بر سر راهت نور پاشیدهام
و پرندگان از شادی
بر نکشان راه میروند
و از ته دل میدرخشند
#شمس_لنگرودی
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa
گلایل را دوست دارم
به خاطر قلبش،
که از پس برگهای لطیفش پیداست
دل آدمی پیدا نیست
و سر انگشتانت را سیاه میکند
چون گردو
اگر بگشایی و ببینی
#شمس_لنگرودی
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa
شادا بهار !
که دست مرا گرفته
نمیدانم به کجا میبرد
شادا من !
که دست بهار را گرفته
به خانهٔ خود میبرم.
#شمس_لنگرودی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
نه، نمیتوانم فراموشت کنم
زخمهای من، بیحضور تو از تسکین سر باز میزنند
بالهای من
تکهتکه فرو میریزند
برههای مسیح را میبینم که به دنبالم میدوند
و نشان فلوت تو را میپرسند
نه، نمیتوانم فراموشت کنم
خیابانها بیحضور تو راههای آشکار جهنماند
تو پرندهیی معصومی
که راهش را
در باغ حیاط زندانی گم کرده است
تک صورتی ازلی، بر رخسار تمام پیامبرانی
باد تشنهی تابستانی
که گندمزاران رسیده در قدوم تو خم میشوند
آشیانهی رودی از برف
که از قلههای بهار فرو میریزد
نه
نمیتوانم
نمیخواهم که فراموشت کنم...
#شمس_لنگرودی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
حکایتِ بارانِ بی امان است
این گونه که من
دوستت میدارم ...
شوریده وار و پریشان باریدن
بر خزه ها و خیزابها
به بیراهه و راهها تاختن
بیتاب ٬ بیقرار
دریایی جستن
و به سنگچین باغ بسته دری سر نهادن
و تو را به یاد آوردن
چون خونی در دل
که همواره فراموش می شود
حکایت بارانی بیقرار است
این گونه که من دوستت میدارم ...
#شمس_لنگرودی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باد را ببین!
چگونه بر آب هاشور مى زند
تا كنار تو ساكن شود
موج را ببين!
چگونه بر آبها قدم بر مى چيند
گوش ماهيان
چگونه براى خواندن آوازهايشان
به سوى تو لب باز كرده اند
سپاسگزارم دريا كه به پاس او
كتابم را سرشارِ خوابهاى صدف كرده اى.
پنبه ی آتش گرفتهای است قلب من
کف مزن ! شعلهورش مکن!
باد را ببین چگونه درختان را دور میزند
و سوی دلم میخزد
کف مزن، شعلهورش مکن!
قلبم را در آتش این جزیره ی تاریخ ب
گذار تا بسوزد
کف مزن ، شعلهورش مکن!
باد را ببین
چگونه مرا در دهان گرفته و بر آب میرود!
#شمس_لنگرودی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
می دانم، برف های گرانی
باریده است اما…
صبح های عجیب
و رودهای غریب
و آفتاب نجیـبـی در راه است
می دانم می دانم...
#شمس_لنگرودی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa