخ احمد کافی
ﺳﺎﻟﻲ ﻳﻚ ﺷﺐ ﺑﻪ ﻗﻢ ﻣﻲﺁﻣﺪ ﻭ ﺩﻋﺎﻱ ﻛﻤﻴﻞ ﺷﺐ ﺟﻤﻌﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﺴﺠﺪ ﺍﻋﻈﻢ ﻣﻲﺧﻮﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﺳﺎﻋﺘﻬﺎ ﻃﻮﻝ ﻣﻲﻛﺸﻴﺪ ﻭ ﺻﺒﺢ ﺟﻤ
ﮔﻔﺘﺎﺭ ﻭ ﻣﻮﺿﻊ ﮔﻴﺮﻱﻫﺎﻱ ﻗﺎﻃﻊ ﻭ ﺻﺮﻳﺤﺶ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﻭ ﻣﺨﺎﻟﻔﻴﻦ ﺩﻋﺎ ﻭ ﺗﻮﺳﻞ ﻭ ﮔﺮﻳﻪ ﻭ ﺭﻭﺿﻪ ﻭ... ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻮﺿﻊ ﺿﻌﻒ ﻭ ﺳﻘﻮﻁ ﻭ ﺍﻧﺤﻄﺎﻁ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻲﺩﺍﺩ.
ﺯﻳﺎﺩ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻣﻲﺍﻓﺘﺎﺩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺭﻭﺯ 10 ﺍﻟﻲ 15 ﻣﻨﺒﺮ ﻣﻲﺭﻓﺖ ﻭ ﺧﺴﺘﻪ ﻧﻤﻲ ﺷﺪ ﻭ ﺣﺮﻑ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﻲﺯﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺳﺘﻢ ﻭ ﺑﻲ ﺩﻳﻨﻲ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﻣﻲﻛﺮﺩ
ﻭ ﺑﻪ ﻗﺪﺭﻱ ﺯﻳﺒﺎ ﻭ ﻧﻤﻜﺪﺍﺭ ﺳﺨﻦ ﻣﻲﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﺟﺬﺏ ﺧﻮﺩ ﻣﻲﺳﺎﺧﺖ ﻭ ﺗﺤﺖ ﺗﺎﺛﻴﺮﺵ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻲﺩﺍﺩ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺁﺭﺯﻭﻳﺶ ﺩﻳﺪﺍﺭ ﻳﺎﺭ ﻭ ﻟﻘﺎﻱ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﻬﺪﻱ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﺍﺭﻭﺍﺣﻨﺎ ﻟﻪ ﺍﻟﻔﺪﺍﺀِ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﻣﻲﺳﻮﺧﺖ ﻭ ﻣﻲﮔﻔﺖ ﻭ ﻓﺮﻳﺎﺩ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﻳﺎ ﺻﺎﺣﺐ ﺍﻟﺰﻣﺎﻧﺶ ﺑﻠﻨﺪ ﺑﻮﺩ
ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﺍﻳﻦ ﻣﻄﻠﺐ ﻭ ﺩﺭﺟﻪ ﻋﺸﻖ ﻭ ﺧﺎﻃﺮ ﺧﻮﺍﻫﻴﺶ
ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺁﻗﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎ ﺗﻮّﺟﻪ ﺑﻪ ﻧﻮﺍﺭﻫﺎﻱ ﺍﻭ ﻭ ﻧﺎﻟﻪﻫﺎ ﻭ ﮔﺮﻳﻪﻫﺎ ﻭ ﺷﻮﺭ ﻭ ﺷﻴﻮﻥﻫﺎﻱ ﺍﻭ ﮔﻮﺵ ﻓﺮﺍ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻛﺎﻓﻲ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﻧﺸﺪﻩ ﻭ ﻧﻤﻲ ﺷﻮﺩ.
❌ قسمت چهارم از زبان ﻣﻮﻟﻒ ﻛﺘﺎﺏ: ﺣﺠﺖ ﺍﻟﺎﺳﻠﺎﻡ ﺳﻴﺪ ﺷﻬﺎﺏ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﺣﺴﻴﻨﻲ ﻭﺍﻋﻆ
ادامه دارد...
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 پرهیز از تجسّس
🔸معمولاً وقتی انسان به همسرش بدگمان میشود، تلاش میکند تا با تجسّس به درستی یا اشتباه بودن گمانش پی ببرد.
🔹تجسّس، بها دادن به بافتههای ذهنی است. وقتی شما به توهّمات خود اهمیت میدهید، در تجسّستان هم حالت روانی سوءظنّ دخالت کرده و تحلیل شما را از یافتههایتان واژگونه میکند.
🔸از همین رو است که تجسّس، نه تنها سوءظنّ شما را برطرف نمیکند؛ بلکه آتش آن را شعلهورتر هم میکند.
✂️ #برشی_از_کتاب : گامی به سوی زندگی به سبک اسلامی "زندگی مشترک"، ص۱۲۶
👤 محسن عباسی ولدی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚دعایی که هدر رفت !
خداوند به يكى از پيامبرانش وحى فرمود كه در ميان قومت سه دعای فلان شخص مستجاب است.
پیامبر آن شخص را مطلع کرد و آن مرد نیز این قضیه را به همسرش اطلاع داد ، همسر مرد از وی درخواست کرد که یکی از دعاها را مختص او قرار دهد و مرد نیز پذیرفت.
همسر آن مرد از وى خواست تا دعا كند كه او زيباترين زن روزگار گردد ، مرد نیز دعا کرد و دعایش مستجاب شد ، ولى زيبايى زن چنان كرد كه پادشاه و درباريان و جوانان بسيارى به او دل بستند.
كار به جايى رسيد كه آن زن ديگر به شوهر پيرش علاقهاى نداشت و خشمگينانه با او رفتار مىكرد ولى آن مرد پيوسته با زنش مدارا مىكرد. اما بلاخره طاقتش به سر رسید و مرد از خدا خواست كه زنش را به شكل سگى درآورد.
فرزندان آن مرد به نزد وی آمدن و گفتند مردم مارا سرزنش می کنند که مادر شما سگ است و ... زارىكنان به پدر التماس کردند تا برای حفظ آبروى خانواده، مادرشان را به چهرۀ نخست درآورد؛ پدر نيز قبول كرد و دعا کرد؛ همسرش به چهرۀ پيشين بازگشت و اينگونه دعا های این مرد ضایع شد.
📚منبع :بحار الأنوار, ج 14 , ص 485
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی