#توصیه_ها
اهمیت حفظ و #زیارت مقابر علما...
🌹 حضرت آیت الله بهجت قدس سره:
- در نجف اشرف، عظمت فوقالعاده حضرت امیر علیهالسلام موجب #غفلت عدهای، از مقابر شریفه علما میشد...
اگر چه ما به زیارت آنها محتاجیم، نه آنها به ما؛ زیرا آنها کارشان را کردند. سلام و خواندن فاتحه برای آنها، برای خود ما #نفع دارد.
در کربلا دو برادر سید رضی و سید مرتضی علمالهدی رحمهمااللّه نزدیک جدشان ابراهیم مجاب در رواق حسینی علیهالسلام دفن شدهاند. نقل شده که اطراف قبر مرحوم شریفالعلما رحمهاللّه را در کربلا، آقا سید محسن حکیم رحمهاللّه آباد نمودند.
چه میشود گفت به کسانی که برای دین و عالمان دینی #ارزش قائل نیستند و میخواستند مابینالحرمَین خیابان بکشند! که مرحوم آقا سید ابوالحسن اصفهانی یا حاج آقا حسین قمی رحمهمااللّه مانع شدند، ولی بعد از فوت آنها شروع به خرابکردن آنها نمودند.
- وجود علما نافع است و مانع از خرابی آثار دینی و قبور علما میشود.
در روسیه قبر لنین ملعون در محلهای قرار دارد، آیا ممکن است در مسیر آن خیابان بکشند و آن را خراب کنند؟! هرگز نمیکنند، چون سیاستشان در بقای این قبر است.
چنان که شعار سیاسی و استقلال و بقای حکومت برخی از فرقهها بر خرابکردن قبور بزرگان ائمه بقیع علیهمالسلام بوده و هست.
📎 منبع: در محضر بهجت، ج۱، ص۲۵۰.
→ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 #گمراهان_دینی
ترک عبادات و انکار ضروریات، شرط ترقی و پیشرفت!
مرحوم تنکابنی صاحب کتاب شریف "قصص العلماء" مینویسد:
عموی ما آخوند ملا عبدالمطلب نقل کرد: به #زیارت امام رضا علیه السلام مشرف شدم و چندی در آن بلده مبارکه اقامت داشتم.
در آنجا درویشی که معروف به "طی الارض" بود پیدا شد و من با او رفیق شدم و از او خواهش کردم که به من هم طی الارض یاد بدهد.
- درویش گفت: تو قابل نیستی! پس از اینکه به او اصرار کردم گفت: اکنون که طالب طی الارض هستی باید دو شرط مرا بپذیری...
اگر این شروط را پذیرفتی طی الارض را به تو تعلیم می دهم.
شرط اول اینکه امامی که در اینجا مدفون است "امام رضا علیه السلام" را امام ندانی! شرط دوم اینکه تا یک هفته نماز های یومیه را ترک کنی...
من نیز قبول کردم. هنگامی که وقت #نماز شد و من با خود گفتم اینکه من امام رضا علیه السلام را امام ندانم امری باطنی است و آن درویش از باطن من خبر ندارد، لذا در ظاهر به او می گویم که امام رضا علیه السلام امام نیست.
نماز را هم مخفیانه می خوانم. پس درب خانه را بستم و مشغول وضو گرفتن و نماز خواندن شدم که ناگهان درویش در پیش روی من حاضر شد و گفت: من گفتم که تو قابل نیستی. پس درویش رفت و دیگر او را ندیدم.
📎 منبع: قصص العلما، ص ۳۸.
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴در طول روز کمترین مقدار عملی که میتوانم با آن به یاد امام زمان علیه السلام باشم و ایشان را خوشحال کنم چیست؟
❶هرروز صبح #دعایعهد بخوانیم.
❷۱۱ بار #سورهتوحید بعد از نماز صبح تقدیم به حضرت کنیم.
❸تامیتوانیم درطول روز #قران بخوانیم و ثواب آن را تقدیم به حضرت کنیم.
❹درطول روز چند بار هر بار بعد از هر نماز واجب #ایتالکرسی بخوانیم به نیت سلامتی حضرت ولی عصر علیه السلام.
❺هرروز هر چند کم،ولی مداوم برایسلامت حضرت صدقه کنار بگذاریم.
❻هرجا #زیارت رفتیم به نیابت از امام زمان علیه السلام برویم.
❼#ثوابتماممستحباتی که به جای می اوریم را تقدیم به امام زمان علیه السلام بکنیم.
❽تمام نمازهایمان را با خواندن #دعاییبرایامامزمان عج در قنوت آن امام زمانیکنیم مانند دعای فرج.
❾هرموقع با حال تضرع دعا کردیم اولین دعا را فرج امام زمان علیه السلام قرار بدهیم.
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 گمراهان دینی
ترک عبادات و انکار ضروریات، شرط ترقی و پیشرفت!
مرحوم تنکابنی صاحب کتاب شریف "قصص العلماء" مینویسد:
عموی ما آخوند ملا عبدالمطلب نقل کرد: به #زیارت امام رضا علیه السلام مشرف شدم و چندی در آن بلده مبارکه اقامت داشتم.
در آنجا درویشی که معروف به "طی الارض" بود پیدا شد و من با او رفیق شدم و از او خواهش کردم که به من هم طی الارض یاد بدهد.
- درویش گفت: تو قابل نیستی! پس از اینکه به او اصرار کردم گفت: اکنون که طالب طی الارض هستی باید دو شرط مرا بپذیری...
اگر این شروط را پذیرفتی طی الارض را به تو تعلیم می دهم.
شرط اول اینکه امامی که در اینجا مدفون است "امام رضا علیه السلام" را امام ندانی! شرط دوم اینکه تا یک هفته نماز های یومیه را ترک کنی...
من نیز قبول کردم. هنگامی که وقت #نماز شد و من با خود گفتم اینکه من امام رضا علیه السلام را امام ندانم امری باطنی است و آن درویش از باطن من خبر ندارد، لذا در ظاهر به او می گویم که امام رضا علیه السلام امام نیست.
نماز را هم مخفیانه می خوانم. پس درب خانه را بستم و مشغول وضو گرفتن و نماز خواندن شدم که ناگهان درویش در پیش روی من حاضر شد و گفت: من گفتم که تو قابل نیستی. پس درویش رفت و دیگر او را ندیدم.
📎 منبع: قصص العلما، ص ۳۸.
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 گمراهان دینی
ترک عبادات و انکار ضروریات، شرط ترقی و پیشرفت!
مرحوم تنکابنی صاحب کتاب شریف "قصص العلماء" مینویسد:
عموی ما آخوند ملا عبدالمطلب نقل کرد: به #زیارت امام رضا علیه السلام مشرف شدم و چندی در آن بلده مبارکه اقامت داشتم.
در آنجا درویشی که معروف به "طی الارض" بود پیدا شد و من با او رفیق شدم و از او خواهش کردم که به من هم طی الارض یاد بدهد.
- درویش گفت: تو قابل نیستی! پس از اینکه به او اصرار کردم گفت: اکنون که طالب طی الارض هستی باید دو شرط مرا بپذیری...
اگر این شروط را پذیرفتی طی الارض را به تو تعلیم می دهم.
شرط اول اینکه امامی که در اینجا مدفون است "امام رضا علیه السلام" را امام ندانی! شرط دوم اینکه تا یک هفته نماز های یومیه را ترک کنی...
من نیز قبول کردم. هنگامی که وقت #نماز شد و من با خود گفتم اینکه من امام رضا علیه السلام را امام ندانم امری باطنی است و آن درویش از باطن من خبر ندارد، لذا در ظاهر به او می گویم که امام رضا علیه السلام امام نیست.
نماز را هم مخفیانه می خوانم. پس درب خانه را بستم و مشغول وضو گرفتن و نماز خواندن شدم که ناگهان درویش در پیش روی من حاضر شد و گفت: من گفتم که تو قابل نیستی. پس درویش رفت و دیگر او را ندیدم.
📎 منبع: قصص العلما، ص ۳۸.
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 گمراهان دینی
ترک عبادات و انکار ضروریات، شرط ترقی و پیشرفت!
مرحوم تنکابنی صاحب کتاب شریف "قصص العلماء" مینویسد:
عموی ما آخوند ملا عبدالمطلب نقل کرد: به #زیارت امام رضا علیه السلام مشرف شدم و چندی در آن بلده مبارکه اقامت داشتم.
در آنجا درویشی که معروف به "طی الارض" بود پیدا شد و من با او رفیق شدم و از او خواهش کردم که به من هم طی الارض یاد بدهد.
- درویش گفت: تو قابل نیستی! پس از اینکه به او اصرار کردم گفت: اکنون که طالب طی الارض هستی باید دو شرط مرا بپذیری...
اگر این شروط را پذیرفتی طی الارض را به تو تعلیم می دهم.
شرط اول اینکه امامی که در اینجا مدفون است "امام رضا علیه السلام" را امام ندانی! شرط دوم اینکه تا یک هفته نماز های یومیه را ترک کنی...
من نیز قبول کردم. هنگامی که وقت #نماز شد و من با خود گفتم اینکه من امام رضا علیه السلام را امام ندانم امری باطنی است و آن درویش از باطن من خبر ندارد، لذا در ظاهر به او می گویم که امام رضا علیه السلام امام نیست.
نماز را هم مخفیانه می خوانم. پس درب خانه را بستم و مشغول وضو گرفتن و نماز خواندن شدم که ناگهان درویش در پیش روی من حاضر شد و گفت: من گفتم که تو قابل نیستی. پس درویش رفت و دیگر او را ندیدم.
📎 منبع: قصص العلما، ص ۳۸.
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی