نوجوان و فیلم های مبتذل!
تحقیقات در ایران نشان داده: ۸۷ درصد از پسران در سن نوجوانی و ۳۱ درصد از دختران اظهار می کنند که اغلب پورن تماشا می کنند(حالا بماند که آمار بزرگسالان هم کمتر از نوجوانان نیست! و من مراجعان زیادی را داشته ام که از همسران خود در این باب شکایت دارند!)
مغز در سالهای نوجوانی با سرعت زیادی در حال رشد است. با این پیشرفت، سلول های عصبی در مغز و شیارهای مسیرهای عصبی افزایش می یابند. با قرار گرفتن در معرض مستمر پورن و به ویژه هنگامی که با عمل بسیار تحریک کننده مانند خودارضایی همراه است، مسیرهای عصبی در مغز کاربر نوجوان که پورن نگاه می کند، بریده می شود.
هنگامی که یک نوجوان پورن تماشا می کند، انفجاری از انتقال دهنده عصبی پاداش «دوپامین» در مغز ایجاد می کند. بنابراین، این ترشح شیمیایی می تواند به نوجوان کمک کند تا در آن لحظه ای که فیلم پورن می بیند، احساس آرامش و استرس کمتری داشته باشد. این باعث می شود که او بخواهد برای دیدن فیلم های پورن بیشتر برنامه ریزی کند.
دیدن فیلم پورن در نوجوانی، انجام کارهای زندگی روزمره دشوارتر می شود. به صورتی که، مغز برای احساس آرامش و تمرکز به سطوح بالاتری از تحریک نیاز دارد. همین کمبود تمرکز و انگیزه باعث می شود، اعتماد به نفس کاهش یابد و خطر ابتلا به افسردگی برای نوجوانان افزایش یابد و بالتبع افزایش روابط جنسی خارج از ازدواج و کاهش تعهد زناشویی به همسر در آینده را به همراه دارد.
جالب اینکه تحقیقات نشان داده ۹۵ درصد والدین کاملاً از فعالیت فرزندان خود در این خصوص بی اطلاع بودند و زمانی می فهمند که فرد به این کار اعتیاد پیدا کرده است.
خوب حالا اگر نوجوان ما مبتلا به این عارضه است، چه کنیم؟
پست بعدی رو دنبال کنید...
نوجوان و فیلم های مبتذل(۲)
اول بگم که در آستانه بلوغ باید والد همجنس(برای پسر، پدر و برای دختر نوجوان، مادر) تمام آنچه نوجوان با مسایل جنسی اش مواجه می شود اعم از تمایلات درونی، تغییرات روحی و روانی، تغییرات جسمی، عملکرد جنسی ، احکام جنسی و ... را برای فرزندش در یک فضای صمیمی بدون هیچ حیا و خجالتی بیان کند. که اگر این کار رو نکنید، فرزند شما مجبور است اطلاعات جنسی اش را خارج از محیط خانه دریابد و البته بدون هیچ ملاحظه و محدودیتی!
۲-دوم اینکه دسترسی نوجوان به فضای مجازی نباید در منزل شما به گونه ای باشد که نوجوان هیچ محدودیتی برای خودش قائل نباشد! استفاده از فضای مجازی باید قاعده مند و محدود باشد.
۳- خلوت برای نوجوان سم است. والدینی که به هر دلیل نوجوانتون رو در یک اتاق تنها رها می کنید، دلخوش نباشید که نوجوانتون در منزل است و از آسیب های اجتماعی به دور می ماند، خیر! نسل جدید وقتی در خلوت خویش گماشته می شود، مراتب آسیب هایش کلید می خورد. می خوای بری مهمونی، نوجوانت نمیاد، می گه شما برید من درس دارم، خوب والد آگاه می گه حالا که درس داری، ما هم نمی ریم!
۴- اگه متوجه شدید که نوجوان شما فیلم های پورن تماشا می کند، والد همجنس او را فرا بخواند، در یک مکان تنها در مورد پیامدهای اینکار با او صحبت کند و توافق کند که برای اینکه این اتفاق تکرار نشه، باید محدودیت هایی رو اعمال کنند.
۵- برای نوجوان ورزش حیاتی است، تحقیقات نشون داده نوجوانانی که باشگاه می روند و فعالیت های بدنی زیادی دارند کمتر فرصت هرزه نگاری جنسی خواهند داشت.
۶- سعی کنید رابطه تون رو در نوجوانی با بچه هاتون عالی کنید، تحقیقات نشون داده نوجوانانی که دائم با والدینشون روی مسائل مختلف دعوا می کنند، بیشتر در معرض اضطراب و استرس قرار می گیرند و در دسترس ترین روش برای کاهش استرس دیدن فیلم های پورن و خود ارضایی است!
۷-اگر دیدید که الان فرزند شما به این عارضه گرفتار است و دیگه حاضر نیست به هیچ نحوی محدودیت های شما را قبول کند و دست از کارش بکشد، به جای تنبه های سخت و گرفتن گوشی و ... سعی کنید از یک مشاور مجرب مشورت بگیرید...
فیتیش (Fetishism)!
دیروز خانواده ای نوجوان پسر ۱۷ ساله شان رو آوردن پیش من، گفتن که ایشون اصلا تمرکز و توجه نداره، همیشه دفتر کتابش جلوش پهنه ، ولی انگار حواسش جایی دیگره، افت تحصیلییش هم مشهوده ...
وقتی به تنهایی با این نوجوان صحبت کردم، متوجه شدم اصلا مسأله چیز دیگری است!!
این نوجوان از دوران راهنمایی، مبتلا به یک اختلال جنسی شده بود به نام «فیتیش»!
می گفت از همون موقع من به پاهای خانم ها بسیار علاقه مند شدم و دوست داشتم پاهای اونا رو بو کنم!
می گفت اولین بار وقتی خونه ی خاله بودم، خاله که خوابید رفتم و پاهای اونو بو کردم، اونقدر بو کردم که از حال رفتم و لذت عجیبی تجربه کردم.... و به طرق مختلف این تجربه تکرار شده بود!
اخیرا دیگه روی آورده بود به دیدن فیلم هایی که مرتبط با همین فیتیش بوده...
آنقدر اعتیاد پیدا کرده بود که دائم در طول روز یا فیلم می دید، یا به اون فیلم ها فکر می کرد، به همین دلیل دیگه نمی تونست تمرکز داشته باشه. وقتی هم فیلم می دید تحریک می شد و به ناچار ...ارضایی میکرد. و بعدش اونقدر حال بدی بهش دست می داد و احساس گناه می کرد که روی به خودزنی می آورد...
رفقا فیتیش می تونه علت های مختلفی داشته باشه ولی در این مورد به خصوص، وقتی دوران کودکی این نوجوون رو بررسی کردم دیدم والدینش تو زندگیشون کلا در حال دعوا بوده اند و ایشون تنها راهی که برای آرامش خودش پیدا کرده روی آوردن به «فیتیش» بوده...
در روزهای آینده اطلاعات بیشتری در مورد این عارضه براتون تقدیم میکنم...
بوسه ی عشق!
بارها این حدیث پیامبر اسلام (ص) را شنیده بودم که: « فرزندانتان را زیاد ببوسید، به راستی که برای شما در برابر هر بوسه درجه ای در بهشت است»، ولی خیلی ذهنم را درگیر نمی کرد.
چند وقت پیش در یک همایشی شرکت کرده بودم که قبل از سخنرانی بنده، استادی داشت نتایج تحقیقش را بر روی ۱۲۰۰ نوجوان بزهکار ارائه می کرد. جمله ای گفت که راز آن حدیث بیشتر برایم مکشوف شد!
استاد می فرمود یکی از سوالاتی که از همه ی بزهکاران پرسیدم این بود:«آیا شما به یاد دارید که پدر و مادرتان، شما را بوسیده باشند؟!».
جواب ۱۰۰ درصد آنان این بود: «خیر»!!!
معنی این حرف اینه که بچه وقتی بوسیده نمی شود، باید انتظار داشت که بزهکار شود.
رفقا وقتی می گویم فرزند، نه فقط در دوران نونهالی و کودکی، بلکه در همه ی بازه های رشدی. مخصوصا در زمان نوجوانی!
اینقدر بوسیدن فرزند مهمه که خدا برای اون پاداش گذاشته! اون هم برای هر بوسه، درجه ای از بهشت!! پس معلومه خبرهایی در این اقدام تربیتی نهفته است...
۰دیروز یه خانم و آقا اومده بودند برای مشاوره ازدواج، از آقا پرسیدم رابطه تون با پدر و مادرتون، برادر و خواهرتون چطوره؟ پاسخ داد: در یه کلمه همه برای من مرده اند!! بعد نگاه به خانم کرد و گفت: الان دیگه توی این دنیا فقط یه نفر برای من زنده است، اون هم ایشونه...!!
وقتی خانم این جمله رو شنید، توقع داشتم دو دستی بزنه تو سرش، ولی چنان لبخند رضایتی بر لبانش جاری شد که قند توی دلش آب می شد...
چرا این خانم بر خود نمی لرزد؟
چرا این خانم متوجه نیست که وقتی یک نفر نتوانسته رابطه اش را با عزیزترین افراد زندگیش ترمیم کند، قطعا به طریق اولی نمی تواند رابطه اش را با او مطلوب نماید. مثل روز روشن است که برخی از موارد خود دلیل روشنی برای تصمیم گیری هستند ولی این دلایل آشکار نادیده گرفته می شوند.
نمی خوام کلی حکم کنم ولی واقعا کسی که نمی تواند با خانواده اش رابطه خوبی داشته باشد با همسر آینده اش نیز نخواهد توانست رابطه اش خوب باشد!
از گفتن دو جمله پرهیز کنید!
جمله ی نخست (فرقی نمی کنه...) است.
اوقاتی که نظرمان را در مورد موضوعی جویا می شوند مگر می شود فرقی نکند؟ این جمله نشانِ منفعل بودن مخاطب یا بی تفاوتی اوست و از نظر آداب اجتماعی جمله مودبانه ایی نیست.
جمله ی دوم (بد نیستم...) است!
وقتی که کسی حالمان را جویا می شود، به جای «بد نیستم»، چرا نمی گوییم خوبم؟
این جمله موجب می شود گمان کنیم مخاطب در ابراز احساسات مثبتش، بخل می ورزد یا انسان شاکری نیست. از همه مهمتر به خودِ ما تلقینِ احساسِ ناخوشی می کند.
لطفا حساس باشیم، نظر بدهیم، ابرازِ وجود کنیم و مثبت بیاندیشیم. نگوییم به من چه، فرقی نمی کنه، بد نیستم، من این مدلی ام، حوصله ندارم، نظری ندارم!
این جملات فاقد شعور عاطفی هستند!
دیده اید که در مجلس شورای اسلامی هم افرادی هستند که «رأی ممتنع» می دهند؟! و یا در پرسشنامه ها یک قسمتی گذاشته اند به نام «نظری ندارم»؟!
جسارتا با هر دوی این ها هم مشکل دارم. به نظرم آدم عاقل رأی ممتنع ندارد! این می تواند از تردید افراطی آدم ها نشأت بگیره...
چیزی که آدمیزاد رو میکُشه، حسرته.
حسرتِ جاهایی که نرفته،
کارایی که نکرده،
حرفایی که نگفته.
حسرتِ آدمی که دیگه تکرار نمیشه و هیچکاری واسه نِگهداشتنش نکرده... 💔
غیبت (نبودن) پدر، پدیده جبران ناپذیر!
ما در این سال ها بارها چنین گفته ایم که مادرها نقش اصلی تربیت را بر عهده دارند و به نوعی خیال پدرها را راحت کردیم. ولی هر چه بیشتر مطالعه می کنیم در می یابیم که اگر اغراق نکنیم چنین بیان کنیم که «اصل تربیت به پدرها برمی گردد»!
هر چه مقالات علمی بیشتری منتشر می شود بر این نکته تأکید می کنند که بعد از دو سالگی (که تا دو سالگی سمبل تربیت مادر است)، هیچ عاملی به اندازه «حضور فیزیکی و عاطفی پدر» در تربیت نقش ندارد!
تأثیر پدر تا جایی است که حتی تأثیر همسالان بد را نیز خنثی می کند!
اول به خودم، بعد هم به همه پدران توصیه می کنم که در نقش پدری خودمان تجدید نظر کنیم. درست است که شرایط اقتصادی مملکت ایجاب می کند که پدران چندشغله زندگی را پیش ببرند، ولی چه کنیم که خانواده ما فقط نیاز مادی ندارند، نیاز روانی و معنوی هم دارند که جز با حضور پدر تأمین نمی شود!
دقت کرده اید که پسرهای نسل حاضر هم خلق زنانه دارند؟ چرا که فقط دارند با مادرها بزرگ می شوند!
در داستان حضرت مریم، وقتی بدون ازدواج صاحب اولاد شد، مردم از او پرسیدند: مَا كَانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَمَا كَانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا؛
اول به پدر اشاره کردند، بعد به مادر!
پدرت آدم بدی نبود؟! مادرت هم زناکار نبود؟!
یعنی وقتی تصور بشود کسی بد شده است( البته مریم که از بدی ها به دور بود) اول اشاره ها به سمت پدر می رود، بعد مادر!
خلاصه امر اینکه غیبت پدر آسیبی جبران ناپذیر در تربیت است.