مگو که بود که شد فتح باب خیبر ازو
که کرد بر در آن قلعه استوار انگشت
که پاره کرد کمند نفاق و رشتهٔ کین
به گاهواره که زد در دهان مار انگشت
علیّ عالی اعلیٰ که دست قدرت او
هزار ره زده بر چشم روزگار انگشت
شهی که چون به دو انگشت، در ز خیبر کند
برآمد از پی اسلام صدهزار انگشت
شهی که زد به دو انگشت مُرّه را به دو نیم
ز بهر قتل عدو ساخت ذوالفقار انگشت
شها، تو راست مسلّم کرم که گاه رکوع
کند برای تو انگشتری نثار انگشت
غلام و کاتب و مدّاح توست «فردوسی»
همیشه با قلمش گشته دستیار انگشت
قبول کرده غلامیّ قنبر تو ز جان
نهاده چون مژه بر چشم اشکبار انگشت
بزرگوار خدایا، به حقّ حیدر و آل
در آن دمی که رود خلق را ز کار انگشت
موالیان علی را ز راه لطف و کرم
پی شهادت دین برقرار دار انگشت
طفیل جمله، چو من هم روم به دار قرار
گواه دست مرا دار برقرار انگشت
#فردوسی
@sher_alavi | شعرعلوی
تا نگرداند نظر حیدر نگردد آسمان
تا نگوید یا علی گردون نخیزد از زمین
#صائب_تبريزی
@sher_alavi | شعرعلوی
السَّلَامُ علَيْكَ ياعَمَّ الْمُصطَفى وَأَبَاالْمُرْتَضى
کور شد چشمی که تاب دیدن دلبر نداشت
خوار شد هرکس که بر خاک قدومش سر نداشت
بشکند دستی که حتی خطی از کفرت نوشت
لال شد آنکه به لب مدح ابوالحیدر نداشت
در صف محشر کف افسوس بر هم میزند!
هرکسی گامی دراین دنیا برایت برنداشت
صفحه صفحه سیر میکردم غریبی تو را
جلد پشت جلد اصلا غربتت آخر نداشت
آب ونان سفره ات الحق پیمبر ساز بود
این قبیل اعجاز ها را سفره ی دیگر نداشت
جای شک و شبه اصلا نیست از دین خارج است
هرکسی توحید و اسلام تو را باور نداشت..
حرمت موی سفیدت کار ساز مشکلات
جز عبایت حضرت ختم الرسل سنگر نداشت
از حمایت های تو اسلام عالمگیر شد
این کبوتر بی ابوطالب یقینا پر نداشت..
تا قیامت نام تو آویزه ی عرش خداست
تا قیامت دین احمد از تو مومن تر نداشت
بی پناه مکه از الطاف تو سامان گرفت
مهربانیهای تو دست کم از مادر نداشت
پیرمرد طائفه روز وفاتت هیچکس...
بیرقی برپا نکرد و چشم های تر نداشت
حضرت یعقوب مکه! یوسفت ارث از تو برد
تازه میفهمم چرا آقای ما یاور نداشت
در رجب از فیض نام اطهرت تائب شدیم
ما گدای نسل در نسل ابوطالب شدیم
#سید_پوریا_هاشمی
#وفات_حضرت_ابوطالب_علیهالسلام
@sher_alavi | شعرعلوی
قدم از او صلابت را به هنگام خطر آموخت
علی ، حیدر شدن را از تماشای پدر آموخت
#حمیدرضا_برقعی
#وفات_حضرت_ابوطالب_علیهالسلام
@sher_alavi | شعرعلوی
در آن دوران که دوران گرم انکار محمد (ص) بود
ابوطالب به تنهایی هوادار محمد (ص) بود
#حمیدرضا_برقعی
#وفات_حضرت_ابوطالب_علیهالسلام
@sher_alavi | شعرعلوی
ای ابتدا محمد و تا انتها علی
ای انتها محمد و از ابتدا علی
ای بین کعبه احمد و ای در حرا علی
یعنی که یک حقیقت محضید با علی
در باطنِ ظهور تو در اختفی علی
یا مرتضی محمد و یا مصطفی علی
صلّوا علی محمد و صلوا علیٰ علی
در جوش آمدهاست خُم خانگی ما
در چشم ماست سرمهی مستانگی ما
بیرون زده است یک رگِ دیوانگی ما
نور نبی است کعبهی پروانگی ما
از مرتضاست نعرهی مردانگی ما
اِلایِ مانده در پسِ اظهار لا علی
صلّوا علی محمد و صلوا علیٰ علی
باید به دشتها برود چوپان شود
باید سفر رَود نَفس راهبان شود
تاجر شود مسافرِ یک کاروان شود
باید میان مکه امین و امان شود
باید از آنچه فکر کنی بیش از آن شود
تا که شود پیامبرِ مرتضی علی
صَلّوا علی محمد و صَلّوا علیٰ علی
چل سال انتظارِ زمین و زمان بس است
چل سال پشت پرده برای جهان بس است
چل سال منتظر شدنِ آسمان بس است
چل سال بین خلوت کروبیان بس است
حالا خدا نوشت که ای بی نشان بس است
برخیز با ملائکه برخیز با علی
صَلّوا علی محمد و صَلّوا علیٰ علی
از عشق از حضور لبالب نشسته بود
در خلوتی شگفت و مقرب نشسته بود
بین حرا به چلهی یارب نشسته بود
اشراق نور بود اگر شب نشسته بود
جبریل پیش روش مودب نشسته بود
ای بازویِ نبوتِ تو هرکجا علی
صَلّوا علی محمد و صَلّوا علیٰ علی
خورشیدِ مکه بر تنِ ظُلمتکده بتاب
بر مردمان منجمدِ شب زده بتاب
صبرِ زمینِ یخ زده سرآمده بتاب
تنها به مکه نه که بر هر بُتکده بتاب
هرچند مشکل است به دل غم مده بتاب
غم نیست تا که ذوالفقارِ نبی هست با علی
صَلّوا علی محمد و صَلّوا عَلیٰ علی
يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّل اگر کار مشکل است
اصرار در مقابل انکار مشکل است
گیرم میان مشرک و کفار مشکل است
ماندن ولی مقابل کرار مشکل است
بودن به پیش ضرب علی وار مشکل است
مرحب که هست پیش تو ای مرحبا علی
صَلّوا علی محمد و صَلّوا علیٰ علی
وقتش رسیده است از این پس علی بگو
امشب نجف برو شبِ مبعث علی بگو
در صحن آن سرای مقدس علی بگو
بین رواقهای مقرنس علی بگو
آری کسم علی است نه هرکس ، علی بگو
نَفسِ محمد است به نَصِ خدا علی
صَلّوا علی محمد و صَلّوا علی علی
#حسن_لطفی
#مبعث_حضرت_رسول
#امیرالمؤمنین
@sher_alavi | شعرعلوی
قسم به اشهد ان لااله الا الله
تو آمدی که بگویی #علی ولی الله
#علی_اکبر_لطیفیان
#مبعث
#امیرالمؤمنین
@sher_alavi | شعرعلوی
قرآن به جز او بر کسی نازل نمی شد
دیــنِ خدا با هیچکس کامِل نمی شد
دیگر کسی غیر از رســولِ مهربانی
یک لحظه در غارِ حَرا داخِل نمی شد
باران نمی بارید بر این دشـــتِ مُرده
جادویِ جهلِ مشــرِکان باطِل نمی شد
پیغمــــبرِ ما " رحمتُ لِلعالمین " بود
این وصف را جز او کسی شامِل نمی شد
تاریــــخ می داند بدونِ رنـــج هایش
گنجینه ی صُلحِ بَشــر حاصِل نمی شد
اسلام اگر دینِ خشونت بود و شمشیر
حقّی برایِ دیــــگران قائِــل نمی شد
روز احُد پیغمـــبری تنهـــا نمی ماند
دیگر فلانــــی آن قدر بُزدِل نمی شد
تنها علی ماند و علی ماند و علی ماند
یک لحظه از پیغـمـبرش غافِل نمی شد
من کنتُ مولا...بعدِ من مولاست مولا
یعنی امیری چون علی عادِل نمی شد
یعنی اگر حق با کسی غیر از علی بود
قبله کمی ســمتِ نجف مایِل نمی شد
بی پرده می گویم برادرهایِ دینـــی :
اسـلام با غیر از علی کامِــل نمی شد
#ابراهیم_زمانی
#امیرالمؤمنین
#رسول_الله
@sher_alavi | شعرعلوی
چه کسی واژه ای از اسم تو برتر دارد
فاطمه هر شبه از مدح تو منبر دارد
در دل معرکه چون نعره کشد شیر خدا
پیش تیغت چه کسی روی تنش سر دارد
پشت احمد به تو گرم است همه می دانند
تا تویی در دل خود کی غم لشگر دارد
شرف قبله ز یمن قدم پاک تو است
آبرو از نجفت قبله ی اطهر دارد
خبری داغ تر از تو به کف خالق نیست
بر ملائک بکند فخر که حیدر دارد
مَثَلت سوره ی توحید بُوَد بی کم کاست
ذات حق مثل تو کی سوره ی دیگر دارد؟
چه کسی مثل علی در دل کاشانه ی خویش
رحمت واسعه و چشمه ی کوثر دارد
اسم اعظم نَبُود در خور اسم تو علی
راز این اسم خدا را خودِ قنبر دارد
شهر علم است پیمبر ، در این شهر کجاست؟
شهر این علم فقط سوی علی در دارد
کعبه فهمیده چه کس آمده مهمانی او
"باید از شوق حضور تو تَرَک بردارد"
همه هفتاد و دو ملت ره افسانه زدند"
شیعه از روز ازل هادی و رهبر دارد
#سجاد_احمدیان
#امیرالمؤمنین
@sher_alavi | شعرعلوی