May 11
#یادداشت
#محمدباقر_ملکیان
🗒 طب اسلامی ومشکلات پیش رو
✅ مطلبی که ذهن مرا مدتی است به خود مشغول کرده مسأله طب روایی يا طب اسلامی است.
امروزه برخی گمان می کنند که راه علاج بسیاری از بیماری ها را باید روایات جستجو کرد، و با مراجعه به روایات طبی می توان بسیاری از ناخوشی ها معالجه کرد.
به نظرم این مطلب درست نمی نماید. سخنم در این باره پیرامون صدور روایات نیست، یعنی در صدد نیستم که اثبات کنم روایات طبی ضعیف السند است، هر چند با تتبعی که انجام داده ام بسیاری از روایات طبی ـ البته به غیر از مسائلی که مرتبط با حفظ الصحة و یا بهداشت عمومی، آداب غذا خوردن و امثال این مسائل است – ضعیف السند است، یعنی چیزی قریب به 90درصد، و در این میان بسیاری از آنها از لحاظ مصدری هم مشکل دارد، که نمونه روایات ضعیف – چه به لحاظ سندی و چه مصدری- روایاتی است که در کتاب طب الائمه پسران بسطام آمده که همه آنها ضعیف است هم سنداً و هم مصدراً. ومثل این کتاب است روايات کتاب طب النبی مستغفری.
آنچه مرا در تمسک به روایات طبی به تردید می اندازد جهت صدور این روایات است. یعنی بسیاری از این روایات همانند نسخه های پزشکی است و نمی توان آنها را برای کسان دیگر تجویز کرد، و شاید به همین خاطر است کسانی مثل کلینی و شیخ طوسی دست به تألیف کتابی با عنوان «طب الائمه» نزده اند، و در این میان کسانی طب نوشته اند که چندان وجاهت علمی ندارند، مثل پسران بسطام صاحب کتاب طب الائمه (علیهم السلام).
شاهد این مطلب تعبیر«شکوت الیه» یا «شکی الیه رجل» یا «قلت له» و تعابیری از این قبیل است که نشان می دهد امام معصوم علیه السلام در صدد القای یک اصل و قاعده کلی در درمان آن بیماری خاص نیستند، بلکه در صدد معالجه شخصی خاص اند که البته با توجه به شرائط (فصل/ محیط/ مزاج، و...) نسخه هر شخص نسخه خاصی است.
شاهد دیگر این که این روایات ـ برفرض صدورـ نسخه های شخصی است نه دستورات کلی این که راوی می گوید: »امام علیه السلام درباره درمان کسی که صداع یا بواسیر داشتند فرمودند چنین عمل کن» در حالی که سردرد یا بواسیر و بیماری هایی از این قبیل یک بیماری ساده نیستند، بلکه اين بيماری ها ـ چنان که در مصادر طب سنتی هم آمده است ـ انواع مختلف دارند، بنابراین این نشان می دهد قرینه ای که نشانگر نوع بیماری است در روایات ذکر نشده است.
ممکن است کسی این روایات را با روایات فقهی قیاس کند، و از آن اطلاق بگیرد. که این البته مخدوش است، یعنی بالفرض که بپذیریم امام علیه السلام در هنگام بیان مسائل فقهی درصدد القای قاعده کلی است، ولی این مطلب در مسائل طبی قابل اجراء نیست، چراکه پیش فرض در مسائل طبی این است که یک درمان تنها برای یک بیمار خاص است، يعنی هر نسخه تنها برای يک بيمار به عبارت دیگر تعبیر «قضیة فی الواقعة» که در کتب فقهی درباره برخی از روایات آمده در روایات طبی گویا یک اصل است إلا ما خرج بالدلیل.
بالفرض اگر امام معصوم علیه السلام در روزگار ما یک مطب داشتند (اين مثال تنها برای تقریب به ذهن است والا شأن امام معصوم راه اندازی يک مطب يا بيمارستان نيست) آیا می شد نسخه های ایشان را که برای بیماران خاص تجویز شده، به عنوان نسخه های عمومی مورد توجه قرار داد؟!
نکته دیگر اینکه آیا اصلاً می شود قائل به حجیت روایات طبی شد؟ چراکه اگر حجیت خبر واحد را هم قبول داشته باشیم - که برخی اين را هم قابل مناقشه دانسته اند ـ آیا اصلاً در غیر مسائل شرعی، حجیت معنا دارد؟!
به نظرم دفاع از مکتب اهل بیت علیهم السلام هم این نیست که مثلاً در زمینه طب، تنها جمود بر روایات طبی داشته باشیم و سعی کنیم با رطب و یابس های خودمان روایات را به نحوی توجیه کنیم.
به نظر می رسد این شیوه دفاع و تعصب بی دلیل درباره روایات طبی نوعی اخباری گری جدید است؛ عصمنا الله من الزلل والفتن، بحقّ خير البرية محمّد وآله.
@shenakhtehadis
@shenakhtehadis
4_5879669606699763057.mp3
4.68M
سخنان منقول از امام علی علیه السلام درباره زن که در نهج البلاغه آمده چقدر سندیت دارد؟
آیا « غیرت زن درباره تعدد زوجات و تجدید فراش شوهر » کفر است ؟
صوت 13 دقیقه ای
@shenakhtehadis
@pasokhvoice