eitaa logo
کانال رضا عرب
482 دنبال‌کننده
706 عکس
458 ویدیو
5 فایل
بیا اینجا با هم نهج البلاغه رو دور کنیم👏👏 متن های زیبا بخونیم😂 یه خورده دل نوشته🙂 مقداری تحلیل🧐 و کلی چیزای خوب💪🤲❤️ https://eitaa.com/joinchat/767754512C17e634e77e @sheikhRezaarab
مشاهده در ایتا
دانلود
رفته بودیم امام زاده طبس از بین بچه ها عباس با من بود و محمد و علیرضا هم با خانومم عباس که حدود یک سال چهار پنج ماهش باید باشه در اوج نشاط و شلوغیه، هر جایی هم که پاش میرسه به هم میریزه و خرابکاری های خودش رو داره به ضریح امام زاده که رسید از پنجره ها رفت بالا و خودش رو به اون بالاترین حد ممکن رسوند، به زور از پنجره ضریح جداش کردم و گذاشتمش رو زمین که یه کار جدید برای شلوغی های خودش پیدا کرد... یه پیرمرد که قد بلندی داشت و لباس خادمی هم به تنش بود با اینکه اصلا صورت مهربونی نداشت اما خیلی با احترام و محبت گفت اگه می خواین استراحت کنید بیاین داخل این سالن، سالنی که ما رو راهنمایی کرد، سالن اصلی امامزاده بود، یه سالن بزرگ با چنتا ستون بلند و فضایی که میشد برای استراحت و خواب ازش استفاده کرد، البته برا ما با وجود عباس خوابیدن ممکن نبود. خلاصه اونجا برای خودش دور زد و رفت و آمد داشت تا اینکه رفت به سمت کابلهای میکروفون که دیدم باید خودم سرگرمش کنم و الا خرابکاری می کنه رفتم پیش یکی از ستون ها صداش زدم و خودم رو یه جوری قایم کردم که من روببینه، دو سه بار تکرار کردم فقط لبخند زد و نمی اومد تا اینکه یه بار دید قصد بازی دارم اومد، خیلی بازی خوش گذشت، انقدر که دلم می خواست برم فیلم های دوربین مداربستشون رو بگیرم و این فیلم این بازی رو داشته باشم، من دور ستون می دویدم و اون هم برای پیدا کردن من می دوید و می خندید، صدای خنده های عباس کل فضا رو گرفته بود یه دفعه به ذهنم زد برم اونطرف واستم و این دور ستون بدون اینکه من باشم دنبالم بگرده با اینکه خیلی حواسش به تنهایی نیست، و هیچ وقت نمیترسه وقتی چند دور دور ستون زد و هیچ اثری از من ندید دلش گرفت و با صدای بلند گریه کرد، سریع خودم رو بهش رسوندم و بغلش کردم، تو بغلم سرش رو گذاشت تا آروم بشه، هنوز هم داشت گریه می کرد و منتظر بود من قربون صدقش برم، خلاصه خنده هاش هم شیرین بود و گریه هاش هم جالب، مخصوصا که تو بغل من آروم شد. تو کل این داستان من به این فکر می کردم رابطه بنده با خدا، خیلی شبیه رابطه بچه های کوچیکه با والدینشون. خدا خودش رو بهت نشون میده و میگه بیا، بعد میری دنبالش، هر زمان هم حواست پرت میشه، یه کاری می کنه که حواست رو جمع کنی این کار می تونه شیرین باشه برات یا تلخ، یه وقتایی حس می کنی نیست و هوات رو نداره و خیلی احساس تنهایی می کنی و گریه می کنی، اما گریه هات رو نمی تونه تحمل کنه و زود میاد بغلت میکنه تا تو بغل خودش آروم بشی، انگار همه این کارها رو کرده که فقط توی بغل خودش آروم بشی تو آیه قرآن می فرماید الا بذکر الله تطمئن القلوب، یعنی آرامش تو فقط به فقط با یاد خدا هست. اگر آرومی با غیر خدا، این آرامش نیست، الکی خوش بودنه، که خیلی زود تلخ میشه آرامش یعنی در بالاترین مصیبت ها هم بگی ما رایت الا جمیلا و الا آدم زیر باد کولر روی مبل جلوی تلویزیون در حال دیدن فیلم مورد علاقش اگه خوش باشه هنر نکرده. https://eitaa.com/sheikhrezaarabkashmari
بسم الله الرحمن الرحیم پدر یکی از دوستان به رحمت خدا رفته بود و با دوستان دیگر قرار گذاشتیم و رفتیم در مجلس ترحیم ایشان شرکت کردیم. ذاکرین و قاریان آمدند و به فیض رساندند و وقت منبر شد، برایم عجیب بود که مداح ها همه تا آخر مداحی آخرین مداح ایستادند و به احترام هم از مجلس بیرون نرفتند ، اما وقت منبر منبری تعداد زیادی مداح پا شدند و رفتند، هرچند موضوع نوشته هایم الان این نیست، اما برایم سوال است، بعضی، تاکید می کنم، بعضی از آقایان مداح، پای منبر که نمی نشیندند، اهل کتاب خواندن هم که نیستند، بعد همین ها ادعاهای عجیب و غریب در فهم دین دارند و اگر بگوئی فلان مرجع اینچنین فرمود، اخمها را به هم می کشند و با چهارتا لفاظی طفره می روند، بگذریم... . آن عالم محترم منبری رفتند و جمع را به فیض اکمل رساندند روضه ای خوانده شد و اشکی گرفته شد، بعد از تمام شدن مجلس رفتیم و عرض ارادت و احوال پرسی کردیم که اتفاقا یکی از دوستان دغدغه مند هم آمدند با کمال ادب و احترام، خطاب به سخنران گفتند ای کاش از شمر زمان هم می گفتید، کودکان غزه را دارند قطعه قطعه می کنند. این مطلب را در همان یکی دو دقیقه سه چهار بار تاکید کردند و بعد رفتند. انتظار ایشان انتظار بدی نبود، اما نکته ای دارد. از این نوع موضوع گیری ها، با برخورد های خیلی بد بسیار دیده ام، مثلا اگر در یک مسجدی دعای همیشگی ( خدایا خدایا تا انقلاب مهدی از نهضت خمینی محافظت بفرما و ...) را نگفته ام شخص بنده را منافق و ضد انقلاب خوانده اند و گاها کار به سر و صداها و به هم ریختن مجلس هم کشیده از طرف چه کسانی؟ از طرف کسانی که اتفاقا بسیار دغدغه دین و انقلاب دارند اما ... . امایش را دقت کنیم: در یک جامعه شما با افراد مختلفی طرف هستید، جمع کثیری از جامعه باورهای دینیشان را از دست داده اند و دیگر حتی نه اینکه پای منبر منبری نمی نشینند و چیزی نمی شنوند که از صوت قرآن هم دوری می کنند، عده ای هنوز خدا را به خدایی قبول دارند و اگر قرآن را کتاب هدایت ندانند کتاب مقدس می دانند و سعی می کنند قرآن را ببوسند و احترام کنند، عده ای کمتر از اینها قرآن خواندن را بلد هستند و عده ای کمتر از آن قرآن را می فهمند و عده ای بسیار کمتر از آن کمتر ها اهل عمل به قرآن هستند. در انقلابی بودن هم همین است، آدم های انقلابی که مطالب انقلابی را بفهمند و بتوانند تحلیل کنند و حالشان از شنیدن مصائب غزه به هم نخورد خیلی خیلی کم هستند، این کم بودند را شما می خواهی نسبی بگیر یا واقعی. علت این کم بودن هم ندانستن نیست، که ما بخواهیم با گفتن اخباری که هر روز هزاران بار منتشر می شود آنها را آگاه کنیم، علت مبنا نداشتن و خط کش نداشتن است. یعنی جامعه ما نیاز دارد که هیهات من الذله را بهتر بفهمد، بعد مادری که این شعار امام حسین را فهمید از فرزندانش می گذرد و در جبهه های حق علیه باطل فدایشان می کند. پس گاهی اوقات با توجه به جمعی که در آن زندگی می کنیم لازم است به جای اینکه ماهی بگیریم و بدهیم دست مردم، ماهی گیری یادشان بدهیم، شعارها و مبانی اسلام را بفهمند، خودشان حق و باطل را تشخیص می دهند و خودشان موضع گیری می کنند. بارها و بارها بوده در مجالسی شرکت کردم، از همین مجالس ترحیم و یک سخنران محترمی رفته و نوع صحبت هایش به مدل مطلوب همین رفیق معترض ما بوده و بسیار انقلابی صحبت کرده است، و شاید یکی مثل من یک آفرین هم زیر لب به او می گفتم اما بعد صاحب مجلس می آمده و می گفته مگر اینجا نماز جمعه است، ما اگر نخواهیم در مجلس ما حرف سیاسی زده بشود باید چه کسی را ببینیم. حرف آخرم، اگر کسی حرف های خوبی زد، اما آنچیزهایی که ما می خواهیم را نگفت، خیلی معترض وناراحت نشویم، اولا برای خود آن شخص هم یک حال و فهمی مد نظر باشد، دوما اگر مسیر انقلاب حق است، تمام حرف های خوب و تمام آیات و روایات حتی اگر اسمی از شعارهای انقلاب نباشد، تایید همین انقلاب و نظام است. https://eitaa.com/sheikhrezaarabkashmari
بسم الله الرحمن الرحیم اگر یک روزی پسرم یک کار خیر و خوب انجام بدهد و به هیچ چیزش فکر نکند و بگوید پشتم به پدرم گرم است، منِ پدر، با حداکثر توانم پای کارش خواهم رفت و هوایش را خواهم داشت، چرا؟ چون پشتش به من گرم بوده، و در حقیقت انقدر برای من قدرت و حمایت قائل شده که به دل دریا زده و کارش را انجام داده، این پسر با این روحیه را باید هوایش را داشت، اگر نداشته باشم، آبروی خودم را برده ام. خدایی که قادر است و همه چیز دست اوست، حکیم است و همه جوره هوای کار ما را می تواند داشته باشد با آن همه صفات بی نظیر وقتی یک بنده از همه جا بِبُرد و دلش فقط به فقط به خدا گرم باشد، خدا می آید پای کارش، اصلا بهتر بگویم، احساس می کنم برای خدا بد است که یک بنده که هیچ کس را جز خدا ندارد بگوید (خدا) و خدا جوابش را ندهد. موسی علیه السلام را هفتاد بار صدا زد و موسی یک بار جوابش را نداد و اگر به جای هفتاد بار یا موسی گفتن یک بار می گفت یا الله، خدا دست فرعون را هم می گرفت. با یک نفر که اول کارش بود صحبت می کردم، می گفتم تو فقط دل یک نفر را به دست بیاور، او قادر است و توانا، می تواند زمین و زمان را در خدمت تو قرار دهد. بهترین همسر را بهترین خانه را بهترین ماشین را بهترین بچه ها را بهترین حقوق و کار را بهترین حال را بهترین دنیا و آخرت را به تو برساند او همه کاره است. خدا از ما می خواهد بدانیم که او همه کاره است، و کارهایمان را با همین نگاه تنظیم کنیم. آدمی که شان واقعی خدا را برای خدا متصور شود و قائل باشد، دیگر چشمش و زبانش و گوشش و اعضاء و جوارحش را مامور می کند برای بندگی خدا و لاغیر. https://eitaa.com/sheikhrezaarabkashmari
بسم الله الرحمن الرحیم یکی از خاصیت های مسافرت این است که می نشینی بعد از چند روزی که برای مسافرت وقت گذاشته ای خودت را سبک سنگین می کنی، می گوئی فلان جا ارزش نداشت فلان برخورد را داشته باشم و آنجا آنهمه سعی برای رسیدن به فلان چیز بی فایده بود و خلاصه تهش می فهمی که سفر تمام شد و از تو و آن سفر صرفا چند خاطره باقی مانده است، اما آنچه مهم تر است این است که از این سفر خودت را شناخته باشی، بدانی کجاها ضعف داری و کجاها باید خودت را تقویت کنی، بدانی اخلاقت را، دینت را زبانت را چشمت را و حال و هوایت را چطور کنترل کنی....... و اما، ما در این دنیا.....، دقیقا چه هستیم و چه شانی داریم؟ الإمام الباقر عليه السلام : أهلُ الدُّنيا سَفرٌ يَحُلّونَ عَقدَ رِحالِهِم في غَيرِها (1). امام باقر عليه السلام : مردم دنيا ، مسافرانى هستند كه در غيرِ دنيا بار مى گشايند (بارانداز نهايى شان آخرت است). دنیا محل سفر و گذشتن است اما در این سفر باید خودت را بشناسی و بسازی. 1- [ تحف العقول : ص 299 ، ] https://eitaa.com/sheikhrezaarabkashmari
گاهی اوقات به خودم توجه می کنم، چرا از کوره در می روم، اصلا چرا عصبانیت؟ می دانم، که اگر عصبانیت برای خدا باشد خیلی هم خوب است، اما ما کجا و عصبانیت برای خدا کجا، این مورد هم جزء همان موارد انسان های با کلاس در خانه خداست. عصبانیت برای خدا معنایی دارد که در آخر خواهم گفت. از آن جایی که بنده با بزرگتر هایی سلام و علیکی دارم یک چیز تعجب آور برای من اتفاق افتاد که از خودم ترسیدم. چرا ترس؟؟؟ شاید ترس از شرک؟ چرا شرک؟؟؟ وقتی یکی از بزرگترها بی احترامی بکند یا نادیده می گیرم یا از کنارش می گذرم و خیلی به روی خودم نمی آورم اما اگر یک کوچکتری این کار را بکند خیلی بهم می ریزم، حتی شاید دعوایی هم این وسط رخ بدهد، اگر یک بزرگتری به من ضرر مالی بزند صدایش را در نمی آورم و اگر بخواهد جبران هم بکند شاید قبول نکنم اما برخورد با یک کوچکتر متفاوت با این است. اگر یک حاجی بازاری پولداری کاری انجام بدهد کریمانه برخورد می کنم و اگر همین کار را دیگران انجام بدهند برخورد متفاوت خواهد بود. شرک قضیه اینجاست، که این احترام بخاطر پول و مقام و جایگاه و چه و چه بود و الا برای خدا احترام گذاشتن به این شکل نیست آنها که برای خدا احترام می گذارند حاضر نیستند به یک مورچه بی احترامی کنند، حاضر نیستند وقتی فقیری را متنعم می کنند خجالت را در چشمانش ببینند. حدیثی زیبا از امام رضا علیه السلام است که می فرماید عقل مومن زمانی کامل می شود که ده خاصیت داشته باشد خاصیت دهمینش این است که به هر کس می نگرد بگوید او از من بهتر است. یعنی بچه می بیند بگوید او از من بهتر است در نزد خدا، چون گناهی نکرده، بزرگتر می بیند بگوید او از من بهتر است چون بیشتر عبادت کرده فقیر می بیند بگوید او از من بهتر است که با حالت فقرش گناه نمی کند اگر من جای او بودم شاید گناه می کردم غنی می بیند بگوید چقدر خوب است که با اینهمه دارایی گناهکار نیست، اگر من جای او می بودم شاید نمی توانستم خودم را نگه دارم گنه کار می بیند بگوید خدا رحمش کند، هر چه باشد مخلوق خداست و خدا مخلوقاتش را دوست دارد، خدا را شکر که من گرفتار آن گناه نیستم عابد می بیند غبطه به عبادت و ارتباطش با خدا بخورد آدمی که نگاهش این شد دیگر به همه احترام می گذارد، حتی به دشمنش، حاضر نیست هر حرفی را به دشمنش بزند. هر چه به دشمنش بگوید حقیقی خواهد بود.
بسم الله الرحمن الرحیم دیشب با کلی گرفتاری و عجله ای که داشتم از یکی از بچه ها که در مسجد درس می خواند سر زدم. چون درب کانون باز بود، بنده خدایی از دغدغه مندان عرصه فرهنگی و مسجدی و بسیجی و .... آمدند داخل کانون و سر صحبت را باز کردند. صحبت ایشان این بود که مسئول پایگاه کیست؟ چرا وضعیت پایگاه این شکلی است؟ آیا مسئولین مسجدی زنده اند که بچه ها به مسجد رفت و آمد ندارند؟ و سوالاتی (که از دغدغه مند بودن ایشان خبر می داد) می پرسیدند و صحبت هایی کردیم با هم. گفتم تمام آنچه شما به عنوان وضعیت مطلوب می گوید و تمام مشکلاتی که می فرمایید را قبول دارم، اما یک مشکل اساسی وجود دارد، که اتفاقا این مشکل از همه مهم تر است. گفتند چه؟ گفتم من همه مشکلات را قبول دارم، از وضعیت فرهنگی مدارس و ضعف طلبه ها ضعف دستگاه های مربوط و چه و چه........... اما مشکل اصلی من و شماییم من و شمایی که سر یک کار مشخص نیستیم و یک کار مشخص را پیش نمی بریم مشکل من این است که شما را نگاه می کنم و از شما انتظار دارم و شما هم مشکلت این است که به من نگاه می کنی و می گویی چرا فلانی که طلبه است ضعیف است. شما برای من برنامه نده، من هم برای شما برنامه نمی دهم. راه حل این است که من در همین مسجدی که هستم با همین امکاناتی که دارم تعدادی نوجوان را جذب کنم، چهار نفر کم نیست، اگر بیشتر بشود بهتر است، ان شاء الله بشوند چهارصد نفر. شما هم برو در همان مسجدی که هستی باش، کار کن، عده ای را دور خودت جمع کن، تعداد کمی آدم تربیت کن، دنبال کار بزرگ آنچنانی هم نباش، فقط سر جایت بنشین، و کارت را انجام بده. حرف من به خیلی ها همین است به امور مساجد و سازمان تبلیغات و شهرداری و سپاه و فرمانداری و چه و چه کار نداشته باشید اصلا فکر کنید در جایی هستید که فقط به فقط شما هستید برای کار کردن. کارتان را بکنید.
بسم الله الرحمن الرحیم لَا تَرَى الْجَاهِلَ إِلَّا مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً. نمی بینی جاهل را مگر اینکه یا در حال زیاده روی است و یا در حال کند روی. البته جاهل حق دارد، زیرا حق را نمی شناسد، دقیقا مانند کسی است که می خواهد برای چهارچوبی پنجره ای طراحی کند اما بدون متر و خط کش، نتیجه اش این می شود که این پنجره ساخته شده یا چهار انگشت بزرگتر از چهارچوب است یا کوچکتر. اما سوال مهمتر این است که میزان چیست؟ خط کش و متر و ترازو برای فهم این عدالت چیست که دچار افراط و تفریط نشویم؟؟؟ اَلسَّلاَمُ عَلَى مِیزَانِ اَلْأَعْمَالِ وَ مُقَلِّبِ اَلْأَحْوَالِ.. سلام بر میزان اعمال و زیر و رو کننده احوال.. این عبارت بی نظیر در زیارت مطلقه امیرالمومنین آمده است. می خواهی گرفتار جهل نشوی؟؟؟ تنها راهش نزدیک بودنت به امیرالمومنین است. اشتباه نشود، کیفیت اعمال ما با کیفیت اعمال امیرالمومنین قابل قیاس نیست اما مسیر اعمال باید یکی باشد، نگاه باید همانی باشد که امیرالمومنین داشتند. اولویت مسائل را، درست بودن یا اشتباه بودن یک مسیر را، حد سختگیری نسبت به یک موضوع را و .... همه اینها را می شود از کلام امیرالمومنین تا حد زیادی فهمید. ای کاش بشود با قرآن و نهج البلاغه زندگی کنیم. https://eitaa.com/sheikhrezaarabkashmari
بسم الله الرحمن الرحیم با یکی از رفقا نشسته بودیم که بحث احمد الحسن یا همان یمانی شد. گفت یمانی کی هست؟ بنده هم حدود نیم ساعتی به ایشان توضیح دادم که یمانی از کجا شروع شده، و الان تقریبا چه وضعیتی دارد و چه خطرهایی توسط اینها اسلام و نظام اسلامی را تهدید می کند. بعد که توضیحاتم تمام شد یک سوال ذهن ایشان را مشغول کرد، و گفت: من با شمایی که طلبه هستی و اطلاعاتی داری رفاقتی دارم و می آیم از تو سوال می پرسم و تو هم می گویی که حواسم به اینها باشد، بقیه افرادی که هیچ ارتباطی ندارند چه می شود؟ گفتم هیچ در خطر بسیار جدی تری هستند. بعد گفتم این خطر مربوط به امروز و دیروز نیست، سالهای سال است کارهایی کرده اند که وقتی یک فرقه ظاله مثل همین احمد الحسن بیاید به راحتی بتواند کلی جذب داشته باشد. گفت چه کاری؟ گفتم: اینکه سالهای سال است برنامه های مختلف ریخته اند و همچنان برنامه دارند که روحانیت شیعه تضعیف شوند و از این ضعف روحانیت هزاران هزار تهدید جدی برای اسلام ناب محمدی به وجود می آید. بعضی از برنامه هایی که برای تضعیف روحانیت داشته اند. 1) اشعاری که شعرای معاصر بر علیه روحانیت از صد سال پیش تا الان می گفته اند و می گویند. 2) لطیفه ها و جُک هایی که درست کرده اند و می کنند. 3) بزرگ کردن اشتباه یک روحانی و تعمیم آن به روحانیت. 4) القای عدم فایده ی دین و روحانیت به مردم عادی. 5) القای بی سواد بودن روحانیت شیعه به مردم عادی. 6) درست کردن فیلم های مختلف برای از بین بردن حرمت روحانیت. 7) استفاده از هنرمندانی که معروف هستند در عرصه طنز، به عنوان روحانی. 8) از بین بردن مرجعیت عمومی شیعه توسط بُلد کردن هنرمندان بی سواد یا اصطلاحا سلیبریتی ها. 9) از بین بردن مرجعیت روحانیون توسط بُلد کردن مداحان اهل بیت. 10) تضعیف محتوای جلسات مذهبی با روی کار آوردن مداحان کذایی. ( و البته برنامه هیئت ها که سخنرانی جایگاهی ندارد) 11) تضعیف روحانیت توسط معلم ها، که همه شغل ها رو معرفی می کنند به جز روحانیت را. 12) در خطر بودن عمامه به سر ها با سالی یکی دو تا قتل و رسانه ای کردن چه از روحانیت راس کار چه از یک مبلغ مسجد محله. 13) مقصر دانستن روحانیت در تمام مسائل، مثلا در اقتصاد روحانیت مقصر هستند، در قیمت دلار هم روحانیت مقصر هستند، در کیفیت پایین ماشین های سایپا هم روحانیت مقصر هستند، اگر اداره آب کم کاری کند روحانیت مقصر است و ... . 14) کم کاری همه ارگان های فرهنگی مقصرش روحانیت معرفی می شود. 15) ضعف نیروی حوزه در تعداد افراد 16) عمامه پرانی برای بی حرمت کردن روحانیت در سال 1401 17) تضعیف روحانیت به وسیله مذهبیون به خاطر توقع های بی جا و موارد بسیار زیادی که حوصله نوشتن و احتمالا خواندنش نیست برای هر کدام از اینها مصادیق زیادی دارم اینها کاری کرده است که روحانیت منزوی بشود و از بین برود، وقتی حراست از دین دست روحانیت است، روحانیت با همین قال الله تبارک و تعالی گفتن ها و قال الباقر و قال الصادق ها (سلام الله علیهما)، روحانیت با همین عمامه و عبا، روحانیت با همین منبر و مسجد، روحانیت با همین مشی و مرام..... باید از بین برود، خودش اگر از بین نرفت جایگاهش حتما باید از بین برود، و این برنامه مدون و مستمر نتیجه داده است. نتیجه اش چیست ؟ پیام بعدی.... https://eitaa.com/sheikhrezaarabkashmari
نتیجه ی این فعالیت ها این شده است که..... مردم ما از دین اصیل دور افتاده اند و دنبال هر فرقه ای می روند. حتی مذهبی های ما هم حاضر نیستند بچه هایشان را به راه دین بفرستند. و این اگر ادامه پیدا کند یقینا دین بسیار عوض می شود. چرا چون وقتی علمای ربانی نباشند سلیقه های مختلف مذهبیون دین را تعریف می کند. و دینی که با سلیقه ها تعریف بشود خروجیش متفاوت خواهد بود با دینی که پیامبر آورده است. و اگر شنیده ای وقتی امام زمان ظهور می کنند بعضی فکر می کنند دین جدیدی آمده است، علتش همین است که این دین آنقدر دستخوش سلیقه ی مذهبی های غیر عالم شده است که بیا و ببین، البته مصادیقش هم در ذهن بنده الان زیاد است برای نوشتن، اما از حوصله نویسنده و احتمالا خواننده خارج است. https://eitaa.com/sheikhrezaarabkashmari
بسم الله الرحمن الرحیم در روز شهادت امام سجاد علیه السلام منبری رفتم بعد نشستم کناری یکی از دوستان صحبتی شد و در لا به لای صحبت هایش گفت منبر خوبی رفتی احساس کردم تمام آنچه از این منبر می خواستم را با همین تعریف به من دادند. با خودم گفتم آنچه می خواستی داده شد، از این منبر انتظار نجات در روز قیامت را نداشته باشی... از سخت ترین کارهای دنیا همین است که انسان بخواهد واقعا خالصانه و فقط به فقط برای رضای خدا کار کند. یعنی هرچه می خواهی کار خیرت را با کیفیت انجام بده، وقتی اخلاص نباشد به درد نمی خورد. https://eitaa.com/sheikhrezaarabkashmari
بسم الله الرحمن الرحیم گاهی سخن نگفتن از سخن گفتن بهتر است و این در زمانی است که انسان حرفهایی که می خواهد بر زبان جاری کند یا با تق تق انگشت هایش روی صفحه کلید تایپ کند را مطمئن نباشد و در موردش فهم کافی و علم کافی نداشته باشد. وضعیت امروزمان عجیب است شاید این همه تعجب را یکی مثل من نمی داشتم اگه همچنان دولت شهید رئیسی پا برجا بود، البته معلوم نیست ، همین حرف را هم نمی توان به یقین گفت،شاید هم وضعیت بدتر می شد. امروز وضعیت کشور ما از جهات مختلف مورد بحث است، اقتصادیش به گونه ای، جنگش به گونه ای، آب و برقش به گونه ای، مدیریت در سطح کلانش به گونه ای، وضعیت فرهنگی و اجتماعیش به گونه ای و ... . و همه اینها برای مَنِ طلبه از طرفی سوال برانگیز است و از طرفی اذیت کننده، چرا طلبه بودنم را وسط می کشم؟ چون مردم ما را مسئول می دانند و خیلی جواب و تحلیل درست و یقینی نمی توانیم برایشان بگوئیم. اما خلاصه کنم کلامم را... اولا با اینکه می دانم به غیر از سیاست مدیریت اجتماع ممکن نیست، و با اینکه می فهم که منشاء سیاست ما دیانت ماست، اما به نیروهای سیاسی (چپ و راست) اعتماد ندارم چرا که هر دو گروه و حزب سیاسی کشور گاهی منافع حزبشان به منافع مردم و کشور می چربد. ثانیا در مقام تضعیف هیچ گروهی هم قرار نمی گیرم، اما چیزهایی برایم سوال است و به سختی توجیهشان می کنم، البته اگر بتوانم در این توجیه کردن موفق باشم، یکی از آنهمه این اختلاف دیدگاه هایی است که در بین دولتی ها و حضرت آقا دیده می شود، از جمله نوع برخورد با آمریکا... . ثالثا تا حضرت آقا شخص یا گروه سیاسی را تکفیر نکند و کنارش نگذارد ما هم این کار را نمی کنیم، اما اگر این اتفاق برای هر کس بیفتد چپ باشد یا راست در کنارگذاشتنش تا پای جان هستیم. رابعا خط قرمزما، و حجت شرعی و الهی ما فعلا فقط آقای خامنه ای است، نه دیگران، پس گروه های سیاسی و احزاب و دولت ها و ... سعی بکنند خودشان را از حمایت ایشان محروم نکنند. خامسا، بنده رسالت خودم را خدمت به مردم می دانم، در عرصه های اجتماعی و مذهبی و کمک رسانی های مختلفی که از دستم بر می آید برای باز کردن گرهشان، سختی ها نباید مانع کار بشود. خدا گناهان ما را ببخشد و ما را اصلاح کند و در مسیر حق ما را در صراط مستقیم قرار دهد و عاقبتمان را ختم بخیر کند. اللهم ارزقنا الشهادة فی سبیلک. https://eitaa.com/sheikhrezaarabkashmari
کوله ها را روی آن سیم مفتولی که کار بند لباس را در حیاط خانه ما می کند آویزان دیدم، هردو کوله شسته شده بود و وارونه آویزان تا آبهایش خشک شود. هم آن کوله قرمز رنگ چهل لیتری، و هم آن آبی رنگ هفتاد لیتری. هر دو با آن وارونگی ظاهریشان و با زبان بی زبانی به من می گفتند اربعین نزدیک است و خدا روزیمان کند زیارت امام حسین علیه السلام را در اربعین خودم را با دشداشه مشکی و عمامه ای سفید با آن کوله آبی هفتاد لیتری و آن چفیه ای که رفیقم به من هدیه داده پشت فرمان کالسکه عباسمان می بینم آنهم در کنار همسفرم که کوله قرمز رنگ را پوشیده و دست محمد و علیرضا را گرفته و در بهترین مسیر دنیا در کنارم پیاده روی می کند. هلابیکم یا زوار ها را می شنوم و از یکی یکی موکب ها می گذرم، البته نه دست خالی. گرد و خاک مشایه روی لباس و عمامه و صورت و دست و پا و حلق و سینه و قلبمان که بنشیند ما را بیمه عباس می کند. بچه ها و مادرشان هم در همین مسیر باید بیمه شوند. می خواهم برای اولین بار عباسمان را ببرم به حرم باب الحوائج، افتخار و پناه مسلمین و غیر مسلمین جهان، عباس بن علی و بگویم، فدایت شما به عشق شما اسمش را عباس گذاشتم، نذر خودتان است برای نوکری. خدا را شکر، عشق ما و سعی ما را خداوند در مسیر امام حسین علیه السلام قرار داد و خدا را شکر آنقدر کشتی حسین علیه السلام را بزرگ در نظر گرفت که چون مایی هم که در روسیاهی شهره آفاقیم در این کشتی جا بشویم ان شاء الله کانال رضا عرب عضو شوید. https://eitaa.com/sheikhrezaarabkashmari