eitaa logo
شهید شیخ احمد کافی
88.5هزار دنبال‌کننده
15هزار عکس
7.2هزار ویدیو
5 فایل
🌹﷽🌹 آثار ماندگار از صدای ماندگار 👇 《رسانه حفظ و نشر آثار #شیخ‌احمد‌ڪافی》 تبلیغات ثامن برندینگ💚👇 https://eitaa.com/joinchat/2308702596Cce98270c04 👈محتوای تبلیغات تایید و یا رد نمیشود🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🖤 داستان‌های‌بحارالانوار احسانِ بی منّت... روزی مردی بیابان نشین به خدمت امام حسن علیه السلام رسید. امام از سیمای او دریافتند که نیازمند است و برای کمک گرفتن آمده است. به خدمتگزاران فرمودند: «هر چقدر پول در خزانه هست به این مرد بدهید.» وقتی به سراغ خزانه رفتند دیدند بیست هزار درهم در آنجا هست. همه را برداشته و به سائل دادند. او که سخت در تعجب فرو رفته بود عرض کرد: سرور من! شما به من فرصت ندادید تا شما را مدح گویم و تقاضای خود را بیان کنم. امام در ضمن گفتاری فرمودند: «احسان ما اهل بیت بی درنگ صورت می‌گیرد.» 📚بحار ج ۴۳ ص ۳۴۱. ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤 روضه امام حسن مجتبی سخنران شهید کافی@sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
⚫️ متن روضه ی امام حسن مجتبی (ع) از زبان شهید کافی امشب دلم می خواهد همه شما را در خانه امام حسن مجتبی(ع) فرزند بزرگ زهرا(س) ببرم. امام دوم و سبط رسول و پور بتول که ذولجلال بنامید از ازل حسنش چه حرفها که شنید از زبان دشمن و دوست که بود سخت تر از زخم نیزه بر بدنش عقیده من این است هر کس که می خواهد روضه امام حسن(ع) بخواند، باید در ماه رمضان بخواند. چرا؟ چون امام حسن(ع) روزه بود. چندین مرتبه امام حسن(ع) را زهر دادند. هر دفعه می آمد به حرم پیغمبر(ص) متوسل می شد و خدا شفایش می داد. معاویه به تنگ آمد. به پادشاه روم نوشت: من یک دشمن سرسخت دارم. چند مرتبه تا حالا زهرش دادم، ولی کارگر نشده، می خواهم او را از پا در بیاورم، یک زهری برایم آماده کن تا از زندگی قطع امید کند و کشته شود. پادشاه روم زهری آماده کرد، و برای معاویه فرستاد و پیغام داد: مبادا این زهر را به یک خدا پرست و مومن و مسلمانی بدهی، معاویه با چند واسطه با زن امام حسن (ع) جعده تماس گرفت و این زن خبیثه و ملعونه را فریب داد. معاویه صد هزار درهم پول برای جعده فرستاد و پیغام داد: فقط این زهر را به شوهرت بده تا بخورد. ممکن است به من بگویی پول به من دادی اما شوهرم را از من گرفتی چه کنم؟ تو شوهرت را بکش من تو را برای پسرم، یزید می گیرم. این زن فریب خورد. آی بمیرم، امام حسن (ع) روزه بود. هوا بسیار گرم بود، این زن نا نجیب یک ظرف شیر مخلوط با عسل که در آن زهر ریخته بود برای آقا آورد. آقا تشنه اش بود، تا این شربت از گلوی آقا پایین رفت اثر زهر را احساس کرد.... ❌ ادامه در پست های بعدی.... @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
⚫️ متن روضه ی امام حسن مجتبی (ع) از زبان شهید کافی امشب دلم می خواهد همه شما را در خانه امام حسن م
شاید داد زده و ناله می کرده است: آه جگرم! آه جگرم! هر مردی در زندگی هر دردی داشته باشد اول به زنش می گوید. آی بمیرم برایت امام حسن! که در خانه ات هم غریب بودی، زنت دشمنت بود. تا آب از گلویش پایین رفت عوض اینکه زنش جعده را صدا بزند صدا زد: کنیزها! بروید زینیم بگویید بیایید، خواهرم بیاید، این بلاکش دوران باید. بی بی را خبر کردند، آمد. صدا زد: حسنم! داداش چه شده؟ صدا زد: خواهرم! حالم منقلب است، برو زود حسینم را خبر کن. امشب چراغها را خاموش کنید. چرا؟ چون کنار قبر امام حسن(ع) تاریک است. همه کنار بستر امام حسن (ع) آمدند. صدا زد: برادرم! چه شده داداش؟ فرمود: حسینم! هر چه به سرم آمد از همین کوزه بود. صدا زد: حسینم! دلم می خواهد مرا به سوی قبر جدم پیغمبر (ص) ببری تا با او تجدید عهد کنم. آنگاه مرا به جانب قبر مادرم فاطمه(س) برگردان. سپس مرا به بقیع ببر و در آنجا دفن کن. راضی نیستم خونریزی شود. یک وقت سرش را بلند کرد حالش منقلب شد صدا زد: زینبم! برو برایم یک تشت بیار! آی غریب آقا! رفتند یک تشت آوردند. آقا سرش را میان تشت کرد، همه نگاه می کنند یک وقت لخته های خون را میان تشت دیدند. جنازه امام حسن(ع) را به طرف حرم پیغمبر(ص) آوردند. یک وقت عایشه دختر ابی بکر سوار بر استر آمد و جلوی جنازه را گرفت. گفت: نمی گذارم جنازه حسن را کنار قبر شوهرم، پیغمبر دفن کنید. گفت: پیغمبر(ص) شوهر من است، پیغمبر(ص) را در خانه اش دفن کردید و خانه پیغمبر(ص) مال من است. آی بمیرم جنازه امام حسن (ع) را تیر باران کردند. «اللهم صل علی محمد و آل محمد بحق الحسن المجتبی و أخیه الحسین سید الشهداء یا الله» ➥ @sheikh_kafi
🔴 «اسیر اللّه» کیست؟ 🌕 پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله: آگاه باشید! که هرکس علی علیه السلام را دوست بِدارد، در آسمانها و زمين، به عنوان «اسیر الله» یعنی مطيع خداوند نامیده می‌شود؛ و خدای عزیز بر فرشتگانش و حاملين عرش به وی مباهات می‌کند. قَالَ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَلاَ وَ مَنْ أَحَبَّ عَلِيّاً سُمِّيَ فِي اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضِ أَسِيرَ اَللَّهِ وَ بَاهَى بِهِ مَلاَئِكَةَ اَلسَّمَاوَاتِ وَ حَمَلَةَ اَلْعَرْشِ. 📗تأويل الآيات، ج ۱، ص ۸۲۴ 📗بشارة المصطفی، ج ۱، ص ۳۶ 📗بحار الأنوار، ج ۲۷، ص ۱۱۴ 📗بحار الأنوار، ج ۶۵، ص ۱۲۴ 📗تفسیر کنز الدقائق، ج ۱۴،ص۵۱۹ 📗فضائل اميرالمومنين، ج۹،ص۳۳۲ 📗غاية المرام، ج ۱، ص ۳۹ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 نجات شهید ثانی در بیابان توسط امام زمان ✍شهید ثانی به همراه کاروانی در حال سفر بود. در بین راه به جایی به نام رمله رسیدند. شهید خواست به مسجدی که معروف است به جامع ابیض برود، بخاطر زیارت کردن انبیایی که در آنجا مدفون هستند. پس دید که در، قفل است و در مسجد هیچ کسی نیست. پس دستش را بر روی قفل گذاشت و کشید. به اعجاز الهی در باز شد. او داخل شد و در آنجا مشغول به نماز و دعا گردید و بخاطر توجّه وی بسوی خداوند متعال، متوجّه حرکت کاروان نشد و از قافله جا ماند. پس متوجّه شد که کاروان رفته و هیچ کسی از آنها نمانده است. نمی دانست چه کار باید بکند و در مورد رسیدن به آنها فکر می کرد، با توجّه به اینکه وسایل او نیز بار شتر بوده و همراه کاروان رفته است. بنابراین شروع کرد پیاده به دنبال کاروان راه رفتن تا اینکه از پیاده راه رفتن خسته شد و به آنها نرسید و از دور هم آنها را ندید. وقتی در آن وضعیّت سخت و دشوار گرفتار شده بود ناگهان مردی را دید که به طرف او می آمد، و آن مرد بر سوار استری بود. وقتی آن سوار به او رسید گفت: «پُشت سر من سوار شو.» پس شهید ثانی را پشت خود سوار کرد و مثل برق در مدّت کوتاهی او را به کاروان رساند و او را از استر پیاده کرد و فرمود: «پیش دوستانت برو.» و او وارد کاروان شد. شهید می گوید: «در جستجوی آن بودم که در بین راه او را ببینم ولی اصلاً او را ندیدم و قبل از آن هم ندیده بودم.» 📚 منبع : نجم الثاقب ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️ موضوع شیخ مفید سخنران شهید کافی @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄ 🔴 صله‌ي امام رضا عليه السلام به يك شاعر آيت الله حائري نقل مي كرد كه يك بار مشهد مقدس مشرف شدم و مدتي در آنجا اقامت گزيدم . پولم تمام شد و كسي را هم براي رفع مشكل خويش نمي‌شناختم. از اين رو قصيده‌اي در مدح حضرت رضا عليه السلام سرودم و فكر كردم كه بروم و آن را براي توليت آستان مقدس بخوانم و صله بگيرم با اين نيت حركت كردم، اما در ميان راه به خود آمدم كه چرا نزد خود حضرت رضا عليه السلام، نروم و آن را براي وي نخوانم ؟! به همين جهت كنار ضريح رفتم و پس از استغفار و راز و نياز با خدا، قصيده‌ي خود را خطاب به روح بلند و ملكوتي آن حضرت خواندم و تقاضاي صله كردم .ناگاه ديدم دستي با من مصافحه نمود و يك اسكناس ده توماني در دستم نهاد . بي‌درنگ گفتم :« سرورم ! اين كم است » ده توماني ديگر داد باز هم گفتم : « كم است » تا به هفتاد تومان كه رسيد، ديگر خجالت كشيدم تشكر كردم و از حرم بيرون آمدم . كفش‌هاي خود را كه مي پوشيدم، ديدم آيه الله حاج شيخ حسنعلي تهراني، جد آيت الله مرواريد، با شتاب رسيد و فرمود :« شيخ ابراهيم ! » گفتم : « بفرماييد آقا !» گفت:«خوب با آقا حضرت رضا عليه السلام روي هم ريخته‌اي، برايش مدح مي‌گويي و صله مي‌گيريد. صله را به من بده » بي‌معطلي پول‌ها را به او تقديم كردم و او يك پاكت در ازاي آن به من داد و رفت وقتي گشودم ديدم دو برابر پول صله است يعني يكصد و چهل تومان . 📚کرامات الصالحین ، ص 216.   ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚دنیا زندان مؤمن بهشت کافر روزى امام حسن مجتبى عليه السلام پس از شستشو، لباسهاى نو و پاكيزه اى پوشيد و عطر زد. در كمال عظمت و وقار از منزل خارج شد. به طورى كه سيماى جذابش هر بيننده را به خود متوجه مى ساخت، در حالى كه گروهى از ياران و غلامان آن حضرت در اطرافش بودند.از كوچه هاى مدينه مى گذشت ، ناگاه با پيرمرد يهودى كه فقر او را از پاى در آورده و پوست به استخوانش چسبيده، تابش خورشيد چهره اش را سوزانده بود. مشك آبى به دوش داشت و ناتوانى اجازه راه رفتن به او نمى داد، فقر و نيازمندى شربت مرگ را در گامش گوارا نموده بود، حالش هر بيننده را دگرگون مى ساخت، حضرت را در آن جلال و جمال كه ديد گفت: خواهش مى كنم لحظه اى بايست و سخنم را بشنو! امام عليه السلام ايستاد. يهودى: يابن رسول الله ! انصاف بده ! امام: در چه چيز؟ يهودی: جدت رسول خدا مى فرمايد: دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است. اكنون مى بينم كه دنيا براى شما كه در ناز و نعمت به سر مى برى، بهشت است و براى من كه در عذاب و شكنجه زندگى مى كنم، جهنم است . و حال آن كه تو مؤمن و من كافر هستم. امام فرمود:  اى پيرمرد! اگر پرده از مقابل چشمانت برداشته شود و ببينى خداوند در بهشت چه نعمتهايى براى من و براى همه مؤمنان آفريده، مى فهمى كه دنيا با اين همه خوشى و آسايش براى من زندان است، و نيز اگر ببينى خداوند چه عذاب و شكنجه هايى براى تو و براى تمام كافران مهيّا كرده، تصديق مى كنى كه دنيا با اين همه فقر و پريشانى برايت بهشت وسيع است. پس اين است معناى سخن پيامبر صلى الله عليه و آله كه فرمود: دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است. 📚 بحارالانوار ج 43، ص 346 به نقل از کتاب داستان های بحارالانوار @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
⁉️ نشانه ها و علائم زیادی درباره ی ظهور شنیده ایم، وظیفه ی ما چیه؟ ۱- اینکه بعضی از علائم ظهور، هنوز تحقق نیافته، به معنای نفی لزوم انتظار در هر روز و شب نیست. چرا که در روایات آمده روز و شب در انتظار فرج باشید. در روایتی آمده که خدا امر ظهور حضرت را تنها در یک شب، مقرر خواهد فرمود، بنابراین باید همیشه آماده بود. ۲- بعضی از علائم، حتمی و بعضی غیر حتمی اند. لذا با دیدن علائم بویژه غیر حتمی، توقع نداشته باشیم که بلافاصه ظهور محقق شود. ۳- بعضی از علائم به صورت معجزه اتفاق خواهند افتاد همچون صیحه آسمانی، لذا به صِرف اینکه با جریان عادی سازگار نیست، نباید آنها را مردود دانست. ۴- علائم حتمی(خروج یمانی، خروج سفیانی، خسف بَیدا، صیحه آسمانی، قتل نفس زکیه) هستند که حتما باید قبل از ظهور محقق شوند. بنابراین قبل از وقوع علائم حتمی، ظهور محقق نمیگردد. ۵- بدانیم آنچه باعث ظهور حضرت میشود، علائم نیستند. علائم فقط حکایت گر هستند. بلکه این شرایط ظهورند که ظهور را محقق و زمینه را فراهم میکنند. ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
❤️ امام_علی (ع) : هر چه را شنيدى (بدون بررسی ) براى مردم بازگو مكن، كه همين براى دروغگويى تو كافى است 📚 نهج_البلاغه، نامه۶۹ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄ 🔴 فضیلت ذکر سبحان الله 🌹امام باقر(ع) به نقل از رسول خدا(ص) فرمود: "هر کس که سبحان‏ اللَّه‏ بگوید، خداوند درختى در بهشت برایش می‌کارد".( ثواب الأعمال و عقاب الأعمال) 🌹امام صادق (ع) از پدر و جد بزرگوارشان روایت مى کنند: نبى اکرم (ص) در پاسخ مسائلى که مردى یهودى از آن حضرت پرسیده بود، ضمن حدیث طویلى فرمود: آن گاه که بنده سبحان الله بگوید، آنچه پایین تر از عرش خداست با او سبحان الله مى گویند و به گوینده ده برابر پاداش آن‌ها داده مى شود و چون الحمدلله گوید، خداوند نعمت دنیا را به او کرامت کند تا نعمت‌هاى آخرت را ببیند، و آن سخنى است که بهشتیان هنگام ورود به بهشت مى گویند و همه سخنها در دنیا قطع مى شود به جز الحمدلله که قطع نمى گردد و آیه‌ی44 سوره‌ی کریمه احزاب به همین حقیقت اشارت دارد: "درود بهشتیان در روزى که به دریافت و دیدار پاداش خدا نایل مى شوند، سلام است."(تفسیر المیزان ، ج۱۰، ص ۱۷) 🌹امیرالمۆمنین على(ع) مى‌فرماید: تسبیح و سبحان الله گفتن یک نیمه از ترازوى اعمال را پر کرده و الحمدلله گفتن ترازوى اعمال را سرشار مى‌سازد و الله اکبر گفتن فاصله‌ی میان آسمان و زمین را پر مى‌کند. 📚مکارم الاخلاق ، ص۳۰۹ ‌‌→ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
⚫️ متن روضه امام رضا علیه السلام از زبان شهید كافي نمی دانم چرا امشب دلم بهانه می گیرد؟ دلم می گوید: ای کافی! این مردم را بردار و کنار قبر علی بن موسی الرضا(ع) ببر. مانند سگ گرسنه و گربه لوس مالم رخ بر آستان شه طوس زیرا که سگ گرسنه و گربه زار از سفره اغنیا نگردد مأیوس آقا وقتی خواست از مدینه حرکت کند، یک عده زن و بچه دور خودش جمع کرد.السلام علی من أمر أولاده و عیاله بالنیاحة علیه قبل وصول القتل الیه آقا وقتی می خواست از مدینه حرکت کند دستور داد که زن و بچه اش بنشینند و برایش نوحه کنند. فرمود: من دیگر بر نمی گردم. بناست مرا در دیار غربت مسموم کنند. وقتی خواست از مدینه حرکت کند دوازده هزار دینار سر راهی بین غلامها و نوکرها و کنیزها و آقازاده هایش توزیع کرد. ❌ ادامه در پست های بعدی... @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیگه خبری از عفو نیست، الان فقط گونی :))) @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
⚫️ متن روضه امام رضا علیه السلام از زبان شهید كافي نمی دانم چرا امشب دلم بهانه می گیرد؟ دلم می گو
از کثرت معاصی و ز ذلت رجاء گفتم به خود کجا بروم نیست ارتجاء نا گه به گوش، هاتف غیبم زد این ندا قبر امام هشتم و سلطان دین رضا خدایا! زهرش دادند، مسمومش کردند. میان حجره مثل مارگزیده به خود می پیچید. ای خدا! بلند شد، صدا زد: ابا صلت! در خانه را ببند. اباصلت می گوید: در صحن خانه راه می رفتم، می دیدم آقا هی بلند می شود هی می شیند. حالش منقلب است. یک وقت دیدم از گوشه حیاط یک آقازاده دارد می آید. دویدم جلو گفتم: آقا! مگر در خانه باز بود؟ گفت: نه پس شما از کجا آمدید؟ صدا زد: ابا صلت! همان کس که مرا از مدینه به اینجا آورد همان کس مرا از در بسته عبور داد. گفتم: شما کی هستید؟ فرمود: من محمد بن علی هستم. حجره را به او نشان دادم. آمد طرف داخل اتاق، دیدم آقا پسرش را بغل کرده است. ابا صلت من خیلی منقلب شدم. در میان صحن خانه گریه می کردم و راه می رفتم. طولی نکشید یک وقت دیدم آقازاده از میان حجره بیرون آمد، اما حالش خیلی منقلب است. آخه بابایش از دنیا رفته بود. بحق مولانا علی بن موسی (ع) یا الله ❌ پایان متن سخنرانی@sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
دعا می‌کنم در آخرین روزهای ماه صفر امام حسین علیه السلام خریدار اشک هایتان پیامبر صلوات الله علیه و آله مشکل گشای غم هایتان غریب مدینه ؛ امام حسن مجتبی علیه السلام شفاعت خواهتان خورشید طوس، امام رضا علیه السلام ضامن دعاهایتان و مهدی فاطمه علیهم السلام سایبان دل هایتان باشد. شبتون بخیر دوستان التماس دعا🖤 ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
دوباره دل ز کمند گناه می گیرم در آسمان خراسان پناه می گیرم نگاه لطف شما بر همه نمایان است که سهم خود را از این نگاه می گیرم سلام دوستان روزتون بخیر ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🖤 صحبت گنجشک با امام علیه السلام راوی: سلیمان (یکی از اصحاب امام رضا علیه السلام ) حضرت رضا علیه السلام در بیرون شهر، باغی داشتند. گاه گاهی برای استراحت به باغ می رفتند. یک روز من نیز به همراه آقا رفته بودم. نزدیک ظهر، گنجشک کوچکی هراسان از شاخه درخت پرکشید و کنار امام نشست. نوک گنجشک، باز و بسته می شد و صداهایی گنگ و نامفهوم از گنجشک به گوش می رسید. انگار با جیک جیک خود، چیزی می گفت. امام علیه السلام حرکتی کردند و رو به من فرمودند: « سلیمان! ... این گنجشک در زیر سقف ایوان لانه دارد. یک مار سمی به جوجه هایش حمله کرده است. زودباش به آن ها کمک کن!... با شنیدن حرف امام در حالی که تعجب کرده بودم بلند شدم و چوب بلندی را برداشتم. آن قدر با عجله به طرف ایوان دویدم که پایم به پله های لب ایوان برخوردکرد و چیزی نمانده بود که پرت شوم... با تعجب پرسیدم: «شما چطور فهمیدید که آن گنجشک چه می گوید؟» امام فرمودند: «من حجت خدا هستم... آیا این کافی نیست؟!» ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤 فضیلت زیارت امام رضا (ع) از زبان شهید کافی @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚چهره حضرت ولی عصر (عج) متأسفانه يكي از جفاها و ظلم‌هايي كه به امام زمان(ع) مي‌شود همين است كه چهره‌ي حضرت را بعضي‌ها متأسفانه چهره‌ي خشني شناختند. حالا يا در اثر جهالت‌ها و بي‌معرفتي‌ها، يا در اثر بد معرفي كردن‌ها، يا در اثر غرض ورزي‌ها، به هر حال هرچه كه هست بعضي‌ها اين چهره‌ي نوراني و اين دل رئوف و منور را خشن فرض كردند كه خيلي سختگير است و نعوذ بالله يك شمشيري در دستش هست كه همينطور از كشته، پشته مي‌سازد و جوي‌هاي خون راه مي‌اندازد. مي‌دانيد اين نگاه به وليعصر(ع) باعث مي شود كه ميل به ظهور را در بعضي‌ها بگيرد. بعضي‌ها حتي دعا براي ظهور هم نمي‌كنند. بعضي‌ها مي‌گويند: ما آلوده هستيم، گناهكار هستيم. حضرت وقتي اينطور بخواهد بيايد، ظهور كند، برخورد داشته باشد و سختگير باشد، طبيعتاً مي‌خواهد با ما برخورد كند. پس براي چه دعا كنيم كه بيايد؟ دعا كنيم كه با ما برخوردي صورت بگيرد؟ يا حداقل اينطور مي‌گويند كه: چون گنهكار و آلوده هستيم، جزء ياران حضرت كه نمي‌توانيم باشيم. بنابراين جايگاه و موقعيت و ارزشي در حكومت و دولت حضرت نخواهيم داشت. پس ديگر آمدن و نيامدنش براي ما چيزي ندارد. آمدنش براي ما حسني ندارد. اين نگاه خيلي نگاه اشتباهي است. اگر ديده شود كه سختگيري حضرت براي مردم نيست. براي يك عده علف هرزهايي است، معاند، لجوج، عنود كه با وجود اينكه حق بر آنها آشكار شده و حجت بر آنها تمام شده مهلت به آنها داده شده كه حقيقت را بفهمند، و همه گونه دلايل و براهن براي آنها آورده مي‌شود يك عده كافر لجوج يا مشرك منافق يا امثال اين تيپ افراد كه علف هرزهاي انسانيت هستند، اينها برداشته مي‌شوند. و الا بقيه‌ي مردم، حتي آنهايي كه گناهاني داشتند، آلودگي‌ها و اشتباهات و خطاهايي در اثر تربيت‌هاي نامناسب اجتماعي داشتند، در اثر حكومت‌ها و حاكميت‌هاي اشتباه بر جهان و ولايت‌هاي ابليسي داشتند، با همه‌ي آنها با رأفت و رحمت برخورد خواهد شد و به گونه‌اي كه انسان از اين رأفت شرمنده مي‌شود. 📚از بیانات حجت الاسلام عالی ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
تحسّس یو‌سف زمان 🔹براساس دیدگاه قرآنی و آموزه‌های دینی، امر ظهور حضرت حجت(عج) نه تنها بعید نیست بلکه قریب است و نباید نسبت به بزرگانی که نوید ظهور حضرت را می‌دهند خرده بگیریم. «یَا بَنِیَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِن یُوسُفَ وَأَخِیهِ وَلَا تَیْأَسُوا مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا یَیْأَسُ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ» (سوره یوسف، آیة ۸۷) 🔹حضرت یعقوب (ع) به فرزندانش گفت بروید یوسف و برادرش را بجوئید و از لطف و رحمت الهی مأیوس نشوید که به جز مردمان کافر کسی از رحمت خدا مأیوس نمی‌شود. نکتة اولی که در این بحث وجود دارد آن است که حضرت یعقوب نمی‌فرماید بروید تجسّس کنید بلکه می‌فرماید بروید تحسّس کنید. 👈فرق تجسّس و تحسّس 🔹فرق تجسس و تحسس در یک نقطه است ولیکن تجسس به معنای سر از کار دیگران در آوردن و کشف سرّ مردم و احوالات شخصی آن‌ها مذموم است ولی تحسّس را در امور خوب و مثبت به کار می‌گیرند، چنانچه در اینجا حضرت یعقوب به فرزندانش دستور می‌دهد که بروید و یوسف و برادرش را که مظهر خوبی‌ها و پاکی‌ها بودند را پیدا کنند بدین معنا که به دنبال یافتن یوسف باید گشت و بیکار ننشست، یعقوب در انتظار آمدن یوسف بود، امّا چون چشمانش نابینا شده بود فرزندانش را مأمور تفحّص و یافتن یوسف و برادرش کرد. ما هم گمشده‌ای داریم، ما هم یوسفی داریم که در پرده غیبت به سر می‌برد و ما باید روز و شب به فکر و یادآور آنکه منجی حقیقی عالم هستی است، باشیم و با دعا و استغاثه به درگاه الهی فرجش را از خداوند طلب کنیم. ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 ساعت ظهور در قرآن يَسْئَلُكَ النَّاسُ عَنِ السَّاعَةِ... مردم از تو درباره‌ٔ (زمان قيام) قيامت سؤال مى‌كنند، بگو: «عِلم آن تنها نزد خداست و چه مى‌دانى شايد قيامت نزديك باشد.» (احزاب/۶۳) 🌕 مفضل‌گوید: از آقایم امام صادق پرسیدم: آیا مأموریت مهدی منتظر وقت معینی دارد که باید مردم بدانند کی خواهد بود؟ فرمود: «حاشا که خداوند وقت ظهور او را طوری معین کند که شیعیان ما آن را بدانند. عرض کردم: آقا برای چه؟ فرمود: «زیرا وقت ظهور او همان ساعتی است که خداوند می‌فرماید «کسانی که به قیامت ایمان ندارند درباره‌ی آن شتاب می‌کنند ولی آن‌ها که ایمان آورده‌اند پیوسته از آن هراسانند، و می‌دانند آن حق است آگاه باشید کسانی که در قیامت تردید می‌کنند، در گمراهی عمیقی هستند. (شوری/۱۸)» 📗بحار الأنوار، ج۵۳، ص۱ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🛑راهکاری برای حفظ جان و مال در برابر حوادث روزگار! امام رضا علیه السلام داستانی را درباره امام صادق علیه السلام از زبان پدرشان امام موسی کاظم نقل کردند: امام صادق عليه السّلام با گروهى كه اموالى براى تجارت به همراه داشتند از راهى ميگذشتند، به ايشان خبر دادند كه راهزنانى مسلّح در راه هستند..همراهان به وحشت افتادند.. پس امام صادق عليه السّلام به آنان فرمود: چرا چنين پريشانيد؟ گفتند: با ما اموالى است و ميترسيم كه از ما به سرقت ببرند.. تو آنها را به امانت میگیری؟ شاید با تو کاری نداشته باشند! امام فرمود: شما از كجا مى‌دانيد، ممكن است آنها فقط به دنبال من باشند! گفتند: پس چه كار كنيم؟ آيا آن را دفن كنيم؟ فرمود: اين بدتر است شايد غريب تازه واردى آن را بفهمد و مال را ببرد.. گفتند: پس چه كنيم؟ ما را راهنمائى كن! حضرت فرمود: آن را نزد كسى به وديعه گذاريد، كسى كه آن را كاملا حفظ نمايد و نگهدارى كند و هر واحدى از آن را بزرگتر از دنيا و آنچه در آنست نمايد، سپس به شما باز گرداند با زياده و بهره، هنگامى كه شما سخت بدان محتاج باشيد. پرسيدند: او كيست؟ فرمود: او خداوند عالم است. پرسيدند چگونه به او وديعه دهیم؟ فرمود: به ضعفا و تهى‌دستان از مسلمانان صدقه دهيد. گفتند: اكنون به ضعفا دسترسى نداريم (چه كنيم)؟ ❌ ادامه در پست های بعدی... @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤 توبه ی گنهکار سخنران شهید کافی @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
🛑راهکاری برای حفظ جان و مال در برابر حوادث روزگار! امام رضا علیه السلام داستانی را درباره امام صاد
فرمود: قصد كنيد كه يك سوّم آن را صدقه دهيد تا خداوند از ما بقى آن دفاع كند و آن را از آنچه شما از آن مى‌ترسيد حفظ نمايد. گفتند: قبول كرديم و عهد كرديم كه چنين كنيم... فرمود: اكنون در امان خداوند عزّ و جلّ هستيد، پس حركت كنيد. همه به راه افتادند، ناگهان علامت حراميان ظاهر گشت و همه قافله را ترس گرفت، امام عليه السّلام فرمود: نترسید،شما در امان خداى تعالى هستيد. گروه راهزنان رسيدند، از اسبان به زير آمده نزد امام صادق شدند و دست مبارك آن حضرت را بوسيده و اظهار نمودند كه: در خواب رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله را ديديم و به ما فرمان داده تا خود را به تو معرّفى كنيم و اكنون در اختيار شما هستيم تا همه را محافظت نموده به منزل رسانيم. امام صادق عليه السّلام فرمود: ما نيازى به شما نداريم، همان كس كه ما را از خطر شما حفظ فرمود،حافظ و يار و ياور ما خواهد بود و از شرّ دشمنان حفظمان خواهد فرمود. پس همگى به سلامت گذشتند و به منزل رسيدند و یک سوم مال را به عنوان صدقه به فقرا و بى‌نوايان دادند و سپس سود زیادی کردند.. آنها با تعجب گفتند:چه بسيار بود بركت (همراهى با حضرت) صادق! سپس امام به ايشان فرمودند: اكنون بخوبى دانستيد كه معامله با خداوند چقدر پربركت و سودمند است، پس بر آن مداومت كنيد. پیوست:‌ منظور این است كه صدقه دادن علاوه بر اينكه جان و مال را حفظ مى‌كند سبب زیاد شدن و بركت مال و عمر نيز هست. 📔عیون اخبار الرضا، باب سی ام حدیث۹. ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی