زمینه و زمزمه🎙
حضرت رقیه (سلام الله علیها )
سلام بابا...بیا بنشین به دامانم
سلام بابا...ببین در کنج ویرانم
سلام بابا
سلام بابا . ببین گیسو سپیدم من
به آغوشم . تورو آخر کشیدم من
پدر جانم
از اون شب که. ..کتک خوردم چشام تاره
منو بد زد... لباسامم پر از خاره
پدر جانم
خبرداری شبا رو خاکا می خوابم
ببین کرده موهای سوخته بی تابم
پدرجانم
✍قاسم نعمتی
باحذف دو بند
#شعر_سبک_مرثیه_مداحی
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#زمزمه
#زمینه
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#واحد
بند1️⃣
بگیرید دست عدو رو
نمیبینم رو برو رو
مگه من چی بهش گفتم
فقط میخواستم عمو رو
منو میزد طاقت آوردم
منو میزد غصه میخوردم
یه جوری سیلی به روم زد که
دیگه فکر کردم الان مُردم
ما بودیم و -- یه مشت جنگی
یدونه محرم نداشتیم
اگه بودش -- عمو عباس
تو این جولان غم نداشتیم
بند2️⃣
یکی واسم آب بیاره
رو زخمام مرحم بزاره
امیدم رو گرفت از من
همین دوتا گوش پاره
لباس کهنه که میپوشم
میگیرم زانو تو آغوشم
مثه عمه که سرش زخمه
منم خیلی درد داره گوشم
واسه دردم -- با این احوال
نمیشه پیدا علاجی
خودم دیدم -- که گوشوارم
میفته دسته حراجی
بند3️⃣
رسیده جونم به لب هام
نشد درمون درد تب هام
میگفتم به -- عروسک هام
دلم تنگه واسه بابام
میدونم دلواپسه واسم
سه ساله بابامو میشناسم
توی گودال بود گمش کردم
رو نیزه پیدا شده واسم
روی دستات -- که خواب بودم
برام هی قصه میگفتی
ولی حالا -- الهی که
تو از رو نیزه نیفتی
✍ابراهیمروشنروش-قم
🔸️گوشواره: واویلا آه و واویلا
#شعر_سبک_مرثیه_مداحی
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#واحد
مرثیه حضرت رقیه(سلام الله علیها)
به یزید گفتند: یکی از دختران امام حسین(علیه السلام) پدر را در خواب دیده گریه میکند و پدرش را میخواهد؛ گفت:بروید و سر پدرش را برایش ببرید؛ او کودک است و تشخیص نمیدهد؛ از طرفی شب است، شاید آرام بگیرد.
کودکی را که پدر در سفر است
دائماً چشم امیدش به در است
هرصدایی که ز در میآید
به گمانش که پدر میآید
گفت:الان پدرم مرا در آغوش گرفته بود، الان در خواب دیدم پدرم مرا میبوسید؛ دست نوازش به سرم میکشید؛ عمه جان من بیپدری ندیده بودم، مدتی است پدرم را نمیبینم.
اسلام سفارش کرده انسان به یتیم محبت کند؛ رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)فرمود:«انا و کافل الیتیم کهاتین فی الجنه»انگشتان مبارک را کنار هم گذاشت و فرمود:کسی که یتیم را کفالت کند من و او در بهشت مثل این دو انگشت با هم هستیم؛ این قدر دربارۀ یتیم سفارش شده است؛ اما چه میگذرد بر یتیمی که یک وقت نگاه کند و ببیند سر بابا را مقابلش گذاشتهاند. زن ها تماشا میکنند؛ آقا علی بن الحسین(علیه السلام) نگاه میکند، این بچهها هم نگاه میکنند؛ رقیه روپوش طبق را کنار زد؛ یک قدری خیره خیره به سر بابا نگاه کرد، بعد دست برد و سر بابا را برداشت به سینه چسبانید و صدا زد:«یا ابتا من الذی ایتمنی عل صغر سنی؟من الذی قطع وریدک؟»بابا چه کسی مرا یتیم کرده؟چه کسی رگهای گردنت را برید؟«لیتنی کنتُ قبل هذا الیوم عمیاءً»ای کاش من کور شده بودم و سربریدهات را نمیدیدم!
من به فدای سر نورانیات سنگ جفا شکسته پیشانیات
بسکه دویدم عقب قافله پای من از ره شده پر آبله
به روی من ز بس زده خصم دون ز سیلیاش گشته رخم نیلگون
همین طوری که با پدر حرف میزد یک مرتبه دیدند رقیه ساکت شد؛ خرابه تاریک است، زنها به حال خود مشغول گریه بودند؛ با خود گفتند: شاید خوابش برده؛ زینب(سلام الله علیها) جلو آمد و رقیه را تکان داد ناگاه دید:«لقد فارقَ روحُهَا الدنیا»روحش از بدنش مفارقت کرده است.»(نظری منفرد، 1391، 234)
نظری منفرد، علی، (1391). در سوگ آل الله، قم:جلوه کمال.
4_6024087254962538721.pdf
181.3K
نوحه ها و #سبک_های_سنتی_محرم در فایل پی دی اف:
۱.نوحه های محرم به سبک حاج اکبر ناظم تا صفحه ۶
۲.نوحه های محرم به سبک حاج شاه حسین بهاری از ۷ تا صفحه۱۴
۲.زمزمه های محرم حاج اکبر ناظم از صفحه ۱۵ تا آخر
□□□□□□◇◇◇◇□□□□□
این سبک ها پایین اجرا شده است👇👇👇
نوحه سبک حاج اکبر ناظم.m4a
1.02M
۱.سبک نوحه های سنتی محرم به سبک مرحوم حاج اکبر ناظم
نوحه های محرم سبک شاه حسین بهاری.m4a
828K
۲.سبک نوحه های محرم حاج شاه حسین بهاری
سبک زمزمه های محرم به سبک نوحه های حاج اکبر ناظم.m4a
1.23M
۳.سبک زمزمه های محرم به سبک حاج اکبر ناظم
🌾زمزمه🌾
کردی قدم رنجه به ویران خوش آمدی بابا حسین جان
امشب زدی سر بر یتیمان خوش آمدی بابا حسین جان
بابا به قربان سرت کو اصغرت کو اکبرت
ای بر همه خوبان سر آمد ماه جمالت خوش در آمد
خوش آمدی اما پدر جان چرا عمو با تو نیامد
******
دارم در اوج رنج و آلام من شِکوه ها از مردم شام
وای از هجوم سنگ از بام از خیزران و مجلس عام
ای هستی من ای پدر چشم تو روشن ای پدر
از بعد یک عمری عزیزی شد رزق عترت اشک ریزی
یک بی مروت خواهرم را می خواست از بهر کنیزی
✍️امیرعباسی
#شعر_و_سبک_مداحی
#آموزش_مداحی
#مرثیه
#زمزمه
🏴«««زمينه»»»🏴
حضرت رقیه(سلام الله علیها)
السلام عليك يا اباعبدالله
بابي انت و امي يا حسين ثارالله
شبا واسه من بابايي! - عمه جون مي گه لالايي
من ميخوندم با صداي – بي صدايي – تو كجايي – تو كجايي
تو كجايي كه دلم هواتو كرده
هواي لالايي ِ صداتو كرده2
توخبر داري كه دخترت اسيره ؟
خوبه بابا سراغ ازدختر بگيره2
------
السلام عليك يا اباعبدالله
بابي انت و امي يا حسين ثارالله
بابا جون منو صدا كن - گوش پاره مو نگا كن
بيا امشب دخترت رو – روبرا كن – تو دعا كن - تو دعا كن
تو دعا كن كه دعاي تو ميگيره
دعا كن كه دخترت امشب بميره2
خسته ام از طعنه و زخم زبونا
دوست دارم بيام پيشت ، تو آسمونا2
-------
السلام عليك يا اباعبدالله
بابي انت و امي يا حسين ثارالله
منكه درداتو ميدونم – چي بگم از دل خونم
چيزي ازتنم نمونده – بي نشونم – نيمه جونم - نيمه جونم
مي بيني كه لاغرم خيلي ضعيفم
سلسله كجا و دستاي لطيفم 2
دشمنت منو رو خاك كشونده بابا
جاي سالمي برام نمونده بابا2
السلام عليك يا اباعبدالله
بابي انت و امي يا حسين ثارالله
✍️حسین رحمانی
#شعر_و_سبک_مداحی
#آموزش_مداحی
#مرثیه
#زمینه
🍃««« نوحۀ ايستاده »»»🍃
حضرت رقیه(سلام الله علیها)
اشکهایش گله ، دارد از سلسله۲
مثل زهرا شـده ، بین این قافله
گرچه با قلب بی تاب و مجروحش اسیرست کنج ویران
می کَنَد سیـل اشک سه ساله کـاخ ظلمـت را ز بنیـان
اَبتا یا حسین یابن زهرا
پر کشیده دلش ، با صدای حسین۲
تا بلندای نی ، در هوای حسین
روز و شب چشم او در طواف روی بابا سوی نیزه
دل او غرق خون گشته همچون موی بابا روی نیزه
اَبتا یا حسین یابن زهرا
-----
صبح وصل آمد و ، شب هجران گذشت۲
می وزد عطر سیب ، امشب از بین طشت
آرزویـی به جـز دیـدن بابای لـب تشنـه نـدارد
از سر غرق خون بوسه ای می گیرد و جان می سپارد
اَبتا یا حسین یابن زهرا
✍️یوسف رحیمی
#شعر_و_سبک_مداحی
#آموزش_مداحی
#مرثیه
#نوحه
🌾««« واحد »»»»🌾
حضرت رقیه(سلام الله علیها)
ای عطر یاس و ریحانۀ ما
خوش آمدی به ویرانۀ ما
ای به زهرا نوردیده
حرمتت را کی دریده؟
ده جوابم را پدر جان
کی گلویت را بریده؟
یا ابتا یا ابتا
**
ای شده در راه حق قربانی
با سرت آمدی به مهمانی
پس پدرجان پیکرت کو
جسم چون گل پرپرت کو
ساقی آب آورت کو
اصغرت کو اکبرت کو
یا ابتا یا ابتا
-----
این چهل منزل از ظلم و کینه
شدم شبیه یاس مدینه
بعد تو ماه یگانه
لحظه لحظه بی بهانه
ناز من را میخریدند
دشمنان با تازیانه
یا ابتا یا ابتا
✍️امیرعباسی
#شعر_و_سبک_مداحی
#آموزش_مداحی
#مرثیه
#واحد
««« واحدسنتي »»»
حضرت رقیه(سلام الله علیها)
دستگیر عالمم اما دو دستم بر سر است
من چهل منزل رخم نیلی و چشمانم تر است
گر به من گویند بابا را نخوان سیلی نخور
صورتم سازم سپر گویم که بابا بهتر است
شام را ویران کنم ورنه رقیه نیستم
ذکر صبح و شام اینان سبّ جدّم حیدر است
گر زمین گیرم به عمه اقتدا خواهم نمود
چارۀ دردم فقط یک بوسه ای از حنجر است
وجه تشبیه سر من با سر تو این بُود
هر دو صورت سوخته، گیسو پر از خاکستر است
✍️قاسم نعمتی
#شعر_و_سبک_مداحی
#آموزش_مداحی
#مرثیه
#واحد_سنتی
««« دودمه »»»
رقیه زائر خون خدا شد ۲
خرابه کربلا شد۲
به پای رأس بابایش فدا شد ۲
خرابه کربلا شد۲
********************************
گوشۀ ویرانه را عرش معلا می کنم۲
تا بیایی ای پدر۲
بوسه ای می گیرم و جان بر تو اهدا می کنم ۲
تا بیایی ای پدر۲
⚫️««« شور »»»⚫️
من که سه سالم خمیده شد تنم بابا حسین حسین
پی سرتو من که سینه زنم بابا حسین حسین
هرشب و هر صبح با لگد خوابم وبیدار
می میرم و زنده میشم روزی هزار بار
وای وای وای وای
.............................
یه شب بابایی خواب تو دیدم، کجایی بابا بابا
پاشدم از خواب سرتو دیدم بابایی بابا بابا
اون بالا بالایی و من روی زمینم
خم شو تا اون صورت پر خون وببینم
وای وای وای وای
.............................
یه شب بابا جون گم شدم عمه هم نبود بابا بابا
اومد یه نامرد جوری زد که شدم کبود بابا بابا
می کشید از پشت موهامُ میزد باباجون
پشت سرم درد میکنه بی حد باباجون
وای وای وای وای
✍️ایمان غلامی
بایک اصلاح
#شعر_و_سبک_مداحی
#آموزش_مداحی
#مرثیه
#شور