السَّلامُ عَلَيْكِ یا بِنْتَ اَميرِ الْمُؤْمِنين
به یمن اوست که شام از سحر شتاب بگیرد
دمشق جان ز دم عشق آن جناب بگیرد
به این شکوه که دارد دگر عجیب نباشد
اگر ز شرم رخ ماهش آفتاب بگیرد
چنین که انس و ملک هم ندیده سایهی او را
به غیر نور نماند اگر حجاب بگیرد
چنان که غرق عرق شد گل از حضور لطیفش
کجاست شیشهی عطار تا گلاب بگیرد
سوار محمل اگر میشود غریب نباشد
اگر براش یل هاشمی رکاب بگیرد
نمود کامل یک روح در دو جسم همین است
حسین اگر برود، زینب اضطراب بگیرد
طناب کیست که دستان کوه صبر ببندد
عقیله خواسته دستی هم از طناب بگیرد
دمی که لب بگشاید به خطبه زینب کبری
دگر عنان سخن را ز شیخ و شاب بگیرد
خروش شعلهورش ریخت آبروی ستم را
چه معجزیست در آهش؟ کز آتش آب بگیرد
چو زینت پدر آمد به عرصه باید و شاید
که نام، زینبِ بنتِ #ابوتراب بگیرد
#محمود_حبیبی
#حضرت_زینب_سلامالله
#ابوتراب
#اسارت
@sher_alavi | شعرعلوی