ابوطالب کلیم همدانی یا کلیم کاشانی (زاده به سال ۹۹۰ هجری قمری در همدان، درگذشته به سال ۱۰۶۱ هجری قمری در کشمیر) شاعر بزرگ قرن یازدهم هجری است. اصل وى از همدان بود و از این جهت در تذکرهها از او با نام کلیم همدانی نیز یاد شده اما چون بیشتر در کاشان اقامت داشت به کلیم کاشانى معروف است.
وی پس از تحصیل در کاشان و شیراز در زمان پادشاهی جهانگیر گورکانی به دکن هند رفت و تحت ملازمت شاهنواز خان خواجه سعدالدین عنایت اللَّه شیرازى، وکیل السلطنهٔ ابراهیم عادلشاه ثانى بیجاپورى قرار گرفت و در مدح او شعر گفت.
وى در سال ۱۰۲۸ هجری قمری، بعد از فوت شاهنواز خان به وطن بازگشت و بعد از دو سال اقامت در وطن دوباره به هندوستان رفت و با میرجملهٔ شهرستانى متخلص به روح الامین، معاشر شد و در مدح او نیز قصایدى غرا سرود. سپس نزد پادشاه وقت گورکانی شاه جهان تقرب یافت و از جانب او به لقب ملک الشعرایى نایل آمد و مدتى به همراه شاه جهان به کشمیر رفت.
کلیم کاشانی در کشمیر درگذشت و در کنار قبر محمدقلى سلیم به خاک سپرده شد.
#معرفی_شاعر
#کلیم_کاشانی
📜 @sheraneh_eitaa
چنان دل کند، می باید ازین تنگ آشیان باشی
که خود را در قفس دانی اگر در گلستان باشی
دلا زین همرهان کارت بجائی می رسد آخر
که منت دار از همراهی ریگ روان باشی
بترک مقصد ار ممنون خود باشی از آن بهتر
که بهر کامیابی شرمسار آسمان باشی
قباحت فهم باش و دعوی علم فلاطون کن
به است او عیب دیدن گر تو خود را عیب دان باشی
اگر در خاکساری کاملی، در صدر جا داری
چو نقش پا اگر چه خانه زاد آستان باشی
جهان را می توان تسخیر کرد از تیغ استغنا
گلستان سربسر از تست گر بی آشیان باشی
بدل صد آرزو داری، بدوران سازگاری کن
چو گلچینی همان به کاشنای باغبان باشی
هنر دربار اگر داری مترس از کم خریداری
کسادی را بخود خوش کن بقیمت چون گران باشی
بفتوای قناعت روزه همت شود باطل
زقوت کامی ار انگشت حسرت در دهان باشی
نفاق دوستداران بین، که کس گر دشمن خود را
دعای بد کند، گوید بکام دوستان باشی
کلیم آمد بهار از باده ات سرخوش چنان خواهم
که در صحن چمن افتاده چون برگ خزان باشی
#شعر
#کلیم_کاشانی
📜 @sheraneh_eitaa
شیرینم و مغز سخنانم تلخ است
عیش همه عالم از زبان تلخ است
من هم از خویش در عذابم که مدام
از گفتن حرف حق دهانم تلخ است
#کلیم_کاشانی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
ز خضر گیرم و بر خاک ریزم آب حیات
به زندگی شدهام بس که سرگِران بیتو
در این بهار چو گل از سفر تو هم باز آی
ببین چه میکند این چشم خونفشان بیتو
گمان برند که من نیز با تو همسفرم
چنین که میروم از خویش هر زمان بیتو
طفیلیای که پس از میهمان بهجا مانَد
چه قدر دارد؟ جانْ مانده آنچنان، بیتو
کجاست فرصتِ آن، کز فراق شِکوه کنم
بهغیرِ نام تو نگذشته بر زبان بیتو
#کلیم_کاشانی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
به سان شانهات سرپنجه گردانم گریبان را
به چنگ آرم مگر زین دست آن زلف پریشان را
نباشد نیک باطن در پی آرایش ظاهر
به نقاش احتیاجی نیست دیوار گلستان را
مگو از گریهٔ بیحاصلم کاری نمیآید
به دامن رهنمایی میکند چاک گریبان را
به خاک آستانت جبههٔ ما دارد آن نسبت
که ندهد رخصت آنجا نشستن نقش دربان را
اگر چشم ترم یک روز میراب چمن باشد
به فرق باغبان ویران کنم دیوار بستان را
نه از خواریست گر قدر سخن را کس نمیداند
به بازار جهان قیمت که داند آب حیوان را
کلیم از عشوههای او چه خوش کردی، نمیدانم
تغافلهای رسوا یا نوازشهای پنهان را
#شعر #کلیم_کاشانی
📜 @sheraneh_eitaa
با عقده غم خوشم که کام دلم اوست
اینجاست که هر چه حل شود مشکلم اوست
بی ناله دمی نیم که از خرمن عمر
هر چیز بباد می دهد حاصلم اوست
#شعر #کلیم_کاشانی
📜 @sheraneh_eitaa
ای نقش بدیع شکل جان پرور تو
آئینه روی اختران مرمر تو
بخت و دولت سعادت و یمن و شرف
دربان شده اند روز و شب بر در تو
#شعر #کلیم_کاشانی
📜 @sheraneh_eitaa