❤️ بیعت با علی بن موسی الرضا علیه السلام
چون خبر شهادت حضرت موسی کاظم علیه السلام امام هفتم شیعیان در مدینه شایع شد، مردم به در خانه ام احمد، مادر حضرت شاه چراغ «احمد بن موسی» گرد آمده و حضرت سید میر احمد را با خود به مسجد بردند، زیرا از جلالت قدر و شخصیت بارز و اطلاع بر عبادات و طاعات و نشر شرایع و احکام و ظهور کرامات و بروز خوارق عادات که در آن جناب سراغ داشتند، گمان کردند که پس از وفات پدرش امام موسی بن جعفر علیه السلام امام بحق و خلیفه آن حضرت فرزندش «احمد» است.
به همیت جهت در امر امامت با حضرتش بیعت کردند و او نیز از مردم مدینه بیعت بگرفت، سپس بر منبر بالا رفت، خطبه ای در کمال فصاحت و بلاغت انشاء و قرائت فرمود، آنگاه تمامی حاضرین را مخاطب ساخته و خواست که غائبین را نیز آگاه سازند و فرمود: همچنان که اکنون تمامی شما در بیعت من هستید، من خود در بیعت برادرم علی بن موسی علیه السلام می باشم، بدانید بعد از پدرم برادرم «علی» امام و خلیفه ی بحق و ولی خداست. و از جانب خدا و رسول صلی الله علیه و آله و سلم او، بر من و شما فرض و واجب است که امر آن بزرگوار را اطاعت کنیم و به هر چه امر فرماید گردن نهیم.
پس از آن شمه ای از فضایل و جلالت قدر برادرش علی علیه السلام را بیان فرمود، تا آنجا که همه حاضران گفته های آن بزرگوار را اطاعت کردند، ابتدا او بیعت را از مردم برداشت، سپس گروه حاضران در خدمت احمد به در خانه حضرت امام علی بن موسی علیه السلام آمده همگی با آن جناب بر امامت و وصایت و جانشینی امام موسی بن جعفر علیه السلام بیعت نمودند.
و حضرت امام رضا علیه السلام درباره برادرش احمد دعا کرد و فرمود: همچنان که حق را پنهان و ضایع نگذاشتی، خداوند در دنیا و آخرت تو را ضایع نگذارد.
#شهادت_امام_رضا
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
1.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤 کلیپ شهادت امام رضا (ع)
با نوای شهید کافی
#شهادت_امام_رضا
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
26.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤 مومن واقعی از دیدگاه امام رضا علیه السلام
سخنران شهید کافی
#شهادت_امام_رضا
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
🖤 كرم و سخاوت امام رضا (ع) هنگام ذكر اخبار مربوط به ولایت عهدى آن حضرت خواهیم گفت كه یكى از شاعرا
پس اگر صلاح بدانى كه مرا به دیارم روانه كنى كه براى خدا بر من نعمتى داده اى و اگر به شهرم رسیدم آنچه از تو گرفته ام به صدقه مى دهم.
امام (علیه السلام) به او فرمود: بنشین خدا تو را رحمت كند. آنگاه دوباره با مردم به گفت و گو پرداخت تا آنان پراكنده شدند و تنها سلیمان جعفرى و خیثمه و من مانده بودیم پس امام فرمود: اجازه مى دهید داخل شوم سلیمان گفت: خداوند فرمان تو را مقدم داشت.
پس امام برخاست و به اتاقش رفت و لختى درنگ كرد و سپس بازگشت و در را باز كرد و دستش را از بالاى در بیرون آورد و پرسید: آن خراسانى كجاست؟
پاسخ داد: من اینجایم. فرمود: این دویست دینار را برگیر و در مخارجت از آن استفاده كن و بدان تبرك جو و آن را از جانب من به صدقه بده.
اكنون برو كه نه من تو را ببینم و نه تو مرا. مرد بیرون رفت. سلیمان به آن حضرت عرض كرد: فدایت شوم بخشش بزرگى كردى و رحمت آوردى، پس چرا چهره از او پوشاندى؟
فرمود: از ترس آن كه مبادا خوارى خواهش را در چهره او ببینم. مگر این سخن رسول خدا را نشنیدى كه مى گوید: آن كه به نهان نكویى آورد با هفتاد حج برابرى مى كند و آن كه پلیدى و زشتى را اشاعه مى دهد، مخذول و خوار است و كسى كه در نهان گناه كند، آمرزیده است. آیا سخن اول را نشنیده اى كه مى گوید:
متى آته لا طلب حاجة
رجعت الى اهلى و وجهى بمائه (1)
1.پایگاه اطلاع رسانی آستان قدس رضوی - شخصیت اخلاقی
2.ترجمه موسى خسروى ، جلد دوازدهمین بحار الأنوار، بنیاد پژوهشهای اسلامی،
3.پایگاه اطلاع رسانی آستان قدس رضوی - اخلاق و رفتار امام رضا علیه السلام
#شهادت_امام_رضا
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄
🖤 صلهي امام رضا عليه السلام به يك شاعر
آيت الله حائري نقل مي كرد كه يك بار مشهد مقدس مشرف شدم و مدتي در آنجا اقامت گزيدم . پولم تمام شد و كسي را هم براي رفع مشكل خويش نميشناختم. از اين رو قصيدهاي در مدح حضرت رضا عليه السلام سرودم و فكر كردم كه بروم و آن را براي توليت آستان مقدس بخوانم و صله بگيرم با اين نيت حركت كردم، اما در ميان راه به خود آمدم كه چرا نزد خود حضرت رضا عليه السلام، نروم و آن را براي وي نخوانم ؟! به همين جهت كنار ضريح رفتم و پس از استغفار و راز و نياز با خدا، قصيدهي خود را خطاب به روح بلند و ملكوتي آن حضرت خواندم و تقاضاي صله كردم .ناگاه ديدم دستي با من مصافحه نمود و يك اسكناس ده توماني در دستم نهاد . بيدرنگ گفتم :« سرورم ! اين كم است » ده توماني ديگر داد باز هم گفتم : « كم است » تا به هفتاد تومان كه رسيد، ديگر خجالت كشيدم تشكر كردم و از حرم بيرون آمدم .
كفشهاي خود را كه مي پوشيدم، ديدم آيه الله حاج شيخ حسنعلي تهراني، جد آيت الله مرواريد، با شتاب رسيد و فرمود :« شيخ ابراهيم ! » گفتم : « بفرماييد آقا !» گفت:«خوب با آقا حضرت رضا عليه السلام روي هم ريختهاي، برايش مدح ميگويي و صله ميگيريد. صله را به من بده » بيمعطلي پولها را به او تقديم كردم و او يك پاكت در ازاي آن به من داد و رفت وقتي گشودم ديدم دو برابر پول صله است يعني يكصد و چهل تومان .
📚کرامات الصالحین ، ص 216.
#شهادت_امام_رضا
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🖤 بیهوش شدن امام رضا علیه السلام در عزای امام حسین علیه السلام
در قصیده ای که دعبل خزاعی در محضر امام علیّ بن موسی الرّضا علیه السّلام میسراید چنین میگوید:
ای فاطمه اگر در نظر میآوری حسین علیهالسّلام راکه به تیغ دشمن برخاک افتاده و برکنار فرات، تشنه لب جان داده است، هر آینه نزد او بر چهره می زدی و آب دیده را بر گونه های گلگونت روان می ساختی.
پس از سرودن این شعر:
فلطمت النساء وجوههنّ و علا الصراخ من وراء الستر و بکی الرضا علیه السّلام حتّی أغمی علیه مرّتین
زنان بر صورت های خویش لطمه زدند و صدای شیون آنان از پشت پرده بلند شد و امام رضا علیه السّلام آنقدر گریستند که دو مرتبه بی هوش شدند.
شرح تائیه دعبل خزاعی،
علاّمه مجلسی:۴۷ -۴۸ و۷۰-۷۱٫
عیون أخبارالرضا علیه السلام: ۲/۲۶۳؛
بحارالانوار: ۴۹/۲۳۸؛
الغدیر: ۲/۳۵
#شهادت_امام_رضا
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
3.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤 عنایت امام رضا (ع) به دختر دزدیده شده
شهید شیخ احمد کافی
#شهادت_امام_رضا
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی