eitaa logo
💞شکوفه های بهشتی💞
277 دنبال‌کننده
2هزار عکس
632 ویدیو
54 فایل
خانم بهرامی دانش آموخته حوزه و دانشگاه سوالی داشتی من اینجام👇 @Bahrami_Zohreh
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺️ترتیل سوره ی مبارکه ی قدر🌿 🔺️خوب گوش کنیم و بعد تکرار کنیم 😊 شما هم میتونید این سوره را بخونید و صدای قشنگ خودتون را برامون ارسال کنید. https://eitaa.com/shekoofehaye_beheshti
💠 احکام دانش‌آموزی: خونه تکونیِ عید 🔻 آخر اسفند بود و همه مشغول خونه‌تکونی بودیم. مامان از من خواست تا برم و انباری رو تمیز کنم. همین که من شروع به جارو زدن و تمیز کردن کردم، گرد و خاک زیادی بلند شد. مامان که اومد بهم یه خسته نباشی بگه، وقتی دید من تو گرد و خاک سخت دیده میشم، سریع بهم گفت: یالا بیا بیرون، وگرنه روزه‌ات باطل میشه. ❓بچه‌ها! به نظرتون روزه فاطمه باطله؟ الف🔹جارو زدن روزه رو باطل می‌کنه. ب🔸اگه سرفه کنه روزه‌اش باطله. ج🔹چون گرد و خاک تو گلوش رفته، روزه‌اش باطله. د🔸مامان از کار کردن فاطمه خوشش نیومده، بهانه گرفته. ✅ بچه‌های روزه‌دار و عزیز، اگه وقتی که روزه‌اید مراقبت نکردید، مثلاً موقع خونه تکونی ماسک نزدید و گرد و غبار زیاد تو گلوی شما رفت، روزه‌تون باطل میشه. 🌺 خیلی خوبه که توی تمیز کردن خونه به پدر و مادرتون کمک می‌کنید. حتماً همیشه کنارشون باشین و تا می‌تونید دورشون بگردین، ولی مواظب باشین که به روزه‌های قشنگتون آسیبی نرسه. قبول باشه. التماس دعا ❤️ 📎 📎 📎 📎 📎 📎 https://eitaa.com/shekoofehaye_beheshti
🌱بسم الله الرحمن الرحیم🌱 🌀همه روستا در تکاپو بودند و هر کس مشغول کاری بود. یکی آب و جارو می‌زد، یکی چراغانی می‌کرد، یکی نان می‌پخت و بوی خوشمزه‌اش همه جا پیچیده بود. یکی پرچم یا معصومه و امام رضا علیه‌السّلام در خونه ش نصب می‌کرد. قشنگ معلوم بود که ایام ولادت حضرت معصومه و امام رضا نزدیکه. در این روزها مردم روستا خیلی از امام رضا حاجت گرفتند و خیلی به ایشان ارادت دارند. 🌀ننه رعنا، محمد جواد را صدا کرده بود تا فوراً برایش یک کاری انجام دهد، یک کار مهم. محمد جواد سریع خودش را به خونه‌ی مادربزرگش رساند. ننه رعنا گفت :نوه‌ی خاله زهرا بدنیا اومده و من میخوام برم کمکشون ،برای رفتن به کمک تو نیاز دارم تا سریعتر وسایل را جمع و‌جور کنم. محمدجواد به حالت خبردار ایستاد و پاهایش را به حالت نظامی به زمین کوبید و گفت :بله قربان. 🌀ننه رعنا گفت اول برو آب نیسان را بیاور. محمدجواد سریع به حیاط رفت و در نیسان پدرش که در حیاط بود را باز کرد و کلی زیر و روی ماشین را گشت، ولی آبی پیدا نکرد. آنقدر دیر کرد که ننه رعنا به ایوان آمد و گفت پس چی شدی؟ کجا رفتی؟ چرا رفتی ماشین بازی می‌کنی؟ گفتم تو بیای کمکم کنی که زودتر برسم. 🌀محمد جواد گفت: هر چی می‌گردم آب پیدا نمی‌کنم. ننه با عصایش به ظرف آبی اشاره کرد و گفت اوناهاش. محمد جواد گفت اون که بالای نردبونه، شما گفتی برو از نیسان بیار. ننه رعنا یک لحظه نفهمید که محمدجواد چه می‌گوید. بعد از یکم فکر کردن، تازه فهمید محمدجواد چه اشتباهی کرده. گفت: پسرجون، نیسان اسم یک ماه رومی هست. بارون این ماه را جمع کردم. بهش میگن آب نیسان. 🌀 محمدجواد گفت: آب آبه دیگه. به خودم می‌گفتی از آب چشمه، سریع برم برات بیارم. ننه رعنا گفت: نه ننه جون، آب بارون ماه نیسان خیلی ارزش داره و باعث شفا بیمار میشه. من یه ظرف گذاشتم که از آب بارون این ماه جمع بکنم. روی یه مقدار از این آب، دعا هم خوندم حالا میخوام ببرم خونه ی خاله زهرا 🌀 محمدجواد گفت: چه جالب من فقط فکر می‌کردم نیسان بابای من خیلی ارزش داره. باهاش کلی کار انجام می‌دیم که ماشینی دیگه نمیشه انجام داد مثلاً باهاش گوسفند اینور اونور می‌بریم، توش می‌خوابیم،... همینطور داشت می‌گفت که ننه رعنا گفت پسر داره دیر میشه. بدو اون ظرف رو بردار بیار. 🌀 محمدجواد مثل مرغ تیزپا از نردبان رفت بالا و ظرف آب را برداشت آورد. بعد ننه گفت برو یک ظرف آب هم توی یخچاله اونم بردار بیار. محمد جواد گفت: اون دیگه چیه... بچه تازه بدنیا اومده که آب نمیخوره. 🌀 ننه خندید و گفت اون آب زمزمه، همسایمون چند وقت پیش مکه بود و برام یه ظرف آب زمرم آورده. کام بچه رو با اون باز می کنن. ننه خوبه یادم افتاد باید تربت امام حسین هم بردارم. 🌀محمد جواد گفت: کام منم با تربت باز کردید که من عاشق امام حسینم؟ ننه رعنا گفت: پس چی فکر کردی؟ من همیشه سعی کردم تربت و آب زمرم داشته باشم تا هر بچه‌ای بدنیا میاد بدم کامش رو با اون باز کنند. 🌀محمد در یخچال را باز کرد و چند تا ظرف آب دید. یکیش را برداشت به ننه رعنا داد. ننه گفت: این نه، این آب معمولیه. آب زمرم رو گذاشتم تو اون ظرف در دار خوشگله. چون آب با ارزشیه تو هر ظرفی نمیشه گذاشتش. 🌀محمد جواد گفت: چه جالب ارزش و خاصیت آبها با مکان و زمان تغییر می‌کنه 🌀ننه رعنا گفت: ما انسانها هم همینطوریم. تو یه مکانها و زمانهایی ارزش کارهایی که می‌کنیم باهم فرق می‌کنه. آدم باهوش اونیه که از این زمانها و مکانهای با ارزش استفاده می‌کنه و کم کم ارزش خودشم بیشتر میشه. https://eitaa.com/shekoofehaye_beheshti
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠احکام دانش‌آموزی: شنای اول صبح 🔻برای تعطیلات نوروز رفتیم شمال. مامانم گفت حالا که ماه رمضونه، ده روز خونه عزیزجون می‌مونیم که روزه‌هامونم بگیریم. 🔰 از خونه عزیزجون تا ساحل دریا چیزی راه نبود. صبح روز فردا، علی رفته بود لب دریا که شنا کنه، اما وقتی برگشت، مامانم که نگاهش به علی افتاد گفت: وای علی، روزه‌ات باطله. ❓بچه‌ها! چرا روزه علی باطله؟ الف🔹چون مهمون بوده، روزه‌‌اش باطل نیست. ب🔸وقتی تمام سرش رفته زیر آب، روزه‌ش باطله. ج🔹فرو رفتن تمام سر توی دریا روزه رو باطل می‌کنه، اما توی استخر اشکالی نداره. د🔸چون یه بار بوده عیبی نداره، دفعه بعد روزه رو باطل می‌کنه. ✅ دانش‌آموزان عزیز، شنا کردن تو دریا و استخر روزه رو باطل نمی‌کنه، البته به شرطی که تمام سر رو توی آب نبریم ❣️نماز و روزه‌هاتون قبول باشه. سعی کنیم روزی یکی دوتا دونه از احکام روزه رساله مرجع تقلیدمون رو بخونیم. 😊 📎 📎 📎 📎 📎 https://eitaa.com/shekoofehaye_beheshti
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 احکام دانش‌آموزی: می‌تونم مسواک بزنم؟ 🔻لیلا بعد از خوردن سحری، بدون اینکه مسواک بزنه خوابش برد. صبح به مامانش گفت: دیشب مسواک نزدم حس می‌کنم غذا لای دندونم مونده، حالا چیکار کنم؟ ❓بچه‌ها! لیلا می‌تونه مسواک بزنه؟ الف 🔸مسواک اگه بدون خمیر دندون باشه، عیب نداره. ب 🔹مسواک زدن در حالت روزه عیبی نداره، به شرط اینکه آب دهن رو قورت ندین. ج🔸مسواک اگه تا قبل از ظهر باشه عیبی نداره، اما بعد از ظهر روزه رو باطل می‌کنه. د🔹سحر چون یادش رفته، توی روز عیبی نداره مسواک بزنه. ✅بچه‌های عزیز! مسواک زدن حتی با خمیردندون، روزه رو باطل نمی‌کنه، به شرطی که آب دهن رو قورت ندید. ❣️اینکه همیشه مواظبین تا دندون‌هاتون سالم و سلامت بمونن، خیلی خوبه. 👌🏼 📎 📎 📎 📎 📎 https://eitaa.com/shekoofehaye_beheshti
💠 احکام دانش‌آموزی: آخ یادم نبود! 🔻رضا تازه از خواب بیدار شده بود که دید از شهرستان براشون کلی مهمون اومده. آخه ایام عید بود. مهمون‌ها خیلی بی سر و صدا مشغول خوردن صبحونه بودن. رضا هم سلام کرد و رفت دست و صورتش رو شست و اومد کنار مهمون‌ها سر سفره صبحونه نشست. اما همین که مشغول خوردن شد، مامانش از آشپزخونه گفت: رضاجون، مگه تو روزه نیستی عزیزم؟! ❓بچه‌ها به نظر شما روزه رضا درسته یا چون چیزی خورده، دیگه باطل شد؟ الف 🔸 چون با مهمونشون صبحانه خورده، روزه‌اش باطل نشده. ب🔹 وقتی بهش تعارف کردن، روزه‌ا‌ش باطل نمیشه. ج🔸 چون یادش نبوده که روزه است، پس باطل نشده. د🔹خوردن غذا روزه رو باطل می‌کنه. ✅ آره بچه‌های عزیز، خوبه که بدونید اگه تو ماه رمضون حواستون نبود و شکلات، آجیل، غذا یا هر چیز دیگه‌ای خوردید، بعد یادتون اومد روزه هستید، روزتون درسته. منتهی این رو هم بدونید که اگه وسط خوردن یهو یادتون امد روزه‌این، باید هرچی توی دهنتون هست رو بریزید بیرون و دیگه نمی‌تونید فرو بدین، وگرنه روزه‌تون خراب میشه. 💥 راستی بچه‌ها! لازم نبود مامان رضا بهش یادآوری کنه که روزه هست و چیزی نخوره. شما هم اگه کسی یادش نبود و چیزی خورد، لازم نیست بهش بگید. 😊 📎 📎 📎 📎 📎 https://eitaa.com/shekoofehaye_beheshti
💠 احکام دانش‌آموزی: دماغِ بزرگِ کامران 🔻عید بود و همه رفته بودیم خونه عزیزخانم. 🔰سوگل روبروی پسر خالش نشسته بود و به دماغ کامران که یه مقداری بزرگ بود غش‌غش می‌خندید. 🔅 عزیزخانم آهسته به سوگل اشاره کرد و اون رو کشوند یه گوشه و بهش خیلی آهسته گفت: سوگل جان عزیزم! کامران به تو نامحرمه، نباید انقدر باهاش شوخی کنی عزیزم. ❓بچه‌ها! به نظرتون سوگل کار بدی کرده؟! 🔹دماغ علی بزرگ بوده، الکی که نگفته. 🔸پسرخاله خودش بوده، پس اشکالی نداره. 🔹توی جمع نباید شوخی می‌کرد. 🔸شوخی با نامحرم کار خوبی نیست. 🟠 بچه‌های گل! شوخی کردن با کسی که با ما نامحرمه، کار درستی نیست و باعث میشه آدم به کج راهه و گناه کشیده بشه و این حرامه و اشکال داره. 📎 📎 📎 📎 📎 https://eitaa.com/shekoofehaye_beheshti
🔸️شعر شب‌های قشنگ قدر 🌸آی بچه‌های با صفا 🌱آی بچه‌های مهربون 🌸آی گل‌های باغ بهشت 🌱ستاره‌های آسمون 🌸تو ماه خوب رمضان 🌱تو شب‌های قشنگ قدر 🌸برین به مسجد محل 🌱همراه مادر و پدر 🌸دعا کنین از ته دل 🌱واسه تموم مریضا 🌸دعا کنین واسه فرج 🌱به درگاه خوب خدا 🌸قرآن رو بر سر بگیرین 🌱بگین همه ذکر خدا 🌸رو به خدای مهربون 🌱کنار مامان و بابا https://eitaa.com/shekoofehaye_beheshti