eitaa logo
بررسی روایات و احادیث
631 دنبال‌کننده
34 عکس
9 ویدیو
5 فایل
ارائه نظر تخصصی درباره سند ، متن و محتوای روایاتی که در فضای مجازی به عنوان حدیث معصومان (ع) منتشر می شود
مشاهده در ایتا
دانلود
خبر نهم ربیع؛ خلاصه بحث و مستندات از کانال غلوپژوهی عید نهم ربیع که در دوران اخیر شهرت یافته، خبری طولانی است که برای این روز فضائل زیادی بر می‌شمارد. پیشتر تحقیقات متعددی دربارۀ این روایت صورت گرفته و نشان داده‌اند سند این روایت با داشتن ناشناختگی بیشتر رجالش و انقطاع در طریق، قابل‌اعتماد نیست. متن آن نیز بر خلاف منابع تاریخی، سالروز مرگ خلیفۀ دوم را در نه ربیع دانسته، و غرائب دیگری نیز دارد. در مصادر امامیه تنها همین یک خبر عید نه ربیع، که صراحت چندانی در غلو ندارد، به دلیل صراحت کم‌تر در غلو و مجهول‌بودن اکثر راویان آن نزد امامیه، ونسبت آن به یک راوی عامی (محمد بن العلاء الهمدانی) و یک راوی امامی (احمد بن اسحاق)، مجال راه‌یابی در برخی منابع ضعیف متأخر را یافته است.[1] با این حال، کهن‌ترین منبع خبر که البته، آن را به سند به ظاهر متصل هم نقل می‌کند، در میان نصیریه وکتاب مجموع الأعیاد متعلق به قرن پنجم است، و بر خلاف مصادر امامیه که در آنها هیچ خبر دیگری در عید دانستن نه ربیع در دست نیست، در چند مصدر نصیریه قرن 4 و 5، دستکم 6 خبر در این زمینه وجود دارد، که در اسناد آنها شخصیت‌های سرشناس غالیان مانند خصیبی، ابن‌مهران، عبد الله بن ایوب و البته ابن‌نصیر وجود دارند.[2] در متن عموم این اخبار شواهد آشکار غلو وجود دارد، مانند الوهیت اهل بیت ع، قطبیت سران غلو که در احادیث امامیه شدیداً لعن شده‌اند و... عموم این اخبار ناظر به پیشینه عجمی ایرانی و گاه آداب مجوس هستند، که در منابع متقدم تر امامیه به این رویکرد عجمی اشاره شده است. به نظر می‌آید غیر از اشتراکاتی مانند موضوع و تناسب گفتمانی و شعائری، می‌توان اشتراکات جزئی‌تری رانیز میان تک سند راه‌یافته به منابع متأخر امامی با دیگر روایات نصیری یافت.[3] همچنین، در خبر مشترک تعبیر«وَ يَوْمُ إِذَاعَةِ السِّر» ممکن است ناظر به رویکرد نداهای علنی غالیان بر غلو فهمیده شود، و به هر حال در منابع امامی اذاعة السر همواره مطلبی مذموم است.[4] به همین صورت کاربرد «یوم الوقت المعلوم» در این خبر برای مرگ خلیفه، کاربردی متناسب با جریان غلو است. زیرا در آیات و اخبار این تعبیر برای روز نابودی ابلیس است،[5] و گویی در خبر مشترک این دویکی فرض شده‌اند. تعبیر رفع قلم از همۀ خلائق تا سه روز نیز با اباحۀ غالیانه تناسب بیشتری دارد؛ تا اخبار نوشتن گناه مؤمن پس از هفت ساعت،[6] یا اخبار رفع قلم از شیعه.[7] با این همۀ این سند و متن این روایت مشخصاً نصیری نیست، و احتمال تعلق آن به جریان‌های غلوگرای میانی‌تر وجود دارد. ____ [1]. نک.: انصاری، «سرنوشت یک روایت ساختگی دربارهٔ نهم ربیع»، سرتاسر؛ عبد علی، فرحة الزهرة: الأصل، الطقوس، والدلالات، سرتاسر؛ مسائلی، نهم ربیع، جهالت‌ها، خسارت‌ها، ص13-49؛ مشکانی و صادقی، «بازكاوى داستان رفع‏ القلم»، سرتاسر؛ فلاحی قهرودی و دیگران، «روایت روز قتل خلیفه دوم در منابع شیعی، ارزیابی سندی و متنی روایت نهم ربیع‌الاول»، ص29-53. [2]. الأکوار النورانیة، ص98-102؛ طبرانی، الأعیاد، 1943، ص5-14،175، 180، 212 و ...؛ همو، مجموع الأعیاد، 2006، ص229-235؛ همو، المعارف، ص71. [3]. درنخستین خبر نصیری الأعیاد، شخصی به نام ابوالحسین احمد بن محمد بن اسحاقالجهمیدی (بمدینة طرابلس) واسطۀ طبرانی و خصیبی در سند است (طبرانی، الأعیاد، 1943، ص4؛ همو، المعارف، ص63)، که با نام «احمدبن اسحاق بن محمد البغدادي‏» در سند منسوب به دلائل الإمامة (جزائری، الأنوارالنعمانية، ج‏1، ص84) شباهت دارد. هم‌چنین سیاق اوایل خبر مشترک با خبر دوم خصیبی (طبرانی، الأعیاد، 1943، ص133-143) [4].برای نمونه: کلینی، الکافی، ج‏2، ص369-372. [5]. الحجر:38؛ ص:81؛ بحرانی، البرهان، ج‏3، ص365. نیز نک.: خصیبی، الرسالة، 2016، ص27؛ عبد علی، فرحة الزهرة: الأصل، الطقوس، والدلالات، ص30-31. [6].برای نمونه، نک.: کلینی، الکافی، ج‏2، ص437-439. [7]. ابن‌شعبه، التمحيص، ص41؛ ابن بابویه، فضائل الشيعة، ص14؛ همو، عيون أخبار الرضا، ج‏2، ص236. منبع: کانال غلوپژوهی @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis
امام كاظم عليه السلام: إنّ خَواتيمَ أعمالِكُم قَضاءُ حَوائِجِ إخوانِكُم ، وَالإِحسانُ إلَيهِم ما قَدَرتُم ، و إلّا لَم يُقبَل مِنكُم عَمَلٌ. حِنُّوا عَلى إخوانِكُم، وَارحَموهُم تَلحَقوا بِنا مُهرِ [تأييد] كارهاى شما، برآوردن نيازهاى برادرانتان است و نيكى كردن به آنان، تا آن جا كه مى توانيد، وگرنه، هيچ كارى از شما پذيرفته نمى شود. با برادرانتان مهربان باشيد و به آنان رحم كنيد تا به ما بپيونديد. بحارالأنوار ج 75 ص 379 https://eitaa.com/joinchat/2054619171Cc4bbbfae72
پرسش: آیا « خبر دادن آغاز ماه رجب به دیگران » در احادیث معتبر توصیه شده و باعث بخشودگی گناهان می شود؟ پاسخ: خبر دادن آغاز ماههای بافضیلت به مردم اگر بدون قصد ریا و تظاهر و خالصانه برای تشویق دیگران به انجام عبادات و مستحبات این ماهها باشد کار پسندیده ای است اما احادیثی که در سالهای اخیر در فضای مجازی در مورد «ثواب عظیم اطلاع رسانی آغاز ماه رجب» منتشر شده و از پیامبر اکرم (ص) و امام باقر (ع) نقل می شود در منابع حدیثی با سند معتبری یافت نشده و در واقع از شایعات اینترنتی و روایات ساختگی عصر ما به شمار می رود. خبر دادن ماه رجب به دیگران موجب بخشایش گناهان ما نیست بلکه برای مغفرت گناهان باید توبه و گذشته ها را جبران کنیم. متأسفانه حتی بعضی از مبلغان دینی هم از روی خوش باوری، اینگونه احادیث جعلی و جدید را باور می کنند و کنجکاو نمی شوند که چرا در طول هزار و ‌چهارصد سالِ گذشته، چنین حدیثی در کتب معتبر نبوده؟! این در حالی است که امروزه با رایانه و نرم افزارها با مقداری وقت و همت، می توان جستجو کرد و احادیث جعلیِ عامیانه را از احادیث معتبر متمایز کرد ولی برخی از عزیزان، انگیزه یا فرصت مراجعه به منابع را ندارند یا با نرم افزارهای حدیثی آشنایی کافی ندارند. توصیه کردن به خود و دیگران برای انجام واجبات و مستحبات در ماههای با فضیلت، خوب است اما نباید از روی شتابزدگی به نشر احادیث نامعتبر دست بزنیم. عضویت در کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis
🔴 اخلاق انسانی پیامبر اکرم(ص) ✅ هنگامه عزیمت سپاه اسلام برای فتح مکه، رسول الله (ص) در مسیر، سگی ماده را دیدند که عوعو می کرد و به توله هایش شیر می داد. به یکی از اصحابشان(جعیل بن سراقه) دستور دادند تا از اسب پیاده شود و مانند سپر در برابر آن سگ بنشیند تا عبور جمعیت باعث ترس سگ و توله هایش نشود و کسی از سپاهیان نیز آزاری به آنان نرساند. 🔖وقال الواقدي في مغازيه وقد ذكر فتح مكة: حدثني عبد الرحمن بن محمد عن عبد اللَّه بن أبي بكر بن حزم قال: لمّا سار رسول اللَّه(صلّى اللَّه عليه وآله) من العرج، رأى كلبة تهر على أولادها وهن حولها من ضعفها، فأمر رجلا من أصحابه يقال له جعيل بن سراقة أن يقوم حذاها، لا يعرض لها أحد من الجيش ولا لأولادها. 📝المغازی للواقدی: جلد ۲ صفحه ۸۰۴ (ص) ✍️ کانال مرحوم استاد محمدرضا حکیمی @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis
سوال: آیا آنچه به عنوان اعمال امّ ‌داوود روایت و توصیه می‌شود سندیت دارد ؟ پاسخ: اگر کسی می تواند اعمال ام داوود (ره) را انجام دهد حتما انجام بدهد تا از آثار و برکات فراوانش محروم نمانَد اما اینکه ادعا شده «اسم اعظم در آنست» یا «با همین اعمال و دعاها می توان تمام کائنات را تغییر داد» یا اینکه «چون این دعا قطعا مستجاب است پس نباید به نااهلان یاد داد» و ... قاعدتاً از افزوده های راوی است که اغراقهایی درباره فضایلِ این عمل مستحب، به متن روایت اضافه کرده است. این روایت بیش از هزارسال پیش به دست شیخ صدوق (ره) رسیده و ایشان در کتاب «فضائل الأشهر الثلاثة» ثبت کرده اند: فضائل الاشهر الثلاثة صص: 33 - 37 بنابراین مجموع قرائن نشان می دهد اصل ماجرا که امام صادق (ع) این دستورالعمل را به اُمّ داوود (ره) یاد داده اند صحت دارد و او هم حاجتش را که آزادی پسرش از زندان بنی عباس بود گرفته است اما بعدها برخی از راویان اغراق هایی درباره جزئیات ماجرا افزوده اند و متنی که پر و بال داده شده به دست شیخ صدوق (ره) رسیده و ایشان عیناً بدون کم و کاستی نقل فرموده اند. ام داود (ره)، مادر رضاعی امام صادق (ع) بوده و پسرش به نام داوود که از نوادگان امام مجتبی (ع) بود در زندان بنی عباس گرفتار شده بود و بعضیها می گفتند کشته شده است. بنابراین اصل داستان صحت دارد و اگر این دستورالعمل را عمل کنیم آثار و برکات مهمی دارد ولی معمولا برخی از راویان، اغراقهایی درباره فضیلت اینگونه اعمالِ مستحبی می افزوده اند. عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis
روایتی درباره شیر خوردن امام حسین ع از انگشت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) پرسش: آیا درست است که امام حسین (ع) هنگامی که نوزاد بودند از هیچ بانویی شیر نخورده اند بلکه پیامبر (ص) انگشت ابهام یا زبان خود را در دهان ایشان قرار می دادند و ایشان می مکید و سیر می شد؟ پاسخ: شبیه این مضمون در کتاب کافی کلینی با 2 طریق نقل شده است که هر دو از نظر سندی ضعیف هستند. متن عربی این دو روایت چنین است: الكافي ، الکلینی ، ج : 1 ص : 464 و 465 [4] مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَمْرٍو الزَّيَّاتِ عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ ... لَمْ يَرْضَعِ الْحُسَيْنُ مِنْ فَاطِمَةَ ع وَ لَا مِنْ أُنْثَى كَانَ يُؤْتَى بِهِ النَّبِيَّ فَيَضَعُ إِبْهَامَهُ فِي فِيهِ فَيَمُصُّ مِنْهَا مَا يَكْفِيهَا الْيَوْمَيْنِ وَ الثَّلَاثَ فَنَبَتَ لَحْمُ الْحُسَيْنِ ع مِنْ لَحْمِ رَسُولِ اللَّهِ وَ دَمِهِ وَ لَمْ يُولَدْ لِسِتَّةِ أَشْهُرٍ إِلَّا عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ ع وَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ ع وَ فِي رِوَايَةٍ أُخْرَى عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع أَنَّ النَّبِيَّ ص كَانَ يُؤْتَى بِهِ الْحُسَيْنُ فَيُلْقِمُهُ لِسَانَهُ فَيَمُصُّهُ فَيَجْتَزِئُ بِهِ وَ لَمْ يَرْتَضِعْ مِنْ أُنْثَى محتوای این دو روایت: محتوای روایتهای فوق اینست که امام حسین (ع) از هیچ زنی - حتی از فاطمه س- شیر نخورده و هر وقت گرسنه می شد رسول الله ص انگشت یا زبان خود را در دهان آن حضرت قرار می دادند و حسین ع می مکیدند تا سیر می شدند و به این ترتیب گوشت امام حسین ع از گوشت رسول الله ص رویید. سند این دو روایت: سند این روایت ضعیف است زیرا فردی ناشناس در سلسله سندش دیده می شود: در سند اول که به امام صادق(ع) می رسد عبارت "عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِنَا " نشان می دهد فردی ناشناس در این سند هست که موجب ارسال و ضعف است. سند روایت دوم هم اساسا ذکر نشده یعنی هیچیک از واسطه هایی که بین کلینی تا امام رضا(ع) قرار دارند و این حدیث را دست به دست کرده اند تا به کلینی برسد شناخته نیستند. بنابراین سندهایی که در کافی برای این روایت ذکر شده فاقد اعتبار است. انگیزه احتمالی راوی از تحریف یا جعل این روایت: شاید راوی با تحریف یا جعل این روایت می خواسته یک تفسیر ظاهری برای حدیث "حسین منّی"(حسین از من است) ارائه کند. ولی نفهمیده که اینکه "حسین منّی" یعنی "امام حسین هم از نظر خونی و ژنتیک فرزند رسول الله ص است زیرا نوه دختری اوست و هم از نظر فکری و هدایتی ادامه دهنده راه رسول الله ص است بنابراین سنخیت امام حسین از نظر جسمی و روحی با رسول الله ص روشن است و نیازی به این فلسفه بافی ها ندارد که مثلا کسی ادعا کند که رسول الله ص "مادر رضاعی" امام حسین ع بوده اند!! احتمال دیگر اینست که راوی این روایت در ذهن خودش زن را موجودی ناقص و ضعیف می دانسته و شیر خوردن از مادر را یکی از نقاط ضعف افراد بشر تلقی می کرده از این رو خواسته امام حسین ع را که اسوه مردانگی و شجاعت هستند از این امر تبرئه کند از این رو مدعی شده که آن حضرت از هیچ زنی شیر نخورده اند!! این راوی توجه نکره که حتی با این فرض که شیر خوردن از زنان عادی یک نقطه ضعف باشد ، شیر خوردن از سرور زنان بهشت قطعا چنین نیست. تعارض این روایت با روایات تاریخی: نکته دیگر اینست که از نظر تاریخی مشخص است که امام حسین ع دارای دایه بوده اند. دایه ایشان ام الفضل(همسر عباس عموی پیامبر ص) بوده که قبل از اینکه این مسؤولیت را بر عهده بگیرد خواب دیده بود بخشی از بدن رسول الله (ص) در دامن او افتاده است و این خواب را برای آن حضرت تعریف کرد. وقتی نام دایه امام حسین ع در کتب تاریخ آمده ، اینکه برخی با استناد به یک یا دو روایت ضعیف السند بگویند: "آن دایه به امام حسین ع شیر نداده و صرفا او را رسیدگی می کرده است" سخنی بی دلیل است. اگر قرار بر رسیدگی بود که حضرت زهرا(س) بهتر می توانست به این کودک رسیدگی کند. مشکل اساسی این بود که فاطمه(س) شیر کافی نداشتند و از این رو نیاز به دایه شد. امام حسین ع حتی یک برادر رضاعی(شیری) هم داشتند که نامش عبدالله بن یقطر بود و مرد صالح و باوفایی بود و امام حسین ع او را به عنوان پیک نزد جناب مسلم اعزام کرده بودند که توسط مزدوران ابن زیاد دستگیر شد و او را از بالای بلندی به زیر افکندند و شهید کردند. طبعا وقتی امام حسین(ع) برادر رضاعی داشته یعنی از یک خانم شیر خورده است. تاریخ نگارش: 7 اردیبهشت 1395 عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis
🔶 اگر امام حسن(ع) صلح نمی‌کرد چه می‌شد؟🔶 اگر امام حسن صلح نمی‌کرد، معاویه می‌آمد کوفه را فتح می‌کرد، آن چه را می‌خواست قتل عام می‌کرد و می‌گفت: این‌ها قتله [قاتلان] عثمان هستند، آن‌هایی که باید بمانند، روایاتی که در فضائل حضرت امیر (ع) و اهل بیت (ع) است و تا امروز در صحاح و مسانید هست، آن‌ها قتل عام می‌شدند، در این جنگ فرهنگی، ارتش امام حسن(ع)، ارتش پیامبر (ص) کشته می‌شدند، به نام چه؟ [خونخواهی عثمان]، حجر بن عدی بعد از صلح بر امام حسن(ع) وارد شد، به قدری پریشان است، گفت... (الله اکبر [الآن] می‌گویم چه گفت) گفت: «ا‌لسلام علیک یا مُذِل المؤمنین» حضرت گفت: «چرا این حرف را زدی؟» گفت: «به خدا قسم حب شما مرا واداشت بر این حرف»، گفت: «برای حفظ تو این کار را کردم. برای حفظ شما [شیعیان]» [امام حسن] صریح [می‌گوید]. این یک حرف امام حسن است که می‌گوید من اگر صلح نمی‌کردم، [معاویه] می‌آمد، به نام این که این‌ها قاتلان عثمان هستند همه این‌ها را می‌کشت، یک خطبه نهج‌البلاغه امروز در دست ما نبود. یکی از آن روایت‌هایی که در صحاح و سنن و مسانید هست در دست ما نبود، اصل ظریف در دست ما نبود، سیره علی(ع) در دست ما نبود، سیره صحیح پیامبر در دست ما نبود، تفسیرهای صحیح قرآن در دست ما نبود، همه را این‌هایی که امام حسن(ع) نگاه داشت به ما رساندند. این یکی از اسرار صلح امام حسن(ع) است. یکی دیگر: شما لابد شنیده‌اید، قطعا شنیده‌اید. همه‌مان شنیده‌ایم. وقتی که زینب را به اسیری بردند... (الله اکبر... الله اکبر... دختر پیامبر را)، در مجلس یزید، به یزید خطاب کرد: «یابن ا‌لطلقاء» گفت: «تو پسر آزاد کرده جّد من هستی»، چون پیامبر وقتی فتح مکه را کرد گفت: «اذهبوا فانتم الطلقاء» آزاد کرده پیامبر هستند، پس حضرت زینب به یزید می‌فرماید، آزاد کرده ما هستید، حضرت [امام حسن (ع)] فرمود: اگر من صلح نمی‌کردم، [معاویه] می‌آمد مرا می‌گرفت و آزاد می‌کرد... «فأکون... (این لفظ امام حسن است، گوش کنید)... فأکون سُبّة علیٰ رقاب بنی هاشم أبد الدّهر.» تا آخر روزگار بنی امیه می‌گفتند که امام حسن و امام حسین(ع) آزاد کرده معاویه هستند. نه این که نمی‌کشت، بعد می‌کشت. ولی اول آزاد می‌کرد، این‌ها را داشته باشید هنوز هم، باز حرف داریم، [امام حسن (ع)] صلح کرد. [حضرت] در صلح نامه نوشت... یکی از چیز‌ها این بود که امام حسن و امام حسین(ع) نزد او شهادت نمی‌دادند، یعنی خلافتش را قبول نداشتند. معنایش این است. این یک، [دیگر این که] خراج داراب جرد (داراب جرد را با جنگ نگرفته بودند. لذا وارد فَیء بود) در صلح آمده که خراج داراب جرد را باید بدهد به فرزندان آن‌هایی که در رکاب حضرت امیر در جمل و صفین کشته شدند. [همان] ایتام را. این یکی از شرط‌ها بود. شرط دیگر، کسی را بعد از خودش خلیفه نکند، کار مسلمان‌ها به خود مسلمان‌ها واگذار شود. این‌ها را همه نوشته، [معاویه] همه را امضا کرد و داد. [معاویه] آمد در نُخَیله بالای منبر رفت. اولاً که حضرت امیر را لعن کرد، حضرت امام حسن(ع) گفت که «من حسنم، مادرم فاطمه است، جّده‌ام خدیجه است، جّدم رسول خداست. تو مادرت هند جگرخوار است، پدرت ابوسفیان است... «لعن الله الأمنا حسبا [خدا از میان ما آن کسی را که حسب پست‌تری دارد لعنت کند]»، همه اهل مسجد گفتند که: «آمین». هر که از ما حسبش پست‌تر باشد لعنت بر او. این یک حرفی بینشان رد و بدل شد، حالا [در این جا] امام حسن (ع) نشسته و معاویه بر بالای منبر [بود]، بعد گفت که: «ألا و إنّ الحسنَ بن علي قد اشترطَ عليّ شروطاً، كلها تحت قَدَمَيَّ هاتين» [حسن بن علی] شرط‌هایی با من کرد، همه‌اش زیر دو پای من است. خودش را معرفی کرد. این یک. بالاتر از این [هم] هست، گفت:«إنّي ما قاتَلتکم لِتُصَلّوا و لا لِتَصوموا...» من با شماها ای اهل کوفه جنگ نکردم که نماز بخوانید [و روزه بگیرید]، شما این کار را می‌کنید. «... و أنّما قاتَلتُکُم لِأتأمَّرَ عَلَيْكُم» من با شما جنگ صفین و همه این‌ها [کردم] برای این که بر شما حاکم بشوم. پس حضرت امام حسن(ع) کاری کرد معاویه خودش را لخت نشان مردم داد تا به امروز. این بعضی از آثار صلح امام حسن(ع) است. پس اگر این صلح نبود کربلا هم نبود. حضرت سیدالشهداء را هم می‌کشت، کربلا هم نمی‌شد. پس این بعضی از آثار صلح امام حسن (ع) است. ✅ جهت استماع به صوت سخنرانی علامه به آدرس زیر رجوع کنید👇 🌍 https://alaskari.org/fa/سخنرانی%e2%80%8cهای-علامه-عسکری/اگر-امام-حسن-ع-صلح-نمیکرد-چه-میشد؟/ . 🔶 @alaskari_farsi 🔶 @alaskari_farsi
شب قدر و علت پنهان بودن آن اگر شب قدر اهمیت کم نظیری دارد و قرآن در آن نازل شده پس چرا مسلمانها نمی دانند که دقیقا کدام شب است؟ پاسخ: مسلمانها خواه سنی یا شیعه طبق احادیث مشهوری که وجود دارد یقین دارند که شب قدر یکی از شبهای دهه آخر ماه مبارک رمضان است. از این رو شبهای دهه آخر را بزرگ می شمارند و بیش از گذشته به عبادت می پردازند. طبق برخی از روایات غسل کردن در همه شبهای دهه آخر ماه رمضان و دستکم در شبهای احیاء مستحب است و بهتر است هنگام غروب و قبل از نماز مغرب انجام شود. (کلینی، الکافی، - چاپ اسلامیه- ج4، ص153) در روایات اهل بیت (ع) بر بیداری و عبادت در شبهای 21 و 23 ماه رمضان تاکید بسیاری شده و بیان شده که شب قدر یکی از اینهاست. وقتی اصحاب با اصرار از پیامبر (ص) یا اهل بیت (ع) می پرسیدند که دقیقا کدام شب است معمولا آن بزرگواران با این استدلال که احیای این دو شب کار سختی نیست از جواب دقیق طفره می رفتند تا مردم، هر دو شب را عبادت بپردازند و بهره معنوی بیشتری ببرند. (کلینی، الکافی، - چاپ اسلامیه- ج4، ص156) نقل شده که در یکی از موارد خاص و استثنائی که فردی اصرار کرد که من نمی توانم هر دو شب را تا صبح بیدار بمانم و عبادت کنم ، معصوم (ع) بیان فرمودند که شب قدر همان شب بیست و سوم است.( شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج4 ، ص330 و شیخ صدوق، فضائل الأشهر الثلاثة، ص104) در روایت دیگری با سند معتبر از امام صادق(ع) نقل شده که «تعیین تقدیرات در شب نوزدهم ، و تایید (اولیه) در شب بیست و یکم و اجراء (تایید نهایی و آغاز اجرای آن) در شب بیست و سوم است. ( التَّقْدِیرُ فِی لَیلَةِ تِسْعَ عَشْرَةَ وَ الْإِبْرَامُ فِی لَیلَةِ إِحْدَى وَ عِشْرِینَ وَ الْإِمْضَاءُ فِی لَیلَةِ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِینَ ) (کلینی، الکافی، - چاپ اسلامیه- ج4، ص159) بنابراین دعا و عبادت در هر یک از این شبها در تعیین تقدیرات انسان اثر دارد. چه بسا در شب نوزدهم تقدیراتی برای انسان مقرر شده باشد که با دعا و زاری به درگاه خدا در شب های بعد « تبدیل به احسن » گردد یا بخاطر گناه و غفلت در شب های بعد، دستخوش تغییر منفی گردد. نکته دیگر اینست که نباید تصور شود که این تقدیرات برای خدای متعال الزام آور و غیر قابل تغییرند. در روایتی آمده که خداوند اگر بخواهد تقدیراتی که در شب قدر برای افراد نوشته است تغییر می دهد. (کلینی، الکافی، - چاپ اسلامیه- ج4، ص156) عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis
حدیثی با سند معتبر درباره ختم قرآن در ماه رمضان: کلینی در کتاب الكافي (ج2، ص618، حدیث پنجم) با سند معتبر نقل کرده است که ابو بصير از امام صادق عليه السّلام پرسيد: آیا ( خوب است که) قرآن را در يك شب ختم کنم؟ امام(ع) فرمود: نه عرض كرد: در دو شب چطور؟ (یعنی نیمی را در یک شب و نیم دیگر را در شب دوم) امام فرمود: نه ابوبصیر همینطور عدد را بالا بُرد تا به شش‏ شب رسید که امام(ع) فرمودند: آرى(یعنی اگر بخواهی قرآن را به شش قسمت تقسیم کنی و هر قسمت را در یک شب بخوانی تا در طول شش شب تمام قرآن را ختم کرده باشی خوب است) سپس حضرت صادق عليه السلام به آن شخص فرمود: کسانی كه پيش از شماها بودند یعنی اصحاب حضرت محمد (ص) ، قرآن را در يك ماه و كمتر مي خواندند. قرآن را با شتاب و سرعت نبايد خواند بلكه بايد هموار و شمرده خوانده شود، و هر گاه به آيه‏ اى برخورد كردى كه در آن از آتش جهنم یاد شده باید درنگ کنی و از دوزخ به خدا پناه ببرى. سپس ابوبصیر عرض كرد: آیا در ماه رمضان قرآن را در يك شب ختم کنم؟ امام(ع) فرمود: نه. عرض كرد: در دو شب بخوانم؟ فرمود: نه. عرض كرد: در سه شب بخوانم؟ فرمود: آرى بخوان- و با دست خود اشاره كرد- آرى ماه رمضان با بقیه ماهها تفاوت دارد. ماه رمضان حق و حرمت ویژه اى دارد. ( در این ماه) هر چه می توانى نماز هم بخوان! توضیح: طبق این حدیث در خواندن قرآن نباید بیهوده شتاب کرد به شکلی که انسان بهره ای از مفاهیم آیات نبرد و تمام همتش مصروف تمام کردن سوره ها باشد از این رو برای اصحاب ائمه(ع) که زبان عربی می دانستند و اهل علم بودند اجازه داده شده بود که در غیر از ماه رمضان "هر شش روز یکبار قرآن را ختم کنند" و در ماه رمضان که تلاوت قرآن اهمیت بیشتری دارد اجازه داده بودند که هر 3 روز یکبار قرآن را ختم کنند. طبعا برای مسلمانانی که زبان عربی نمی دانند و به ترجمه نیازمند هستند این مدت بیشتر خواهد بود. اصل کلی اینست که "فَاقرأوا ما تیسّر مِنَ القرآنِ" یعنی «تا جایی که میسر است قرآن بخوانید» و نیز اینکه باید قرائت انسان همراه با "تدبّر" باشد. ضمنا حداقل قرآن خواندنی که در طول سال بر هر مومن لازم است روزانه 50 آیه است عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis
لینک مقاله ای دیگر که یکی از فضلا زحمتش را کشیده اند👇 به مناسبت نزدیک شدن روز ۱۹ فروردین سه نظر در باره انگشتر شرف شمس: الف. دعای امیر المومنین(ع) ب. از اخبار جعلی و ساختگی بهائیان ج. نه این و نه آن برای اطلاع بیشتر بنگرید:👇 http://hhmoghadam.andishvaran.ir/fa/ShowNote.html?ItemId=18505
پرسش : دعای زیر که اخیرا به عنوان « شرف الشمس » و با تشریفات خاصی در 19 فروردین بر انگشتر می نویسند ، چقدر معتبر است: « اللهم انی أسألک بالهاء من اسمک الأعظم و بالثلاث العصي و الالف المقوم و بالمیم الطمیس الأبتر و بالسلم و بالأربعة التي هي كالكف بلا معصم و بالهاء المشقوقة و الواو المعظم صورة اسمک الشريف أن تصلي علی سیدنا محمد بعدد کل حرف جری به القلم و تقضي حاجتي و هي کذا و کذا » ؟ پاسخ کوتاه: دعا و انگشتر شرف شمس مورد سفارش پیامبر(ص) و اهل بیت (ع) نیست و با انگیزه های خاص و مشکوکی نشر می شود. روز 19 فروردین نیز تفاوتی با روزهای دیگر ندارد و از اوقات استجابت دعا نیست. توضیحات بیشتر: جستجو با رایانه در منابع معتبر حدیث نشان می دهد اساسا چنین دعایی از معصومان (ع) نقل نشده است. کسانی که این دعا را معتبر قلمداد می کنند هیچ سند معتبری برای ادعای خود ندارند. جستجوی رایانه ای نشان می دهد از تمام این دعا فقط صلواتش درست است و بقیه اش جعلی است. به نظر می رسد یکی از صوفی های سنی که اعتماد افراطی به علوم غریبه و خواص حروف داشته آن را جعل کرده است. قدیمی ترین منبعی که این دعا را دارد کتاب « شمس المعارف الکبری » تالیف یک صوفی از اهالی شمال آفریقا به نام « احمد البونی » است که در اوایل قرن 7 می زیست و به علوم غریبه و احتمالا جادوگری و ... اهتمام داشته است. در این دعای ساختگی اثری از مضامین عالی دعاهای اهل بیت (ع) نیست زیرا سازنده آن تنها خدا را به حروف الفبا سوگند داده تا حاجاتش برآورده شود!! در این دعا فقط بخش صلوات ، دارای محتوا و مضمون ارزشمند است که متأسفانه آن نیز تحریف شده زیرا نام « آل محمد » را از قلم انداخته اند. آنچه برای برآورده شدن حاجات توصیه می شود اینست که صلوات بر محمد و آل محمد ( بطور کامل) ، دعاها و زیارت های معتبر ( مانند تعقیبات نمازها ، زیارت امین الله ، زیارت عاشورا و ...) را بخوانیم و لزومی ندارد دعاهای مشکوک و عجیبی در روز نوزده فروردین و با تشریفات خاصی خوانده شود بلکه در هر زمانی میتوان دعا کرد. اساسا روز نوزدهم فروردین - که به اسم شرف الشمس - قلمداد می شود از اوقات خاص استجابت دعا نیست. زمان استجابت دعا در تعالیم اهل بیت (ع) مشخص شده مانند هنگام اذان ، بعد از نماز واجب ، هنگام سحر ، شب جمعه و ... و هر زمانی که دل انسان می شکند و اشک از چشمانش سرازیر می شود. موضوع « انگشتر شرف الشمس » نیز یک آداب سلیقه ای است و ریشه ای در احادیث معصومین (ع) ندارد. مطالب عجیب و اغراق آمیزی که در این مورد نشر می شود گاهی با هدف اقتصادی و برای رونق کسب و کار کسانی است که در زمینه ساخت و فروش انگشتر فعالیت دارند. گاهی نیز هدفشان مشغول کردن شیعیان به مطالب خرافی و عقاید عجیب غیراسلامی است که در درازمدت موجب میشود برنامه های عبادی با انبوهی دعاها و تشریفات بی اساس آمیخته شود. عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis