با دریغی سنگین
شعر آمیخته با حسرت یک خاطره را
قصه حادثه ی برج و کبوتر را
یک بار دیگر می خوانم
ای پرنده ی مهاجر ای مسافر
ای مسافر من
ای رفته به معراج
تو به اندازه ی قدرت پریدن
تو به اندازه ی دل بریدن از خاک
عزیزی
#اردلان_سرفراز #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نکته_مهم
طبق این فیلم چند ثانیه قبل برخورد #موشک_فاتح ،چند ضدموشک پدافندی شلیک شدن برای زدن .
اما موشک ما مثل #میگ_میگ از کنارشون رد شد و خورد به هدف !
وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ
#اربیل
#پاسخ_سخت
#اربیل
#پاسخ_سخت
📜 @sheraneh_eitaa
8.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥هیچ شبی نیست که ما نخوابیم
🤛 و به شما فکر نکنیم!!!
#انتقام ...
🔥1:20
📜 @sheraneh_eitaa
ابوالقاسم عارف قزوینی (۱۲۵۹–۱۳۱۲ ه.ش)، شاعر و تصنیفساز اهل ایران بود.
عارف در سال ۱۲۵۹ هجری شمسی در قزوین متولد شد. پدرش «ملاهادی وکیل» بود. عارف صرف و نحو عربی و فارسی را در قزوین فراگرفت. خط شکسته و نستعلیق را بسیار خوب مینوشت. موسیقی را نزد میرزاصادق خرازی فراگرفت. مدتی به اصرار پدر در پای منبر میرزا حسن واعظ، یکی از وعاظ قزوین، به نوحه خوانی پرداخت و عمامه میبست ولی پس از مرگ پدر عمامه را برداشت و ترک روضه خوانی کرد.
عارف در ۱۷ سالگی به دختری به نام «خانمبالا» عشق و علاقه پیدا کرد و با او پنهانی ازدواج کرد. (تصنیف دیدم صنمی را در وصف ایشان سرود) فشارهای خانواده دختر پس از اینکه مطلع گردیدند زیاد شد و عارف به ناچار به رشت رفت و پس از بازگشت با وجود عشق بسیار، آن دختر را طلاق داد و تا آخر عمر ازدواج نکرد.
عارف در سال ۱۳۱۶ ه.ق به تهران آمد و چون صدای خوشی داشت با شاهزادگان قاجار آشنا شد و مظفرالدین شاه خواست او را در ردیف فراش خلوتها درآورد، اما عارف به قزوین بازگشت.
در سال ۱۳۲۳ ه.ق در زمان آغاز ۲۳ سالگی عارف زمزمه مشروطیت بلند گشته بود، عارف نیز با غزلهای خود به موفقیت مشروطیت کمک کرد.
عارف در سال ۱۳۰۷ خورشیدی جهت معالجه نزد دکتر بدیع به همدان رفت و برای همیشه در آنجا ماند. سرانجام عارف در روز دوشنبه دوم بهمن ۱۳۱۲ خورشیدی در حالی که ۵۴ سال داشت، مرگ زودرس به سراغش آمد و در آرامگاه بوعلی سینا (واقع در همدان، خیابان بوعلی) بهخاک سپرده شد.
#معرفی_شاعر #عارف_قزوینی
📜 @sheraneh_eitaa
وادی عشق چو راه ظلمات آسان نیست
مرو ای خضر که این مرحله را پایان نیست
نیست یک دست که از دست تو بر کیوان نیست
نیست یک سر که ز سودای تو سرگردان نیست
بس که سر در خم چوگان تو افتاد چو گوی
یک نفر مرد به میدان تو سرگردان نیست
گر به دریای غم عشق تو افتد داند
نوح جز غرق خلاصیش از این طوفان نیست
ندهید از پی بهبودی من رنج طبیب
درد عشق است به جز مرگ ورا درمان نیست
خواست زاهد به خرابات نهد پا گفتم
سر خود گیر که این وادی اردستان نیست
شب هجر تو مرا موی سیه کرد سفید
عمر پایان شد و پایان شب هجران نیست
وقتی ای یوسف گمگشته تو پیدا گردی
که ز یعقوب خبر نی اثر از کنعان نیست
دل من خون شد و خونابهاش از دیده بریخت
تا بدانی ز توام راز درون پنهان نیست
تا گل روی تو ای سرو روان در نظر است
هیچ ما را هوس سرو و گل و بستان نیست
«ارنی»گویان مشتاق توام رخ بنما
«لن ترانی» نگو عارف پسر عمران نیست
#عارف_قزوینی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
10.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | تو آیه به آیه شده ای پیک خداوند
در خواست که تو را سورهی لبخند بنامم..😊
شعرخوانی شعر طنز خانم فهیمه انوری
📜 @sheraneh_eitaa
خبر آمدنش را
همه جا پخش کنید
می رسد لحظه ی میعاد
به امید خدا
سلام بر یگانه حجت زمان
سلام بر منتظران مهدی فاطمه
#امام_زمان #شعر #سه_شنبه_های_مهدوی
📜 @sheraneh_eitaa
این دل اگر کم است بگو سر بیاورم
یا امر کن که یک دل دیگر بیاورم
خیلی خلاصه عرض کنم: دوست دارمت!
دیگر نشد عبارت بهتر بیاورم
#سید_مهدی_موسوی #شعر #عاشقانه
📜 @sheraneh_eitaa
گل سرخم چرا پژمرده حالی
بیا قسمت کنیم دردی که داری
بیا قسمت کنیم بیشش به من ده
که تو کوچک دلی طاقت نداری
#شعر #باباطاهر
📜 @sheraneh_eitaa
امشب دلم دوباره تو را خواست از خدا
آه ای دعای هر شب من!مستجاب شو...
| شبتون در پناه حق 🌙✨
#فاطمه_داوری #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
صد سلام، ای روشنایی بخش
صد درود، ای صبح
بر تو زین غمگین نیایش گر
بر تو از فرزند طوس، امّید
لکّه ابر عابر آفاق نومیدی
همچو نام نامی زردشت،
می فرستم من سلامی روشن و جاوید،
ای همیشه روشنی، ای هرگزی طالع،
تاج زردشت، ای گل خورشید.
#مهدی_اخوان_ثالث #شعر
| صبحتون بخیر و پر برکت❄️☃️
📜 @sheraneh_eitaa
آمد به چمن برف شگرف خنکی
در قور که دید همچو برف خنکی
ناگه ز دل غنچه برون آمد برف
چون از دهن ملیح حرف خنکی
#ایرج_میرزا #شعر #رباعی
📜 @sheraneh_eitaa