eitaa logo
📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
7.8هزار دنبال‌کننده
604 عکس
154 ویدیو
91 فایل
برای شرکت در کلاس های آموزش مداحی دکترحاج مجیدطاهری با این شماره ها تماس بگیرید: ۰۹۱۲۱۸۳۸۲۶۸ ۰۲۱۳۳۲۵۰۹۳۰ در ایتا به شماره ۰۹۹۰۵۲۸۶۲۰۰ پیام دهید.
مشاهده در ایتا
دانلود
، بزرگترین فضیلت قرآنی امیرالمؤمنین (علیه السلام) ✳️ مباهله، نبرد پیروز سپاه بی سلاح است...
✳️ مباهله پیروزی دست‌های الهی شکننده صلیب‌های طلایی است...
✳️جنگی است، اما بدون شمشیر؛ سپاهی است، اما سربازانش پنج نفر؛ پیروزی ای برای "حیدر علیه السلام"، اما نه از جنس خیبر؛ این بار "فاطمه سلام اله علیها و فرزندانش" نیز به میدان آمده اند...
وضو بگیرم در حال روزه با تکبیر  کنم مباهله با دشمنان حی قدیر  زبان حق شوم و آیه ی مباهله را  به شأن فاطمه  و شوهرش کنم تفسیر  ز قول دوست و دشمن شنو که این آیه  به وصف اهل کسا از خدا شده تعبیر  محمد وعلی و فاطمه، حسین و حسن   که پنج در عددند و یکی چو حی قدیر  پی مباهله کردند روی در صحرا  یکی چو مهر فروزان چهار ماه منیر  فتاد چشم نصارا به آن خدارویان  که نور طلعتشان گشته بود عالم گیر  مسیحیان پی نفرین پنج تن دیدند  که نیست غیر هلاکت برایشان تقدیر  همه به خاک قدوم پیمبر افتادند  که ای ز جانب حق خلق را بشیر و نذیر  به حضرت تو نصاری تمام تسلیم اند  که تو بلند مقامی و ما تمام حقیر  هزار مرتبه نفرین به دشمنان علی که می کنند در این آیه حیله و تزویر کنند فضل علی  را به دشمنی انکار  خدای نگذرد از این خطا و این تقصیر  چرا شدند فراری از این حقیقت محض  چرا به سلسله ی نفس خود شدند اسیر  قسم به جان علی منکر مباهله را  خدای لعن نموده، پیمبرش تکفیر  گرفتم آنکه شود خصم منکر خورشید  کجا به تابش انوار آن کند تأثیر  فضائل علی از حد بود فزون چه زیان  که بر مباهله منکر شوند یا به غدیر  علی  کسی است که در جنگ بدر شد پیروز  خدا به جنگ احد می دهد به او شمشیر  علی  است فاتح احزاب و فاتح خیبر  علی  است تیرالهی به قلب خصم شریر  علی است بت شکن کعبه روی دوش رسول  علی  به بیشه ی اسلام شد خروشان شیر  علی  به جای نبی خفت و جان گرفت به دست  کسی نیافت چو او این چنین مقام خطیر  حدیث منزله چون آفتاب می تابد  به این دلیل علی  بعد مصطفاست امیر  وصی احمد مرسل کسی بود "میثم"  که در تمام فضایل ورا نبود نظیر ✍حاج غلامرضاسازگار
🌷🌿⚘🌸🍀🌳 مباهله عید سعید آل طاهاست مباهله نشانِ برتری مولاست مباهله فخر تشیّع به دو دنیاست سُرور دلهاست۲ نوای اهل عرش اعلیٰ ای مظهرِ حیّ تعالیٰ علی علی یا علی مولا علی علی یا علی مولا... ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ خَمسهٔ طیّبه به اذن حیّ داور شدند ‌جلوهٔ حقیقتی مطهّر وَ اهل نَجران شده اند پای تا سر مَغلوب و مُضطَر۲ صورتشان ماهِ منیر است دل به ولایشان اسیر است مباهله مثل غدیر است علی علی یا علی مولا علی علی یا علی مولا ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ یا رب به حقّ پنج تن بر ما عطا کن ما را مقیم کوی لطف اولیا کن ما را محبّ اهل بیت مصطفیٰ کن حاجت روا کن۲ با قلب زار و مبتلایی مثل شهیدان خدایی ما را نما کرببلایی حسین حسین عزیز زهرا... ✍امیرعباسی ¤¤¤¤¤¤¤¤
🌷🌿⚘🌸🍀🌳 در همه ارض و سما شادی و هلهله شده جشن مدح علی و عید مباهله شده ترانهٔ عشق و وفا یا حیدر زمزمهٔ عرش خدا یا حیدر نَفس و وجودِ مصطفی یا حیدر نور دو چشمانِ زهرا یا حیدر یا علی مولا یاحیدر...مولا مولا یا مرتضیٰ حِیرت نَجرانیان از هِیبت آل عبا بُوَد از مشیّت و اراده و لطف خدا عید خوشِ اهل یقین مبارک عزّت و اقتدارِ دین مبارک شور و سُرورِ بی قرین مبارک مباهله بر مسلمین مبارک یا علی مولا یاحیدر...مولا مولا یا مرتضیٰ به تولّای علی همیشه دل می بازیم ما به عشق علی و آل علی می نازیم دست من و دامان تو یا حیدر چشم من و احسان تو یا حیدر جرم من و غفران تو یا حیدر هستی من قربان تو یا حیدر یا علی مولا یاحیدر ....مولا مولا یا مرتضیٰ ✍امیرعباسی
#اشعار_مباهله #مباهله #شعر_مداحی #آموزش_مداحی #شعر_و_سبک_مداحی
ناگهان صومعه لرزید از آن دقّ‌ الباب اهل آبادی تثلیث پریدند از خواب رجز مأذنه‌ها لرزه به ناقوس انداخت راهبان را همه در ورطۀ کابوس انداخت قصۀ فتنه و نیرنگ و دغل پیوسته‌ست نان یک عده به گمراهی مردم بسته‌ست ننوشتند که باران نمی از این دریاست یکی از خیل مریدان محمد، عیسی است لاجرم چاره‌ای انگار به جز جنگ نماند قل تعالَوا... به رخ هیچ کسی رنگ نماند به رجز نیست در این عرصه یقین شمشیر است بر حذر باش که زنّار، گریبان‌ گیر است کارزارش تهی از نیزه و تیر و سپر است بهراسید که این معرکه خون‌‌ریزتر است بانگ طوفانیِ القارعه طوفان آورد آنچه در چنتۀ خود داشت به میدان آورد با خود آورد به هنگامه عزیزانش را بر سر دست گرفته‌ست نبی جانش را عرش تا عرش ملائک همه زنجیره شدند به صف‌ آرایی آن چند نفر خیره شدند پنج تن، پنج تن از نور خدا آکنده آفتابان ازل تا به ابد تابنده دفترم غرق نفس‌های مسیحایی شد گوش کن، گوش کن این قصه تماشایی شد با طمانیۀ خود راه می‌آمد آرام دست در دست یدالله می‌آمد آرام دست در دست یدالله چه در سر دارد حرفی انگار از این جنگ فراتر دارد ایها الناس من از پارۀ تن می‌گویم دارم از خویشتن خویش سخن می‌گویم آن‌که هر دم نفسم با نفسش مأنوس است آن‌که با ذات خدا «عزّوجل» ممسوس است من علی هستم و احمد من و او خویشتنیم او علی هست و محمد من و او خویشتنیم نه فقط جسم علی روح محمد باشد یک تنه لشکر انبوهِ محمد باشد دیگر اصلا چه نیازی‌ست به طوفان، به عذاب زهرۀ معرکه را اخم علی می‌کند آب الغرض مهر رسولانۀ او طوفان کرد راهبان را به سر سفرۀ خود مهمان کرد مست از رایحۀ زلف رهایش گشتند بادها گوش به فرمان عبایش گشتند می‌رود قصۀ ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می‌خورد آرام آرام ✍سیدحمیدرضابرقعی ○○○○○○○○