📣 چند نکته در رابطه با شهادت اسماعیل هنیئه
✅ رابطه حماس و ایران ناگسستنی است ،پس مواظب باشیم شیطنتهای رسانه ای صهیونیستها، بین عناصر جبهه مقاومت اختلاف افکنی نکند
✅ دولت جدید هنوز زمام امور امنیتی در کشور را به دست نگرفته پس مقصر سازی نکنیم و باعث تضعیف دولت مستقر نشویم
✅ رئیس جمهور منتخب موضعگیریهای صریح و مقتدرانه ای در حمایت از جبهه مقاومت داشته که باید با تقویت این نگاه ، حامی او باشیم
✅ شهادت اسماعیل هنیئه حاکی از عجز و شکست رژیم صهیونیستی در مهار کردن حماس در غزه است و برای پوشاندن این شکست دست به این اقدام زده
✅ با توجه به گسترش ناامنیها در اطراف ایران از جمله در پاکستان، افغانستان، سوریه، عراق، ترکیه و تلاش همه جانبه برای ضربه زدن به ایران امنیت کشور تا الان در اوج تامین شده و بیش از هزار عملیات تروریستی خنثی شده ، پس انگشت اتهام را به سمت نیروهای امنیتی گرفتن ،بازی در زمین دشمن است
✅ یقینا خون این شهید برکاتی خواهد داشت ،از جمله آنها میتوان به:
◀️ انسجام جبهه مقاومت
◀️ منفور شدن رژیم صهیونیستی در افکار عمومی
◀️ تضعیف نگاه مماشات با آمریکا به بهانه مذاکره و برجام در مسئولین دولت اشاره کرد
✅ یقینا این اقدام دست ایران را در پاسخ دادن به رژیم صهیونیستی بازتر کرده و افکار عمومی دنیا با ما همراهی خواهند کرد
انشاءالله محور مقاومت جواب قاطع و پشیمان کننده ای به رژیم صهیونسیتی خواهد داد.
@shenakht1401
❇️ از پشت دوربین دید در شب
دربارهٔ ترور اسماعیل هنیه و وظیفهٔ ما در این صبح کدر
۱. هفتهٔ پیش به ترامپ سوءقصد شد. کجا؟ در قلب آمریکایی که بالاترین بودجهٔ نظامی جهان را دارد. چطور؟ جلوی چشم صدها محافظ و اطلاعاتی و امنیتی. چه شد؟ هیچ. صدا از احدی درنیامد که امنیت آمریکا ضعیف است و رئیس جمهور سابق قماربازش میان حلقهٔ قویترین محافظینش ترور نافرجام را با تکتیرانداز تجربه میکند. مردک هم در هیبت ابرقهرمانی با گوش شکستهٔ کشتیگیروار، مشت پیروزی در هوا تکان داد که کوچکترین ضعفی در رسانهها مخابره نشود.
۲. ترور سکهای دوروست. روی دردناک و حرصدرآورش، نفوذ است، سوءاستفاده از خلأها و ضعفها. روی دیگری هم اما دارد: ترس. وحشت از نبرد مستقیم. کسی که جگر رویارویی ندارد، از قفا و ناغافل میزند. پس تروریست قوی نیست، ترسوست و بیشرف. شرافت نبرد تنبهتن ندارد.
۳. یهود همیشه مثل موش فاضلاب، کارش را با نفوذ و کثافتکاری پیش برده. تاریخ بخوانید میبینید همیشه زیرزیرکی مشغول زدوبند و بزن دررو بوده. مهم است تصویر واقعی یهود را نه در آینهٔ رسانههای پروارشده با دلارهایش، که در تاریخ ببینیم. بدانیم با بزدلان طرفیم و در ذهن خودمان برایشان هیمنه نسازیم. هیمنه از آن خیبرشکنی بود که هرگز شمشیری بر گردهاش ننشست بس که رخبهرخ میجنگید و نمیگریخت…
۴. غزه باتلاق رژیم شده. همه میدانند رژیم تا خرتناق در خون شهدای غزه فرورفته و جنگ را باخته، درست همانطور که آمریکا در ویتنام و افغانستان و عراق بیآبرو شد. آسانترین راه گریز از این مهلکه، تغییر میدان است، تغییر طرف مقابل. رژیم دارد همهٔ زورش را میزند که پای ایران را به جنگ مستقیم باز کند. چطور؟ اینطور:
۵. هنیه، رحمت خدا بر او، در قطر اقامت داشت، قطری که رژیم اشراف کامل و بینقص اطلاعاتی بر آن دارد. زدن هنیه در قطر هیچکاری نداشت، اما لزومی هم نداشت، چون او رئیس شاخهٔ سیاسی حماس بود و مرافعهٔ رژیم با شاخهٔ نظامی است. ترور هنیه در تهران، تقلای رژیم برای
۱-بیاعتبارکردن سازمانهای امنیتی ایران
۲- کشاندن پای ایران به جنگ است.
حالا ببینید چه کسانی در داخل، با خودتحقیری و ناله و یا خردهفرمایش بیتخصص به قوای نظامی، دارند درست در زمین خواستههای رژیم بازی میکنند!
۶. درحالیکه عدهای از هموطنان، با متلک به امنیتیها به خیال خودشان دارند اکت سیاسی میکنند، خبرگزاریها و شبکههای صهیونها، مرتب از مردمشان میخواهند چراغقوه و کنسرو بردارند و خودشان را به پناهگاهها برسانند! تفاوت چهرهٔ ایران در داخل و خارج از مرزهایش را میبینید؟ رژیم آسمان موشکبارانش را یادش نرفته.
رژیم بهتر از من و شما یادش هست در شرایطی که هیچیک از قدرتهای دنیا جرئت تو گفتن به او را نداشتند، موشکهای ساخت ایران چند صد کیلومتر را در دل شب طی کردند و گنبد آهنین اسرائیل را با وعدهٔ صادق به استهزا گرفتند.
پس او که باید بداند قوی است و توان مقابله و پاسخ دارد، ماییم که عدل همیشه در بزنگاهها یادمان میافتد خودتحقیری کنیم! با زخم زبان و متلکهایی که همه از سر بیسوادی و نابلدی و بیخبری است، قوای نظامی کشور را تضعیف کنیم. ما، همین ما که هر شب آسوده میخوابیم و حتی خبردار نمیشویم جوانان گمناممان چند عملیات تروریستی را در سکوت خنثی کردند. ما که وقتی فخریزاده و سیدرضیمان را میزنند باید به مدد سخنرانی دشمن و ویکیپدیا بفهمیم چه سرمایههای نظامی امنیتی علمی گرانمایهای داریم که بی که معطل تشکر و تحسین ما بمانند، کارشان را کردهاند و میکنند…
۷.در فتنهها و غبارها، چشممان باید به دهان کسی باشد که چشمش، دوربین دید در شب است. تاریکی را میشکافد و عرصه را روشن میبیند.
بزرگ قبیلهمان به رژیم منحوس گفته مهمان عزیز ما را به شهادت رساندید، در حریم ایران حادثهٔ تلخ و سختی را رقم زدید و ما وظیفهمان میدانیم خونخواه مهمانمان باشیم.
نه یک قدم جلوتر، نه یک قدم عقبتر از ولی. شانهبهشانهاش، به هر چه گفت، عمل میکنیم.
ما که تخصص نظامی نداریم، خردهفرمایش نمیکنیم، زمان مشخص نمیکنیم، نابلدیمان را اهرم فشار روی شانهٔ بلدها و کارکشتههامان نمیکنیم. به جای همهٔ اینها دعایشان میکنیم و سلامتی و موفقیتشان را از خدا میخواهیم.
۸. نادانتر از نادان کسی است که این حادثهٔ تلخ را به تحلیف رئیس جمهور و شروع دولت او و اصلاحات مربوط بداند. پزشکیان با نطقش در مجلس ما را در جهان سربلند کرد. عزتمندانه و شرافتمندانه پشت کودکان مظلوم غزه ایستاد و هنیه را مقتدرانه و صمیمانه در آغوش فشرد تا دنیا بداند جمهوری اسلامی پشت فلسطین ایستاده.
دشمن را گم نکنیم. جبههٔ خودی و غیرخودی را اشتباه نگیریم. شر مطلق عالم، اسرائیل است که باید از صحنهٔ روزگار محو شود
@shenakht1401
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌خلاقیت های هنری بسیار ساده اما جذاب
@shenakht1401
❇ نگاهی کاملا متفاوت و واقع گرا به حوزه اقتدار و قابلیت های نظام اسرائیل که کشورمان و محور مقاومت توانسته است در عرض 45 سال گذشته آنها را در عرصه های مختلف سلحشورانه به چالش بکشد.
🔸شاکله دولت اسرائیل یک دولت اطلاعاتی، امنیتی و تروریستی است. حتی تشکیل آن در یک عملیات اطلاعاتی و مخفیانه صورت گرفت. بلافاصه پس از تاسیس انگلستان، فرانسه و امریکا امکانات، ابزار و تکنیک های بسیار پیشرفته امنیتی را در بالاترین سطح در اختیار آنها گذاشتند به گونه ای که پهلوی با اینکه از نظر نظامی و ... وابسته به انگلیس و امریکا بود اما برای آموزش پرسنل ساواک و یادگیری تکنیک های اطلاعاتی، افسران خود را به سراغ اسرائیل های میفرستاد!»
🔸بدون شک موساد و دستگاه های اطلاعاتی این رژیم از نظر ابزار و تکنیک یکی از مقتدرترین دستگاه های امنیتی دنیا به شمار می روند. این واقعیت را باید پذیرفت که اسرائیل از ابتدای تشکیل آن، هم ارتش و هم دستگاه اطلاعاتی بسیار قوی داشته است.
🔸این رژیم حتی داخل آمریکا هم کار جاسوسی میکند و این موضوع در کنگره آمریکا مطرح و سرو صدای زیادی هم به پا کرد.
🔸اسرائیل در سال 48 تشکیل شده اما اولین نیروگاه هستهای آن در سال 57 با همکاری فرانسویها ساخته شده و از همان وقت ساخت بمب اتم را شروع کردند.
🔸سید حسن نصرالله در یکسان و همسو بودن امریکا و اسرائیل تعبیر قشنگی دارد مبنی بر اینکه اسرائیل همان آمریکای کوچک و آمریکا همان اسرائیل بزرگ است.
🔸 اینها را به این دلیل نگفتم که از قدرت اسرائیل بترسیم اینها را گفتم به دلیل این که که قدرت نظام اطلاعاتی کشورمان و جبهه مقاومت را دست کم نگیریم. آنهابیش از 34 سال است که در مقابل این نظام پیچیده اطلاعاتی دنیا با اقتدار ایستاده اند.
🔸 جمهوری اسلامی در طی 45 سال گذشته در مقابل تمام عملیات ها بزرک و محیر العقول این رژیم مقاومت کرده است. منتهی خبر همه عملیاتهایی که خنثی شده است به مردم نمیرسد، ولی اگر دو تا ترور موفق را صورت می دهند، دستگاه های عریض و طویل رسانه ای که پشتیبانی کننده از این عملیات آنهاست آنچنان آن را برجسته سازی می کنند تا هیمنه این رژیم همچنان پرقدرت به نظر برسد اما اگر در عالم واقعیت بپذیریم که آنها در همه جا کشور نفوذ پیدا کرده اند آیا باید در ایران شاهد چنین امنیت پایداری باشیم ؟ واقعا اگر این همه نفوذ داشتند آیا حماس و حزب الله میتوانستند طی 34 سال گذشته این همه مقاومت و عملیات موفق را انجام دهد؟!
🔸 زنده مانده خود سیدحسن نصرالله در سی و چند سال گذشته گواه دیگری بر این مدعاست چرا که او از همان روز اول دبیرکلی در خط ترور بود. خنثی سازی عملیات های ترور و زندگی سخت این شهید بزرگوار و هوشمندی نظام اطلاعاتی مقاومت توانسته بود این طرح های ترور را یکی پس از دیگری خنثی نماید و ایشان در سایه چنین نظام اطلاعاتی مقتدری بود که می توانست روز به روز حزب الله را به سمت آرمانش هدایت و رهبری نماید. مگر در طول این مدت 34 ساله ، نفوذ و اطلاعات رژیم صهیونیستی در تمام لبنان وجود نداشت؟ مگر رژیم صهیونیستی از این فن آوری های نوین و ابتکارات خلاقانه استفاده نمی کردپس چرا در ترور سید حسن ناکام مانده بود!
🔸 بزرگترین عملیات اطلاعاتی علیه اسرائیل را همین پارسال رزمندگان حماس انجام دادند.که دنیا تا کنون همچنان انگشت به دهن حیران مانده است. نتایاهو و مردم اسرائیل هم فهمیده اند که نیروی مقاومت بسیار توانمند شده است. هم درعرصه های اطلاعاتی و هم در عرصه های نظامی. شما می بینید در همین غزه ای که با خاک یکسان شده است هنوز حماس مشغول عملیات است غزه ای که در آن جغرافیا به اندازه یک شهرکی بیشتر وسعت ندارد!
🔸 همه این مقاومت و عملیات ها، قابلیت های محور مقاومت را برجسته می کند که اسرائیل را زمین گیر کرده است آنها برای سرپوش گذاشتن بر این شکست های اطلاعاتی و پنهان کردند آنها از چشم جهانیان است که به ناچار دست به کشتار انبوه غیرنظامیان زده اند.
🔸 اما فراموش نکنیم وجود اسرائیل ضد منافع ملی ما است.[به همین دلیل که رئیس جمهور امریکا پیشتر گفته بود که اگر اسرائیل در منطقه وجود نداشت منافع ما حکم می کرد که یک اسرائیلی در خاورمیانه تاسیس نماییم] درست است که بحث ما درباره فلسطین صرفا آرمانی و حمایت از فلسطین است ولی ما در حال دفاع از منافع و امنیت ملی خودمان هم هستیم. همین قدر در این فرصت کوتاه می توانم بگویم که وجود اسرائیل منافع و امنیت منطقه به خصوص کشور ما که می خواهد مستقل باشد را به خطر انداخته است. پس ما ناچاریم برای دفاع از خودمان این عملیات های را علیه این رژیم صهیونیستی انجام دهیم
🔸نکته مهمتر آن است که ما یک حوزه تمدنی داریم و صاحب یک نفوذ تمدنی در منطقه هستیم. ما در این منطقه بزرگ دارای فرهنگ، دین و نژاد مشترک هستیم ما سلطهگر نیستیم اما میخواهیم با کل منطقه و جهان رفتار متمدنانه ای داشته باشیم. این منطقه نفوذ و تمدنی ما با پیشینه تاریخی ما همسوست. ما باید این مسیر تمدنی که با اسلام تقویت شده را حفظ و با قدرت ادامه بدهیم. shenakht1401@
🔹 غفلت مسلمانان مساوی با تراژدی بوسنی در غزه
اگر ماجرای بوسنی را نفهمی، غزه را نخواهی فهمید؛ نخست بوسنی را بفهمید تا غزه و آنچه در آن میگذرد را بفهمید و شگفتزده نشوید!
نسلکشیای که صربها علیه مسلمانان بوسنی به راه انداختند، در آن ۳۰۰هزار مسلمان به شهادت رسیدند و ۶۰ هزار زن و دختر مورد تجاوز قرار گرفتند و یک و نیم میلیون نفر آواره شدند، به یاد داریم؟یا فراموشش کردهایم؟
یا اصلاً چیزی در موردش نمیدانید؟!
مجری «سی. ان ان» در مورد سالگرد کشتارهای بوسنی صحبت میکند و از کریستیان امانپور خبرنگار معروف میپرسد:
آیا تاریخ تکرار میشود؟
کریستیان، از شبکه "سی.ان.ان" در مورد سالگرد کشتارهای بوسنی اظهارنظر میکند:
این جنگ، یک جنگ قرون وسطایی، کشتار، محاصره و در گرسنگی و قحطی قرار دادن مسلمانان بود و اروپا حاضر به مداخله نشد و گفت: این یک جنگ داخلی است!
این ادعا، یاوهای بیش نبود.
هولوکاست حدود چهار سال به طول انجامید و در طی آن صرب ها بیش از ۸۰۰ مسجد را که قدمت برخی از آنها به قرن شانزدهم میلادی بازمی گشت، تخریب کردند و کتابخانهی تاریخی سارایوو را به آتش کشیدند.
سازمان ملل مداخله کرد و دروازههایی را در ورودی شهرهای اسلامی مانند: گراژده، سربرنیتسا و زپا قرار داد، اما زیر محاصره و آتش بودند، بنابراین حفاظت سودی نداشت.
صربها هزاران مسلمان را در اردوگاههای کار اجباری قرار دادند، آنها را شکنجه کردند و گرسنه نگه داشتند تا اینکه مبدل به اسکلت شدند.
وقتی از یکی فرماندهان صرب پرسیدند، چرا؟ ...
گفت: اینها گوشت خوک نمیخورند!
در روزگار قتل عام بوسنی، "گاردین" یک نقشه تمام صفحه منتشر کرد که موقعیت کمپهای تجاوز جنسی بر زنان مسلمان را نشان میداد؛ هفده اردوگاه بزرگ، که برخی از آنها در داخل خود صربستان قرار داشت!
صربها به کودکان تجاوز کردند [حتی] به دختربچهی چهار ساله!
گاردین گزارشی از آن حادثهای هولناک تحت عنوان:"دختربچهی که گناهش مسلمان بودن بود" به دست نشر سپرد.
راتکو ملادیچ قصاب، رهبر مسلمانان "زپا" را به جلسه دعوت کرد، سیگاری به او داد، کمی با او خندید، سپس به او حمله کرده و او را ذبح کرد.
در حق «زپا» و ساکنین آن جنایات زیادی را مرتکب شدند.
اما معروفترین جنایت، محاصره سربرنیتسا بود. سربازان بینالمللی (صلیبیها) تا دیروقت با صربها شبنشینی میکردند و میرقصیدند و عدهای از آنها در ازای دریافت لقمهای غذا با زن مسلمان در مورد شرف و عزتاش چانهزنی میکردند!
صربها به مدت دو سال سربرنیتسا را در محاصره داشتند. حملات توپخانهای و بمباران یک لحظه هم متوقف نبود.
صربها بخش بزرگی از کمکهایی را که به شهر میرسید به خود میگرفتند،
سپس غرب تصمیم گرفت آن را به گرگها بسپارد؛ گردان هلندیی که از سربرنیتسا محافظت میکرد با صربها توطئه کرد و مسلمانان را تحت فشار قرار داد تا در ازای امنیت [جان شان] سلاحهای خود را تحویل دهند!
مسلمانان پس از خستگی و عذاب، تسلیم شدند و پس از اینکه صربها اطمینان حاصل کردند، به سربرنیتسا حمله کردند، مردهای آن را از زنانش جدا کردند، دوازدههزار ذکور، اعم از مردان و کودکان را جمع کردند و همه را ذبح و مثله کردند.
از نمونههای مثلهای که انجام میدادند:
شخص صربی بالای مرد مسلمان میایستاد و تصویری از صلیب ارتدوکس را در حالیکه [مرد مسلمان] زنده بود بر روی او حک کرد (برگرفته از گزارش نیوزویک یا مجله تایم).
عدهای از مسلمانان از شدت دردی که میکشیدند، صرب را التماس میکردند که کار شان را هرچه زودتر تمام کند!
مادر دست صرب را میگرفت و از او التماس میکرد که تکه جگرش را ذبح نکند، [اما صرب] دستش را قطع میکرد، سپس گلوی فرزندش را جلوی چشمش میبرید!
قتل عام در حال وقوع بود...
اما ما میدیدیم، میشنیدیم، میخوردیم، خوش میگذراندیم و بازی میکردیم!
پس از کشتار سربرنیتسا، قصاب، رادوان کاراجیچ فاتحانه وارد شهر شد و اعلام کرد:
سربرنیتسا همواره شهر صربی بود و اکنون به آغوش صربها بازگشت.
صربها به زنان مسلمان تجاوز میکردند و ایشان را مدت نُه ماه زندانی میکردند تا اینکه او زایمان کند.چرا؟
یک صرب به یک روزنامه غربی گفت:
ما از زنان مسلمان میخواهیم که نوزادان صرب به دنیا بیاورند.
ما بوسنی، سارایوو، بانیالوکا و سربرنیتسا را به یاد میآوریم
میگوییم و تکرار میکنیم:
ما بالکان را فراموش نخواهیم کرد.
ما هرگز غرناطه را فراموش نخواهیم کرد. ما هرگز فلسطین را فراموش نمیکنیم .
🔴 در سیامین سالگرد جنایت اروپا و صربها در بوسنی میگوییم: فراموش نمیکنیم،هرگز شعارهای مدارا، همزیستی و حقوق بشر را باور نمیکنیم.
🔻هر کس به دشمن اعتماد کند، نابود است. مثل دکتر حشمت در نهضت جنگل اسلحه را تحویل داد بعد اعدامش کردند.
@shenakht1401
🔹روایت صحیح آتشبس لبنان
اگر چه جنگ روایتها از همان لحظه آغاز طوفان الاقصی، موازی با جنگ نظامی، امنیتی و سیاسی شکل گرفته است اما برخی رخدادهای بزرگ مثل بمباران بیمارستان معمدانی، ادعای کشف و انهدام تونلها، شهادت سيدحسن نصرالله، حمله به ساختمان سفارت ایران در سوریه، وعدههای صادق و مسائلی از این دست، اهمیت جنگ روایت را به درجهای بالاتر از جنگ نظامی میرساند.
یکی از این رخدادهای بسیار مهم، آتش بس بین لبنان و رژیم صهیونیستی است. اسرائيل امید دارد با ارائه اخبار نادرست و صحنه آرایی سیاسی، به گونهای اذهان را دستکاری کند که این آتش بس را برای خود به عنوان یک پیروزی استراتژیک، به تصویر بکشاند.
در این باره چند نکته مهم است :
۱. نتانیاهو سه هفته پیش وقتی گالانت وزیر جنگ جنایتکار خود را از کابینه اخراج کرد، استدلالش این بود که "او به اندازه کافی شجاعت و شهامت پیشبرد جنگ را ندارد". نتانیاهو میگفت : "ما بهتر می توانیم کار حزبالله را به پایان برسانیم" حالا چه اتفاقی رخ داده که نتانیاهو و اطرافیانش به آتش بسی تن دادهاند؟ بنابراین، صحیح آن است که بگوییم اسرائیل تن به آتش بس داده است. نه اینکه چرا حزبالله آتش بس را پذیرفت.
۲. اسرائیل همواره تاکید میکنند که ۸۰٪ توان نظامی حزبالله را ویران کردهاند!
اگر رژیم صهیونیستی چنین قدرت و توانمندی داشت، چرا برای ویران کردن ۲۰٪ باقیمانده، تهاجمش را ادامه نداد؟
۳. واقعیت آن است که جنگ در لبنان آنطور که اسرائیل میخواست، پیش نرفت. عملیاتهای موشکی حزبالله فراتر از تصور اسرائيل بود. از سوی دیگر سیاست "جامعه زدایی از مقاومت" شکست خورد و نه تنها حمایت شیعیان از حزبالله قطع نشد بلکه همبستگی لبنانیها با حزبالله بیشتر شد.
۴. اسرائيل گمان میکرد میتواند حزبالله را تضعیف و با بحران سیاسی مواجه کند، در حالی که جریانهایی که در برخی موضوعات مانند انتخاب رئيسجمهور با حزبالله دچار اختلافاتی بودند، پس از تهاجم اسرائیل به لبنان، سعی در نزدیکی بیشتر به حزبالله کردند. شرح و پیچیدگی این موضوع مبحث جداگانهای میطلبد. این موضوعی است که خود صهیونیستها را نیز شوکه کرده است.
۵. بندهای سیزده گانه توافق آتش بس با پيشنويس مورد نظر اسرائيل فاصله زیادی دارد. به عبارتی اصرار حزبالله موجب تغییرات جدی در بندهای توافق شده است. به عنوان مثال حزبالله از تشکیل "کمیته نظارت" جلوگیری کرده است. واژه مبهم "جنوب" را به جنوب لیتانی تغییر داده، نام قطعنامه ۱۵۵۹ را حذف کرده، از آوردن نام گروههای فلسطینی فعال در لبنان، جلوگیری کرده، اصرار داشته که آوارگان لبنانی به "منازل و زمینهای خود" برگردند نه به چیزی که در پیشنویس از آن با عنوان "دیار خود" یاد شده. چندین مورد دیگر نیز در این باره با نظر حزبالله اعمال گردیده است که باید در وقت مقتضی بر روی تکتک آن، با افتخار تأکید کرد.
۶. از همان ابتدای آتش بس، آوارگان لبنانی در حال بازگشت به منازل خود در جنوب هستند اما در سرزمینهای اشغالی چنین بازگشتی وجود ندارد و صهیونیستها همچنان احساس ناامنی میکنند.
۷. اسرائیل حساب زیادی روی ناامیدسازی ملتهای محور مقاومت باز کرده. اسرائيل میداند که جبهه قوی، نیازمند پشت جبهه قوی است، قوت حزبالله به قوتی است که حامیان لبنانی مقاومت در پشت جبهه برایش ساختهاند. اسرائيل میخواهد این قدرت اجتماعی را بشکند. امتداد قدرت اجتماعی حزبالله صرفا در لبنان خلاصه نمیشود. همچنان که قدرت اجتماعی حماس در غزه خلاصه نمیشود. ما اکنون بخشی از قدرت اجتماعی و رسانهای حزبالله هستیم و نباید اجازه بدهیم که روایتهای صهیونیستی از جنگ و آتش بس در ذهنمان رسوخ کند.
فان حزبالله هم الغالبون
@shenakht1401
❇️ آینده منطقه و سوریه پسااسد
#سرمقاله #روزنامه_جوان
✍ محمدجواد اخوان
با سقوط دمشق جنگ داخلی سوریه که نزدیک به ۱۴ سال قدمت داشت، وارد مرحله جدیدی شد. اینک جریان سلفی اِخوانی بر غرب و پایتخت و جریان قومیتگرای کردی بر شرق سوریه مسلط شده و رژیمصهیونیستی نیز از فرصت استفاده کرده و با ورود مرزی به توافق آتشبس ۵۰ ساله خود پایان داد.
اینکه وضعیت سیاسی سوریه پسااسد چگونه است و حکومت مسلط نهایی به چه نحو شکل خواهد گرفت، اکنون مشخص نیست، اما نشانههای بارزی وجود دارد که سوریه وارد دوران جدیدی از هرجومرج با دامنه زمانی میانمدت خواهد شد. این بیثباتی بر وضعیت سایر بازیگران منطقهای و فرامنطقهای نیز اثر خواهد گذاشت.
روابط ایران و سوریه در ۵۰ سال اخیر همواره متأثر از وجود دو دشمن مشترک یعنی رژیم بعث عراق و رژیمصهیونیستی بوده است. اکنون مهمترین مسائل ایران در مورد سوریه عبارتند از سرنوشت شیعیان و اعتاب مقدسه، حمایت از مقاومت مردم لبنان و نیز دغدغه اشاعه بیثباتی و حتی تروریسم از سوریه به سایر نقاط منطقه از جمله ایران. در خصوص شیعیان و حرمین، باید امیدوار و البته هوشیار بود، در خصوص حمایت از مقاومت لبنان نیز اکنون با توجه به توانمندی خوداتکای حزبالله و تجربه موفق یمن، جای نگرانی زیادی نیست و در خصوص اشاعه ناامنی به خارج از سوریه، همه کشورها باید دغدغهمند باشند. بیثباتی سوریه بیش از آنکه مستقیماً بر ایران تأثیر بگذارد، بر امنیت همسایگان سوریه که بعضاً در حوادث اخیر ذینفع هم بودهاند، اثر خواهد گذاشت.
صهیونیستها بیش از همه باید نگران آینده سوریه باشند و اقدامات اخیرشان نشان میدهد متوجه خطر شدهاند. ممکن است برخی گروههای مسلح مسلط بر سوریه دارای روابط ویژه با کشورهای دوست اسرائیل در منطقه باشند، اما در فضای هرجومرج حاکم بر سوریه، هیچ تضمینی بر ناامن نشدن مرزهای جولان وجود ندارد. از سویی انتظار میرود انتقال پنهان تسلیحات به جولان اشغالی و جلیل نیز افزایش یابد. چهبسا شاهد عملیات مقاومتی در آینده نزدیک در این مناطق، شهرکهای صهیونی و شهرهایی مثل صفد با جمعیت عرب ساکن سرزمینهای ۱۹۴۸ باشیم. به نظر میرسد ناامنی شمال که در سه ماه گذشته در اثر جنگ شدت گرفت، ادامه خواهد یافت.
ترکیه نیز هرچند مهمترین مدافع گروههای مستقر در ادلب بود و خود را پیروز میدان سوریه میداند، از ناامنیهای آن در امان نخواهد بود. پیشرویهای اخیر جریان کردی «قسد» که در همسایگی بخشهای کردنشین دولت ترکیه مسلط شده است، چالشی اساسی برای ترکیهای خواهد بود که سالها وجود کردها را انکار میکرد و تا همین ۳۰ سال پیش آنان را «ترک کوهستانی» (!) میخواند. از سویی تضمینی وجود ندارد که کنار زده شدن بشار اسد، پایان جنگ داخلی باشد و در صورت امواج بعدی جنگ که به دلیل فقدان قدرت مرکزی سهمگینتر خواهد بود، سیل شدیدتر آوارگان به مرزهای ترکیه گسیل خواهد شد.
اردن، عراق و لبنان نیز از ناامنی سوریه اثرپذیر هستند و در این میان اردن با جمعیت اکثریت اهل سنت و گرایش قابلتوجه به اخوانالمسلمین در صف اول آسیبپذیری از بحران جدید سوریه خواهد بود. سایر کشورهای ضداخوانی همچون عربستان سعودی، امارات و مصر نیز طبیعتاً نگرانیهایی از این جنس دارند و پیشبینی میشود که برای تضعیف محور قطر- ترکیه، گروههای نیابتی خود را در شام مجدداً احیا کنند که متأسفانه در این میان فضا برای ظهور مجدد تروریستهای داعش نیز فراهم خواهد آمد.
از سویی از ابتدای بحران در سوریه سواحل مدیترانهای سوریه بهویژه بنادری، چون لاذقیه و طرطوس در اختیار دولت سابق سوریه و نیز روسها بوده، اما اینک این شهرها هم به سیطره مسلحین درآمده و در واقع سرنوشتی مشابه بقیه این سرزمین پیدا کرده است. ناامنی این بنادر در واقع بهمثابه ناامنی در مدیترانه و بهویژه بنادر جنوب اروپا و دریانوردی کشورهای فرامنطقهای خواهد بود و مسیر همواری را برای امواج احتمالی آوارگان آینده به اروپا فراهم خواهد آورد. ازاینرو وضعیت جدید سوریه این بار امنیت و منافع اروپا را مستقیماً تهدید خواهد کرد.
جمهوری اسلامی ایران با آنکه بهصورت مبنایی معتقد و مبلغ مردمسالاری دینی است، اما از ابتدا باور داشت که تقویت مشارکت سیاسی مردم صرفاً با اصلاحات بومی و داخلی در نظام سوریه امکانپذیر است و شورش مسلحانه صرفاً به ناامنی منطقهای و اشاعه تروریسم تکفیری دامن خواهد زد. بههرروی اینک سوریه وارد دورانی جدید شده که بیش از همه بانیان آن را زخمی خواهد کرد؛ بانیانی که اینک سرمست از تحقق آرزوهای ۱۴ ساله خود هستند.
@shenakht1401
مهمترین خبر این روزها، "توافق و آتشبس رژیم صهیونیستی با حماس" است. قبل از اینکه بپرسید کدام طرف پیروز است، یک بار دیگر تیتر خبر را مرور کنید:
توافق رژیم صهیونیستی با حماس!
حماس، یک طرف توافق است. کل این جنگ برای نابودی حماس بود. سران رژیم هر از گاهی میگفتند هدف این جنگ به پایان رساندن حاکمیت حماس در غزه است. و حتی ادعا میکردند: "حماس تمام شد".
اما حالا دستوپا میزنند که حماس شروط را بپذیرد. پس حماس هست و صرف بودنش شکست اینهمه جنایت رژیم را آشکار میکند.
دیروز بلینکن، وزیر خارجه آمریکا گفته بود:
"حماس را نمیتوان تنها با راهحل نظامی شکست داد. برآورد ما این است که حماس به همان اندازه که نیرو از دست داده، نیروی جدید نیز جذب کرده است. تداوم وضعیت جنگ به اقتصاد اسرائیل آسیب میزند. غزه اسرائیل را در عرصه بینالمللی منزوی کرده و باعث بیثباتی شده است."
✍ وحید یامینپور
@shenakht1401
کرکس دوم :
در دهه 1990، عکسی از یک کرکس که منتظر مرگ دخترکی گرسنه برای خوردن جسد او بود، به طور گسترده ای منتشر شد. این عکس در زمان قحطی سودان توسط کوین کارتر ، عکاس خبری اهل آفریقای جنوبی، گرفته شد و بعداً این “عکس شگفت انگیز “ جایزه پولیتزر را کسب کرد.
در حالی که از کوین کارتر برای “مهارت عکاسی استثنایی“ اش در شبکه های خبری و تلویزیونی بین المللی سراسر جهان تمجید میشد، ثمره این دستاورد و شهرت تنها چند ماه بیشتر طول نکشید، زیرا بعداً افسرده شد و خودکشی کرد!
افسردگی کوین کارتر زمانی آغاز شد که در یکی از این مصاحبه ها(برنامه تلفنی) کسی تماس گرفت و از او پرسید که برای دخترک چه اتفاقی افتاد؟ او به سادگی پاسخ داد: "من منتظر نماندم تا بعد از این عکس ببینم چه اتفاقی می افتد، چون باید به پروازم می رسیدم."
سپس تماس گیرنده گفت:
"من به شما می گویم که در آن روز دو کرکس در آنجا بود که یکی شان دوربین داشت."
این موضوع که مثل خوره به جان کارتر افتاده بود، منجر به افسردگیش شد و او در نهایت خودکشی کرد.
کوین کارتر می توانست هنوز زنده باشد و حتی شهرت بیشتری داشته باشد، اگر فقط آن دخترک را برداشته و به مرکز تغذیه سازمان ملل متحد که سعی داشت به آنجا برسد، برده بود یا حداقل او را به جائی امن می برد.
امروزه، متاسفانه، این اتفاق در سراسر جهان می افتد. جهانیان کارهای ابلهانه و غیر انسانی که به زیان دیگران است را جشن می گیرند. کوین کارتر می توانست کودک را از آنجا ببرد، اما او این کار را نکرد. یک موقعیت غیر انسانی،" ظاهراً او زمان برای عکاسی داشت، اما برای نجات زندگی دختر وقت نداشت."
@shenakht1401
❇ تحلیل روز
به نظر می رسد به ترتیب تاریخ شاهد رخدادهای مهمی هستیم:
استیو ویتکاف نماینده ترامپ قرار است هفته جاری به منطقه سفر کند که اولین مقصد وی ریاض است. مهمترین محور سفر وی، بحث عادیسازی روابط با رژیم صهیونی خواهد بود.
هفته آینده نتانیاهو راهی واشینگتن میشود. به نظر میرسد مهمترین دستور کار وی نیز بحث اجرای مرحله دوم توافق آتشبس غزه است.
در مرحله اول توافق، شاهدیم که هر روز از یک شکست رژیم رونمایی میشود و سطح مباحث داخلی نیز شدت گرفته، اجرای مرحله دوم پیامدهای سنگینتری برای نتانیاهو خواهد داشت پس وی باید چیزی برای ارائه به راست افراطی و شهرکنشینان داشته باشد تا کابینه وی سقوط نکند. ترامپ نیز به دنبال اجرای کامل توافق آتشبس است و شرایط نتانیاهو را نیز درک میکند پس به وی امتیازاتی مانند رفع توقیف ارسال بمبهای ۲۰۰۰ پوندی میدهد. حال در این نقطه حساس چند سناریو وجود خواهد داشت:
۱. از سرگیری جنگ غزه
۲. عادیسازی روابط اسرائیل با عربستان سعودی، مالزی و عمان: شخص ترامپ خود به دنبال این گزینه است و قصد دارد بعد از جمعبندی میدانی توسط ویتکاف، آن را هفته آینده به نتانیاهو تحویل دهد. در امکان عملی بودن این طرح، تردیدها و ملاحظات جدی وجود دارد.
۳. حمله به ایران: این اما علاقه و اولویت شخصی نتانیاهو است اما ترامپ فعلاً به پشتوانه ویتکاف، ماسک، دی مینو، کلبی و گابارد مانع است ولی با اینکه سایه تهدید حمله حفظ شود موافق است.
در هر سه سناریوی بالا، با توجه به اینکه معادله منطقهای هر چه بیشتر بر ضد ما خواهد شد، امکان اجرای عملیات راهبردی وعده ۳ برای بهم زدن معادلات وجود دارد مخصوصا اگر منافع حمله بیش از عدم حمله باشد و آن نیز بستگی به شرایط بسیاری دارد.
هر چند در جمهوری اسلامی ایران جمعبندی در سطوح پایینی در خصوص روش برخورد با آمریکا وجود ندارد اما طرحهای بالادستی فرمی و محتوایی وجود دارد که گرهگشا است. باید دید اولاً ترامپ چقدر به حرفهایش عمل میکند و ثانیاً وی چقدر طرح ایران را میپذیرد. در کل، قاعده ثابت این است که نباید به وی اعتماد و امید داشته باشیم و کشور را معطل کنیم
۱. نشانه این عدم جمعبندی را میتوان در برداشتهای متفاوت از سخنان اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی دید.
۲. همانگونه که گفته شده و رهبری انقلاب نیز تاکید کردند اصل بر این است که نباید به طرف مقابل اعتماد کرد اما همانطور که سیدعباس عراقچی نیز در مصاحبه با اسکای نیوز تصریح کرد باید دید آنها چه می گویند، به حرفهایشان چقدر عمل میکنند و طرح ما و شروط ما را چقدر میپذیرند.
۳. تجربه دول اصلاحات نشان داده که علیرغم نظارت و ارزیابی اما گاهاً کانالهای پنهان از نظام با غرب شکل میگیرد؛ آخرین تجربه نیز مبادله پیام برخی در خارج کشور با تیم بایدن در سال ۱۴۰۰ بود. رهبری نیز برای همین فرمودند که "تسرون الیهم بالموده" نباشیم یعنی نه پنهانی رابطه برقرار کنیم و نه اشتیاق بیمورد نشان دهیم که مصداق اخص آن برخی پالسهای دولت و یا حتی مواضع آقای ظریف است که وی نیز تذکراتی از مقامات عالی رتبه دریافت کرده است. راهکار حل این موضوع در همان طرح فرمیک که در جمله آخر مطلب ریپلای شده گفتیم، است.
۴. نخبگان انقلابی نباید دلیل درون گفتمانی "عدم مذاکره با قاتل حاج قاسم" را به عنوان دلیل اصلی نزد عموم مطرح سازند زیرا دشمن این را نزد افرادی که مذاکره با آمریکا را حلال یک شبه کل مشکلات کشور میدانند مطرح کرده و یک جبههای علیه شهید سلیمانی شکل میگیرد و البته طبیعی است استدلالهایی از قبیل مذاکره با صدام و ... استفاده شود. در مرحله فعلی باید بر همین دو رکنی که رهبری فرمودند تاکید کرد: ۱. شناخت خباثت دشمن و عدم اعتماد به آن ولو هنگام معامله ۲. ممنوعیت رابطه پنهانی
@shenakht1401