eitaa logo
شعر علوی
937 دنبال‌کننده
23 عکس
0 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
آسمان جلوه ای اگر دارد از نماز شب قمر دارد شب ميلاد تو همه ديدند نخل ام البنين ثمر دارد آمدی و حسين قادر نيست از نگاه تو چشم بر دارد كوری چشم ابتران حسود چقدر فاطمه پسر دارد ای رشيد نظر نخوری شهر چشمان خيره سر دارد باب حاجات ، كعبه ی خيرات بر تو و قدو قامتت صلوات ای نسيم پر از بهار ماه در گردش مدار چقدر مشكل است تشخيصت تا كه تو می رسی كنار با تو يک رنگ ديگری دارد شجره نامه ی تبار دومين ابوطالب صاحب غيرت و وقار به شما ميرسد ذخيره ی طف همه ی ارث ذوالفقار ای علمدار و سر پناه حسين حضرت حمزه ی سپاه حسين كاشف الكربی و تمنا من دستهای هميشه بالا من تو بر اين خاكها بكش دستی اگر اين خاک زر نشد با من سر سال است مرد مسكينم مكش از دست خاليم دامن چقدر فاصله است ای دريا از مقام ظهور تو تا من تو بزرگ قبيله ی آبی تو غديری ، فراتی اما من خشكسالم ، كوير بی آبم روزگاری است تشنه ميخوابم كمرت جايگاه شمشير است لب تو جايگاه تكبير است سر ما را بزن همين امروز صبح فردا برای ما دير است هيچ كس روبه روت نيست مگر آن كسی كه ز جان خود سير است سيزده ساله كردی پسر شير بيشه هم شير است گيرم افتاده است روی زمين دست تو باز هم علمگير است پسر شاه لافتی عباس ای جوانی عباس از نگاه كبوتری وارم به مقام تو غبطه ميبارم سر من را اگر بگيری باز به دو ابروی تو بدهكارم ارمنی هم اگر حساب كنی دست از تو بر نميدارم بده آن مشک پاره ی خود را تا برای خودم نگهدارم بی سبب نيست گريه ی چشمم حسرت صبح علقمه دارم با تمامی شور و احساسم آرزومند كف العباسم زلف ما را ز مشک وا نكيند لب ما را از آن جدا نكنيد پای ما را به جان خالی مشک در حريم فرات وا نكنيد دست بر زيرتان نمی آرد آبها اينقدر دعا نكنيد تيرها روی اين تن زخمی خودتان را به زور جا نكنيد تازه طفل رباب خوابيده جان آقا سر و صدا نكنيد تا كه از مشک پاره آب چكيد رنگ از چهره ی رباب پريد @sher_alavi | شعرعلوی
کوری چشم ابتران حسود چقدر پسر دارد🍃 ❤️ @sher_alavi | شعرعلوی
هرچه بین راه گفتم شد هرچه وصف ماه گفتم شد هرچه مدح شاه گفتم شد هرچه بسم الله گفتم شد تا حسین از برکت اولاد گفت سجده و سجاده یاسجاد گفت حاجت شاه و گدا پیوست شد از شلوغی، کوچه ها بن بست شد ساقی آمد میکده یکدست شد شهربانو قبل ساقی مست شد ریخت از تسبیح او بی معطلی یا بن حسین بن این حسین است و صدای او است کعبه و سنگ بنای او است مروه و سعی و صفای او است اسم کلّ بچه های او است من که ویران همین آبادی ام نوکر اربابم و سجادی ام ما رکاب و تاج ما سنگ یمن او پیمبر، ما اویسی از قرن بار داده نخل عمر پنج تن آمده دلبند عباس و حسن جلوهء مولاست، شکل است سیرتش مثل علی اکبر است انس دارد عشق با تب، بیشتر بنده دارد خواهش از رب، بیشتر ماه دارد جلوه در شب، بیشتر ذوق دارد عمه زینب، بیشتر در مدینه حال مردم عالی است بین خانه جای زهرا خالی است می نشیند نور سیمایش به دل می نشاند کشتی غم را به گل سائلانش را نمی بینی خجل می شود هر یاعلی "یا مَن تُحِل" اعتقادم بر امامم محکم است چونکه او مشکل گشای عالم است هر زمان که خورده چشمانش به آب سقف دنیا بر سرش گشته خراب چونکه دیده سوخته طفل رباب قبر او هم مانده زیر آفتاب پیکر ارباب یادش مانده است بی مزار و بی حرم افتاده است ماجرای شام را یادش نرفت مردمان عام را یادش نرفت سنگ روی بام را یادش نرفت خیزران و جام را یادش نرفت داغِ روی سینهء صد چاک شد دختری که در خرابه خاک شد @sher_alavi | شعرعلوی
جلوه حق بین دو دنیا هرپسر خانه زهرا 🍃 معنی هم نامی تو با لعن علی عدوک یا @sher_alavi | شعرعلوی
صدف در خویش، گوهر می پسندد دلم دریاست، کوثر می پسندد لبم چون ذکر می پسندد مرا بابای اکبر می پسندد @sher_alavi | شعرعلوی
دور زمان به نيمه شعبان رسيده است اندوه و درد و غصّه به پايان رسيده است بر جسم مُرده ي همگان جان رسيده است از آسمان ، خليفه ي رحمان رسيده است تابيدن ستاره ي مجلس مبارك است ميلاد ماه پاره ي نرجس مبارك است اين صاحب كمال كه از راه آمده ست اين وجه ذوالجلال كه از راه آمده ست اين حُسنِ بي زوال كه از راه آمده ست اين مُصصطفي خِصال كه راه آمده ست بُـرهان قاطع همه ي دوستان ماست نصّ حديث گفته ، زمان ماست اين نورسيده ماه شبستان نرجس است اين سوره ي تبارك قـرآن نرجس است اين زينتي كه بركت دامان نرجس است روح امام يازدهم ، جـان نرجس است فرمانبري از او به همه خلق گشته فرض جايي كه هست جزو صِفتهاش"ربّ أرض" از هيبتش بفهــم كه فرزند عسكري ست لبخند او به خاطر لبخندِ عسكري ست لبهاي او عسل كه نگو ، قندِ عسكري ست دلبند و دلپسند و خوشايندِ عسكري ست اين حرف جز به وصف تو انشا نمي شود "هر يوسفي كه يوسف زهرا نمي شود" دل در هواي وصل تو بي تابِ سامراست چشمم در انتظار شب و خوابِ سامراست يادت كليدِ اصليِ ابــوابِ سامراست راه وصالت از دل سردابِ سامراست احساس مي كنيم كه فردا از آن ماست وقتي دعا براي تو ورد زبان ماست شيعه به انتظار تو بايد بأيستد وقتي كه اسم خاص تو آيد بأيستد پاي كسي به جز تو نشايد بأيستد تا پيش خصم رُخ بنمايد بأيستد با اينكه سيره ات چو مُحمّد، مُحبّت است دلهاي دشمنان تو مغلوبِ وحشت است بايد كه ذوالفقار بگيري به دستِ خود روي فَرَس ، مهار بگيري به دستِ خود با جبر ، اختيار بگيري به دستِ خود از دشمنت قرار بگيري به دستِ خود بينند چون كه خلق ، علمداريِ تو را اقــرار مي كنند واريِ تو را آقا بيا و بر سـَلَفي ها عِـتــاب كن قدري پيِ هلاكتِ داعش شتاب كن با دست خويش آن دو نفر را عذاب كن ما را شريك اين همه فعل ثواب كن از خون تمام معركه را رنگ مي كني وقتي به شيوه ي پدري جنگ مي كني اي قتله گاهْ ديده ي ما زودتر بيا اي پير اشكِ كرب و بلا زودتر بيا جان شهيدِ دستْ جدا زودتر بيا يارا ! به خاطر اُسرا زودتر بيا جدّت صدات مي زند از منبر سنان "عجّل عليٰ ظهوركَ يا صاحب الزّمان" @sher_alavi | شعرعلوی
هدایت شده از مدح مولا | یزد
🌙 شعر علوی شاعران یزد ۱ 🌙 وحشی بافقی @madhmola_yazd
اول علیست قبلِ ازل، ابتدا علیست پایان علیست آخرِ بی انتها علیست مرکز علیست نقطه ی پرگار را علیست محور علیست گردش این چرخ با علیست شد می شود نشد دمِ مشگل گشا علیست ذکری که کرده وا گره از کار یا علیست آن حاکمی که در طلب تخت و تاج نیست فکرِ رعیت است و به فکرِ خراج نیست جنّت به مُلکِ دگر احتیاج نیست بیمارم و به جز دمِ علاج نیست مثلش ندیده چشم فلک لافتی علیست تنها امیر و مردِ جهان مرتضی علیست قبله علیست کعبه و بتخانه را چه کار رزقم علیست آب و غذا دانه را چه کار ساقی علیست غصه ی پیمانه را چه کار جلدِ شده پرِ من لانه را چه کار شاهی که رزق داده به دستِ گدا علیست شاهی که قنبرش شده اند انبیا علیست پیمانه ام بده صدو ده بار می خورم از جام کوثری قدح یار می خورم دارم چگونه بر در و دیوار می خورم تنها به عشقِ کرار می خورم سرمستِ مرتضی شده ام دلربا علیست آن زرگری که کرده مِسم را طلا علیست از بینِ باده ها میِ انگور بهتر است مستیِ پر حرارت و پر شور بهتر است از هرچه نور نورُ علی نور بهتر است چشمانِ منکرِ تو شود کور بهتر است تنها مسیرِ رفتنِ سمتِ خدا علیست آنکه به دادمان برسد در جزا علیست سرمست و دل سپرده ی جام شدیم ما خاکِ پای هر چه غلامِ شدیم هو می کشیم و عاشق نام شدیم شکرِ خدا گدای امامِ شدیم گَردیم و خاک و ذره فقط ، کیمیا علیست آنکه گرفته دستِ مرا هر کجا علیست هستم همیشه سائلِ این در ، لطفت همیشه از همه بهتر یا مرتضی مدد ما را شبی بِبَر آخر من پاسبانِ این حرمم ، با وفا علیست آنکه نکرده کلبِ خودش را رها علیست دریا فقط تو هستی و ماها کویر آقا فقط تو هستی و ماها فقیر جان می دهم اگر که بگویی بمیر لعنت به منکرانِ امیرِ غدیر دعوا سرِ ولی همه ی ماجرا علیست الحق مع وصیِ مصطفی علیست گودال ماند و پیکرِ حنجر نداشته هفتاد و دو تن و بدنِ سر نداشته غارت، غروب و خواهرِ معجر نداشته حرف از علیست اصغر و اکبر نداشته شِبهُ النّبی و کرب و بلا علیست تکرار شد مدینه و در کوچه ها علیست.‌‌‌.. @sher_alavi | شعرعلوی
🍃روح خداست آنچه گرفته به کَف ، گوهر تویی و بحر زمین و صدف پیشِ خدا چه کرده نصیبش شدی تیرش درست خورده میانِ هدف 🍃 @sher_alavi | شعرعلوی
🍃با غیر بگو ثواب در دست دریاست سراب و آب در دست چرخاندن ذوالفقار که چیزی نیست چرخاندن آفتاب در دست 🍃 @sher_alavi | شعرعلوی