بر من شب هجر تو سرآید آخر
این صبح وصال تو برآید آخر
دستی که ز هجران تو بر سر دارم
از وصل به گردنت درآید آخر
|صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃
#انوری #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
پای تو اگرچه در وفا محکم نیست
در دست تو یک دردِ مرا مرهم نیست
با این همه از غمت گزیرم هم نیست
دل بیغم دار، کز تو دل بیغم نیست
#انوری #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
بر من، درِ محنت و بلا باز مخواه
درد منِ دل داده ی جان باز مخواه
جانی که به عاریت دو دم یافتهام
چندانکه دمی بینمت آن باز مخواه
#انوری #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
عشق تو قضای آسمانست
وصل تو بقای جاودانست
آسیب غم تو در زمانه
دور از تو بلای ناگهانست
دستم نرسد همی به شادی
تا پای غم تو در میانست
در زاویهای چین زلفت
صد خردهٔ عشق در میانست
این قاعده گر چنین بماند
بنیاد خرابی جهانست
با حسن تو در نوالهٔ چرخ
رخسارهٔ ماه استخوانست
وز عافیتی چنین مروح
در عشق تو عمر بس گرانست
با آنکه نشان نمیتوان داد
کز وصل تو در جهان نشانست
دل در غم انتظار خون شد
بیچاره هنوز در گمانست
گفتم که به تحفه پیش وعدهاش
جان مینهم ار سخن در آنست
دل گفت که بر در قبولش
هرچه آن نرود به دست جانست
بازار سپید کاری تو
اکنون به روایی آنچنانست
کانجا سر سبز بیزر سرخ
چون سیم سیاه ناروانست
زر بایدت انوری وگر نیست
غم خور که همیشه رایگانست
بیمایه همی طلب کنی سود
زان گاهی سود و گه زیانست
#شعر #انوری
📜 @sheraneh_eitaa
گفتم که به پایان رسد این درد و عنا
دستی بزند به شادمانی دل ما
دل گفت کدام صبر ما را و چه کام
ور غم سختست شادکامی ز کجا
#انوری #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای هجر مگر نهایتی نیست ترا
وی وعدهٔ وصل غایتی نیست ترا
ای عشق مرا به صد هزاران زاری
کشتی و جز این کفایتی نیست ترا
#انوری #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
ز عشق تو نهانم آشکارست
ز وصل تو نصیبم انتظارست
ز باغ وصل تو گل کی توان چید
که آنجا گفتگوی از بهر خارست
ولی در پای تو گشتم بدان بوی
که عهدت همچو عشقم پایدارست
دلم رفت و ز تو کاری نیامد
مرا با این فضولی خود چه کارست
چو گویم بوسهای گویی که فردا
کرا فردای گیتی در شمارست
به بند روزگارم چند بندی
سخن خود بیشتر در روزگارست
به عهدم دست میگیری ولیکن
که میگوید که پایت استوارست
ترا با انوری زین گونه دستان
نه یکبار و دوبارست و سه بارست
#شعر #انوری
📜 @sheraneh_eitaa
anvari.gif
8.8K
اوحدالدین محمد ابن محمد ( یا ابن اسحاق) شاعر و دانشمند ایرانی قرن ششم هجری است. وی از بسیاری از معلومات متداول زمان خود از قبیل منطق ، موسیقی، ریاضی و نجوم بهره داشت. ابتدا مداح سلطان سنجر بود و پس از مرگ او و استیلای ترکان غز بر خراسان به ستایش امرا و سفرای بلاد مختلف مشغول شد، ولی در اواخر عمر زهد پیشه کرد و از ملازمت سلاطین کناره گرفت. در تاریخ وفات او بین مورخان اختلاف است ولی به احتمال قوی حدود سال ۵۸۳ هجری قمری در گذشته است.
#انوری #معرفی_شاعر
📜 @sheraneh_eitaa
ای یار مرا غم تو یارست
عشق تو ز عالم اختیارست
با عشق تو غم همی گسارم
عشق تو غمست و غمگسارست
جان و جگرم بسوخت هجران
خود عادت دل نه زین شمارست
جان سوختن و جگر خلیدن
هجران ترا کمینه کارست
در هجر ز درد بیقرارم
کان درد هنوز برقرارست
ای راحت جان من فرج ده
زان درد که نامش انتظارست
در تاب شدی که گفتم از تو
جز درد مرا چه یادگارست
#انوری #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
پایم از عشق تو در سنگ آمدست
عقل را با تو قبا تنگ آمدست
نام من هرگز نیاری بر زبان
آری از نامم ترا ننگ آمدست
هرچه دانی از جفا با من بکن
کت زبونی نیک در چنگ آمدست
هرکسی آمد به استقبال من
اندهانت چند فرسنگ آمدست
انوری پایت ز راهی بازکش
کاندران هر مرکبی لنگ آمدست
#شعر #انوری
📜 @sheraneh_eitaa
همیشه قصه شب در همین خلاصه شده است
تو غرق خوابی و من غرق آرزوی توام...
شبتون در پناه حق
#شعر #انوری
📜 @sheraneh_eitaa
یارب چه بلا که عشق یارست
زو عقل به درد و جان فکارست
دل برد و جمال کرد پنهان
فریاد که ظلم آشکارست
گر جان منست ازو به جانم
من هیچ ندانم این چکارست
ناید بر من خیال او هیچ
وین هم ز خلاف روزگارست
کارم چو نگار نیست با او
زان بر رخ من ز خون نگارست
زو هیچ شمار برنگیرم
زیرا که جفاش بیشمارست
#شعر #انوری
📜 @sheraneh_eitaa