eitaa logo
شهید شیخ احمد کافی
88.6هزار دنبال‌کننده
15هزار عکس
7.2هزار ویدیو
5 فایل
🌹﷽🌹 آثار ماندگار از صدای ماندگار 👇 《رسانه حفظ و نشر آثار #شیخ‌احمد‌ڪافی》 تبلیغات ثامن برندینگ💚👇 https://eitaa.com/joinchat/2308702596Cce98270c04 👈محتوای تبلیغات تایید و یا رد نمیشود🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 نزول آیه‌ای در شأن مردم (فراموشکار) دوران غیبت... «آيا وقت آن نرسيده است كه دل‌هاى كسانى كه ايمان آورده‌اند، در برابر ذكر خدا و آنچه از حق نازل شده است خاشع گردد و مانند كسانى نباشند كه در گذشته به آن‌ها كتاب آسمانى داده شد، سپس زمانى طولانى بر آن‌ها گذشت و قلب‌هايشان بر اثر فراموشكارى قساوت يافت؛ و بسيارى از آن‌ها گنهكارند؟!» (حدید/۱۶) 🌕 امام صادق علیه‌السلام در تفسیر این آیه فرمودند: «نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهًُْ فِی القائم... وَ فِی أَهْلِ زَمَانِ الْغَیْبَهًِْ....»؛ «این آیه درباره‌ٔ قائم عجل‌الله فرجه و مردم زمان غیبت نازل شده است.» 🌕 ایشان در ادامه فرمودند: «فَتَأْوِیلُ هَذِهِ الْآیَهًِْ جَارَ فِی زَمَانِ الْغَیْبَهًِْ وَ أَیَّامِهَا دُونَ غَیْرِهِمْ وَ الْأَمَدُ أَمَدُ الْغَیْبَهًِْ.» «پس تاویل این آیه در مورد، اهل زمان غیبت است؛ و مراد از «أمد» مدت زمان و نهایت غیبت است»؛ گویا خداوند میخواهد بفرماید: «ای امّت محمد صلی‌الله علیه و آله! و ای شیعیان! همانند اهل کتاب نباشید که زمان غیبت و انتظار، بر آنان طولانی آمد و دل‌هایشان سخت گردید و بسیاری از آنها فاسق بودند...» ✍ پس تأویل و مصداق این آیه، مردم و اهل زمان غیبت هستند نه سایر مردم در زمانهای دیگر؛ چرا که اولا در اثر گذشت زمان، و طولانی شدن غیبت، دل‌ها زنگار قساوت خواهد گرفت! ثانیا خداوند شیعیان را نهی کرده است از شک در وجود حجت الهی یا اینکه گمان برند که خدای عزوجل زمین را خالی از حجت گذاشته باشد ولو به اندازهٔ چشم برهم زدنی!!! این آیه برای ما نازل گشته و از ما می‌خواهد که همچنان در انتظار پایان این مدت بمانیم و بدانیم که هدف بلند و آرمان دینی‌مان روزی تحقق خواهد یافت و غیبت به نهایت می‌رسد و ظهور تحقق می‌یابد و در این جهت هیچ شکی به خود راه ندهیم که موجب تزلزل پای بندی ما به حق و قساوت قلب می‌گردد. 📗تفسیر اهل‌بیت علیهم‌السلام ج۱۵،ص۵۷۴ 📗تفسير نورالثقلين ج ۵، ص۲۴۲ 📗تفسير الصافي، ج ۵، ص ۱۳۵ 📗تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص۶۳۷ 📗بحارالأنوار، ج۵۱، ص۵۴ 📗کمال الدین، ج۲، ص۶۶۸ 📗الغیبه (للنعمانی)، ص۲۴ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
در این شب دل انگیز از خدای مهربان براتون یک حس قشنگ یک شادی بی دلیل یک نفس عطر خدا یک بغل یاد دوست یک دنیا ارزوهای خوب و ارامش خواستارم شبتون بخیر و سرشار از آرامش❤️ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
سلام صبح بخیر دوستان انوار طلایی خورشید نوید مهربانی ولطف پروردگار را می‌دهند که دراین روز زیبا به روی همگی ما لبخند می‌زند بیاید به یکدیگر لبخند بزنیم و صبحی پرازعشق و مهربانی را آغاز کنیم که عشق منشا درمان همه دردهای بشریست. صبح همگی بخیر روزی عالی و سرشار از معنویت برای همگی‌مان آرزو دارم❤️ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴کرامتی از نواب امام عصر عجل الله بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ   سالروز وفات محمد بن عثمان رحمة الله علیه تسلیت باد ..ایشان دومین نواب خاص امام زمان عجل الله می باشد متاسفانه نتوانستم داستانی از این بنده خاص خدا پیدا کنم . اما کرامتی معروف از سومین نواب برای شما می نویسم ...ياعلي از ابوعلی بغدادی نقل است که گفت: من در بخارا بودم شخصی بنام «جاوشیر» ده قطعه طلا به من داد تا آنها را خدمت حسین بن روح. نائب امام، در بغداد برسانم در بین راه یکی از طلاها گم شد و من متوجه نشدم ولی بعد از ورود به بغداد وقتی که خواستم طلاها را آماده کنم تا به خدمت نائب امام بدهم متوجه شدم که یکی از طلاها گم شده است از پول خودم شبیه آن قطعه را خریدم و به ضمیمه طلاهای دیگر خدمت حسین بن روح بردم و همه را تحویل دادم ولی وی همان سکه‎ای را که خودم خریده بودم به من برگرداند و گفت: سکه‎ای که گم کرده‎ بودی به دست ما رسید.[۱] [۱] . شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، قم انتشارات هجرت، ۱۳۷۳، ج ۲، ص ۷۹۸٫ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
❤️ دمی با کافی «همیشه به اهالی منطقه حلبی‌آباد در حاشیه تهران سر می‌زد و به اهالی فقیر آنجا کمک می‌کرد. خانه‌اش همیشه پر از آذوقه بود. با چند نفر از دوستانش، ارزاق را بسته‌بندی می‌کردند و می‌بردند در مناطق فقیرنشین مثل حلبی‌آباد پخش می‌کردند. حاج احمد با توجه به اینکه مجالس متعددی برای سخنرانی می‌رفت، با خیرین زیادی ارتباط داشت و مورد اعتماد آن‌ها بود، به لحاظ مالی دستش باز بود اما هیچ‌وقت از آن موقعیت برای خود و خانواده‌اش سوءاستفاده نکرد. تا آخر عمرش، یک زندگی ساده و معمولی داشت و ترجیح می‌داد از ارتباطاتی که دارد، برای کمک به مردم استفاده کند.» 🔴 چه اشکالی دارد شیخ در خانه آشپزی کند؟ «تمام ایران را برای سخنرانی زیر پا گذاشته‌بود. مدام از این شهر به آن شهر می‌رفت؛ کاشان، شیراز، کرمان، اصفهان و... اما با تمام مشغله‌ای که داشت، از خانواده و همسر و فرزندانش غافل نمی‌شد. ۷ فرزند داشت و ارتباطش با همه آن‌ها خوب بود. برخلاف بعضی مردها که کار در خانه را برای خودشان عیب می‌دانند، شیخ احمد با آن شأن و مقامی که بیرون از خانه داشت، تا از راه می‌رسید با وجود خستگی، عبا و عمامه‌اش را کنار می‌گذاشت و می‌رفت کمک همسرش. در کارهای خانه، مشارکت می‌کرد و حتی سابقه آشپزی هم داشت. با این کار، یک‌جور فرهنگسازی هم در خانواده‌مان انجام داد و کار کردن مردان در خانه، رسم مردان خانواده ما شد.»   ❌ نقل از خواهر شهید کافی@sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ سخن امیرالمومنین حضرت علی (ع) در مورد غیرت و نامحرم سخنران شهید کافی @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 نقش ما، در دین گریزی دیگران نقل شده است که شیخ محمد بافقی یزدی، مدتی بسیار می گریست. شاگردانش پرسیدند:استاد مدتی است زیاد متأثر و گریانید، چرا؟ گفت:گریه ام برای دین است که این همه در دنیا غیرمسلمان و بی دین درست کرده ایم؟! پرسیدند:چه ربطی دارد؟ شما چه نقشی در بی دینی دیگران داشته اید؟ گفت:عملکرد ناشایست و رفتار ناصحیح و گفتار نامطلوب ما باعث شده این همه غیر مسلمان به اسلام روی نیاورده و در راه نادرست خود گام بردارند، اگر ما شیعیان حضرت علی علیه السلام به راستی به آموزه های دینی خود عمل می کردیم؛ یک غیرمسلمان در دنیا باقی نمی ماند. همه مسلمان می شدند. چرا که انسان ها بر اساس فطرت خود، عشق، محبت، صحبت، عدالت، ظلم ستیزی، صداقت و معنویت که در اسلام وجود دارد را می ستایند. اگر ما به اسلام عمل می کردیم همه مسلمان می شدند. ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
36.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 ملاقات با امام زمان عج سخنران شهید کافی@sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
❤️تشرفات محضر ولی عصر(عج) آیت الله مظاهری ضمن درس اخلاق خود حکایتی نقل کردند با این مضمون : یکی از علمای بزرگ، در زمان قدیم در تخت فولاد خدمت امام زمان «ارواحنا‌فداه» رسیده بود و از آن حضرت درخواست «علم اکسیر» کرده بود. در حالی که یاد گرفتن علوم غریبه حرام است و گفت و شنود و تعلیم و تعلّمش نیز حرام است. آن حضرت به او فرموده بودند: علوم غریبه به تو چه ربطی دارد؟ من به جای آن ختمی به تو یاد می‌دهم که بهتر از اکسیر است. بعد فرموده بودند: به پنج تن و امام زمان توسّل پیدا کن و در توسّل‌هایت بگو: «یا محمّد یا علی یا فاطمه یا حسن یا حسین، ‌یا صاحب الزمان ادرکنی و لا تهلکنی». آن عالم نقل می‌کند: وقتی حضرت فرمودند: «ادرکنی»، به ذهنم خطور کرد که باید بفرمایند: «ادرکونی»، یعنی برای درخواست کمک از پنج نور مقدّس، باید فعل جمع به کار ببریم، پس چرا ایشان فعل مفرد به کار برده و می‌فرمایند: «ادرکنی و لاتهلکنی»؟! وقتی چنین تصوّری کردم، امام زمان «ارواحنا‌فداه» تبسّم کردند و فرمودند: همین است که گفتم. برای اینکه واسطه فیض این عالم، فعلاً من هستم. یعنی اگر در زمان حاضر توسّلی به پیغمبر اکرم صلی ‌الله‌ علیه ‌و آله ‌و سلّم یا سایر حضرات معصومین سلام ‌الله ‌علیهم بشود، فیض الهی به واسطه وجود مقدّس امام زمان «ارواحنا‌فداه» به بندگان می‌رسد. 📘به نقل از تبیان ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
یکی از دوستان ⚘شهید بابایی می گوید: در دوران تحصیل در آمریکا روزی در بولتن خبری پایگاه « ریس» که هر هفته منتشر می شد، مطلبی نوشته شده بود که توجه همه را به خود جلب کرد. مطلب این بود: دانشجو بابایی ساعت ۲ نیمه شب می دود تا شیطان را از خود دور کند. من و بابایی هم اتاق بودیم. ماجرای خبر بولتن را از او پرسیدم. او گفت : چند شب پیش بی خوابی به سرم زده بود. رفتم میدان چمن و شروع کردم به دویدن. از قضا کلنل باکستر فرمانده پایگاه با همسرش مرا دیدند و شگفت زده شدند. کلنل ماشین را نگه داشت ومرا صدا زد. نزد او رفتم. او گفت در این وقت شب برای چه می دوی؟ گفتم: خوابم نمی آمد، خواستم کمی ورزش کنم تا خسته شوم. گویا توضیح من برای کلنل قابل قبول نبود او اصرار کرد تا واقعیت را برایش بگویم. به او گفتم مسائلی در اطراف من می گذرد که گاهی موجب می شود شیطان با وسوسه هایش مرا به گناه بکشاند و در دین ما توصیه شده که در چنین مواقعی بدویم یا دوش آب سرد بگیریم. آن دو با شنیدن حرفهای من تا دقایقی می خندیدند، زیرا با ذهنیتی که نسبت به مسائل جنسی داشتند نمی توانستند رفتار مرا درک کنند. 📚کتاب: منظومه جهاد، ص۶۱ ، اثر حجه الاسلام راجی، ناشر : دفتر نشر معارف، چاپ اول ۱۴۰۰ برگرفته از كتاب ⚘« پرواز تا بي نهايت» ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 آقاجان شیعه هات رو رها نکن سخنران شهید کافی @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🌹 پاداش یک گواهی 🌹 حضرت یوسف علیه السلام در کاخ خود بر روی تخت پادشاهی نشسته بود. جوانی با لباسهای چرکین از کنار کاخ او گذشت. جبرئیل در حضور آن حضرت بود. نظرش به آن جوان افتاد. گفت: یوسف! این جوان را می‌شناسی؟ یوسف(ع) گفت: نه! جبرئیل گفت: این جوان همان طفلی است که پیش عزیز مصر، در گهواره به سخن درآمد و شهادت بر حقّـانیّت تو داد. 🌹 حضرت یوسف(ع) گفت: عجب! پس او بر گردن ما حقّی دارد. با شتاب مأمورین را فرستاد، آن جوان را آوردند و دستور داد او را تمیز و پاکیزه نمودند و لباس‌های پر بها و فاخر بر وی پوشاندند و برایش ماهیانه حقوقی مقرّر نموده و عطایای هنگفتی به او بخشیدند. 🌹 حضرت جبرئیل با دیدن این منظره، تبسّم کرد. یوسف(علیه السلام) گفت: مگر در حق او کم احسان کردم که تبسّم می‌کنی؟ 🌹 جبرئیل گفت: تبسّم من از آن جهت بود که مخلوقی در حق تو که مخلوق هستی، بواسطه ی یک شهادت بر حق در زمان کودکی از این همه إنعام و احسان برخوردار شد. حال خداوند کریم در حق بنده ی خود که در تمام عمر، شهادت بر توحید او داده است، چقدر احسان خواهد کرد؟! 📚پندهای جاویدان، ص٢٢٠ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 مللاقات شیخ حسین آل رحیم نجفی با امام زمان (عج) سخنران شهید کافی@sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 صابرین لازمهٔ همراهی و قیام با منجی موعود، صبر و شکیبایی بالاست. زندگی یاران امام‌ مهدی در قیام آخرالزمانیشان با مشکلات و سختی‌های فراوانی روبه‌روست. سختی‌هایی که اگر در مقابلِ آن‌ها صبر و شکیبایی به خرج ندهند، یقیناً پیروز نخواهند شد. جنگ با مستکبرانِ عالم و درافتادن با کفر و شرک و نفاق، تحملی بالا می‌خواهد پس یارانِ حضرت باید کسانی باشند که زیر بارِ مشکلات، خم به ابرو نیاورند آنان گروهی هستند که با صبر و تحمل خود بر خدا منّت نمی‌گذارند. «قَوْمٌ لَمْ یَمُنُّوا عَلَی اللّهِ بِالصَّبْر»*۱ یاران حضرت دارای صبری وصف‌ناپذیرند. صبر، نیرویی است که به یک نفر، توانایی مقابله با ۲۰نفر را می‌دهد. هرکدام از ما برای یار امام زمان شدن باید به اندازهٔ ۲۰ نفر نیرو داشته باشیم وگرنه زیر بار مشکلات سر خم خواهیم کرد. مسیر پُرپیچ و خَمی در انتظار ماست. این را بِدان که صبر و تحمل، نتیجهٔ ایمان به کلام خدا در قرآن است وقتی می‌فرماید: «سَیجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ یسْرا»*۲ 📚 ۱. امام‌ علی، یوم‌الخلاص، ص۲۱۴ (به‌‌ نقل‌ از بشارة‌الاسلام، ص۲۲۰) ۲. سوره طلاق، آیه ۷ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
30.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 موضوع میوه پاکدامنی سخنران شهید کافی @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 آی خوب ها! به خوبی ها یتان ننازید گفت: جمعی برای باریدن باران به بیابان رفتند تا دعا کنند و از خدا بخواهند باران رحمتش را نازل کند. پیشانی ها پینه بسته بود. به دیگران هم می بالیدند و می گفتند: اگر کاری دارید بیایید ما برایتان دعا کنیم. آی خوب ها! به خوبی ها یتان ننازید. به جان شما به همان جوان فکلی ریش تراشیده به چشم حقارت نگاه نکن! یک وقت می بینی همین آدم گوشه ای نشسته،وقتی همه می گویند: خدا. این آدم خجالت می کشد بگوید خدا. این همه مردم می گویند: العفو. ولی این جوان رویش نمی شود بگوید: العفو. یک دفعه دیدید خطاب می رسد آی ملائک! زیر بال همین گناهکار را بگیرید. او را بیاورید! به جان شما این خدا خیلی رئوف است. جوانها! نا امید نباشید. آی بد کرده ها! ناراحت نباشید سر و کارمان با آقاست. رفتند برای دعای باران، هر چه ناله کردند خبری نشد. زهری می گوید: یک وقت دیدم یک غلام سیاه چهره ای امد صورتش را روی خاک گذاشت و گفت : خدا! سفید صورتها، صورتهایشان را برداشتند اما به عزت و جلالت قسم این سیاه چهره صورتش را از روی زمین بر نمی دارد تا باران رحمتت را بفرستی. می گوید: طولی نکشید یک وقت دیدم قطعات ابر در آن هوای داغ آمدند و آسمان را پوشاندند. آنقدر باران بارید،آمدم بالای سر غلام سیاه گفتم: کافی است دیگر بلند شو! الان سیلاب راه می افتد، مردم را آب می برد. غلام صورتش را برداشت و رفت طرف خانه، من هم دنبال سرش رفتم تا ببینم این غلام کدام آقاست؟ این شاگرد کدام مکتب است؟ ❌ادامه در پست های بعدی... @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 منبر یک ( اولین قسمت ) سخنران شهید کافی @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
🔴 آی خوب ها! به خوبی ها یتان ننازید گفت: جمعی برای باریدن باران به بیابان رفتند تا دعا کنند و از خ
تربیت شده روی کدام دامن است؟ یک وقت دیدم این غلام آمد و آمد تا به خانه زین العابدین (ع) رسید. شاگرد کلاس اهل بیت (ع) همین است. چند دقیقه ای گذشت در این خانه را زدم. یکی از غلام ها آمد. گفت : کیست؟ گفتم: به آقا بگویید: زهری است می خواهد محضرتان شرفیاب شود غلام رفت و برگشت . گفت: آقای زهری ! آقا می گویند: بفرمایید. رفتم، سلام کردم آقا جواب داد گفتم: آقا جان! می خواهم یکی از غلامهایتان را بخرم. فرمود: بخری؟ من پسر فاطمه ام. بگو به تو ببخشم. مگر من غلام فروشم ؟ فرمود: غلامها بیایند بایستند. همه ایستادند. فرمود: کدام یکی را می خواهی ؟ گفتم: آقا آن که من می خواهم میان این غلام ها نیست. فرمود: کسی هست که نیامده باشد؟ گفتند: فلان غلام است که مریض است. فرمود: به او هم بگویید بیاید. آمد تا نگاهش کردم دیدم محبوب من است. گفتم: آقا جان من همین را می خواهم. یک وقت دیدم این غلام یک نگاه به من کرد و گفت: زهری! چرا تو می خواهی مرا از آقایم جدا کنی؟ گفتم: بخاطر همان عمل که بالای تلّ از تو مشاهده کردم. تا به او این را گفتم یک وقت حالش منقلب شد. گفت: خدا! کسی تا الان نمی دانست من در خانه ات آبرو دارم. حالا که فهمیدند دیگر زندگی دنیا را نمی خواهم. زهری می گوید: آمدم طرف خانه ام. یک چند قدمی بیشتر نمانده بود تا به خانه برسم که دیدم یکی از غلامان آقا آمد و گفت: زهری! اگر می خواهی در تشییع جنازه غلام شرکت کنی بیا. خدایا! وقتی پیشرفت این غلام را می بینم، احساس می کنم که خیلی عقب مانده ام. ❌ پایان متن سخنرانی سخنرانی @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 داستان کوتاه  یک سخنران معروف در مجلسی که دویست نفر در آن حضور داشتند، یک صد دلاری را از جیبش بیرون آورد و پرسید: چه کسی مایل است این اسکناس را داشته باشد؟ دست همه حاضرین بالا رفت. سخنران گفت: بسیار خوب، من این اسکناس را به یکی از شما خواهم داد ولی قبل از آن می خواهم کاری بکنم. و سپس در برابر نگاه های متعجب، اسکناس را مچاله کرد و پرسید: چه کسی هنوز مایل است این اسکناس را داشته باشد؟ و باز هم دست های حاضرین بالا رفت. این بار مرد، اسکناس مچاله شده را به زمین انداخت و چند بار آن را لگد مال کرد و با کفش خود آن را روی زمین کشید. بعد اسکناس را برداشت و پرسید: خوب، حالا چه کسی حاضر است صاحب این اسکناس شود؟ و باز دست همه بالا رفت. سخنران گفت: دوستان، با این بلاهایی که من سر اسکناس در آوردم، از ارزش اسکناس چیزی کم نشد و همه شما خواهان آن هستید.   و ادامه داد: در زندگی واقعی هم همین طور است، ما در بسیاری موارد با تصمیمــاتی که می گیریم یا با مشکلاتی که روبرو می شویم، خم می شویم، مچالــه می شویم، خاک آلود می شویم و احساس می کنیم که دیگر پشیزی ارزش نداریم، ولی این گونه نیست و صرف نظر از این که چه بلایی سرمان آمده است هرگز ارزش خود را از دست نمی دهیم و هنوز هم برای افرادی که دوستمان دارند، آدم با ارزشی هستیم. ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 امام زمانت را بشناس! امام صادق علیه‌السلام: امامت را بشناس! زيرا هرگاه امامت را شناختی تقدم يا تأخر اين امر(فرج) زيانت ندهد. 📗کافی، ج۱، ص۳۷۱ 🔴 شناخت شناسنامه‌ای امام برای نجات کافی نیست همه میدانیم که نام امام زمان چیست، پدر بزرگوارشان چه کسی‌ست، در چه تاریخی متولد شده اند و.. این شناخت لازم است اما کافی نیست! یعنی نمی‌تواند عامل نجات انسان شود؛ زیرا وقتی زندگانی ائمه را میخوانیم، میبینیم بیشتر کسانی که امامان ما را اذیت یا به شهادت رساندند، بعضا نسبت فامیلی با آن‌ها داشتند و یا کاملا ایشان را میشناختند. از طرفی در دیگر روایات داریم وقتی حضرت ظهور میفرمایند در هیبت جوانی ۳۲الی۴۰ساله خواهند بود؛ به دلیل این ظاهر جوان جاهلان ایشان را منکر میشوند و در دیگر روایات داریم به دلیل صدور برخی اقوال و افعال حکیمانه ازسوی امام که مردم تاب تحمل آنرا ندارند، حضرت را تکذیب میکنند؛ اما دلیل این انکار چیست؟ پاسخ: عدم شناخت ولایت امام است! چیزی که انسان را نجات میدهد شناخت ولایت است. باید بدانیم که ولایت امام زمان همان ولایت حیدر است! ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
❄️آخر هفته تون پربرکت الهی حالتون خوب 🌷 ❄️لحظه هاتون سرشاراز آرامش کارهاتـون مـوفق   🌷 ❄️نگاه مهربان خدا همراهتون مشکلات تون آسان🌷 ❄️و زندگیتون با خوشبختی سپری بشه 💐 ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🌸پروردگارا ✨امـروز چتر رحمتت را 🌸بر سر دوستانم ✨همیشه باز نگهدار 🌸و بهترین تقدیرها ✨را برایشان رقم بزن 🌸 بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم ✨ الــهـــی بــه امــیــد تـــو ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 مفضل بن عمر گويد: از امام صادق علیه السلام شنيدم که ميفرمود: فرياد نکنيد، بخدا سوگند امام شما سالياني از روزگار غيبت کند و حتما مورد آزمايش واقع شويد تا به نهايتي که بگويند: او مرده يا هلاک شده... و چشمان مومنان بر او بگريد و واژگون شوند همچنان که کشتي در امواج دريا واژگون شود و تنها کسي نجات يابد که خداوند از او ميثاق گرفته و در قلبش ايمان نقش کرده و او را به روحي از جانب خود تاييد کرده باشد و دوازده پرچم مُشتَبَه (شبيه به هم) که هيچ يک از ديگري باز شناخته نشود، راوي گويد من گريستم. آنگاه فرمود: اي اباعبدالله چرا گريه ميکني؟ گفتم چگونه نَگِريَم در حالي که شما ميگوئيد: دوازده پرچم مشتبه که هيچ يک از ديگري باز شناخته نشود، پس ما چه کنيم؟ راوي گويد: امام به پرتو آفتاب که به داخل ايوان تابيده بود نگريست و فرمود: اي اباعبدالله! آيا اين آفتاب را مي بيني؟ گفتم آري، فرمود: به خدا سوگند امر ما از اين آفتاب روشن تر است. 📚کمال الدين وتمام النعمه، ج۲، ص۲۴ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی