🔴 صابرین
لازمهٔ همراهی و قیام با منجی موعود، صبر و شکیبایی بالاست. زندگی یاران امام مهدی در قیام آخرالزمانیشان با مشکلات و سختیهای فراوانی روبهروست. سختیهایی که اگر در مقابلِ آنها صبر و شکیبایی به خرج ندهند، یقیناً پیروز نخواهند شد.
جنگ با مستکبرانِ عالم و درافتادن با کفر و شرک و نفاق، تحملی بالا میخواهد پس یارانِ حضرت باید کسانی باشند که زیر بارِ مشکلات، خم به ابرو نیاورند
آنان گروهی هستند که با صبر و تحمل خود بر خدا منّت نمیگذارند.
«قَوْمٌ لَمْ یَمُنُّوا عَلَی اللّهِ بِالصَّبْر»*۱
یاران حضرت دارای صبری وصفناپذیرند.
صبر، نیرویی است که به یک نفر، توانایی مقابله
با ۲۰نفر را میدهد.
هرکدام از ما برای یار امام زمان شدن باید به اندازهٔ ۲۰ نفر نیرو داشته باشیم وگرنه زیر بار مشکلات سر خم خواهیم کرد. مسیر پُرپیچ و خَمی در انتظار ماست. این را بِدان که صبر و تحمل، نتیجهٔ ایمان به کلام خدا در قرآن است وقتی میفرماید: «سَیجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ یسْرا»*۲
📚 ۱. امام علی، یومالخلاص، ص۲۱۴ (به نقل از بشارةالاسلام، ص۲۲۰)
۲. سوره طلاق، آیه ۷
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
30.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 موضوع میوه پاکدامنی
سخنران شهید کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 آی خوب ها! به خوبی ها یتان ننازید
گفت: جمعی برای باریدن باران به بیابان رفتند تا دعا کنند و از خدا بخواهند باران رحمتش را نازل کند. پیشانی ها پینه بسته بود. به دیگران هم می بالیدند و می گفتند: اگر کاری دارید بیایید ما برایتان دعا کنیم.
آی خوب ها! به خوبی ها یتان ننازید. به جان شما به همان جوان فکلی ریش تراشیده به چشم حقارت نگاه نکن! یک وقت می بینی همین آدم گوشه ای نشسته،وقتی همه می گویند: خدا. این آدم خجالت می کشد بگوید خدا.
این همه مردم می گویند: العفو. ولی این جوان رویش نمی شود بگوید: العفو. یک دفعه دیدید خطاب می رسد آی ملائک! زیر بال همین گناهکار را بگیرید. او را بیاورید! به جان شما این خدا خیلی رئوف است. جوانها! نا امید نباشید. آی بد کرده ها! ناراحت نباشید سر و کارمان با آقاست.
رفتند برای دعای باران، هر چه ناله کردند خبری نشد. زهری می گوید: یک وقت دیدم یک غلام سیاه چهره ای امد صورتش را روی خاک گذاشت و گفت : خدا! سفید صورتها، صورتهایشان را برداشتند اما به عزت و جلالت قسم این سیاه چهره صورتش را از روی زمین بر نمی دارد تا باران رحمتت را بفرستی.
می گوید: طولی نکشید یک وقت دیدم قطعات ابر در آن هوای داغ آمدند و آسمان را پوشاندند.
آنقدر باران بارید،آمدم بالای سر غلام سیاه گفتم: کافی است دیگر بلند شو! الان سیلاب راه می افتد، مردم را آب می برد.
غلام صورتش را برداشت و رفت طرف خانه، من هم دنبال سرش رفتم تا ببینم این غلام کدام آقاست؟ این شاگرد کدام مکتب است؟
❌ادامه در پست های بعدی...
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 منبر یک ( اولین قسمت )
سخنران شهید کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
🔴 آی خوب ها! به خوبی ها یتان ننازید گفت: جمعی برای باریدن باران به بیابان رفتند تا دعا کنند و از خ
تربیت شده روی کدام دامن است؟ یک وقت دیدم این غلام آمد و آمد تا به خانه زین العابدین (ع) رسید. شاگرد کلاس اهل بیت (ع) همین است. چند دقیقه ای گذشت در این خانه را زدم. یکی از غلام ها آمد. گفت : کیست؟ گفتم: به آقا بگویید: زهری است می خواهد محضرتان شرفیاب شود غلام رفت و برگشت . گفت: آقای زهری ! آقا می گویند: بفرمایید. رفتم، سلام کردم آقا جواب داد گفتم: آقا جان! می خواهم یکی از غلامهایتان را بخرم. فرمود: بخری؟ من پسر فاطمه ام. بگو به تو ببخشم. مگر من غلام فروشم ؟ فرمود: غلامها بیایند بایستند. همه ایستادند. فرمود: کدام یکی را می خواهی ؟ گفتم: آقا آن که من می خواهم میان این غلام ها نیست. فرمود: کسی هست که نیامده باشد؟ گفتند: فلان غلام است که مریض است. فرمود: به او هم بگویید بیاید. آمد تا نگاهش کردم دیدم محبوب من است. گفتم: آقا جان من همین را می خواهم. یک وقت دیدم این غلام یک نگاه به من کرد و گفت: زهری! چرا تو می خواهی مرا از آقایم جدا کنی؟ گفتم: بخاطر همان عمل که بالای تلّ از تو مشاهده کردم. تا به او این را گفتم یک وقت حالش منقلب شد. گفت: خدا! کسی تا الان نمی دانست من در خانه ات آبرو دارم. حالا که فهمیدند دیگر زندگی دنیا را نمی خواهم. زهری می گوید: آمدم طرف خانه ام. یک چند قدمی بیشتر نمانده بود تا به خانه برسم که دیدم یکی از غلامان آقا آمد و گفت: زهری! اگر می خواهی در تشییع جنازه غلام شرکت کنی بیا. خدایا! وقتی پیشرفت این غلام را می بینم، احساس می کنم که خیلی عقب مانده ام.
❌ پایان متن سخنرانی سخنرانی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
🔴 منبر یک ( اولین قسمت ) سخنران شهید کافی ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 منبر یک ( دومین قسمت )
سخنران شهید کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 داستان کوتاه
یک سخنران معروف در مجلسی که دویست نفر در آن حضور داشتند، یک صد دلاری را از جیبش بیرون آورد و پرسید: چه کسی مایل است این اسکناس را داشته باشد؟ دست همه حاضرین بالا رفت.
سخنران گفت: بسیار خوب، من این اسکناس را به یکی از شما خواهم داد ولی قبل از آن می خواهم کاری بکنم. و سپس در برابر نگاه های متعجب، اسکناس را مچاله کرد و پرسید: چه کسی هنوز مایل است این اسکناس را داشته باشد؟ و باز هم دست های حاضرین بالا رفت.
این بار مرد، اسکناس مچاله شده را به زمین انداخت و چند بار آن را لگد مال کرد و با کفش خود آن را روی زمین کشید. بعد اسکناس را برداشت و پرسید: خوب، حالا چه کسی حاضر است صاحب این اسکناس شود؟ و باز دست همه بالا رفت.
سخنران گفت: دوستان، با این بلاهایی که من سر اسکناس در آوردم، از ارزش اسکناس چیزی کم نشد و همه شما خواهان آن هستید.
و ادامه داد: در زندگی واقعی هم همین طور است، ما در بسیاری موارد با تصمیمــاتی که می گیریم یا با مشکلاتی که روبرو می شویم، خم می شویم، مچالــه می شویم، خاک آلود می شویم و احساس می کنیم که دیگر پشیزی ارزش نداریم، ولی این گونه نیست و صرف نظر از این که چه بلایی سرمان آمده است هرگز ارزش خود را از دست نمی دهیم و هنوز هم برای افرادی که دوستمان دارند، آدم با ارزشی هستیم.
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 امام زمانت را بشناس!
امام صادق علیهالسلام: امامت را بشناس! زيرا هرگاه امامت را شناختی تقدم يا تأخر اين امر(فرج) زيانت ندهد.
📗کافی، ج۱، ص۳۷۱
🔴 شناخت شناسنامهای امام برای نجات کافی نیست
همه میدانیم که نام امام زمان چیست، پدر بزرگوارشان چه کسیست، در چه تاریخی متولد شده اند و.. این شناخت لازم است اما کافی نیست!
یعنی نمیتواند عامل نجات انسان شود؛ زیرا وقتی زندگانی ائمه را میخوانیم، میبینیم بیشتر کسانی که امامان ما را اذیت یا به شهادت رساندند، بعضا نسبت فامیلی با آنها داشتند و یا کاملا ایشان را میشناختند.
از طرفی در دیگر روایات داریم وقتی حضرت ظهور میفرمایند در هیبت جوانی ۳۲الی۴۰ساله خواهند بود؛ به دلیل این ظاهر جوان جاهلان ایشان را منکر میشوند و در دیگر روایات داریم به دلیل صدور برخی اقوال و افعال حکیمانه ازسوی امام که مردم تاب تحمل آنرا ندارند، حضرت را تکذیب میکنند؛ اما دلیل این انکار چیست؟
پاسخ: عدم شناخت ولایت امام است! چیزی که انسان را نجات میدهد شناخت ولایت است. باید بدانیم که ولایت امام زمان همان ولایت حیدر است!
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
🔴 منبر یک ( دومین قسمت ) سخنران شهید کافی ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 منبر یک ( سومین قسمت )
سخنران شهید کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
❄️آخر هفته تون پربرکت
الهی حالتون خوب 🌷
❄️لحظه هاتون سرشاراز آرامش
کارهاتـون مـوفق 🌷
❄️نگاه مهربان خدا همراهتون
مشکلات تون آسان🌷
❄️و زندگیتون با
خوشبختی سپری بشه 💐
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🌸پروردگارا
✨امـروز چتر رحمتت را
🌸بر سر دوستانم
✨همیشه باز نگهدار
🌸و بهترین تقدیرها
✨را برایشان رقم بزن
🌸 بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم
✨ الــهـــی بــه امــیــد تـــو
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 مفضل بن عمر گويد: از امام صادق علیه السلام شنيدم که ميفرمود:
فرياد نکنيد، بخدا سوگند امام شما سالياني از روزگار غيبت کند و حتما مورد آزمايش واقع شويد تا به نهايتي که بگويند: او مرده يا هلاک شده...
و چشمان مومنان بر او بگريد و واژگون شوند همچنان که کشتي در امواج دريا واژگون شود و تنها کسي نجات يابد که خداوند از او ميثاق گرفته و در قلبش ايمان نقش کرده و او را به روحي از جانب خود تاييد کرده باشد و دوازده پرچم مُشتَبَه (شبيه به هم) که هيچ يک از ديگري باز شناخته نشود،
راوي گويد من گريستم.
آنگاه فرمود: اي اباعبدالله چرا گريه ميکني؟
گفتم چگونه نَگِريَم در حالي که شما ميگوئيد: دوازده پرچم مشتبه که هيچ يک از ديگري باز شناخته نشود، پس ما چه کنيم؟
راوي گويد: امام به پرتو آفتاب که به داخل ايوان تابيده بود نگريست و فرمود:
اي اباعبدالله! آيا اين آفتاب را مي بيني؟ گفتم آري، فرمود: به خدا سوگند امر ما از اين آفتاب روشن تر است.
📚کمال الدين وتمام النعمه، ج۲، ص۲۴
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 ارواح مؤمنان به صورت انسان
مؤمنانى كه از دنيا رحلت مى كنند، در عالم برزخ به صورت هاى برزخى كه شبيه صورت
انسان است مثل و مصور مى شوند نه به صورت هاى ديگر.
ابن ظبيان مى گويد: من در خدمت حضرت امام جعفر صادق عليه السلام بودم كه فرمود: مردم درباره ارواح مؤمنان پس از مرگ چه مى گويند؟
عرض كردم: مى گويند: آنها پس از مرگ در حواصل (سنگدان و چينه دان) مرغان سبز رنگ قرار مى گيرند.
فرمود: ( (سبحان الله) )! مؤمن در نزد خدا گرامى تر از آن است كه روح او را در ( (سنگدان) ) مرغى قرار دهد، لكن چون وقت ارتحال مؤمن مى رسد، رسول خدا صلى الله عليه و آله و على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام به نزد او مى آيند، در حالى كه با آنها ملائكه مقرب پروردگار هم هستند.
اگر خداوند زبان مؤمن را با شهادت به توحيد پروردگار و به نبوت پيامبر صلى الله عليه و آله و ولايت اهل بيت عليه السلام گويا كند، آنها به نفع او شهادت مى دهند و فرشتگان مقرب هم با شهادت آنها شهادت خواهند يافت.
و اگر زبان مؤمن در آن حال بسته باشد! خداوند پيامبر خود را از ضمير و قلب او آگاه مى كند، پس رسول خدا بر ايمانش گواهى مى دهد، بر اساس شهادت پيامبر صلى الله عليه و آله على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام و فرشتگانى هم كه حضور دارند نيز گواهى خواهند داد.
پروردگار چون روح مؤمنان را به سوى خود قبض مى كند، آنها را در بهشت مى برد. و در صورتى مانند صورت آنها قرار مى دهد، به طورى كه در بهشت مى خورند و مى آشامند، چون روح شخصى كه تازه از اين دنيا رفته بر آنها وارد مى شود، ايشان را به همان صورت هايى كه در دنيا داشتند مى شناسند.
📗بحار، ج ۶، ص ۲۲۶.
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
🔴 منبر یک ( سومین قسمت ) سخنران شهید کافی ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 منبر یک ( آخرین قسمت )
سخنران شهید کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
❤️ اهمیت و فضیلت شناختِ امام، و انتظار فرج
وَ سَأَلَهُ علیه السلام أَبُو بَصِيرٍ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى «وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً - بقره 269» مَا عَنَى بِذَلِكَ
فَقَالَ علیه السلام مَعْرِفَةَ الْإِمَامِ وَ اجْتِنَابَ الْكَبَائِرِ وَ مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ فِي رَقَبَتِهِ بَيْعَةٌ لِإِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً وَ لَا يُعْذَرُ النَّاسُ حَتَّى يَعْرِفُوا إِمَامَهُمْ فَمَنْ مَاتَ وَ هُوَ عَارِفٌ لِإِمَامِهِ لَمْ يَضُرَّهُ تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ فَكَانَ كَمَنْ هُوَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ قَالَ ثُمَّ مَكَثَ هُنَيْئَةً ثُمَّ قَالَ لَا بَلْ كَمَنْ قَاتَلَ مَعَهُ ثُمَّ قَالَ لَا بَلْ وَ اللَّهِ كَمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله.
ابو بصير از امام صادق عليه السلام سؤال كرد که منظور از این آیه چیست «وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً - و آنكه به او حكمت داده شود، بی ترديد او را خير فراوانى داده اند/ بقره 269».
امام علیه السلام فرمود: منظور [از حكمت] معرفت و شناخت امام است و دوری از گناهان کبیره.
و هر كس بميرد و بر گردنش بیعتِ امامى نباشد به مرگ جاهلیت مُرده است. و عُذر مردم پذیرفته نمی شود تا اینکه امام شان را بشناسند [در نشناختن امام شان عذری ندارند].
پس هر كس بمیرد و به امام خویش عارف باشد، پیش افتادن یا عقب افتادن این امر [ظهور] او را زيانى نخواهد رساند.
و همچون کسی است که همراه با قائم علیه السلام در خیمه اش باشد.
راوى گوید؛ امام مختصرى درنگ نمود و سپس فرمود: نه، بلكه مانند كسى است كه همراه قائم علیه السلام بجنگد، و باز فرمود: نه، بلکه به خدا قسم مانند كسى است كه در همراهی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به شهادت رسيده باشد.
📚أعلام الدين في صفات المؤمنين، ص459
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج27، ص126
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
❤️ شخصیت شهید کافی نوشته محمد کاملان
شیخ احمدکافی را تقریبا همه مردم ایران میشناختند. واعظی خوشصحبت و خوشمنبر که از سال ۱۳۴۲و زمان تبعید امام (ره)، هرجا مینشست بیپروا از فضای حاکم بر جامعه انتقاد میکرد.
پای حرفهایش هم میایستاد و هربار که به بهانههای مختلف او را به ساواک احضار میکردند، شیخ احمدکافی ابایی نداشت که بگوید این حرفها را من زدم و پشیمان نیستم.
سفت و محکم پای صحبتهایش میایستاد.
به واسطه همینها بود که اول دوسهماهی زندانیاش کردند، بعد که دیدند فایده ندارد، بدون محاکمه و حکم دادگاه به ایلام تبعیدش کردند. دوران تبعیدش که تمام شد و به تهران بازگشت، بازهم دست از فعالیتهایش برنداشت.
اینبار، اما شکل و شمایل مبارزهاش با رژیم فرق کرده بود. هم روی منبر از خجالت شاه درمیآمد، هم فعالیتهای اجتماعی گستردهای را شروع کرده بود. از تأسیس درمانگاه در مشهد گرفته تا خرید مشروبفروشیها و تبدیلشان به کتابفروشی.
این کارها تا سال ۱۳۵۷ادامه داشت. تا اینکه ساعت ۶ صبح روز جمعه ۳۰/۴/ ۱۳۵۷ خودرو شیخ احمدکافی در مسیر قوچان به مشهد تصادف کرد و او کشته شد.
از همان روز اول همه میگفتند که کار ساواک بوده و تصادف ساختگی است. تشییع جنازهاش در مشهد تبدیل به تظاهرات شد و رژیم از ترس، پیکر مرحوم کافی را شبانه در خواجهربیع دفن کرد.
❌ ادامه در پست های بعدی....
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 اینقدر با آبروی مردم بازی نکنید
سخنران شهید کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
❤️ شخصیت شهید کافی نوشته محمد کاملان شیخ احمدکافی را تقریبا همه مردم ایران میشناختند. واعظی خوش
🔴 دفن شبانه به همراه بتن
از در باغ خواجهربیع که وارد میشوید، درست سمت راست بقعه حجرهمانند کوچکی است که مشخصهاش سهعدد قبر داخل آن است.
قبرهای چهارعضو خانواده کافی. پدر، مادر و محمد و احمد که پسرها یکی تیرماه ۱۳۵۷ در تصادف فوت میکند و دیگری سال ۱۳۷۱.
مشهدیها که گذرشان به خواجهربیع میافتد، امکان ندارد که سراغ قبر شیخ احمدکافی نیایند و فاتحهای برایش نخوانند.
خصوصا سن و سالدارها و ریشسفیدهای مشهدی که به قول خودشان با صدای یامهدی گفتنهایش و داستانهایی که روی منبر تعریف میکرده، بزرگ شدهاند.
کسانی هم که مشهدی نیستند، وقتی نزدیک بقعه میشوند و صدای آشنای آقای کافی، که پخش میشود، به گوششان میخورد، تازه متوجه میشوند که او اینجا دفن شده و قبل فاتحه خواندن برای خواجهربیع، میروند کنار قبر مرحوم کافی.
البته خیلیها که سنشان به آن سالها قد نمیدهد و خیلی در جریان تاریخ انقلاب نیستند، فکر میکنند که شیخ احمدکافی را با تشریفات کامل و احترام در خواجهربیع دفن کردند درحالیکه اینطور نیست.
اصلا ماجرای دفن شیخ احمد را از زبان حاج رسولحیدری بخوانید. حاجی از اهالی قدیمی خواجهربیع است و درست کنار قبر مرحوم کافی، ماجرای دفن را با یک واسطه برایمان نقل میکند و میگوید: «جنازه شیخ احمد را آوردند مشهد و در یک مسجدی که اسمش خاطرم نیست گذاشتند.
❌ ادامه در پست های بعد....
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
26.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ مومن واقعی از دیدگاه امام رضا علیه السلام
سخنران شهید کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 اسکندر و آب حيات
از این داستان روایت مختلفی وجود دارد
اسکندر پس از فتح سرزمينهاى زياد تصميم گرفت کارى کند تا هميشه زنده بماند. به او گفتند: بايد از چشمهٔ آب حيات بنوشى و اين سفر هفتاد سال طول مىکشد.
اسکندر چند جوان پانزده تا بيست ساله را بهدنبال خود برد. پدر يکى از اين همراهان که پيرمردى بود پنهانى با آنها همراه شد. پس از هفتاد سال آنها به جلو غار ظلمات رسيدند.
اما ظلمات بهقدرى تاريک بود که اسبها نمىتوانستند پيش بروند. پيرمرد پنهانى به پسر خود گفت: تو از جلو مقدارى کاه بريز تا اسبها از سفيدى آنها راه را شناخته و حرکت کنند. پسر اين کار را کرد و مورد تشويق اسکندر قرار گرفت.
رفتند و رفتند تا راه ظلمات تمام شد. به چند چشمه رسيدند اما اسکندر نمىدانست کداميک چشمهٔ آب حيات است. پسر بهسراغ پدرش رفت. پيرمرد به او گفت: اين ماهىها خشک شده را بردار و توى چشمه بينداز. توى هر چشمهاى که ماهى زنده شد، آن چشمه آب حيات است. اين کار را کردند و در يکى از چشمهها ماهى زنده شد.
اسکندر از ابتکار جوان خوشش آمد و به تعجب افتاد. از او پرسيد که چطور اين ابتکار به ذهنت رسيد. پسر حقيقت را گفت، اسکندر انعام خوبى به آنها داد. مقدارى آب حيات برداشتند و آمدند.
وقتى اسکندر خواست از آب جشمهٔ حيات که همراه آورده بودند بخورد. صدائى شنيد که مىگفت: ”سلام من به تو اى اسکندر ذواالقرنين. آب حيات مبارک باد.“ اسکندر خوب نگاه کرد ديد يک جوجه تيغى است که اين حرف را مىزند.
جوجه تيغى گفت: من هم از آب حيات نوشيدهام و به اين شکل درآمدهام. عمرم جاودانه است ولى به اينصورت که مىبيني. اسکندر از خوردن آب حيات پشيمان شد و دستور داد آب حياتى که بهدنبال خود آورده بودند پاى درختهاى مرکبات و نخل و کاج بريزند. ”از آن بهبعد اين درختان با زحمات اسکندر به سبزى جاودانه رسيدهاند.“
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 سجده امام زمان بخاطر شیعیان
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
🔴 دفن شبانه به همراه بتن از در باغ خواجهربیع که وارد میشوید، درست سمت راست بقعه حجرهمانند کوچک
در میدان فردوسی که آن زمان تقریبا آخر مشهد بود. صبح روزی که میخواستند جنازه را به حرم بیاورند و طواف بدهند، شهر شلوغ شد و مردم تظاهرات کردند.
خوب یادم هست که در آن شلوغی یک باتوم هم قسمت من شد. خلاصه پیکر آقای کافی را ارتشیها از دست مردم گرفتند و نگذاشتند به حرم برسد. تا اینجا را من خودم به چشم دیدم.
اما یکی از همسایههایمان، خدا رحمتش کند، تعریف میکرد که همان شب حدود ساعت یکودو چند ماشین جلوی خواجهربیع میایستند و جنازه آقای کافی را بیرون میآورند و همان شب دفن میکنند که دیگر مردم شلوغ نکنند. حتی من شنیدم دهانه قبر را هم بتن ریختند که کسی فکر نبشقبرکردن هم نکند.»
🔴 به روایت مسئول وقت خواجهربیع
صحبتهای حاج رسول درمورد دفن شبانه مرحوم کافی را اسناد به جامانده از ساواک و صحبتهای کسانی که در آن روز حاضر بودند، تأیید میکند.
مسئول وقت باغ خواجهربیع در گفتگو با مرکز تاریخشفاهی آستان قدس دراینباره گفته است: «من توخونه مون خواب بودم، آن وقت سرپرست خواجهربیع بودم. یک مرتبه تلفن زنگ زد پشت خط ولیان بود. گفت: چرا خوابیدی! بلند شو برو خواجهربیع؟ از ساواک با ماشین آمدند دنبالم.
❌ادامه در پست های بعدی....
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 جایگا هزن در قرآن
در بسیاری از آیات قرآن کریم بر برخورداری زن از جایگاه انسانی شایسته در عرصه خانواده و جامعه انسانی تأکید شده است.
برخلاف آنچه که در برخی کتابهای مذهبی آمده است ، زن عنصر گناه نیست وخروج آدم از بهشت به وسوسه همسرش حوا نبوده است.
قرآن به صراحت آدم را وسوسه شده شیطان میداند : «فَوَسْوَسَ إِلَّیْهِ الشَّیْطَانُ قَالَ یَاآدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلَی شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْکٍ لاَّیَبْلَی»«پس شیطان او را وسوسه کرد ، گفت : ای آدم ، آیا تو را به درخت جاودانگی ومُلکی که زایل نمیشود راه نمایم ؟«(طه ، 120)
قرآن سرشت و نفس انسانی را واحد و زن و مرد را دارای سرشت و نفسی یگانهمیداند :
«یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُم مِن نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَارِجَالاً کَثِیراً وَنِسَاءً» «ای مردم از پروردگارتان که شما را از «نفس واحدی» آفرید و جفتشرا [نیز] از او آفرید ، و از آن دو مردان و زنان بسیاری پراکنده کرد ، پروا دارید .» (نساء ، 1)
قرآن ایمان و عمل صالح زن و مرد را یکسان ، سزاوار پاداش میداند : «وَمَن یَعْمَلْمِنَ الصَّالِحَاتِ مِن ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَی وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلاَ یُظْلَمُونَ نَقِیراً» «و کسانیکه کارهای شایسته کنند - چه مرد باشند چه زن - در حالی که مؤمن باشند ، آنان داخلبهشت میشوند و به قدر گودی پشت هسته خرمایی مورد ستم قرار نمیگیرند .» (نساء ،124)
زن در پذیرش ارزشهای معنوی و پاداش الهی با مرد برابر است : «إِنَّ الْمُسْلِمِینَوَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِینَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِینَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِینَوَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِینَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِینَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِینَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِینَفُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیراً وَالذَّاکِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْراً عَظِیماً»«مردانو زنان مسلمان ، و مردان و زنان با ایمان ، و مردان و زنان عبادتپیشه ، و مردان و زنان راستگو ، و مردان و زنان شکیبا ، و مردان و زنان پاکدامن و مردان و زنانی که خدا رافراوان یاد میکنند ، خدا برای [همه] آنان آمرزش و پاداشی بزرگ فراهم ساخته است .»(احزاب ، 35)
در برخی آیات قرآن ، زن - در نقش مادر - مورد احترام و تکریم ویژه قرار گرفتهاست : «وَوَصَّیْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَیْهِ إِحْسَاناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَوَضَعَتْهُ کُرْهاً . . .» «انسان را نسبتبه پدر و مادرش به احسان سفارش کردیم . مادرش با تحمل رنج به او باردار شد و باتحمل رنج او را به دنیا آورد . . . .» (احقاف ، 15)
قرآن رابطه زن و مرد را براساس حق و تکلیف متقابل میداند : «وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِیعَلَیْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ»«و مانند همان [وظایفی] که برعهده زنان است ، به طور شایسته ، بهنفع آنان [برعهده مردان] است . (بقره ، 228)
آیات فوق تصویری کلی از سیمای زن در جهانبینی اسلام ارائه میدهد.
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 گناه غیبت و دروغ
سخنران شهید کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
در میدان فردوسی که آن زمان تقریبا آخر مشهد بود. صبح روزی که میخواستند جنازه را به حرم بیاورند و طوا
در این مراسم عدهای از مأمورین اطراف خواجهربیع را محاصره کرده بودند. به جز مأموران نظامی، خانواده کافی و یکی از علما هم حضور داشتند.
یک درگیری لفظی بین برادر کافی و ولیان انجام شد. تصمیم گرفته شد برای دفن مکانی بکر اختصاص داده شود. پس از غسل و دفن در محل مراسم خاکسپاری انجام شد. دستور دادند نگذاریم مردم از محل دفن آگاه شوند.»
🔴 نوارهای ممنوعه
صدای سخنرانی مرحوم کافی از بلندگوها برای یک لحظه هم قطع نمیشود. همه آنهایی که مشتری ثابت خواجهربیع هستند میگویند از موقعی که یادمان میآید، اینجا نوارهای آقای کافی را پخش میکردند و میفروختند.
چه زمانی که این غرفه قدیمیتر بود و درودیوارش پر از عکسهای مختلف آقای کافی. چه حالا که دستی به سرورویش کشیدهاند و نونوار شده است.
اینکه چه کسی برای اولینبار به ذهنش رسیده که صوت سخنرانیها را در باغ پخش کند، معلوم نیست. پرسوجوهای ماهم خیلی نتیجهای ندارد و به نقطه روشنی ختم نمیشود.
فقط کسی که در غرفه نشسته به ما میگوید: مرحوم کافی برند خواجهربیع است. این صوت را پخش میکنیم تا هم آنهایی که نمیدانند ایشان اینجا دفن است، شاخکهایشان تیز شود و هم اینکه اگر دوست داشتند سیدی سخنرانیها را از ما بخرند.
روی باغچه کنار غرفه محصولات فرهنگی مینشینم. مرحوم کافی دارد داستان تشرف علیبنمهزیار را تعریف میکند.
پیرمردی که همان نزدیکیها کنار سنگ قبری نشسته، میآید و کنارمان مینشیند. بعد از چند ثانیهای سکوت میگوید: شما سنت قد نمیدهد که آقای کافی را یادت باشد.
❌ ادامه در پست های بعدی...
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی