◾نوحه سینهزنی
◾حضرت رقیه(س)
◾سبک همه جا کربلا
◾بنداول
من سفیر حسین کنج ویرانهام
کنج ویرانه با همه بیگانهام
عمه در این سفر شد پناه همه
همه گفتن شده نایبالفاطمه
یاحسین یاحسین
یاحسین یاحسین(۲)
◾بنددوم
صورتم نیلی و قامتم خم شده
در دل کوچکم بزم ماتم شده
چشم من در رهت ای پدر جان بیا
زین همه غصه و غم رها کن مرا
یاحسین یاحسین
یاحسین یاحسین(۲)
◾بندسوم
بین طشت طلا راس تو دیدهام
لب خونین تو تا که بوسیدهام
لب من خونی و عمر من سر شده
منتظر بهر دیدارم اکبر شده
یاحسین یاحسین
یاحسین یاحسین(۲)
#مرتضی_محمودپور
بیت الغزل هر غزل ناب رقیه است
خورشید، علی اصغر و مهتاب رقیه است
«نزدیکترین راه به الله حسین است»
نزدیکترین راه به ارباب رقیه است
در باب برآوردن انواع حوائج
یک باب خدا دارد و آن باب رقیه است
در زاویۀ عرش خدا قاب بزرگیست
نامی که شده زینت این قاب رقیه است
در خلوت خود معتکفند اهل محبّت
در مسجد این طایفه محراب رقیه است
دردانۀ ارباب که با دست اباالفضل
از چشمۀ کوثر شده سیراب رقیه است
حاجت طلبیدند از او عالم و آدم
زیرا که فقط مهر جهان تاب رقیه است
✍مجتبی خرسندی
﷽
باسلام
دوستانی که مایلند در 《گروه روضه خوانان》 عضو شوند به "آقای منتظران" پیام دهند.
👇👇👇
@dakhil110
در این گروه هر شب موضوع یک روضه برای شما مشخص می شود و شما تا شب بعد فرصت دارید آن روضه را با صدای خود در حدود ۳ دقیقه ضبط نموده و در گروه ارسال نمایید.
منتظر یک یک دوستان هستیم.
هدایت شده از محمود بیات
ای دیده گریه کن که عزای حسن رسید
داغ جگرگداز غریب وطن رسید
گلچین به هر چه بود، بر آن گل امان نداد
تا پای غارتش به حریم چمن رسید
بیداد و ناسزا و شماتت به یک کنار
در این میانه زهر به دادِ حسن رسید
تفسیر بوسه های نبی را لبش سرود
او را چو خون دل به فضای دهن رسید
یک از هزار زان جگر پاره پاره بود
آن لخته های دل که به دست لگن رسید
شاید که بود داغ دل او فزون تر
زان داغ ها که بر جگر پنج تن رسید
بعد از شهادت از سر او دست برنداشت
ظلم مکرّری که بر آن ممتحن رسید
تابوت اگر نبود بدن پاره پاره بود
زان چوبه های تیر که بر آن بدن رسید
سیدرضا مؤید
امام حسن مجتبی (علیهالسلام)
#چارپاره
...............
فاطمه مادر حسین و حسن
گله کرد از وصال شیرازی
گفت: ای آنکه از برای حسین
شعرِ نغز و چکامه میسازی!
آفرین! از حسین من گفتی
نیست اما مگر حسن پسرم؟
از غریب مدینه یادی کن!
بگو از داغ پارۀ جگرم!
شور شعر حسن گرفت وصال
چشم او تا سحر ز غصه نخفت
طبع ترکیببندگوی زلال
چند بندی رثای او را گفت
گفت اما لطیف و در پرده
محضر فاطمه ادب میکرد
از همان لحظهای سخن میگفت
که حسن طشت را طلب میکرد
چند بندی سرود طبع وصال
تا شود فاطمه از او دلشاد
چند بندی سرود سربسته
شعرها را ولی ادامه نداد
دید اگر شعر را ادامه دهد
دل زهرا دوباره خواهد سوخت
نه مگر قرنها دل مادر
از همین رنجهای بیحد سوخت؟
چه بگوید؟ بگوید ای مادر
زخم، آن جسم را تصرف کرد؟
همسر مجتبی به شوهر خود
کاسۀ زهر را تعارف کرد؟
چه بگوید؟ بگوید ای مادر
خون دلها بهسان رود شده؟
زهر، سوزانده تار و پودش را
چهرهاش مثل تو کبود شده؟
چه بگوید؟ بگوید ای مادر
از سپاه امام، غیرت رفت؟
جانماز و ردا و خیمۀ او
در کف دوستان، به غارت رفت؟
چه بگوید؟ بگوید ای مادر
دل عالم به یاد او میسوخت؟
وقت تشییع، تیرهای حسد
تن و تابوت را به هم میدوخت؟
چند بندی سرود طبع وصال
تا شود فاطمه از او دلشاد
چند بندی سرود سربسته
شعرها را ولی ادامه نداد...
جواد محمد زمانی