میرزا محمد تقی قمی، متخلص به «محیط» و ملقب به شمس الشعراء، از شاعران با ذوق و خوش قریحه ی دوران قاجار است. پدر محیط اهل فضل و علم بوده و در خدمت به شرح نبوی صلی الله علیه و آله و سلم و نشر علم و ارشاد خاص و عام جهد بسیار کرد، در طریق قدس و تقوی قدم می نهاده و از صاحبان نفس و دعا بوده است.میرزا محمد تقی (محیط) اوایل عمر خود را در قم به سر برده و در آنجا مشغول فراگرفتن علوم مورد علاقه اش بوده است. محیط قمی باقیمانده ی عمر خود را در طهران سکونت گزیده و با ادبا و شعرای هم عصر خود محشور و مأنوس بوده، در اکثر مجالس ادبی شرکت جسته و سرآمد اقران بود.
چنان که پیدا است، از دستگاه معیرالممالک متنعّم بوده و در چند جای دیوان خود، مدح و قصیده به مناسبت هایی در ستایش ولی نعمت خود دارد. محیط قمی، یکی از شاعران پرقدرت عصر قاجاریه است که از ذوقی سرشار و هوشی وافر برخوردار بوده و در زمینه ی بذله گویی و طنز نیز ید طولانی داشته است. مسلک و مشرب درویشی و عرفان را دارا بوده و اکثر اشعار او، مختوم و موّشح به نام مبارک مولای درویشان امیرمؤمنان علی علیه السلام است که الحق خوب از عهده آن بر آمده است. دیوان محیط قمی قبلاً دو چاپ سنگی شده که هر دو آنها مغلوط و ناخوانا است. متأسفانه در این اواخر همان ها نیز به کلی نایاب بود و خطوط دیوان (نستعلیق) سبک قدیم و سطور آن بسیار فشرده و در هم چاپ شده بود. محیط قمی در حدود سال ۱۲۵۰ هجری در یکی از روستاهای شهرستان قم به دنیا آمد، در سال ۱۳۱۷ هجری به سرای باقی شتافت و در «شیخان» قم به خاک سپرده شد.
#معرفی_شاعر
#محیط_قمی
📜 @sheraneh_eitaa
منم که شهره به سرگشتگی به هر کویم
فتاده در خم چوگان عشق، چون گویم
هوای گلشن فردوس برده از خاطر
نسیم روح فزا، خاک آن سر کویم
چنان ز خویش تهی گشته ام، ز جانان پر
که گر ز پوست برآیم تمام خود اویم
عجب مدار اگر مشک بوی شد نَفَسم
که همدم سر آن زلف عنبرین بویم
هزار سلسله بگسسته ام ز شور جنون
از آن زمان که گرفتار، تار آن مویم
به سوی خویش کشم روزگار رفته ز دست
اگر به چنگ فتد آن کمند گیسویم
به رغم آن گه زند طبق عشق زیر گلیم
حدیث حسن تو بر بام عرش می گویم
درون سینه دلم از طرب به رقص آید
در آن زمان که بنشسته ای به پهلویم
ترا به تیغ چه حاجت برای کشتن من
که خود هلاک کند، آن کشیده ابرویم
مرا ز پای نیفکنده نیز برده ز دست
سپید ساعد آن شوخ سخت بازویم
ز بس به روز فراقت گریستم بگرفت
تمام روی زمین را سرشک چون جویم
هزار بار گَرَم هم چو تاک سر بزنی
ز شوق تیغ تو بار دگر همی رویم
اگر پیاله گرفتم ملامتم مکنید
به باده رنگ ریا را ز خرقه می شویم
حوالتم به می ناب و لعل یار کند
علاج درد دل خود ز هر که می جویم
ز فیض خاک در مجتبی شه کونین
به آب خضر زند طعنه نظم نیکویم
ولی ایزد یکتا دوم امام حسن
که هست مدحت او طبع و عادت و خویم
گرم به تیغ زند از درش نتابم رخ
که فیض او در دولت گشاده بر رویم
به هر کجا که روم، روی دل به جانب اوست
که نیست دیدهٔ امّید از دگر سویم
چو دستبرد سپهرم ز پا برآرد، مرا
طریق بندگیش را به سر همی پویم
مرا به روز قیامت «محیط» فخر و شرف
همین بس است که مدّاح حضرت اویم
#محیط_قمی
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa
ای سید والا گهر نیک نسب
تو شمسی و سادات زمان چون کوکب
چون رادنیا شاه جهان شرفی
زآنت شده سیده جهان شاه لقب
#شعر #محیط_قمی
📜 @sheraneh_eitaa
منم که شهره به سرگشتگی به هر کویم
فتاده در خم چوگان عشق، چون گویم
هوای گلشن فردوس برده از خاطر
نسیم روح فزا، خاک آن سر کویم
چنان ز خویش تهی گشته ام، ز جانان پر
که گر ز پوست برآیم تمام خود اویم
عجب مدار اگر مشک بوی شد نَفَسم
که همدم سر آن زلف عنبرین بویم
هزار سلسله بگسسته ام ز شور جنون
از آن زمان که گرفتار، تار آن مویم
به سوی خویش کشم روزگار رفته ز دست
اگر به چنگ فتد آن کمند گیسویم
به رغم آن گه زند طبق عشق زیر گلیم
حدیث حسن تو بر بام عرش می گویم
درون سینه دلم از طرب به رقص آید
در آن زمان که بنشسته ای به پهلویم
ترا به تیغ چه حاجت برای کشتن من
که خود هلاک کند، آن کشیده ابرویم
مرا ز پای نیفکنده نیز برده ز دست
سپید ساعد آن شوخ سخت بازویم
ز بس به روز فراقت گریستم بگرفت
تمام روی زمین را سرشک چون جویم
هزار بار گَرَم هم چو تاک سر بزنی
ز شوق تیغ تو بار دگر همی رویم
اگر پیاله گرفتم ملامتم مکنید
به باده رنگ ریا را ز خرقه می شویم
حوالتم به می ناب و لعل یار کند
علاج درد دل خود ز هر که می جویم
ز فیض خاک در مجتبی شه کونین
به آب خضر زند طعنه نظم نیکویم
ولی ایزد یکتا دوم امام حسن
که هست مدحت او طبع و عادت و خویم
گرم به تیغ زند از درش نتابم رخ
که فیض او در دولت گشاده بر رویم
به هر کجا که روم، روی دل به جانب اوست
که نیست دیدهٔ امّید از دگر سویم
چو دستبرد سپهرم ز پا برآرد، مرا
طریق بندگیش را به سر همی پویم
مرا به روز قیامت «محیط» فخر و شرف
همین بس است که مدّاح حضرت اویم
#شعر #محیط_قمی #امام_حسن
. 📜 @sheraneh_eitaa
سرمایهٔ مردی و فتوت باشد
جود و کرم و سخا و همت باشد
دارای صفات مردمی در این عهد
شمس الأمرا مشیر خلوت باشد
#شعر #محیط_قمی
📜 @sheraneh_eitaa
گدای میکده ام خشت زیر سر دارم
زمهر افسر و از کهکشان کمر دارم
زیمن عاطفت پیر می فروش مدام
شراب صافی و ساقی سیمبر دارم
مبین به چشم حقارت به وضع مختصرم
که بس جلال بدین وضع مختصر دارم
خوشم به بی سر و پایی که تا چنین شده ام
نه رنج پاس کلاه و نه بیم سر دارم
به سلطنت ندهم پیشه ی قناعت را
که اهل دانشم و بینش و بصر دارم
فراغ خاطر و عیش مدام و خلوت امن
هرآن چه دارم ازین پیشه سربسر دارم
زخویش بی خبرم تا نموده جذبه ی عشق
به جان دوست که از عالمی خبر دارم
فقیر و عاجز و درویش و عورم ای خواجه
مرا بخر که از این گونه بس هنر دارم
همان همایون شاخم که باغبان از من
مر آن ثمر که به جوید، همان ثمر دارم
دل و دمی چه جهان تاب مهر و روشن روز
زفیض آه شب و ناله ی سحر دارم
به جز محبت نیکان زمن مجو هنری
که در سرشت نهفته همین هنر دارم
نیازمندم به چشم امید در همه عمر
به لطف حجت موعود منتظر دارم
پناه کون و مکان صاحب الزمان مهدی
که خاک درگه والاش تاج سر دارم
به جرم دوستی او اگر بُرند سرم
گمان مبر که سر از آستانش بردارم
زیمن تربیت بندگان او است محیط
که طبع هم چو یم و نظم چون گهر دارم
#شعر #محیط_قمی #امام_زمان #جمعه_های_دلتنگی
📜 @sheraneh_eitaa