🌺🌻🍃🌸⚘🌿🌷🍀🌳♦️❤
طور من است مرقد ِموسای کاظمین
قـربـان آن دو گنبـد ِ زیبــای کاظمین
بعداز غـدیر و جـلوه ی مستانه ی نجف
تعظیـم میکنیـم به آقـای کاظمین
✍قاسم_نعمتی
#ولادت_حضرت_موس_بن_جعفر
♦️شعر ولادت حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام)♦️
ای کلیماللَه تماشا کن کلام الله را
بر فراز دست خورشیدِ ولایت، ماه را
نور انوار نهم، هفتم چراغ راه را
در زمین و آسمانها رهبری آگاه را
روح رحمان، جان قرآن، نخل طور است این پسر
گوهر رخشندۀ شش بحر نور است این پسر
این پسر بدرالمنیر و این پسر شمسالضحاست
این پسر بابالکرم، بابالولا، بابالعطاست
این پسر بابالمرادِ انبیا و اولیاست
این پسر هم مصطفی هم مرتضی هم مجتباست...
صاحب خلق و خصال و خوی احمد کیست؟ او
نفس پاک صادق آل محمد کیست؟ او
ماه ذیالحجهست محو آفتاب روی او
جنس آدم قبضهای از خاک پاک کوی او
چشم عیسی از فراز آسمانها سوی او
عروة الوثقای ارباب کرامت موی او
آیۀ عفو الهی بر لب خندان اوست
کشور ایران زیارتگاه فرزندان اوست
ای جمال چهارده معصوم در رخسار تو
وحیِ ساعد خیزد از لبهای گوهربار تو
آفرینش در پناه سایۀ دیوار تو
روح پاک انبیا و اولیا زوار تو
آسمان چشم انتظار ذکر یارب یاربت
حضرت معبود مشتاق مناجات شبت...
ای دُرِ شش بحر و بحر پنج دُر! روحی فداک
آسمان در صحن تو بنهاده پیشانی به خاک
با غبار کاظمینت روحِ هر ناپاک، پاک
بیولایت میشود رحمت، عذاب دردناک
میثم آلودهای عبد و ثناگوی شماست
هر که بوده هر که باشد سائل کوی شماست
#امام_کاظم_علیه_السلام
✍غلامرضا سازگار
بسم الله الرحمن الرحیم
✍🏻سروده ی حاج مرتضی طاهری به مناسبت میلاد امام موسی کاظم(علیه السلام)🌹
ای به منظومهی جهان ناظم
ای وجودت،وجود را لازم
میشود کاروان دل عازم
تا حریم تو حضرت کاظم
عزت عالمین داری تو
کاظمی کاظمین داری تو
با ولایت بنا شده دل ما
حق سرشته به نام تو گِل ما
از جهان مهر توست حاصل ما
نام زیبات نقل محفل ما
نه فقط حاکم قضا هستی
جان فدایت ابوالرضا هستی
در کرامت تو در جهان طاقی
نوربخش تمام آفاقی
تا زمان هست و تا جهان باقی
تو همان پیشوای عشاقی
بوسه بر خاک پات بگذاریم
هرچه داریم از شما داریم
شود این ماه ختم با یادت
عید آورده باز میلادت
ای که نور خداست بنیادت
چشم ما و امید و امدادت
ما که دلداده شما هستیم
از ازل دل به مهرتان بستیم
✍حاج مرتضی طاهری
#شعر_و_سبک_مداحی
#آموزش_مداحی
#میلاد_امام_کاظم_علیه_السلام
#شعر_مداحی
🌺🌻🍃🌸به میمنت میلاد امام موسی بن جعفر (علیه السلام)🍃🌻🌺⚘
---------
پیدا به دهر جلوه ی خورشید داور است
یا در طلوع چهره ی موسی بن جعفر است
بر مادر حمیده ی خود دیده بر گشود
یعنی گلی شکفته در آغوش مادر است
شهر مدینه پر شده از عطر روی او
اکنون مدینه از گل رویش معطّر است
این هفتمین ستاره شبهای عاشقی ست
شبهای عاشقی که سراسر منوّر است
ذی الحجّه را چو کعبه منوّر نموده است
با طلعتی که باز فراتر ز گوهر است
هفت آسمان شکفت چو گل از دو چشم او
لبریز عطر و نور ببین مهر خاور است
آمد امام صابر و صالح ، امام عشق
آن گوهر نفیس که از نسل کوثر است
این گوهر نفیس درخشد چو نور ناب
مانند مهر آینه دار پیمبر است
حسِّ عجیب دارد ازین رهگذر جهان
کز یُمن اوست بارش رحمت مکرّر است
بعد از امام صادق و ، در باغسار عشق
جاری ترین نسیم ز زهرای اطهر است
بنوشته عشق با خط زیبا به روی عرش
میلاد با سعادت سرو و صنوبر است
زیباترین شقایق عالم شکفته است
این هفتمین شکوه به گلزار حیدر است
این کودکی که گشت شکوفا به مهد نور
در لاله زار عشق ز هر لاله برتر است
یک ذره از طلوع نگاهش برای ما
با روشنای عالم هستی برابر است
باشد امام صالح و عبدِ خدای خویش
عبدی که بر خلایق عالم مسخّر است
او کاظم است مثل پدر ، مثل جدّ خویش
لبریز مهر باشد و شوقش به هر سر است
باب الحوائجی ست که دستان پاک او
در موجی از نسیم کرامت شناور است
هفتم امام نور که از شش جهت رخش
در چشم اهل عرش به خوبی مصوّر است
بگشوده بال دیده ی "یاسر" از آن سبب
این جلوه های نور به چشمش چو شهپر است
،،،،،،،،،،،،
✍محمود تاری «یاسر»
#سرود_ولادت_امام_موسی_بن_جعفر_علیه_ السلام
🌷🌿⚘🌸🍀
--------
تابیده ماه عشق عالم منور است
میلاد روشن موسی بن جعفر است
عطر خوش ولا ، ریزد به هر چمن
مولا ابالحسن .....
بیت الولایت است بیت الحرام ما
پرده ز رخ گرفت هفتم امام ما
روییده بر زمین ، گلهای یاسمن
مولا ابالحسن .....
دلهای عاشقان باغ شقایق است
گلخنده بر لب زیبای صادق است
لبریز گل شده ، هر دشت و هر دمن
مولا ابالحسن .....
دلها ز باغ دین گردیده خوشه چین
هم کاظم آمده هم صابر و امین
عالم لباس نور ، کرده کنون به تن
مولا ابالحسن .....
با گل قرین ببین آوای سینه را
همچون جنان نگر شهر مدینه را
دلها معطر است ، با عطر هر سخن
مولا ابالحسن .....
🍀🌷🌿⚘🌸🌳❤
✍ محمود تاری "یاسر"
#شعر_و_سبک_مداحی
#آموزش_مداحی
#شعر_مداحی
#شعر_ولادت_امام_کاظم_علیه_السلام
🌸⚘🌿🌷🌳🍀🌻🌺🍃
از جوار عرش سرزد آفتاب دیگری
وا شد از «اَبوا» به روی خلق، باب دیگری...
بال وا كن لحظهای در زیر باران شهود
از فراز عرش میبارد سحاب دیگری
بوی پیراهن شنیدم، دیده بستم تا مگر
یوسف شعرم ببیند باز خواب دیگری
ای غزل! امشب به دریای مدیحش دل بزن
دارد این امواج، گوهرهای ناب دیگری
ما خدا را در جمال چارده تن دیدهایم
خواندهام این حرفها را در كتاب دیگری
جمله از شهر و دیار و آب و خاكی دیگرند
این یكی هم میرسد از خاك و آب دیگری
بوی احمد، بوی زهرا، بوی حیدر، بوی عشق
بشنوید از این چمن، عطر گلاب دیگری
حضرت خورشید هفتم، آن كه چشم روزگار
با وجود او ندارد انتخاب دیگری
شك ندارم جبرئیل امشب برای عرشیان
وصف او را میكند با آب و تاب دیگری
ماه كی بعد از نگاهش آفتابی میشود؟
میرود از شرم، شبها در حجاب دیگری
شش كتابش را خدا آورد و امشب هم گشود
از كتاب معرفت، فصلالخطاب دیگری
یا نمیداند بلندای مقامش تا كجاست
یا ندارد منكرش حرف حساب دیگری...
یا بگو باب الحوائج یا بگو باب المراد
نام او حیف است بردن با خطاب دیگری
#امام_کاظم_علیه_السلام
#ولادت
#عباس_شاه_زیدی
#مباهله، بزرگترین فضیلت قرآنی امیرالمؤمنین (علیه السلام)
✳️ مباهله، نبرد پیروز سپاه بی سلاح است...
#مباهله
#شعر_و_سبک_مداحی
✳️ مباهله پیروزی دستهای الهی شکننده صلیبهای طلایی است...
#مباهله
#شعر_و_سبک_مداحی
#آموزش_مداحی
✳️جنگی است، اما بدون شمشیر؛ سپاهی است، اما سربازانش پنج نفر؛ پیروزی ای برای "حیدر علیه السلام"، اما نه از جنس خیبر؛
این بار "فاطمه سلام اله علیها و فرزندانش" نیز به میدان آمده اند...
#قصیده
#مباهله
وضو بگیرم در حال روزه با تکبیر
کنم مباهله با دشمنان حی قدیر
زبان حق شوم و آیه ی مباهله را
به شأن فاطمه و شوهرش کنم تفسیر
ز قول دوست و دشمن شنو که این آیه
به وصف اهل کسا از خدا شده تعبیر
محمد وعلی و فاطمه، حسین و حسن
که پنج در عددند و یکی چو حی قدیر
پی مباهله کردند روی در صحرا
یکی چو مهر فروزان چهار ماه منیر
فتاد چشم نصارا به آن خدارویان
که نور طلعتشان گشته بود عالم گیر
مسیحیان پی نفرین پنج تن دیدند
که نیست غیر هلاکت برایشان تقدیر
همه به خاک قدوم پیمبر افتادند
که ای ز جانب حق خلق را بشیر و نذیر
به حضرت تو نصاری تمام تسلیم اند
که تو بلند مقامی و ما تمام حقیر
هزار مرتبه نفرین به دشمنان علی
که می کنند در این آیه حیله و تزویر
کنند فضل علی را به دشمنی انکار
خدای نگذرد از این خطا و این تقصیر
چرا شدند فراری از این حقیقت محض
چرا به سلسله ی نفس خود شدند اسیر
قسم به جان علی منکر مباهله را
خدای لعن نموده، پیمبرش تکفیر
گرفتم آنکه شود خصم منکر خورشید
کجا به تابش انوار آن کند تأثیر
فضائل علی از حد بود فزون چه زیان
که بر مباهله منکر شوند یا به غدیر
علی کسی است که در جنگ بدر شد پیروز
خدا به جنگ احد می دهد به او شمشیر
علی است فاتح احزاب و فاتح خیبر
علی است تیرالهی به قلب خصم شریر
علی است بت شکن کعبه روی دوش رسول
علی به بیشه ی اسلام شد خروشان شیر
علی به جای نبی خفت و جان گرفت به دست
کسی نیافت چو او این چنین مقام خطیر
حدیث منزله چون آفتاب می تابد
به این دلیل علی بعد مصطفاست امیر
وصی احمد مرسل کسی بود "میثم"
که در تمام فضایل ورا نبود نظیر
✍حاج غلامرضاسازگار
#شعر_و_سبک_مداحی
#آموزش_مداحی
#شعر_مداحی
#سرود_مباهله
🌷🌿⚘🌸🍀🌳
مباهله عید سعید آل طاهاست
مباهله نشانِ برتری مولاست
مباهله فخر تشیّع به دو دنیاست
سُرور دلهاست۲
نوای اهل عرش اعلیٰ
ای مظهرِ حیّ تعالیٰ
علی علی یا علی مولا
علی علی یا علی مولا...
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
خَمسهٔ طیّبه به اذن حیّ داور
شدند جلوهٔ حقیقتی مطهّر
وَ اهل نَجران شده اند پای تا سر
مَغلوب و مُضطَر۲
صورتشان ماهِ منیر است
دل به ولایشان اسیر است
مباهله مثل غدیر است
علی علی یا علی مولا
علی علی یا علی مولا
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
یا رب به حقّ پنج تن بر ما عطا کن
ما را مقیم کوی لطف اولیا کن
ما را محبّ اهل بیت مصطفیٰ کن
حاجت روا کن۲
با قلب زار و مبتلایی
مثل شهیدان خدایی
ما را نما کرببلایی
حسین حسین عزیز زهرا...
✍امیرعباسی
¤¤¤¤¤¤¤¤
#شعر_مداحی
#آموزش_مداحی
#شعر_و_سبک_مداحی
#سرود_مباهله
🌷🌿⚘🌸🍀🌳
در همه ارض و سما شادی و هلهله شده
جشن مدح علی و عید مباهله شده
ترانهٔ عشق و وفا یا حیدر
زمزمهٔ عرش خدا یا حیدر
نَفس و وجودِ مصطفی یا حیدر
نور دو چشمانِ زهرا یا حیدر
یا علی مولا یاحیدر...مولا مولا یا مرتضیٰ
حِیرت نَجرانیان از هِیبت آل عبا
بُوَد از مشیّت و اراده و لطف خدا
عید خوشِ اهل یقین مبارک
عزّت و اقتدارِ دین مبارک
شور و سُرورِ بی قرین مبارک
مباهله بر مسلمین مبارک
یا علی مولا یاحیدر...مولا مولا یا مرتضیٰ
به تولّای علی همیشه دل می بازیم
ما به عشق علی و آل علی می نازیم
دست من و دامان تو یا حیدر
چشم من و احسان تو یا حیدر
جرم من و غفران تو یا حیدر
هستی من قربان تو یا حیدر
یا علی مولا یاحیدر ....مولا مولا یا مرتضیٰ
✍امیرعباسی
#شعر_و_سبک_مداحی
#آموزش_مداحی
#شعر_مداحی
#مباهله
#مثنوی
ناگهان صومعه لرزید از آن دقّ الباب
اهل آبادی تثلیث پریدند از خواب
رجز مأذنهها لرزه به ناقوس انداخت
راهبان را همه در ورطۀ کابوس انداخت
قصۀ فتنه و نیرنگ و دغل پیوستهست
نان یک عده به گمراهی مردم بستهست
ننوشتند که باران نمی از این دریاست
یکی از خیل مریدان محمد، عیسی است
لاجرم چارهای انگار به جز جنگ نماند
قل تعالَوا... به رخ هیچ کسی رنگ نماند
به رجز نیست در این عرصه یقین شمشیر است
بر حذر باش که زنّار، گریبان گیر است
کارزارش تهی از نیزه و تیر و سپر است
بهراسید که این معرکه خونریزتر است
بانگ طوفانیِ القارعه طوفان آورد
آنچه در چنتۀ خود داشت به میدان آورد
با خود آورد به هنگامه عزیزانش را
بر سر دست گرفتهست نبی جانش را
عرش تا عرش ملائک همه زنجیره شدند
به صف آرایی آن چند نفر خیره شدند
پنج تن، پنج تن از نور خدا آکنده
آفتابان ازل تا به ابد تابنده
دفترم غرق نفسهای مسیحایی شد
گوش کن، گوش کن این قصه تماشایی شد
با طمانیۀ خود راه میآمد آرام
دست در دست یدالله میآمد آرام
دست در دست یدالله چه در سر دارد
حرفی انگار از این جنگ فراتر دارد
ایها الناس من از پارۀ تن میگویم
دارم از خویشتن خویش سخن میگویم
آنکه هر دم نفسم با نفسش مأنوس است
آنکه با ذات خدا «عزّوجل» ممسوس است
من علی هستم و احمد من و او خویشتنیم
او علی هست و محمد من و او خویشتنیم
نه فقط جسم علی روح محمد باشد
یک تنه لشکر انبوهِ محمد باشد
دیگر اصلا چه نیازیست به طوفان، به عذاب
زهرۀ معرکه را اخم علی میکند آب
الغرض مهر رسولانۀ او طوفان کرد
راهبان را به سر سفرۀ خود مهمان کرد
مست از رایحۀ زلف رهایش گشتند
بادها گوش به فرمان عبایش گشتند
میرود قصۀ ما سوی سرانجام آرام
دفتر قصه ورق میخورد آرام آرام
✍سیدحمیدرضابرقعی
○○○○○○○○
#شعر_مداحی
#آموزش_مداحی
#شعر_و_سبک_مداحی
#مباهله