eitaa logo
شاعرانه
29.8هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
630 ویدیو
47 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
مسعود یوسف‌پور فروردین ۱۳۷۲ در مشهد متولد شد. سرودن را از نوجوانی آغاز کرد. او با فضای شعر طنز نیز آشنایی دارد اما اهتمام اصلی او شعر آیینی است. یوسف‌پور سابقۀ برگزیده شدن در جشنواره‌های مختلفی را دارد. وی از شاعران دغدغه‌مندی است که مبانی و اصول شعر آیینی را به هنرجویان آموزش می‌دهد و انجمن ادبی «مطلع» را تأسیس کرده است. او دارای مدرک سطح ۲ حوزوی است و در عرصه آموزش و تولید انیمیشن نیز فعالیت می‌کند. «سورۀ بهشت»، «سررسید غم»، «گستاخی» و «نخستین» دربردارنده اشعار او است. 📜 @sheraneh_eitaa
ماه، گرم همزبانی با یتیمی دیرجوش سرو، آن سروی که دارد بار خرما روی دوش گوهر، آن گوهر که از شوق ظهور روی او رودها از روز اول گشته‌اند آئینه پوش نام او را می‌برم، نامی که بعد از بردنش می‌شود شیرین دهانِ میثم خرمافروش بند بند من گدای مدحت آن شاه شد کاسه پیش آورده چشم و مشت وا کرده‌ست گوش من دلم سنگ است اما کعبه یادم داده‌است گاه لب وا می‌کند از شوق، سنگ سخت کوش ای خوشا تیغی که در پیکار بردارد خراش یک دم اما در دفاع از او نیفتد از خروش ای خوشا همامِ عاشق دید مولا را و گفت «نرخ جام باده، جان کرده ست پیر می فروش»* ای برادر آنکه با مهر علی داده ست دست شمع بیت المال را باری نمی‌خواهد خموش نام او را خوانده اما در مقامش مانده‌ام چشم نابینای من درکی ندارد از نقوش جای گل رویید چاه و رفت بالا نخل آه خون خاک از غربت او بارها آمد به جوش کاسۀ صبر یتیم آن‌شب سرآمد پشت در رفت او و در خیالم بارها رفتم ز هوش قرن‌ها بعد از علی دنیا بهارانی ندید عاقبت از راه می‌آید سواری سبز پوش __________________________ * وامی از میرداماد 📜 @sheraneh_eitaa
چنان بخوانم غزل که دعبل زبان به تحسین من گشاید پیاله در دست، مست و حیران به سعی دندان، کفن گشاید به پادشاهی زند دلم رو که شد عبایش پناه آهو دمادم از چین پرچم او نسیم، مشکِ ختن گشاید بهار هر لحظه سینه چاکش به خود بپیچد خمار تاکش گل از شعف در حریم پاکش به ذکر هو پیرهن گشاید شهی که حتی عدوی ملعون دهد شهادت به فضلش اکنون عجب نباشد اگر که هارون به مدحت او دهن گشاید ز دیدۀ دل در آستانی که می توان دید هر زمانی کلیم را گرم همزبانی خدا کجا لب به لن گشاید هنوز غم را ز جان مضطر به چوب پر خادمش دهد پر به آن ضریحی نهاده ام سر که عقده را از سخن گشاید ندارد اینجا که رهسپاری طلسم شیخ بها عیاری اگر سلیمان ماست، باری که سفره بر اهرمن گشاید چو مور سوی بلادش آیم به چشم اگر نه به یادش آیم ز سمت باب الجوادش آیم که در مرا بوالحسن گشاید 📜 @sheraneh_eitaa
از درختان عزادار گذر کرد نسیم خبر از سوختنت داشت نفس‌های شمیم دیر جستیم تو را در شب غم، کوه مقام! هر طرف درّۀ مه بود دل از آهِ مقیم دستگیر همه بودن به تو می آمد و شد بین آن جنگلِ بی لاله، عقیقت تقسیم دیر جستیم تو را دیر و تو رفتی از دست ما که امروز به حال خودمان می‌گرییم تو که بودی که پس از رفتنت ای داغ گران می‌برد شهر سر شانه خبرهای عظیم بت تهمت، بت ذلت، بت بی اخلاقی هر چه بت بود به دست تو شکست ابراهیم در بهشتی که تویی کاش که جامان بدهند این رجایی ست که در نسل جدید است و قدیم 📜 @sheraneh_eitaa
«🎉💚🎉1روز تا بزرگترین عید🎉💚🎉» نظر به گفتۀ "جرداق"، هم نظیرش نیست دل کدام مسیحی مگر اسیرش نیست؟ علی مسیح زمانه ست، آن مسیحی که چهارمین فلک اندازه ی حصیرش نیست دوجا به دست نبی دست او گره خورده ست علی مباهله اش کمتر از غدیرش نیست! فدای انفسنایی که در کلام خدا به جز علی احدی مرجع ضمیرش نیست هوای حضرت عیسا دمی‌ست سلمان را نمیرد آنکه کسی جز علی امیرش نیست 📜 @sheraneh_eitaa
لاله روئیده‌ست از خون شهیدان هر کنار شیعیان را یک به یک کشتند در 📜 @sheraneh_eitaa