eitaa logo
شاعرانه
29.7هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
634 ویدیو
47 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
تو کلمات را با سنگ‌هایی در مُشت به خط مقدم فرستادی انتفاضه شعرهای تو بود و «غزه» با شعرهایت می‌جنگید که ظلم را منفجر می‌کرد و مظلوم را بیدار. *** دختر فلسطین:«هبة ابو ندا»! هم سنگرانت «محمود درویش» و «سمیح القاسم» منتظرند شعر جدیدت را به جبهه بفرست. به خدا قسم یکی از همین روزها پیروزی از دروازه شعرهایت وارد می شود و «غزه»، آزاد... 📜 @sheraneh_eitaa
رضا اسماعیلی ۲۴ مرداد ۱۳۳۹ در تهران متولد شد. وی در کنار سرودن، به روزنامه‌نگاری و نقد ادبی هم می‌پردازد و در قالب دبیر با مجلّات و روزنامه‌های مختلفی ازجمله اطلاعات و امید اسلام همکاری داشته است. او دارای مدرک کارشناسی‌ارشد زبان و ادبیات فارسی است. وی از سال ۶۸ به استخدام وزارت بهداشت درآمد و در حال حاضر رئیس گروه فرهنگی ادبی وزارت بهداشت است. اسماعیلی یکی از پژوهشگران عرصۀ شعر آیینی است که مطالب تحقیقی او بسیار برای محققان ارزشمند است. تا کنون بیش از ۴۰ عنوان از آثار او به چاپ رسیده است. از آثار او می‌توان به «سحرنامه»، «سمت روشن دریا»، «لهجه شرقی عشق» و «بر بال ققنوس» اشاره کرد. 📜 @sheraneh_eitaa
ای بهترین دلیل تبسم ظهور کن فصل کبود خندۀ ما را مرور کن چرخی بزن به سمت نگاه غریب ما از کوچه‌های بی‌کسی ما عبور کن ما زائر تبسم بارانی توایم ما را به حق آینه‌ها، خیس نور کن.. ما را ببر به خلوت کشف و شهود خویش ما را به راه سیر و سلوکت غیور کن ما بی‌شکیب، نور تو را آه می‌کشیم یا جلوه کن و یا دل ما را صبور کن روح زمین کبود شب و دشنه است و ظلم ما را برای چیدن ظلمت جسور کن ای آخرین تبسم نور محمدی! جان جهان، عدالت روشن! ظهور کن 📜 @sheraneh_eitaa
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 13روز تا عید یکی از همین روزها، ناگهان تو می‌آیی از نور، از آسمان تو می‌آیی و شب زمین می‌خورد و قد می‌کشد نور، در آسمان قفس با ظهور تو خط می‌خورد زمین می‌شود سهم آزادگان به سر می‌رسد فصل سرد سکوت ترک می‌خورد بغض فریادمان تو می‌آیی از فصل عدل علی به تقسیم لبخند، تقسیم نان تو از سمت طوفان شبی می‌رسی به دست تو تیغی عدالت نشان تو می‌آیی و با سرانگشت تو ورق می‌خورد سرنوشت جهان تو در باغ آدینه گل می‌کنی بهار عدالت، امام زمان! 📜 @sheraneh_eitaa
پلکی بزن مولا! که ایمان جان بگیرد تا در زمین بارانی از قرآن بگیرد ای مِهر عالم‌تابِ خوبی! جلوه‌گر شو تا عشق در روی زمین سامان بگیرد.. پلکی بزن تا غنچه‌ها شبنم بخندند باغ از بهارِ خندۀ گل، جان بگیرد پلکی بزن تا ریشه‌های شب بخشکد تا صبح صادق، عمر جاویدان بگیرد ایمان به فصل سرد؟! هرگز، تا تو هستی هرگز مبادا فصل یخبندان بگیرد از دیو و دد، مولا! ملولم، جلوه‌گر شو تا زندگی بوی خوش انسان بگیرد مولا! بهار خنده‌ات را منتشر کن تا فصل سرما در زمین پایان بگیرد 📜 @sheraneh_eitaa
اول عشق ست ای جان ! قل هوالله احد دف بزن ، ساغر بچرخان ، قل هوالله احد گفتم از عشق و زبانم شعله ور شد ناگهان آه از این مضمون سوزان ! قل هوالله احد حضرت لیلی ! بیا در صحنه و چرخی بزن یک غزل مجنون برقصان ، قل هوالله احد ساغری آغوش وا کن ، یک تبسم مِی بریز اندک اندک جمع مستان ... ، قل هوالله احد می کنم سجاده را رنگین به می ، فتوا بده " زهد " من را می بنوشان ، قل هوالله احد بر سر آنم به حکم عشق ، رقص خون کنم با دلی عاشق ، غزلخوان ، قل هوالله احد در کمند زلف تو پیچید دل ، یا للعجب ! دید صدها عید قربان ، قل هوالله احد زیر شمشیر غمت ، عشق ست سر دادن به شوق دست افشان ، پایکوبان ، قل هوالله احد من شبی تاریک تاریکم ، تبسم کن مرا جلوه کن ای ماه تابان ! قل هوالله احد تشنۀ وصلم ، الا یا ایهاالساقی ! وصال اول عشق ست ای جان ! قل هوالله احد 📜 @sheraneh_eitaa
بعد از آن واقعهٔ سرخ، بلا سهم تو شد پیکر سوختهٔ کرب‌وبلا سهم تو شد بعد از آن واقعه، هفتاد و دو آیینه شکست ناگهان داغ دل آینه‌ها سهم تو شد بعد از آن واقعه، آشوب قیامت برخاست بر سر نیزه سر خون خدا سهم تو شد بعد از آن واقعه خون جوش زد از چشمانت خطبهٔ اشک برای شهدا سهم تو شد بعد از آن واقعه در هرولهٔ آتش و خون در شب خوف و خطر خطبهٔ «لا» سهم تو شد بعد از آن واقعه در فصل شبیخون ستم خوردن زخم ز شمشیر جفا سهم تو شد خیمهٔ نور تو در فتنهٔ شب سوخت ولی کس نپرسید که این ظلم چرا سهم تو شد بعد از آن واقعه، ای زینت سجادهٔ عشق از دلت آینه جوشید، دعا سهم تو شد بعد از آن واقعه، ای کاش که می‌مردم من مصلحت نیست بگویم که چه‌ها سهم تو شد بعد از آن واقعهٔ سرخ حقیقت گل کرد کربلا در تو درخشید خدا سهم تو شد 📜 @sheraneh_eitaa