مرثیۀ دوم اسارت🏴
از آیت الله مرعشی نجفی(ره) نقل شده است که وقتی حضرت فاطمه(سلام الله علیها) قنداقۀ حضرت زینب(سلام الله علیها) را به محضر رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) برد این نوزاد چشم مبارک را به روی هیچ کدام از اهل بیت(علیهم السلام) باز نکرد. تنها وقتی قنداقه در بغل امام حسین(علیه السلام) قرار گرفت چشمش را گشود؛ اینجا حضرت زینب(سلام الله علیها) رو در روی امام حسین(علیه السلام) که قرار گرفت چشمانش را باز کرد؛ ولی یک وقتی امام حسین(علیه السلام) تا چشمش به چشم حضرت زینب(سلام الله علیها) دوخته شد چشمانش را بست و آن در مجلس یزید بود. سر مبارک آقا از فراز نیزه به تمام اُسرا نگاه کرد؛ ولی وقتی که مقابل حضرت زینب(سلام الله علیها) رسید چشم هایش را روی هم گذاشت و از گوشههای چشم مبارکش اشک جاری شد؛ گویی میخواست فرموده باشد که خواهر عزیز از این که این همه محبت به یتیمانم کردهاید ممنون شمایم و بیش از این مرا خجالت زده مکن!
(گریزهای مداحی، صفحۀ299)
#شعر_سبک_مرثیه_مداحی
#مرثیه
🏴مرثیۀ سوم🏴
حضرت زینب(سلام الله علیها) و اسارت
🔽🔽🔽
راوی میگوید:همراه زهیر از مکه حرکت کردیم؛ همراه کاروان امام حسین(علیهالسلام) میرفتیم، ولی از این که با امام حسین(علیهالسلام)روبرو شویم به شدت کراهت داشتیم؛ اما در منزلی فرود آمدیم که چارهای جز منزل کردن در کنار امام حسین(علیهالسلام)نبود؛ سرسفره بودیم که فرستادهای زهیر را برای ملاقات با امام حسین(علیهالسلام) دعوت کرد؛ زهیر اندکی تعلل به خرج داد، زن زهیر به او گفت:زهیر! پسر رسول خدا(صلیاللهعلیه و آله و سلم) دنبالت فرستاده است نمیروی؟ زهیر با اکراه به ملاقات امام حسین(علیهالسلام)رفت؛ اما هنگامی که برگشت عوض شده بود(کربلایی شده بود) به همراهان خود گفت:اگر میخواهید برگردید، من با حسین(علیهالسلام)میروم، به زنش هم گفت:تو هم از قید زوجیت من آزادی به خانوادۀ خودت ملحق شو که نمیخواهم به سبب من ضرری به تو برسد. بنا به نقلی(اعصم کوفی)زن زهیر گفت:«تو میخواهی در رکاب پسر مرتضی(علیهالسلام)جانبازی کنی، من چرا نخواهم در خدمت دختر مصطفی(صلیاللهعلیه و آله و سلم)سرافرازی کنم؟»مگر خون من از خون زینب(سلاماللهعلیها)رنگینتر است؟او اسیر شود و من آزاد باشم؟او در شام بلاگرفتار باشد و من در راحتی باشم! من زینب را در کوفه، شهر بیوفایان تنها نمیگذارم؛ چراکه:
کوفه پُر شمر و سنان و حرمله است
میزبانیشان به سنگ و هلهله است
خون به قلب هرچه مهمان میکنند
میهمان را سنگ باران میکنند
هرچه میگویند حاشا میکنند
گریۀ زن را تماشا میکنند
گوئیا با نسل زهرا دشمنند
گوشوار از طفل زهرا میکَنند
گریزهای مداحی،ص300
#مرثیه
#روضه
#اسارت
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#زهیر
#واحد_تند🎙
#موضوع_عمومی
امیری حسین و نعم الامیر
بیا سینه زن که مُرادت رسید
بیا شاه مشهد به دادت رسید
علی بن موسی الرضا امضا کرد
جواز زیارت به دستت رسید
تشکر آقا تشکر آقا خریدی دلم رو مثل حُر آقا
تشکر آقا تشکر آقا شده کاسم از لطفتون پر آقا
تشکر آقا تشگر آقا جوازم رو دادی تشکر آقا
خودت غم دادی توآهم دادی
توی روضه ها تو راهم دادی
تو سینه زنی بهم دم دادی
گذاشتی بیام تازه مزدم دادی
برا اربعین نوبتم رو بگیر
امیری حسین و نعم الامیر
دارن می رسن نوکرا صف به صف
با هر اسمی و رسمی از هر طرف
جواز از امامِ رضا دارن و
جنون رو شروع می کنند از نجف
میگه یا علی۲ یکی پا نداره نشسته میاد
میگه یاعلی۲ یه نابینا با چشم بسته میاد
میگه یاعلی۲ جوونی که قلبش شکسته میاد
یکی گریونه یکی حیرونه
یکی پرچمش رو می چرخونه
یکی مشک آب رو می گردونه
یکی روضه ی زینب و می خونه
برا اربعین نوبتم رو بگیر
امیری حسین و نعم الامیر
چه شوقی داره قلب بی تابشون
که پیدا شده دُرّ نایابشون
عجب صحنه های قشنگی شده
گداها رسیدن به اربابشون
حسین اومده ۲ به این تک تک زائرا سر زده
حسین اومده ۲ حسین اومده عجب بوی سیبی توی مرقده
حسین اومده ۲ تو هم دست به سینه سلامی بده
سلام علی شه سر جدا
سلام علی عزیز خدا
سلام علی امیر دلا
سلام علی ساکن کربلا
برا اربعین نوبتم رو بگیر
امیر حسین و نعم الامیر
🎤سیدرضانریمانی
#واحد_عمومی
#نوحه
#اربعین
زمزمه حضرت ابوالفضل(علیه السلام)🎙
دل گرفتارم مست اباالفضله
کلید حاجاتم دست اباالفضله
پر از غم و دردم دوام اباالفضله
غم ندارم وقتی آقام اباالفضله
آقام اباالفضله آقام اباالفضله
کی داره تو دنیا وفای آقامو
دستاشو داده تا بگیره دستامو
حرمله ی نامرد با تیر چشاشو بست
ولی داره میره یه ساقیه بی دست
ناله میزد ارباب کجایی ای یارم
نوحه ی زینب بود وای علمدارم
عمود آهن خورد یاور و دلدارم
نوحه ی زینب بود وای علمدارم
وای علمدارم وای علمدارم
#زمزمه
#نوحه
#مرثیه
#حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#حضرت_ابوالفضل
زبان حال راهب با امام حسین(علیه السلام)👇
آنقدر کردم به خولی التماس
تا تو را بگرفتم از آن ناسپاس
در عوض دینار و درهم داده ام
هرچه بهرت داده ام کم داده ام
قیمت یک موی تو یک عالم است
جان اگر بخشم در این سودا کم است
گل رخا ! آماج خارت کرده اند؟
وای برمن سنگسارت کرده اند؟
#دیر_راهب
#مرثیه
#شعر_سبک_مرثیه_مداحی