eitaa logo
شعر علوی
915 دنبال‌کننده
23 عکس
0 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شکر حق هستم گدایی بر سر کوی علی دوست دارم هر چه را که می دهد بوی علی باز کردم من زبان با نام دلجوی علی آمدم دنیا به عشق دیدن روی علی هر که ام یا هر چه ام اهل غدیر حیدرم هست این عشق علی میراث زهرا مادرم ای غدیر ای بی تو بیراهه ، تمام راه ها آرزوی روزها و سال ها و ماه ها ای نشانده بر روی لب های شیطان آه ها ای مقام تو فزون از کل عید الله ها آی عید آسمانی کار را کردی تمام دین ما نازد به ادیان با چنین حسن ختام شب کجا پوشاندن ِخورشید تابان غدیر نیست در عالم مسلمان جز مسلمان غدیر صد سلیمانند چون مور سلیمان غدیر ای هزاران عید قربان باد قربان غدیر البشارت آی از ماه خدا جامانده ها فرصت نابی در عیدالله اکبر مانده ها... هر چه دشمن کرد روز و شب حسادت بر غدیر حضرت حق داد بیش از پیش عزت بر غدیر بیشتر از خاک دارد عرش غیرت بر غدیر انبیا با جان و دل دارند ارادت بر غدیر آری آری آن جماعت که غدیری تر شدند تا ابد بالانشین گشتند و پیغمبر شدند بعد احمد بر جهان مولا ، علی مرتضی کعبه زاده ،کعبه ی زهرا ، علی مرتضی مرد میدان،  اسوه ی تقوا ، علی مرتضی لا امیرالمومنین الا علی مرتضی بوی شیطان می دهد حتی نبوت بی علی هیزم دوزخ شود حتی عبادت بی علی من فدای آن خداوندی که شیرش حیدر است بهترین پیغمبر عالم وزیرش حیدر است هست تنها مومن آن کس که امیرش حیدر است دست ِ خالی نیست آن که دستگیرش حیدر است ای بز  ِکوهی نباشد جای تو اقلیم شیر یا بمان با مرتضی یا از حسد آتش بگیر ای همیشه مقتدای مومنین و مومنات کار تو مشکل گشایی در حیات و در ممات هر کجا پا می گذاری می شود دارالنجات هست ممنون از رکوعت تا خود محشر زکات باز هم نازل شده مدح تو بر پیغمبرت می زند جبریل پر ، دور سر انگشترت غیر تو این گونه سر ، سردار دیگر بود ؟ نه غیر تو آن روز یک تن مرد خیبر بود ؟ نه غیر تو اصلا کسی در شان کوثر بود ؟ نه غیر تو با مصطفی شخصی برادر بود ؟ نه کس ندیده دو برادر را چنین شیدای هم محرم هم، همدم هم ، دین هم ،دنیای هم هر که دارد آبرو نان و نوایش حیدر است مقتدای ماست آن که مقتدایش حیدر است کِی غریب است آن کسی که آشنایش حیدر است عرش تا فرش خدا ، فرمانروایش حیدر است بهترین اعجاز ختم المرسلین تنها علی است بر رکاب دین پیغمبر نگین ِ یا علی است تا ابد می ماند حق پنهان اگر حیدر نبود نه پیمبر بود و نه قرآن اگر حیدر نبود کفر میشد فاتح میدان اگر حیدر نبود بود عالم بنده ی شیطان اگر حیدر نبود دین و دینداران تماما ریزه خوار حیدرند تا ابد ممنون ِ تیغ ذوالفقار حیدرند کس نداد عشق علی را یاد ما ، چون فاطمه کس نشد پای غدیر و دین فدا ، چون فاطمه کس نداده پای این مکتب بها ،چون فاطمه کس نزد بر سینه سنگ مرتضی چون فاطمه محسن و جان و جوانی داد در راه علی کرد حک بر میخ در ، لعنت به بدخواه علی   @sher_alavi | شعرعلوی
خدا یکی و نبی یک تن و امیر یکی است پس از رسول خدا رحمت کثیر یکی است نگاه شیعه همیشه به پرچم علوی است برای اهل یقین تا ابد مسیر یکی است اگر تمام حقیقت به یک نفر برسد امیر لایق این لفظ دلپذیر یکی است خبر همین که علی برگزیده ازلی است خبر همین که پسندیده غدیر یکی است به واژه واژه ی آیات بینات قسم که در کتاب خدا منذر و بشیر یکی است علی است جان نبی و نبی است جان علی برای انفسنا مرجع ضمیر یکی است دم طواف ادب کن که خانه خانه ی اوست به مستجار بگو منجی و مجیر یکی است حدیث منزلت این نکته را به عالم گفت برای سرور افلاکیان وزیر یکی است سپرد هستی خود را به ساقی کوثر که کفو فاطمه آن چشمه حریر یکی است هنوز تکیه اسلام بر وجود علی است میان حادثه ها  جوشن کبیر یکی است بگو به اهل تغابن خیال بد نکنند که همچنان اسدالله بی نظیر یکی است احد به فتنه گران گفت هیچ دم نزنید که کوه غیرتی ورطه ی خطیر یکی است چنان که ضربه خندق به اهل خیبر گفت هنوز هم که هنوز است آن دلیر یکی است بگو به دشمن او آن یلی که از پایش طبیب وقت عبادت کشیده تیر یکی است کسی که از غم طفل یتیم و آه فقیر به قدر وعده ی نانی نخورده سیر یکی است دلا گدای علی شو که در طریقت او مقام و منزلت شاه با فقیر یکی است هزار وعده خوبان یکی وفا نکند کسی که وعده ی خود را نکرده دیر یکی است بگیر دامن او را که شرط بندگی است مرو به سوی دگر شاه دستگیر یکی است علیه السلام @sher_alavi | شعر علوی
  شکر خدا که دست خدا دستگیر ماست لایق‌ترین خلیفه‌ی عالَم امیر ماست گیرم که دیگران همه سویی دگر روند راه علیِ عالیِ اعلا، مسیر ماست راهی که می‌رسد به حقیقت، به عاشقی راهِ امام منتخب بی نظیر ماست خاکیم، خاک مَقدم پُر فیض بوتراب در این مقام، مهر فروزان حقیر ماست در فکر چیست آدم کج فهم حق ستیز؟! روشن‌ترین چراغ هدایت غدیر ماست خَندق علی و بَدر علی و اُحد علی فتح الفتوح، کار امیر دلیر ماست نورش فروغ روشنِ شب‌های کائنات یادش شروع رویش گل در کویر ماست تا عالَمی به نام علی آشنا شود نامش مدام ذکر صغیر و کبیر ماست علیه السلام @sher_alavi | شعرعلوی
شروع کار میگویم همه حسن ختامم را به صد جنت نمیبخشم سر موی امامم را فقط دور سرش گشتم ببین حج تمامم را سوی ایوان او خواندم نماز صبح و شامم را که من توحید میفهمم مسلمان است عنوانم من از اسلام چیزی جز ولای او نمیدانم خدایی،بندگی باهم در این قامت تناسب داشت خدا بر حیدر کرار بیش از خود تعصب داشت اگر سجده نمیکردم براو جای تعجب داشت و جبریل از همان اول ز دست او تقلب داشت هزاران سال نوری قبل تر از خلقت آدم خود روح القدس هردم به او میگفت استادم! دعا کن ساقیا مارا دعایی که علی باشد دوا کن دردهایم را دوایی که علی باشد سرم را گرم کن هرشب به جایی که علی باشد خدارا دوست دارم من خدایی که علی باشد خدایا شاهدی مولا شده سبّوح و قدوسم تورا انگار بوسیدم ضریحش را که میبوسم بگو شاهی که روی خاک خوابیده کجا دیدی امیری که لباس کهنه پوشیده کجا دیدی بگو حاکم که نان جو پسندیده کجا دیدی بگو سلطان که با محتاج جوشیده کجا دیدی همان فرمانده جنگی که یلهای عرب را زد یتیم کوفی آمد شب به شب بر شانه اش پا زد علیه السلام @sher_alavi | شعرعلوی
ای صاحب کلیم  هو یاعلی مدد سِرِّ خوش نسیم  هو یاعلی مدد قبل از تو کس نبود غیر از خدا کسی ای از ازل قدیم هو یاعلی مدد با نام تو کُنم هر قصه را شروع رحمان و هم رحیم هو یاعلی مدد یک نم ز علم تو ، علم الاکتاب حق استاد هر علیم  هو یاعلی مدد فرمان تو مطیع در گوش دوزخ است ای خالق نعیم  هو  یاعلی  مدد ذات همه بُود پیش خدا ذلیل ای ذات تو عظیم هو یاعلی مدد ای آب زندگی عطشان ترین منم گر تو نظر کنی سلمان ترین منم همدوش یا صمد هو یا ابوتراب چون ذات حق احد هو یا ابوتراب بی ابتدا تویی  بی انتها تویی ای بی حدود و حد هو یا ابوتراب از کعبه ام بپرس مقصود تو کجاست صد نعره میکشد  هو یا ابوتراب در جای نافله در خلوتت بخوان بی وقت و بی عدد هو یا ابوتراب با عقل و دل کجا فهمد تو را کسی پایش به گِل خِرَد هو یاابوتراب دریا به نام تو طوفان به پا کند ای شور جز و مد هو یا ابوتراب قدرت قدر تویی ای شاه لافتی ما در تو دیده ایم هم حول و قوه را شیر خدای من هو یاعلی مدد نان و نوا ی من هو یا علی مدد خالت حجر بُوَد ای کعبه را شرف سعی و صفای من هو یاعلی مدد از بیکسی به من سختی رسیده است اِدفَع بلای من  هو یا علی مدد در زندگی و حشر هر جا زمین خورم بانگ رسای من هو یاعلی مدد از درد عشق تو کی شکوه کرده ام دردت دوای من هو یاعلی مدد از لای تیغ تو اثبات حق شود عشق تو لای من هو یاعلی مدد اسرار حق همه پنهان درون توست دارم یقین علی قرآن درون  توست ای صاحب الحساب هو یا ابوتراب بر منکران عذاب هو یا ابوتراب قرآن درون توست نه تو درون آن ای ناطق الکتاب هو یا ابوتراب با ذکر تو کجا  محتاج ساغریم گیرا تر از شراب  هو یا ابوتراب چون محو تو شدم من هم علی شدم بر ذات حق حجاب  هو یا ابوتراب از جام خاص خود روزی بده مرا ویرانم و خراب  هو یا ابوتراب غیر از علی علی هر صحبتی گناست ای ذکر تو ثواب  هو یا ابوتراب از بس که گفته ام هو یا ابوتراب ذکر مرا علی خود میدهد جواب علیه السلام @sher_alavi | شعرعلوی
                                                                  شبیه تو مگر آیه خدا در چنته اش دارد میان سینه ی خلقش خدا مهر تو‌ را کارد چرا در آستان تو نگریم روز و شب وقتی خدا بغض خودش را بر سر دوش تو میبارد به جز شاه نجف هرگز نزن رو‌ بر کسی دیگر نکش منت ز نامردان به سوی مرد روی آور پیمبر گفت سر منزل همان آغوش گرم توست که آغوش خداوندش چُنان آغوش گرم توست به زلفانت قسم دوزخ دل خالی ز مهر توست به چشمانت قسم جنت همان آغوش گرم توست ستون آسمان بی شک ستون شانه های توست به خود نازیده ذات حق در عالم که خدای توست علی از بیت خود معراج احمد را نظر کرده علی بالاتر از آیات اَو اَدنیٰ سفر کرده تکلم کرده گر خالق به صوت مرتضی یعنی کمال همنشین هم در ولی الله اثر کرده علی باشد محمد هم سپر دیگر نمی خواهد به هر جا که علی باشد خدا لشکر نمی خواهد بِبُر از من رگم را جز علی بیرون نمی آید به مانند من مجنون دگر مجنون نمی آید به لطف عشق پاک تو که جوشد در درون من غنی هستم شبیه من دگر قارون نمی آید برابر با پیمبر چشم گیتی جز علی دیده برادر با پیمبر چشم گیتی جز علی دیده دهد نامت به دل مستی ولی بی ساغر و باده یقین دارم که نام تو صفا بر هر اذان داده خیابان های شهرت را به مژگان میزنم جارو بدیدم طاق کسری رو به روی صحنت افتاده بجا آری طواف خانه ی خود را حَجَت عشق است غضب کن بر عدو‌مولا دو ابروی کجت عشق است درون کوله بار من جنون ناب تمار است ندارم ترس میدانم که جرم عشق تو دار است اگر کفر است عشق تو  یقیناً رافضی هستم ملامت پای عشق تو کشیدن کمترین کار است نه شیعه نه محب تو سیاهی لشگرت هستم به دردت میخورم روزی بگیری تو اگر دستم به هر شعر تری گویم علی را دوست دارم من به مهر مادری گویم علی را دوست دارم من مرا دوزخ بیندازی درون شعله می رقصم به صورت حیدری گویم علی را دوست دارم من خدا معمار من بوده درون دل گُهر دیده تمام خشت خشتم را به عشق مرتضی چیده سحر عطر خدا دارد که پیچیده ز گیسویت قمر در موقع خوابش گذارد سر به زانویت زکاتم را بده گاهی نمایان کن به من رویت پر از بغضم بیا تا سر گذارم روی زانویت به روی دست احمد بیگمان دست خدا باشد یقین دارم که دست تو همان دست خدا باشد چو کعبه بر دل هر کس ز عشق تو ترک باشد کف صحن نجف بی شک ته برج فلک باشد اگر چه این مثال من کمی عامی بُود اما خدای بی علی مثل غذای بی نمک باشد من از ته مانده ی جام امیرالمومنین مستم بدهکار علی بودم  بدهکار علی هستم علیه السلام @sher_alavi | شعرعلوی
مي گذرد روز و شب ، زندگي ام با علي بنده يا هو شدم ، بنده مولا علي عرش خدا كرده است ، شهر نجف را علي فاضل و افضل علي ، عالي و اعلی علي جان علي فاطمه ،  هستي زهرا علي‌ بنده بنده نواز ، خاكي بالا نشين وصله نعلين او ، نقطه ثقلِ زمين مالک روز جزا ، حاكم في يوم دين موقع طوفان كه شد ، گفت خدا اينچنين.. نوح ! پريشان نباش ، زود بگو يا علي ای دل اگرعاشقی درپی دلدارباش پشت درخانه حیدرکرار باش جان بده پای علی میثم تمار باش خسته نشو در بزن عاشق این کار باش دل بکن و دل ببر  از همه الا علی دست گدا خالي و ، دست كريمان طلاست بر سر خوان علي ، روزي مهمان طلاست در نجف مرتضي ، قطره باران طلاست شكر خدا بر سرم ، ساية ايوانْ طلاست  عزت امروز علي ، عزت فردا علي ساقي كوثر علي ، نَفْسِ پيمبر علي زينت منبر علي ، فاتح خيبر علي از همه بهتر علي ، ظاهر و مظهر علي يا علي حيدر علي ، يا علي حيدر علي شيعة حيدر بگو ، يكصد و ده تا علي چشم علي روشن است ، تا قمرش فاطمه است شكر خدا می‌كند ، دور و برش فاطمه است پشت نكرده به جنگ ، پشت سرش فاطمه است كِيْ به زمين مي خورد ، تا سپرش فاطمه است فاطمه وقتي كه رفت ، شد تك و تنها علي     علیه السلام @sher_alavi | شعرعلوی
خاک خندید , بوتراب رسید قفل لبخند زد , کلید آمد درک حق , مشکل و "مفصّل" بود تا "خلاصه" علی پدید آمد فتح خیبر فقط علی میخواست از فلانی که بر نمی آید هر که گوید خداست , حق دارد آدم از کعبه در نمی آید با خدا حرف زد نبی در عرش دید گویا صدا صدای علیست دید حبل المتین که میگویند بند نعلین کفشهای علیست دید دروازه ایست جنت را نام دروازه را علی زده اند دید فوج ملائکی هستند همه سر بندِ یا علی زده اند یک نفر گفت : یا نبی , جنّت سالیانیست جا به جا شده است طبق در خواست ها , بجای بهشت آن طرف تر , نجف بنا شده است @sher_alavi | شعرعلوی
مي گذرد روز و شب ، زندگي ام با علي بنده يا هو شدم ، بنده مولا علي عرش خدا كرده است ، شهر نجف را علي فاضل و افضل علي ، عالي و اعلی علي جان علي فاطمه ،  هستي زهرا علي‌ بنده بنده نواز ، خاكي بالا نشين وصله نعلين او ، نقطه ثقلِ زمين مالک روز جزا ، حاكم في يوم دين موقع طوفان كه شد ، گفت خدا اينچنين.. نوح ! پريشان نباش ، زود بگو يا علي ای دل اگرعاشقی درپی دلدارباش پشت درخانه حیدرکرار باش جان بده پای علی میثم تمار باش خسته نشو در بزن عاشق این کار باش دل بکن و دل ببر  از همه الا علی دست گدا خالي و ، دست كريمان طلاست بر سر خوان علي ، روزي مهمان طلاست در نجف مرتضي ، قطره باران طلاست شكر خدا بر سرم ، ساية ايوانْ طلاست  عزت امروز علي ، عزت فردا علي ساقي كوثر علي ، نَفْسِ پيمبر علي زينت منبر علي ، فاتح خيبر علي از همه بهتر علي ، ظاهر و مظهر علي يا علي حيدر علي ، يا علي حيدر علي شيعة حيدر بگو ، يكصد و ده تا علي چشم علي روشن است ، تا قمرش فاطمه است شكر خدا می‌كند ، دور و برش فاطمه است پشت نكرده به جنگ ، پشت سرش فاطمه است كِيْ به زمين مي خورد ، تا سپرش فاطمه است فاطمه وقتي كه رفت ، شد تك و تنها علي     علیه السلام @sher_alavi | شعرعلوی
تا ملائک همگی دور علی چرخیدند حاجیان را ز ارادت به علی سنجیدند حاجیان که همگی منتظر حق بودند در بر احمد مختار علی را دیدند با نفس های علی باز خدا ساخت بهشت چون که از برکت حیدر، همه را بخشیدند مثل نقلی روی دستان پر از لطف نسیم اختران را طرف عرش خدا پاشیدند تا که دستان علی را به هوا بُرد نبی دست او را همه ی آینه ها بوسیدند آسمان ها همگی خَم شده و مثل زمین روی خود را به کف پای علی ساییدند زائرانی که ز اخلاص به او رو کردند کوثر از دست خود فاطمه می نوشیدند یا علی بود که از عرش خدا می بارید نور مولا به سر ثانیه ها می بارید عاشقان تو علی، دل که به دریا بزنند این محال است که در شیعِگی ات جا بزنند بارها خواستهٔ قلب بهشت این بوده مثل ایوان تو در جنّت الاعلی بزنند عده ای که رخ ایوان شما را دیدند قید دیدار جنان حین تماشا بزنند قصد کردند ملائک همه در عید غدیر پرچم عشق تو را بر سر دل ها بزنند امر و دستور خدا بوده که باید عالَم بوسه بر خاک در حضرت مولا بزنند کاش می شد بشوم فرش حریم تو علی تا که زوّار تو بر فرق سرم پا بزنند مردمانی که به دنبال خدا می گردند باید آقا که درِ بیت شما را بزنند از غدیر تو به معراج رسیدیم علی کوثر از دست تو یک جرعه چشیدیم علی تو رسیدی که سرآغاز امامت بشود چشم تو معنی ایثار و رشادت بشود هر کسی دیده تو را لحظۀ شمشیر زدن تا ابد شیفتۀ درس شهامت بشود در مقام تو همین بس که در این راه دراز حضرت فاطمه حامی ولایت بشود عکس زهرا که به چشمان تو افتاد خدا بین چشمان تو با فاطمه رؤیت بشود مطمئنم که از این جمله خدا هم راضی ست باید از نام تو هر ثانیه صحبت بشود نوکری تو مدالی ست که زهرا داده آن قدر نذر نمودم که عنایت بشود همۀ حرف من این است شب عید غدیر دیدن صحن نجف کاش که قسمت بشود به خدا می رسد آن کس که تو را پیدا کرد زین جهت بود خداوند تو را مولا کرد من مریض توأم ای شاه شفا می خواهم بی سر و پایم و آقا سر و پا می خواهم منِ بیچاره چه دارم به تو تقدیم کنم تازه امشب سفر کرب و بلا می خواهم تا محرّم بشود چند شبی مانده هنوز روزی نوکری از دست شما می خواهم دامنت را دمی از دست من آقا نکشی بهر شالم نخی از کُنج عبا می خواهم التماست بکنم می کنی آقا نظری چادر سوختۀ فاطمه را می خواهم یک دعا کن که دل نوکر تو قرص شود کارم از کار گذشته ست دعا می خواهم روزیم را شب عید است کمی اشک بده راضی ام؛ اشک مرا هم ز همان مشک بده علیه السلام @sher_alavi | شعرعلوی
شاهنشه اریكه ی قدرت اباالحسن اسطوره ی صلابت و غيرت اباالحسن ياوالی الولی، يدحق، بنده ی خلف يا مظهر العجايب عالم، شه نجف يعسوب دين ملک زمين تا الی الابد يا قاهرالعدو،يل خيبر شكن مدد تو خانه زادِ حضرت سبحانی ای علی پرچم به دست قله ی عرفانی ای علی حبل المتين وحصنِ حصينی بدون شک راه نجات اهل يقينی بدون شک وَسابقون واقعه يعنی ابوتراب دريای فيض واسعه يعنی ابوتراب فرمانروای عالم امكان اباالحسن ای پادشاه دولت شاهان اباالحسن ای شرزه شير،ای اسدالله غزوه ها استاد درس رزم علمدار كربلا دستان تو ستون سماوات و كائنات سكان چرخ دادن و چرخاندن كرات همزاد گردبادی و از نسل آتشی وقتی به روی دشمن دين تيغ می كشی تمثال اقتدار خداوندی ای علی همواره ذوالفقار خداوندی ای علی پا روی شانه های پيمبر گذاشتی پا از تمام عرش فراتر گذاشتی آن تيغ تان و اين سر ما يا ابوتراب مولا بزن فدای شما، يا ابوتراب علیه السلام @sher_alavi | شعرعلوی
حق علی را خلق کرد و با خودش تنها گذاشت مهر او را در دل هر ذره ی دنیا گذاشت بای بسم الله را تا حضرت داور نوشت خال لب های علی را نقطه ی آن با گذاشت نه فقط ما تشنه ی جام علی هستیم که تشنه ی جام و سبویش را لب دریا گذاشت تار تار موی او در خانه ی هر شیعه هست این درخت پر ثمر را برتر از طوبا گذاشت اشهد اَن لا بگو الا علی در سجده ات این خدایی را به دوشش خالق یکتا گذاشت ما ز خاکیم و علی از جنس ذات کبریاست پس خدا نام علی را عالیِ اعلا گذاشت رنگی از گیسوی او را شب گرفت و تیره شد عشق آمد نام آن شب را شب یلدا گذاشت در نجف عاقل نمی بینی که از اعجاز او عقل با پای برهنه سر در این صحرا گذاشت قلب ها را از ازل وقف ولایش کرد و بعد وقف ذکر حیدر کرار را لب ها گذاشت او خدای ارض هست و کرده بر موسی خطاب در میان آن شجر یک شعله از خود را گذاشت از دم خود نه که از انفاس سلمان یک نفس در ضمیر آیتِ عظمایِ حق عیسی گذاشت صبر یعنی بوتراب و وستَعینوا امر حق شرح صدر خلق خود را در ید مولا گذاشت نام دیروزش ازل بود و ابد فردای او شان او را گاه پنهان و گهی پیدا گذاشت بس خدا با مرتضی و مرتضی با او نشست در میان مصحف حق جای من ها ما گذاشت تبصره دارد زکات و حج و صوم و هر صلات در مقام عشق او معبود کی امّا گذاشت کل عالم را چو مجنون و علی را در ازل در لباس حضرتِ معشوقی و لیلا گذاشت کف و همتای علی را چشم این گیتی ندید تا نبی در دست او دستان زهرا را گذاشت علیه السلام @sher_alavi | شعرعلوی