eitaa logo
شعر و ادب
165 دنبال‌کننده
369 عکس
86 ویدیو
9 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
زندگی بر مردم آزاده‌ی بی آرزو سخت می‌گیرد ولی آسان به پایان می‌رسد 📚وجود @SherAdab
میان خضر و موسی چون فراق افتاد فهمیدم که گاهی واقعیت با حقیقت در منافات است! 📚آن‌ها @SherAdab
درخت، فصل خزان هم درخت می‌مانَد تو پیش‌ْفصل بهاری نه اینکه پاییزی ... @SherAdab
برف.mp3
5.74M
غمخوارِ من! به خانه‌ی غم‌ها خوش آمدی بامن به جمع مردم تنها خوش آمدی بین جماعتی که مرا سنگ می‌زنند می‌بینمت، برای تماشا خوش آمدی راه نجاتم از شب گیسوی دوست نیست ای دل! به آخرین شب دنیا خوش آمدی پایان ماجرای دل و عشق روشن است ای قایق شکسته به دریا خوش آمدی با برف پیری‌ام سخنی غیر از این نبود منّت گذاشتی به سرِ ما خوش آمدی ای عشق، ای عزیزترین میهمان عمر! دیر آمدی به دیدنم اما خوش آمدی اجرا و تنظیم: علی نظری  @SherAdab
كفنِ برف كجا؟ پيرهنِ برگ كجا؟ خسته‌ام مثل درختی كه از آذر ماهش  @SherAdab
بهار پشت زمستان، بهار پشتِ بهار دلم گرفت از این گردش و از این تکرار نفس کشیدن وقتی که استخوان به گلو نگاه کردن وقتی که در نگاهت خار اگر به شهر رَوی طعنه‌های رهگذران اگر به خانه بمانی غم در و دیوار نمانده است تو را در کنار همراهی که دوستانِ تو را می‌خرند با دینار نه دوستان؛ صفحاتی ز هم پراکنده که جمع کردنشان در کنار هم دشوار به صبرشان که بخوانی؛ به جنگ مشتاقند به جنگشان که بخوانی؛ نشسته‌اند کنار تو از رعیت خود بیمناکی و همه جا رعیت است که تشویش دارد از دربار کتابِ کهنه‌ی تاریخ را نخوانده ببند دلم گرفت از این گردش و از این تکرار @SherAdab
نرگس مردم‌ْفریبی داشت ماتم می‌فروخت با همان چشمی که می‌زد زخم، مرهم می‌فروخت زندگی چون برده‌داری پیر در بازار عمر داشت یوسف را به مُشتی خاک عالَم می‌فروخت زندگی-این تاجر طمّاع ناخن‌خشک پیر- مرگ را همچون شراب ناب کم‌کم می‌فروخت در تمام سال‌های رفته بر ما، روزگار شادمانی می‌خرید از ما و ماتم می‌فروخت... @SherAdab
از باغ می‌برند چراغانی‌ات کنند تا کاج جشن‌های زمستانی‌ات کنند پوشانده‌اند صبح تو را ابرهای تار تنها به این بهانه که بارانی‌ات کنند یوسف! به این رها شدن ازچاه دل مبند این بار می‌برند که زندانی‌ات کنند ای گُل گمان مَبر به شب جشن می‌روی شاید به خاک مرده‌ای ارزانی‌ات کنند یک نقطه بیش فرق رجیم و رحیم نیست از نقطه‌ای بترس که شیطانی‌ات کنند آب طلب نکرده همیشه مراد نیست گاهی بهانه‌ای‌ست که قربانی‌ات کنند @SherAdab
راه پیدا کردن گنجِ جهان جز رنج نیست رنجِ آن را راست می‌گویند اما گنج نیست گاه می‌افتد به خاک و گاه می‌غلتد به رود هیچ رازی در فروافتادن نارنج نیست گاه سربازی شجاعی، گاه شاهی نا امید روز وشب چیزی به‌جز تکرار یک شطرنج نیست در کف بازار دنیا «عمر» خود را باختی سکه‌ها را جمع کن! دعوای چار وپنج نیست باید از بهتی که چشمم داشت قلبش می‌شکست چشم‌پوشی کن که این آیینه حیرتْ‌سنج نیست @SherAdab
ای لحظه‌ای که در سر هر شاخه فکر توست ای نوبهارِ تا به ابد جاودان بیا!  @SherAdab
﴿قالا ربّنا ظَلمنا أنفسَنا ...﴾(أعراف/۲۳) گفتند پروردگارا ما به خود ستم کردیم. ----------------------------------------- همیشه جای شکایت ز خلق بسیار است ولی برای تو از خود شکایت آوردم  @SherAdab
هنر آن است که عکس تو بیفتد در ماه ماهِ در آب که همواره فرو ریختنی است  @SherAdab