gilani.gif
6.6K
عبدالقادر گیلانی (جیلانی) (تولد ۴۷۰ الی ۴۹۱ - وفات ۵۶۰ الی ۵۶۲ ه.ق) از مشایخ صوفیه و مؤسس سلسله تصوف قادریه است. وی در شعر تخلص «محیی» را اختیار کرده بوده و دیوان شعرش به «دیوان غوث اعظم» معروف است.
#معرفی_شاعر #عبدالقادر_گیلانی
📜 @sheraneh_eitaa
در غم عشق تو زان بگذشت کار دل مرا
کز وفایت کم شود یک لحظه بار دل مرا
فارغم از گشت گلشن کز غم تو هرزمان
بشکفد صد گونه گل از خارخار دل مرا
بر دلم باری حوالت کن غم اندوه خود
چون توان کردن که کردی غمگسار دل مرا
ماهی ای کو برکنار افتد ز دریا چون بود
همچنان باشد بلا دور از کنار دل مرا
آنکه روزم شد سیه باشد ز بی صبری دل
چون تو بودی و فراق یار کار دل مرا
باز آمد روز هجران ناله کن باری ز دل
تیره تر بادا ز روزم روزگار دل مرا
چند چون محیی کشد دل در ره تو انتظار
سوخت همچون سایه بر ره انتظار دل مرا
#شعر #عبدالقادر_گیلانی
📜 @sheraneh_eitaa
گر ندادی آرزوی وصل جانان ،جان مرا
زندگی نگذاشتی بی او غم هجران مرا
سرو من آغشته در اشک جگر خون من است
فارغم گر باغبان نگذاشت در بستان مرا
نیست فرقی در میان شخص من با سایه ام
بس که در آتش فکنده این دل سوزان مرا
حال من چون پیر کنعان شد کنون چون بینمت
بس که آمد سیل اشک از دیده گریان مرا
جامه جان چاک شد در وادی عشق و هنوز
هرطرف صد خار غم بگرفته دامان مرا
همچو من یارب که گردد بی نصیب از وصل یار
ای که دور انداختی از صحبت جانان مرا
این که با مردم مدارا می کنم از بهر توست
ورنه کی پروا بود از قول بدگویان مرا
خانه من گلخن و فرش من از خاکستر است
تاکه چون محیی بخوانی بی سروسامان مرا
#شعر #عبدالقادر_گیلانی
📜 @sheraneh_eitaa
نومید مشو بنده ، از رحمت ما هرگز
زیرا که به غیر از ما ، کس نیست تورا هرگز
خواهم که در این عالَم، تو پاک شوی از جُرم
ورنه به تو نفرستم، ای بنده، بلا هرگز
چون سوخته ای امروز، از درد فراق ما
در سوختنت فردا، ندهیم رضا هرگز
من با توام ای عاشق، تو نیز به ما میباش
هرگز چو نشاید دوست، از دوست جدا هرگز
هرچند که رو از ما برتافتی و رفتی
رو از تو نمیتابد خود رحمت ما هرگز
از درد فراق ما یک شب چو به روز آری
دیدار نپوشانم در روز لقا هرگز
ای بنده گناه خود، تو دیدی و تو دانی
بر روت نیارم هم ، در روز جزا هرگز
ای جمع تهیدستان حقّا که نخواهم بست
من این درِ رحمت را بر روی شما هرگز
از بیم جدا بودن ، از دولت جاویدان
محیی نبوَد یکدم، بییاد خدا هرگز...
#عبدالقادر_گیلانی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
نمیدانم که او تا کی پی آزار خواهد شد
نگوید این دلم آخر از او بیزار خواهد شد
بدین خو چند روزی گر بماند از جفای او
تنم بیمار خواهد گشت و جان افگار خواهد شد
به خواب مرگ شد بخت من و گویند یارانم
که تو فریاد و افغان کن که او بیدار خواهد شد
مکن بهر خدا عزم گلستان با چنین رویی
که دانم باغبان شرمنده از گلزار خواهد شد
مَیَفشان دست چندی ای سرو ناز من
که هوش جان ز دست دست تو افگار خواهد شد
چه گویم شرح جور یار و درد خویش با مردم
که بی تسکین مرا گویند با تو یار خواهد شد
ز اندوه دل چاک و جگر تا کی برد محیی
که این عشق است و اینها هر زمان بسیار خواهد شد
#شعر #عبدالقادر_گیلانی
📜 @sheraneh_eitaa