بهمن صباغ زاده در بهمنماه سال 1358 در محلهی عیدگاه مشهد به دنیا آمد.
اولین کارهایش را در نوجوانی سروده است و جالب این است که اولین کسی که راجع به کارهایش نظر داده، استاد قهرمان بودهاند. به مناسبت نسبت خویشاوندی که با این استاد بزرگوار داشت و باعث افتخارش است وقتی اولین شعرهایش را برای مادرش خواند، گفت: تو را نزد شازده محمد میرزا میبرم تا ببینم چه در چنته داری. خدمت استاد که رسید چند ترانهای که ساخته بود را خواند و استاد قهرمان آرام و بدون هیچ حرفی گوش دادند. سپس مادرش از استاد قهرمان خواست که شعر بخواند و استاد متواضعانه پذیرفت. برای اولین بار بود که شعرهای استاد قهرمان را و یا بهتر بگوید شعر میشنید حال غریبی داشت، دست و پاهایش میلرزید و صدای قلبش را به وضوح میشنید و از آن زمان شعر وارد زندگیاش شد.
سال 1379 در دانشکده با تشویقهای استاد ادبیاتش آقای دکتر قربانیون کمی جدیتر شد و حتی در همان زمان در یکی دو مسابقهی شعر دانشجویی هم کارهایی کرد. زبانی عهد بوقی داشت و به خیال خودش شعر کلاسیک میگفت. بعدها که به تربت حیدریه آمد تازه فهمید شاعران دور هم جمع میشوند و تصمیم گرفت در جلسات شعر شرکت کند. خیلی نگذشت که با همه بچههای انجمن شعر دوست شد. استاد نجفزاده و استاد موسوی هرچه می توانستند به او آموختند. چه میگذرد علاقهاش به شعر بیششود و شنبه که میرسد ثانیهها را میشمارد تا وقتش برسد و دوستانش را در انجمن شعر تربت حیدریه ببیند.
#معرفی_شاعر #بهمن_صباغ_زاده
📜 @sheraneh_eitaa
عاشق که باشی شعر شور دیگری دارد
لیلی و مجنون قصهی شیرینتری دارد
دیوان حافظ را شبی صد دفعه میبوسی
هر دفعه از آن دفعه فال بهتری دارد
حتی سؤالات کتاب تست کنکورت -
عاشق که باشی بیتهای محشری دارد
با خواندن بعضی غزلها تازه میفهمید
هر شاعری در سینهاش پیغمبری دارد
حرف دلت را با غزل حالی کنی سخت است
شاعر که باشی عشق زجر دیگری دارد ...
#بهمن_صباغ_زاده #شعر
📜 @sheraneh_eitaa