eitaa logo
شهید شیخ احمد کافی
88.4هزار دنبال‌کننده
15هزار عکس
7.2هزار ویدیو
5 فایل
🌹﷽🌹 آثار ماندگار از صدای ماندگار 👇 《رسانه حفظ و نشر آثار #شیخ‌احمد‌ڪافی》 تبلیغات ثامن برندینگ💚👇 https://eitaa.com/joinchat/2308702596Cce98270c04 👈محتوای تبلیغات تایید و یا رد نمیشود🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
❄️آخر هفته تون پربرکت الهی حالتون خوب 🌷 ❄️لحظه هاتون سرشاراز آرامش کارهاتـون مـوفق   🌷 ❄️نگاه مهربان خدا همراهتون مشکلات تون آسان🌷 ❄️و زندگیتون با خوشبختی سپری بشه 💐 ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🌸پروردگارا ✨امـروز چتر رحمتت را 🌸بر سر دوستانم ✨همیشه باز نگهدار 🌸و بهترین تقدیرها ✨را برایشان رقم بزن 🌸 بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم ✨ الــهـــی بــه امــیــد تـــو ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 مفضل بن عمر گويد: از امام صادق علیه السلام شنيدم که ميفرمود: فرياد نکنيد، بخدا سوگند امام شما سالياني از روزگار غيبت کند و حتما مورد آزمايش واقع شويد تا به نهايتي که بگويند: او مرده يا هلاک شده... و چشمان مومنان بر او بگريد و واژگون شوند همچنان که کشتي در امواج دريا واژگون شود و تنها کسي نجات يابد که خداوند از او ميثاق گرفته و در قلبش ايمان نقش کرده و او را به روحي از جانب خود تاييد کرده باشد و دوازده پرچم مُشتَبَه (شبيه به هم) که هيچ يک از ديگري باز شناخته نشود، راوي گويد من گريستم. آنگاه فرمود: اي اباعبدالله چرا گريه ميکني؟ گفتم چگونه نَگِريَم در حالي که شما ميگوئيد: دوازده پرچم مشتبه که هيچ يک از ديگري باز شناخته نشود، پس ما چه کنيم؟ راوي گويد: امام به پرتو آفتاب که به داخل ايوان تابيده بود نگريست و فرمود: اي اباعبدالله! آيا اين آفتاب را مي بيني؟ گفتم آري، فرمود: به خدا سوگند امر ما از اين آفتاب روشن تر است. 📚کمال الدين وتمام النعمه، ج۲، ص۲۴ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 ارواح مؤمنان به صورت انسان مؤمنانى كه از دنيا رحلت مى كنند، در عالم برزخ به صورت هاى برزخى كه شبيه صورت انسان است مثل و مصور مى شوند نه به صورت هاى ديگر. ابن ظبيان مى گويد: من در خدمت حضرت امام جعفر صادق عليه السلام بودم كه فرمود: مردم درباره ارواح مؤمنان پس از مرگ چه مى گويند؟ عرض كردم: مى گويند: آنها پس از مرگ در حواصل (سنگدان و چينه دان) مرغان سبز رنگ قرار مى گيرند. فرمود: ( (سبحان الله) )! مؤمن در نزد خدا گرامى تر از آن است كه روح او را در ( (سنگدان) ) مرغى قرار دهد، لكن چون وقت ارتحال مؤمن مى رسد، رسول خدا صلى الله عليه و آله و على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام به نزد او مى آيند، در حالى كه با آنها ملائكه مقرب پروردگار هم هستند. اگر خداوند زبان مؤمن را با شهادت به توحيد پروردگار و به نبوت پيامبر صلى الله عليه و آله و ولايت اهل بيت عليه السلام گويا كند، آنها به نفع او شهادت مى دهند و فرشتگان مقرب هم با شهادت آنها شهادت خواهند يافت. و اگر زبان مؤمن در آن حال بسته باشد! خداوند پيامبر خود را از ضمير و قلب او آگاه مى كند، پس رسول خدا بر ايمانش گواهى مى دهد، بر اساس شهادت پيامبر صلى الله عليه و آله على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام و فرشتگانى هم كه حضور دارند نيز گواهى خواهند داد. پروردگار چون روح مؤمنان را به سوى خود قبض مى كند، آنها را در بهشت مى برد. و در صورتى مانند صورت آنها قرار مى دهد، به طورى كه در بهشت مى خورند و مى آشامند، چون روح شخصى كه تازه از اين دنيا رفته بر آنها وارد مى شود، ايشان را به همان صورت هايى كه در دنيا داشتند مى شناسند. 📗بحار، ج ۶، ص ۲۲۶. ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
❤️ اهمیت و فضیلت شناختِ امام، و انتظار فرج وَ سَأَلَهُ علیه السلام أَبُو بَصِيرٍ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى‏ «وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً - بقره 269» مَا عَنَى بِذَلِكَ فَقَالَ علیه السلام مَعْرِفَةَ الْإِمَامِ وَ اجْتِنَابَ الْكَبَائِرِ وَ مَنْ مَاتَ‏ وَ لَيْسَ فِي رَقَبَتِهِ بَيْعَةٌ لِإِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً وَ لَا يُعْذَرُ النَّاسُ حَتَّى يَعْرِفُوا إِمَامَهُمْ فَمَنْ مَاتَ وَ هُوَ عَارِفٌ لِإِمَامِهِ لَمْ يَضُرَّهُ تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ فَكَانَ كَمَنْ هُوَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ قَالَ ثُمَّ مَكَثَ هُنَيْئَةً ثُمَّ قَالَ لَا بَلْ كَمَنْ قَاتَلَ مَعَهُ ثُمَّ قَالَ لَا بَلْ وَ اللَّهِ كَمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله. ابو بصير از امام صادق عليه السلام سؤال كرد که منظور از این آیه چیست‏ «وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً - و آنكه به او حكمت داده شود، بی ترديد او را خير فراوانى داده اند/ بقره 269». امام علیه السلام فرمود: منظور [از حكمت] معرفت و شناخت امام است و دوری از گناهان کبیره. و هر كس بميرد و بر گردنش بیعتِ امامى نباشد به مرگ جاهلیت مُرده است. و عُذر مردم پذیرفته نمی شود تا اینکه امام شان را بشناسند [در نشناختن امام شان عذری ندارند]. پس هر كس بمیرد و به امام خویش عارف باشد، پیش افتادن یا عقب افتادن این امر [ظهور] او را زيانى نخواهد رساند. و همچون کسی است که همراه با قائم علیه السلام در خیمه اش باشد. راوى گوید؛ امام مختصرى درنگ نمود و سپس فرمود: نه، بلكه مانند كسى است كه همراه قائم علیه السلام بجنگد، و باز فرمود: نه، بلکه به خدا قسم مانند كسى است كه در همراهی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به شهادت رسيده باشد. 📚أعلام الدين في صفات المؤمنين، ص459 بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏27، ص126 ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
❤️ شخصیت شهید کافی نوشته محمد کاملان شیخ احمد‌کافی را تقریبا همه مردم ایران می‌شناختند. واعظی خوش‌صحبت و خوش‌منبر که از سال ۱۳۴۲‌و زمان تبعید امام (ره)، هرجا می‌نشست بی‌پروا از فضای حاکم بر جامعه انتقاد می‌کرد. پای حرف‌هایش هم می‌ایستاد و هربار که به بهانه‌های مختلف او را به ساواک احضار می‌کردند، شیخ احمد‌کافی ابایی نداشت که بگوید این حرف‌ها را من زدم و پشیمان نیستم. سفت و محکم پای صحبت‌هایش می‌ایستاد. به واسطه همین‌ها بود که اول دو‌سه‌ماهی زندانی‌اش کردند، بعد که دیدند فایده ندارد، بدون محاکمه و حکم دادگاه به ایلام تبعیدش کردند. دوران تبعیدش که تمام شد و به تهران بازگشت، بازهم دست از فعالیت‌هایش برنداشت. این‌بار، اما شکل و شمایل مبارزه‌اش با رژیم فرق کرده بود. هم روی منبر از خجالت شاه در‌می‌آمد، هم فعالیت‌های اجتماعی گسترده‌ای را شروع کرده بود. از تأسیس درمانگاه در مشهد گرفته تا خرید مشروب‌فروشی‌ها و تبدیلشان به کتاب‌فروشی. این کار‌ها تا سال ۱۳۵۷‌ادامه داشت. تا اینکه ساعت ۶ صبح روز جمعه ۳۰/۴/ ۱۳۵۷ خودرو شیخ احمد‌کافی در مسیر قوچان به مشهد تصادف کرد و او کشته شد. از همان روز اول همه می‌گفتند که کار ساواک بوده و تصادف ساختگی است. تشییع جنازه‌اش در مشهد تبدیل به تظاهرات شد و رژیم از ترس، پیکر مرحوم کافی را شبانه در خواجه‌ربیع دفن کرد. ❌ ادامه در پست های بعدی.... @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 اینقدر با آبروی مردم بازی نکنید سخنران شهید کافی @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
❤️ شخصیت شهید کافی نوشته محمد کاملان شیخ احمد‌کافی را تقریبا همه مردم ایران می‌شناختند. واعظی خوش
🔴 دفن شبانه به همراه بتن از در باغ خواجه‌ربیع که وارد می‌شوید، درست سمت راست بقعه حجره‌مانند کوچکی است که مشخصه‌اش سه‌عدد قبر داخل آن است. قبر‌های چهار‌عضو خانواده کافی. پدر، مادر و محمد و احمد که پسر‌ها یکی تیرماه ۱۳۵۷ در تصادف فوت می‌کند و دیگری سال ۱۳۷۱. مشهدی‌ها که گذرشان به خواجه‌ربیع می‌افتد، امکان ندارد که سراغ قبر شیخ احمد‌کافی نیایند و فاتحه‌ای برایش نخوانند. خصوصا سن و سال‌دار‌ها و ریش‌سفید‌های مشهدی که به قول خودشان با صدای یا‌مهدی گفتن‌هایش و داستان‌هایی که روی منبر تعریف می‌کرده، بزرگ شده‌اند. کسانی هم که مشهدی نیستند، وقتی نزدیک بقعه می‌شوند و صدای آشنای آقای کافی، که پخش می‌شود، به گوششان می‌خورد، تازه متوجه می‌شوند که او اینجا دفن شده و قبل فاتحه خواندن برای خواجه‌ربیع، می‌روند کنار قبر مرحوم کافی. البته خیلی‌ها که سنشان به آن سال‌ها قد نمی‌دهد و خیلی در جریان تاریخ انقلاب نیستند، فکر می‌کنند که شیخ احمد‌کافی را با تشریفات کامل و احترام در خواجه‌ربیع دفن کردند درحالی‌که این‌طور نیست. اصلا ماجرای دفن شیخ احمد را از زبان حاج رسول‌حیدری بخوانید. حاجی از اهالی قدیمی خواجه‌ربیع است و درست کنار قبر مرحوم کافی، ماجرای دفن را با یک واسطه برایمان نقل می‌کند و می‌گوید: «جنازه شیخ احمد را آوردند مشهد و در یک مسجدی که اسمش خاطرم نیست گذاشتند. ❌ ادامه در پست های بعد.... @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
26.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ مومن واقعی از دیدگاه امام رضا علیه السلام سخنران شهید کافی @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 اسکندر و آب حيات از این داستان روایت مختلفی وجود دارد اسکندر پس از فتح سرزمين‌هاى زياد تصميم گرفت کارى کند تا هميشه زنده بماند. به او گفتند: بايد از چشمهٔ آب حيات بنوشى و اين سفر هفتاد سال طول مى‌کشد. اسکندر چند جوان پانزده تا بيست ساله را به‌دنبال خود برد. پدر يکى از اين همراهان که پيرمردى بود پنهانى با آنها همراه شد. پس از هفتاد سال آنها به جلو غار ظلمات رسيدند. اما ظلمات به‌قدرى تاريک بود که اسب‌ها نمى‌توانستند پيش بروند. پيرمرد پنهانى به پسر خود گفت: تو از جلو مقدارى کاه بريز تا اسب‌ها از سفيدى آنها راه را شناخته و حرکت کنند. پسر اين کار را کرد و مورد تشويق اسکندر قرار گرفت. رفتند و رفتند تا راه ظلمات تمام شد. به چند چشمه رسيدند اما اسکندر نمى‌دانست کدام‌يک چشمهٔ آب حيات است. پسر به‌سراغ پدرش رفت. پيرمرد به او گفت: اين ماهى‌ها خشک شده را بردار و توى چشمه بينداز. توى هر چشمه‌اى که ماهى زنده شد، آن چشمه آب حيات است. اين کار را کردند و در يکى از چشمه‌ها ماهى زنده شد. اسکندر از ابتکار جوان خوشش آمد و به تعجب افتاد. از او پرسيد که چطور اين ابتکار به ذهنت رسيد. پسر حقيقت را گفت، اسکندر انعام خوبى به آنها داد. مقدارى آب حيات برداشتند و آمدند. وقتى اسکندر خواست از آب جشمهٔ حيات که همراه آورده بودند بخورد. صدائى شنيد که مى‌گفت: ”سلام من به تو اى اسکندر ذواالقرنين. آب حيات مبارک باد.“ اسکندر خوب نگاه کرد ديد يک جوجه تيغى است که اين حرف را مى‌زند. جوجه تيغى گفت: من هم از آب حيات نوشيده‌ام و به اين شکل درآمده‌ام. عمرم جاودانه است ولى به اين‌صورت که مى‌بيني. اسکندر از خوردن آب حيات پشيمان شد و دستور داد آب حياتى که به‌دنبال خود آورده بودند پاى درخت‌هاى مرکبات و نخل و کاج بريزند. ”از آن به‌بعد اين درختان با زحمات اسکندر به سبزى جاودانه رسيده‌اند.“ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
🔴 دفن شبانه به همراه بتن از در باغ خواجه‌ربیع که وارد می‌شوید، درست سمت راست بقعه حجره‌مانند کوچک
در میدان فردوسی که آن زمان تقریبا آخر مشهد بود. صبح روزی که می‌خواستند جنازه را به حرم بیاورند و طواف بدهند، شهر شلوغ شد و مردم تظاهرات کردند. خوب یادم هست که در آن شلوغی یک باتوم هم قسمت من شد. خلاصه پیکر آقای کافی را ارتشی‌ها از دست مردم گرفتند و نگذاشتند به حرم برسد. تا اینجا را من خودم به چشم دیدم. اما یکی از همسایه‌هایمان، خدا رحمتش کند، تعریف می‌کرد که همان شب حدود ساعت یک‌و‌دو چند ماشین جلوی خواجه‌ربیع می‌ایستند و جنازه آقای کافی را بیرون می‌آورند و همان شب دفن می‌کنند که دیگر مردم شلوغ نکنند. حتی من شنیدم دهانه قبر را هم بتن ریختند که کسی فکر نبش‌قبر‌کردن هم نکند.» 🔴 به روایت مسئول وقت خواجه‌ربیع صحبت‌های حاج رسول درمورد دفن شبانه مرحوم کافی را اسناد به جامانده از ساواک و صحبت‌های کسانی که در آن روز حاضر بودند، تأیید می‌کند. مسئول وقت باغ خواجه‌ربیع در گفتگو با مرکز تاریخ‌شفاهی آستان قدس در‌این‌باره گفته است: «من توخونه مون خواب بودم، آن وقت سرپرست خواجه‌ربیع بودم. یک مرتبه تلفن زنگ زد پشت خط ولیان بود. گفت: چرا خوابیدی! بلند شو برو خواجه‌ربیع؟ از ساواک با ماشین آمدند دنبالم. ❌ادامه در پست های بعدی.... @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
‍ 🔴 جایگا ه‌زن‌ در‌ قرآن در بسیاری از آیات قرآن کریم بر برخورداری زن از جایگاه انسانی شایسته در عرصه خانواده و جامعه انسانی تأکید شده است. برخلاف آنچه که در برخی کتاب‏های مذهبی آمده است ، زن عنصر گناه نیست وخروج آدم از بهشت به وسوسه همسرش حوا نبوده است. قرآن به صراحت آدم را وسوسه شده شیطان می‏داند : «فَوَسْوَسَ إِلَّیْهِ الشَّیْطَانُ قَالَ یَاآدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلَی شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْکٍ لاَّیَبْلَی»«پس شیطان او را وسوسه کرد ، گفت : ای آدم ، آیا تو را به درخت جاودانگی ومُلکی که زایل نمی‏شود راه نمایم ؟«(طه ، 120) قرآن سرشت و نفس انسانی را واحد و زن و مرد را دارای سرشت و نفسی یگانهمی‏داند : «یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُم مِن نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَارِجَالاً کَثِیراً وَنِسَاءً» «ای مردم از پروردگارتان که شما را از «نفس واحدی» آفرید و جفتشرا [نیز] از او آفرید ، و از آن دو مردان و زنان بسیاری پراکنده کرد ، پروا دارید .» (نساء ، 1) قرآن ایمان و عمل صالح زن و مرد را یکسان ، سزاوار پاداش می‏داند : «وَمَن یَعْمَلْمِنَ الصَّالِحَاتِ مِن ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَی وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلاَ یُظْلَمُونَ نَقِیراً» «و کسانیکه کارهای شایسته کنند - چه مرد باشند چه زن - در حالی که مؤمن باشند ، آنان داخلبهشت می‏شوند و به قدر گودی پشت هسته خرمایی مورد ستم قرار نمی‏گیرند .» (نساء ،124) زن در پذیرش ارزش‏های معنوی و پاداش الهی با مرد برابر است : «إِنَّ الْمُسْلِمِینَوَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِینَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِینَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِینَوَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِینَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِینَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِینَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِینَفُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیراً وَالذَّاکِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْراً عَظِیماً»«مردانو زنان مسلمان ، و مردان و زنان با ایمان ، و مردان و زنان عبادت‏پیشه ، و مردان و زنان راست‏گو ، و مردان و زنان شکیبا ، و مردان و زنان پاکدامن و مردان و زنانی که خدا رافراوان یاد می‏کنند ، خدا برای [همه] آنان آمرزش و پاداشی بزرگ فراهم ساخته است .»(احزاب ، 35) در برخی آیات قرآن ، زن - در نقش مادر - مورد احترام و تکریم ویژه قرار گرفتهاست : «وَوَصَّیْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَیْهِ إِحْسَاناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَوَضَعَتْهُ کُرْهاً . . .» «انسان را نسبتبه پدر و مادرش به احسان سفارش کردیم . مادرش با تحمل رنج به او باردار شد و باتحمل رنج او را به دنیا آورد . . . .» (احقاف ، 15) قرآن رابطه زن و مرد را براساس حق و تکلیف متقابل می‏داند : «وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِیعَلَیْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ»«و مانند همان [وظایفی] که برعهده زنان است ، به طور شایسته ، بهنفع آنان [برعهده مردان] است . (بقره ، 228) آیات فوق تصویری کلی از سیمای زن در جهان‏بینی اسلام ارائه می‏دهد. ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 گناه غیبت و دروغ سخنران شهید کافی@sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
در میدان فردوسی که آن زمان تقریبا آخر مشهد بود. صبح روزی که می‌خواستند جنازه را به حرم بیاورند و طوا
در این مراسم عده‌ای از مأمورین اطراف خواجه‌ربیع را محاصره کرده بودند. به جز مأموران نظامی، خانواده کافی و یکی از علما هم حضور داشتند. یک درگیری لفظی بین برادر کافی و ولیان انجام شد. تصمیم گرفته شد برای دفن مکانی بکر اختصاص داده شود. پس از غسل و دفن در محل مراسم خاکسپاری انجام شد. دستور دادند نگذاریم مردم از محل دفن آگاه شوند.»      🔴 نوار‌های ممنوعه صدای سخنرانی مرحوم کافی از بلندگو‌ها برای یک لحظه هم قطع نمی‌شود. همه آن‌هایی که مشتری ثابت خواجه‌ربیع هستند می‌گویند از موقعی که یادمان می‌آید، اینجا نوار‌های آقای کافی را پخش می‌کردند و می‌فروختند. چه زمانی که این غرفه قدیمی‌تر بود و در‌و‌دیوارش پر از عکس‌های مختلف آقای کافی. چه حالا که دستی به سر‌و‌رویش کشیده‌اند و نونوار شده است. اینکه چه کسی برای اولین‌بار به ذهنش رسیده که صوت سخنرانی‌ها را در باغ پخش کند، معلوم نیست. پرس‌و‌جو‌های ماهم خیلی نتیجه‌ای ندارد و به نقطه روشنی ختم نمی‌شود. فقط کسی که در غرفه نشسته به ما می‌گوید: مرحوم کافی برند خواجه‌ربیع است. این صوت را پخش می‌کنیم تا هم آن‌هایی که نمی‌دانند ایشان اینجا دفن است، شاخک‌هایشان تیز شود و هم اینکه اگر دوست داشتند سی‌دی سخنرانی‌ها را از ما بخرند. روی باغچه کنار غرفه محصولات فرهنگی می‌نشینم. مرحوم کافی دارد داستان تشرف علی‌بن‌مهزیار را تعریف می‌کند. پیرمردی که همان نزدیکی‌ها کنار سنگ قبری نشسته، می‌آید و کنارمان می‌نشیند. بعد از چند ثانیه‌ای سکوت می‌گوید: شما سنت قد نمی‌دهد که آقای کافی را یادت باشد. ❌ ادامه در پست های بعدی... @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
در این مراسم عده‌ای از مأمورین اطراف خواجه‌ربیع را محاصره کرده بودند. به جز مأموران نظامی، خانواده ک
شما سنت قد نمی‌دهد که آقای کافی را یادت باشد. خدابیامرز نفس‌گرمی داشت. همین ساواکی‌های از خدا به خبر سر‌به‌نیستش کردند. بعد هم به مردم گفتند که در تصادف کشته شده است. روز تشییع جنازه‌اش مشهد شلوغ شد. هم صحبت ما حسابی غرق صحبت‌های شیخ احمد‌کافی که هنوز دارد، پخش می‌شود شده است. می‌پرسم زمانی که کافی معروف شده بود، شما هم نوارهایش را گوش می‌کردید یا نه؟ تأیید نصفه‌ونیمه‌ای می‌کند. می‌گویم: مگر نوارهایش ممنوع نبود؟ که جواب می‌دهد: درست نمی‌دانم. من هم خیلی او را نمی‌شناختم. پسر بزرگم کله‌اش بوی قورمه‌سبزی می‌داد. مدام دنبال همین چیز‌ها بود. یک بار دیدم در حیاط باز شد و ضبط‌ صوت به‌دست وارد خانه شد. ما، چون مذهبی بودیم نه تلویزیون داشتیم نه ضبط. تا آمدم پرخاش کنم و بگویم که این چیست و چرا خریدی؟ گفت بابا یک آقایی پیدا شده است درباره امام زمان (عج) حرف می‌زند و حدیث و داستان‌هایی می‌گوید که با اوضاع امروز جامعه خیلی ربط دارد. از آن روز من شدم عاشق آقای کافی. حالا نمی‌دانم ممنوع بود یا نه. 🔴 به خاطر دو  نوار  پیگیری و اصرار من را که می‌بیند، تلفن پسرش را می‌گیرد و جریان را برایش تعریف می‌کند، او هم از خداخواسته و با اشتیاق تمام از ۲ هزار و‌اندی کیلومتر آن‌طرف‌تر داستان نوار‌های آقای کافی را که به خانه می‌آورده است  برایمان تعریف می‌کند و می‌گوید: «همین اول کار روشنتان کنم که اصلا نوار‌های آقای کافی ممنوع بود. ❌ ادامه در پست های بعد.... @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📘 💠شرایط قبولی دعا و انفاق 🔹شخصی از امام صادق پرسید: دو آیه‌ی قرآن را هر چه دقت می‌کنم محتوایشان را نمی فهمم. امام پرسید: کدام آیه؟ مرد گفت: آیه اول این است که خداوند می‌فرماید: (ادعونی استجب لکم؛ مرا بخوانید تا دعای شما را مستجاب کنم.) من خدا را می‌خوانم، اما دعایم مستجاب نمی شود! حضرت فرمود: آیا گمان می‌کنی خداوند خلاف وعده کرده؟ گفت: نه. فرمود: پس علت چیست؟ گفت: نمی دانم. فرمود: من آگاهت می‌کنم؛ هر کس خدا را بندگی کند، به دستورات او عمل نماید، آنگاه دعا کند و شرایط دعا را رعایت کند، خداوند دعای او را اجابت خواهد کرد. پرسید: شرایط دعا چیست؟ امام فرمود: نخست حمد خدا را به جای می‌آوری و نعمت‌های او را یادآور می‌شوی و بعد شکر می‌کنی، سپس درود بر پیامبر صلی الله علیه و آله می‌فرستی، آنگاه گناهانت را به خاطر می‌آوری و اقرار می‌کنی، از آنها به خدا پناه می‌بری و توبه می‌نمایی، این است شرایط قبولی دعا. 🔹پس از آن فرمود: آیه دیگر کدام است؟ عرض کرد: این آیه: (ما انفقتم من شی ء فهو یخلفه و هو خیر الرازقین؛ هر چه را انفاق کنید خداوند عوضش را می‌دهد او بهترین روزی رسان است.) من در راه خدا انفاق می‌کنم ولی چیزی جای آن را پر نمی کند! 🔹حضرت پرسید: آیا فکر می‌کنی خدا از وعده خود تخلف کرده؟ در جواب گفت: نه. امام فرمود: پس علت چیست؟ گفت: نمی دانم. امام فرمود: اگر کسی از شما مال حلالی به دست آورد و در راه حلال انفاق کند هیچ درهمی را انفاق نمی کند مگر این که خداوند عوضش را به او می‌دهد. 📚بحار: ج ۹۶، ص ۱۴۷ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 داستان چنگیزخان مغول سخنران شیخ احمد کافی @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
شما سنت قد نمی‌دهد که آقای کافی را یادت باشد. خدابیامرز نفس‌گرمی داشت. همین ساواکی‌های از خدا به خبر
ساواکی‌ها اگر می‌فهمیدند که کسی در مغازه‌اش چنین چیزی می‌فروشد، پدرش را درمی‌آوردند. نمی‌دانم پدرم گفتند یا نه که آن زمان خانه ما در کوچه نو بود. الآن اگر اشتباه نکنم پایانه هاشمی‌نژاد را آنجا ساخته‌اند. اولین‌بار در خانه وحید‌ اسلامی، که از دوستانم بود، صدای آقای کافی را شنیدم و به دلم نشست. بعد همان نوار را آوردم خانه خودمان و برای پدرم گذاشتم. موضوع صحبت‌هایی که می‌کرد خیلی یادم نیست و فقط می‌دانم که داشت حدیثی از امام صادق (ع) می‌خواند که در مورد ویژگی‌های مومنان بود. یک‌بار هم داشتیم با وحید نوار رد‌و‌بدل می‌کردیم که یک ساواکی ما را دید و فهمید کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه‌مان است. خلاصه نفری دو تا چک محکم خوردیم و نوار‌ها را تحویل مأمور دادیم. اگر نوار‌های امام خمینی (ره)، آقای کافی یا هرکس دیگری که به گمان آن‌ها مخالف رژیم بود را در مغازه یا خانه کسی پیدا می‌کردند، دمار از روزگارش در می‌آوردند. ما شانس آوردیم که نوجوان بودیم و ساواکی از آن مخبر‌های دست چندم بود.»     🔴 دل کافی خیلی‌ها فکر می‌کنند که شیخ احمد‌کافی، فقط واعظی بود که از امام زمان (عج) حرف می‌زد و مهدیه تهران را ساخت و نهایت اینکه مخالف شاه بود درحالی‌که در طول این سال‌ها کسی فعالیت‌های اجتماعی و خیرخواهانه مرحوم کافی را خیلی بازگو نکرده است. از پناه‌دادن به ایرانی‌های اخراج شده از عراق گرفته تا تهیه کفش و لباس برای خانواده زندانی‌های سیاسی و از همه مهم‌تر تأسیس درمانگاه. ❌ادامه در پست های بعدی.... @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 منبر دو ( قسمت اول) سخنران شهید کافی @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚 رسول دادخواه خیابانی تبریزی معروف به حاج رسول تُرک، از عربده‌کش‌های تهران بود،اما عاشق امام حسین علیه‌السلام بود.در ایام عزاداری ماه محرم شب اول، بزرگان و صاحبان مجلس محترمانه بیرونش کردند و گفتند: تو عرق‌خوری و آبروی ما را می‌بری!حاج رسول برگشت و داخل خانه رفت و خیلی گریه کرد و گفت: ناظم ترک‌ها جوابم کرد، شما چه می‌گویی، شما هم می‌گویی نیا؟! اول صبح در خانه‌اش را زدند، رفت در را باز کرد، دید، ناظم ترک‌هاست، روی پای حاج رسول تُرک افتاد و اصرار کرد بیا بریم، گفت: کجا؟! گفت: بریم هیئت! حاج رسول گفت: تو که من را بیرون کردی؟ گفت: اشتباه کردم، حاج رسول گفت: اگر نگویی نمی‌آیم! ناظم گفت دیشب در عالم رؤیای صادقانه دیدم، در کربلا هستم، خیمه‌ها برپاست، آمدم سراغ خیمه سیدالشهداء علیه‌السلام بروم، دیدم یک سگ از خیمه‌ها پاسداری می‌کند، هر چه تلاش کردم، نگذاشت نزدیک شوم، دیدم بدن سگ است، اما سر و کله حاج رسول است، معلوم می‌شود امام حسین علیه‌السلام تو را به قبول کرده است. ناگهان حاج رسول شروع کرد به گریه کردن، آنقدر خودش را زد گفت: حالا که آقام من را قبول کرده است، دیگر گناه نمی‌کنم، توبه نصوح کرد، از اولیای خدا شد. شبی عده‌ای از اهل دل جلسه‌ای داشتند، آدرس را به او ندادند، ناگهان دیدند در می‌زنند، رفتند در را باز کردند، دیدند حاج رسول است! گفتند: از کجا فهمیدی کلی گریه کرد و گفت: بی‌بی آدرس را به من داده است، شب آخر عمرش بود و رو به قبله بود گفتند: چگونه‌ای!گفت: عزرائیل آمده، او را می‌بینم، ولی منتظرم اربابم بیاید. ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
ساواکی‌ها اگر می‌فهمیدند که کسی در مغازه‌اش چنین چیزی می‌فروشد، پدرش را درمی‌آوردند. نمی‌دانم پدرم گ
همان‌طور که حاجی عابدزاده تصمیم گرفته بود به نام چهارده معصوم، چهارده بنا و مدرسه بسازد، شیخ احمد‌کافی هم می‌خواست چهارده درمانگاه بسازد که در آن قوانین اسلامی کاملا رعایت شود. اولین ساختمان هم در خیابان تعبدی مشهد ساخته و افتتاح می‌شود. حاج رضا ابوالقاسم‌نژاد از شهروندان محله هاشمی‌نژاد که آن زمان ساکن خیابان تعبدی بوده است و شاهد ماجرای افتتاح درمانگاه خاتم الانبیا (ص) برایمان تعریف می‌کند: «سه‌راه کاشانی و همین نزدیکی‌های خیابان تعبدی به گود زابلی‌ها معروف بود. خانواده‌هایی بیشتر در این گود زندگی می‌کردند که به زور می‌توانستند شکم خودشان را سیر کنند. اگر مریض می‌شدند که دیگر واویلا بود. اصلا نمی‌توانستند دکتر بروند. بیشتر مشتری‌های درمانگاه خاتم الانبیای آقای کافی یا از این قشر بودند یا خانواده‌های خیلی مذهبی شهر. بقیه هم کم‌وبیش می‌آمدند. اگر درست یادم مانده باشد سال ۴۳-۴۲ بود که درمانگاه را افتتاحش کردند و خود آقای کافی چند شبی آنجا منبر رفت. جالب بود که کسی هم مزاحمش نشد و بگیر‌و‌ببندی راه نیفتاد. خدایی درمانگاه خوبی بود و پزشکان حاذقی داشت. یعنی همه‌جوره سنگ تمام گذاشته بودند. آن زمان می‌گفتند که مردم و چند نفر از بازاریان و خیران پول‌دار مشهدی و تهرانی کمک حال آقای کافی برای اداره درمانگاه بودند.» ❌ ادامه در پست های بعدی... @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
خـدایـا امـشب آرامشی از جنس ❄️فرشته هایت نصیب هـمه دلها و شبی بی دغدغه آرام و بـی نظیر ❄️قسمت عزیزانم بگردان بـه امـید فردایی عـالـی ☃️شبتون آرام و خـوش در پنـاه خالق بزرگ و مهربان ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
سلام روزتون بخیر 🌸 دیگری را آغاز میکنیم و براتون از خدا💓 روزی سرشار از نعمت و فراوانی خواستارم و امیـدوارم هرکجا می‌نگریـد خیـر باشد و نیکی و مهـر💓🌸 ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📘داستان‌های‌بحارالانوار خطر وسواسی 🔹زراره و ابوبصیر می‌گویند: به امام صادق علیه السلام عرض کردیم: مردی در نماز شک میکند که چند رکعت خوانده و چند رکعت مانده، و هرچه نمازش را تکرار می‌کند باز همین شک و وسواس را دارد. چه کند؟ حضرت فرمودند:« به شک خود اعتنا نکند و نمازش را با همان وضع به آخر برساند.» 🔹سپس فرمودند: وسواس کار شیطان است، شیطان خبیث را با شکستن نماز و تکرار آن به طمع نیندازید و به او اجازه نفوذ ندهید، زیرا که او دست بردار نیست، بار دیگر شما را به وسوسه و شک می‌اندازد، بنابراین به شک خود اعتنا نکنید. وقتی شما اعتنا نکردید او مأیوس شده و به سراغ شما نخواهد آمد. إنما یرید الخبیث أن یطاع فإذا عصی لم یعد إلی أحدکم: به راستی شیطان ناپاک می‌خواهد از او پیروی شود. پس هرگاه از او پیروی نشد دیگر به سوی شما باز نمی گردد. 📌آری! وسواسی بودن نه تنها در نماز، کار شیطان است بلکه درکارهای دیگر نیز کار اوست و یک نوع مرض روحی و روانی است که باید جدأ از آن پرهیز نمود. 📚بحار ج ۲۷، ص ۸ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 زندگی دیگران را نابود نکنیم جوانی از رفیقش پرسید : کجا کار می‌کنی ؟پیش فلانی، ماهانه چند می‌گیری؟ 5000. همه‌ش همین؟ 5000 ؟ چطوری زنده‌ای تو؟ صاحب کار قدر تو رو نمی دونه، خیلی کمه ! یواش یواش از شغلش دلسرد شد و درخواست حقوق بیشتر کرد ، صاحب کار هم قبول نکرد و اخراجش کرد ، قبلا شغل داشت، اما حالا بیکار است. زنی بچه‌ای را به دنیا آورد، زن دیگری گفت : به مناسبت تولد بچه‌تون، شوهرت برات چی خرید ؟ هیچی ! مگه میشه ؟! یعنی تو براش هیچ ارزشی نداری ؟! بمب را انداخت و رفت، ظهر که شوهر به خانه آمد، دید که زنش عصبانی است و .... کار به دعوا کشید و تمام. پدری در نهایت خوشبختی است، یکی می‌رسد و می‌گوید : پسرت چرا بهت سر نمی‌زند ؟ یعنی آنقدر مشغوله که وقت نمیکنه ؟! و با این حرف، صفای قلب پدر را تیره و تار می‌کند این است، سخن گفتن به زبان شیطان. در طول روز خیلی سؤال ها را ممکن است از همدیگر بپرسیم؛ چرا نخریدی؟ چرا نداری؟ یه النگو نداری بندازی دستت؟ چطور این زندگی را تحمل می‌کنی؟ یا فلانی را؟ چطور اجازه می دهی؟ ممکن است هدفمان صرفا کسب اطلاع باشد، یا از روی کنجکاوی یا فضولی و... اما نمی‌دانیم چه آتشی به جان شنونده می‌اندازیم ! شر نندازید تو زندگی مردم. واقعا خیلی چیزا به ما ربطی نداره! کور ، وارد خانه‌ی مردم شویم و کَر از آنجا بیرون بیاییم. مُفسد نباشیم. ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی