کپی از اشعار با نام شاعر و بدون لینک کانال معتبره ؟
✍🏻سلام استفاده شخصی از مطالب کانالهای ما بی قید و شرط مجاز است.برای تعجیل در فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و شادی روح شهدا صلوات
تو ای رازِ نهان کی خواهی آمد؟
عزیزِ شیعیان کی خواهی آمد
به حقِ ناله های دردمندان
تو ای صاحب زمان کی خواهی آمد
بیا که دیده ها تاریک و تار است
فروغِ دیدگان کی خواهی آمد
فغان و ناله ها در سینه داریم
عزیز و مهربان کی خواهی آمد
بیا در انتظارت بی قراریم
صفای روح و جان کی خواهی آمد
غبارِ تیرگی بر دل نشسته
بهاران شد خزان کی خواهی آمد
شبِ بی حاصلِ ما را سحر کن
مرادِ عاشقان کی خواهی آمد
کجایی ای گلِ زیبای نرگس
رهایی بر جهان! کی خواهی آمد
به درگاهِ خدا پیوسته گوییم
امام بی کسان! کی خواهی آمد
نشانت گر چه می بینم به هر سو
امامِ بی نشان! کی خواهی آمد؟
#امام_زمان #شعر #جمعه_های_دلتنگی
📜 @sheraneh_eitaa
☀☀☀☀☀☀☀☀
کی بیاید شوم قابل تو؟...
من بمانم، دل من، دل تو؟...
در وجودم، اساساً، حسد نیست...
کاش بودم ولی... دعبل تو.
#زهرا_فروغی #شعر #ارسالی_مخاطب
📜 @sheraneh_eitaa
حیدر بقال شیرازی شاعر گمنامی است که در قرن هشتم هجری در شیراز و یزد می زیسته و گویا شرح احوال او در تواریخ و تذکره های موجود نیامده است.
وی مدیحه گوی نصرت الدین یحیی، حاکم یزد، و سلطان حسین شیرازی بوده، در حضرت شیخ ابو اسحاق شیرازی بار می یافته، سلطان ابوسعید بهادر را مرثیت گفته، و ظاهراً مذهب تشیع داشته است.
از شعر حیدر، به جز غزلی که در جنگ اسکندر میرزا (مورخ ۸۱۴-۸۱۳) آمده، مجموعهای به نام «مونس الارواح» بر جای مانده که از آن به عنوان دیوان حیدر شیرازی نیز یاد شده است.
از حجم اندک مونس الارواح و ترتیب ویژه ای که در آن به کار رفته چنین بر می آید که سراینده این مجموعه را که عمدتا اشعار عاشقانه اوست و آن را «کتاب عشق» خوانده، به منظوری خاص – گویا به خواهش معشوق – فراهم کرده و خود در این خصوص دیوان مونسالارواح وی از روی آورده است:
چو در کنار فلک گوی زر روان گردید
درآمد از درم آن ماه مهربان چو صباح
چه گفت؟ گفت که حیدر کتاب عشق بساز
کز آن کتاب بود کار بسته را مفتاح
بگفتمش که کتاب مرا چه نام نهی
بگفت نام کتاب تو: مونس الارواح
#حیدر_شیرازی #معرفی_شاعر
📜 @sheraneh_eitaa
من عاشق آن سنگدلِ تنگدهانم
دلبستهٔ آن پستهٔ شیرین فلانم
خواهم که برش بَرْ بَرِ چون سیم بسایم
خواهم که لبش بر لب شیرین برسانم
آیا بُوَد آن روز که در مجلس شادی
بنشینم و در صحبت خویشش بنشانم
گه بوسه دهم بر لب شیرین چو قندش
گه کام دل از پستهٔ تنگش بستانم
گر کفر دو زلفش ببرد دنیی و دینم
ور غمزهٔ شوخش بِسِتانَد دل و جانم
من تَرکِ چنان تُرکِ پریچهره نگویم
همچون سر و زر در قدمش جان بفشانم
فریاد که چون حیدر ازین داغ جگرسوز
از هفت فلک میگذرد آه و فغانم
#شعر #حیدر_شیرازی
📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | 💚 بقیهالله؛
عید ما دلشدگان لحظه دیدار شماست
سال ما، ساعت تحویل خودش را دارد
لحظاتی از شعرخوانی آقای محمدعلی مجاهدی در دیدار جمعی از شاعران و اهالی فرهنگ و ادب با رهبر معظم انقلاب اسلامی
#امام_زمان
📜 @sheraneh_eitaa
غروب جمعه شد و در خیالِ دلدارم ..
غبارِ غم شده این دل ، بیا که بیمارم
قسم به عشق ، همیشه به فکر دیدارم
و دیــدن رخِ زیـبـات آرزو دارم ...
هزار جمعه گذشت و نیامدی جانم 🤍
ولی به پای تو من تا همیشه میمانم
#علی_معصومی #ارسالی_مخاطب #شعر #امام_زمان #جمعه_های_دلتنگی
📜 @sheraneh_eitaa
شعر را دست بر روی سینه
می نویسم به احترام شما
جعفری مذهبم که دنیا هم
می شناسد مرا به نام شما
پای درس تودرس پس دادند
عالمانی شبیه جابر ها
با نگاه تو میشود جاری
شعر در سینه های شاعر ها
نور صدقِ کلام تو تابید
این دلم صادقانه عاشق شد
شیعه ی واقعی شده هرکس
شیعه با نور"قال صادق"شد
نیست بی شک اصول دینم جز
جزء جزء اصول زندگیت
من مرید مرام تو هستم
بنده ی راه و رسم بندگیت
ای گره های بسته ی عالم
مانده بسته به یک دعای شما
شده سجاده محترم وقتی
پهن گشته به زیر پای شما
چقَدَر شبهه،بدعت و تزویر
که زدودی ز پیکر اسلام
داده ای جان تو با احادیثت
به نفس های آخر اسلام
تو به من یاد داده ای آقا
گریه کردن برای ثارالله
چقدر روضه ی شماسخت است
بانی روضه های ثارالله
بی حیایی رسید و ناقافل
جانمازت کشید و افتادی
دست هایت سپر شد و گفتی:
ای عمو جان چگونه جان دادی؟
به سفیدی موی تو نگُذاشت
احترام آنکه بست دست تورا
خواست تا حرمتت شکسته شود
پا برهنه تو را کشاند آقا
رد شدی تا که از در خانه
بغض تو در میان جمع شکست
یادت آمد که پیش چشم همه
مادرت روی خاک کوچه نشست
بین کوچه صدای بازویی
که شکست از غلاف می آمد
مادری بود و لشکری کافر
گوییا به مصاف می آمد
پشت مرکب ز بسکه افتادی
پهلویت بین راه خورده به سنگ
صورت تو کشیده شد به زمین
خورده انگار روی ماهت چنگ
باز شکر خدا کسی دیگر
از تنت پیروهن نبرد آقا
روی لب های تشنه وخشکت
چکمه ای بی هوا نخورد آقا
سیدی غِیبَتُک...بخوان تادل
بیشتر بیقرار تر باشد
شب و روز از غم امام زمان
این دلم خون و دیده تر باشد
#محمد_داوری #شعر #شهادت_امام_جعفر_صادق
📜 @sheraneh_eitaa
کاش من هم به لطف مذهب نور
تا مقام حضور می رفتم
کاش مانند یار صادقتان
بی امان در تنور می رفتم
علم عالم در اختیار شماست
جبر در این مسیر حیران است
چشم هایت طبیب و بیمارش
یک جهان جابر بن حیان است
روز و شب را رقم بزن آخر
ماه و خورشید در مُرکّب توست
ملک لا هوت را مراد تویی
آسمان ها مرید مذهب توست
قصه تکرار می شود یعنی
باز هم در مدینه عاشق نیست
کوچه در کوچه شهر را گشتم
هیجکس با امام ، صادق نیست
خواب دیدم که پشت پنجره ها
روبروی بقیع گریانم
پابه پای کبوتران حرم
در پی آن مزار پنهانم
گریه در گریه با خودم گفتم
جان افلاک پشت پنجره هاست
آی مردم ! تمام هستی ما
در همین خاک پشت پنجره هاست
#سیدحمیدرضا_برقعی #شعر #شهادت_امام_جعفر_صادق
📜 @sheraneh_eitaa
سلام وقتتون بخیر شعرهای آیینی و در باره اهل بیت هم میتونیم ارسال کنیم؟
▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬
✍سلام
بله حتما
دلنوشته های دارم شاید از نظر ادبی ناقص ویا خیلی سطحی باشند آیا می توانم اشتراک گذاری کنم شاید راهنمایی شما اساتید نقایصم روبرطرف کنه ممنونم میشم جواب بدین
▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬
✍کارشناس پاسخگو نداریم می توانید به سایر انجمنها و گروهها مراجعه کنید
با شب،چه کند سینه ی این برکه ی بیتاب
وقتی که تو ای ماه نخواهی که بتابی
شبتون در پناه حق🌙
#قاسم_صرافان #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
خبر آمدنت را دل من تا که شنفت:
دیده ام تا سحر از وعده ی دیدار نخفت
#آوای_سیاوش #شعر
صبحتون بخیر و پر برکت🌸
📜 @sheraneh_eitaa
روشنتر از تمام جهان، آسمان تو
باغ ستارههاست مگر آستان تو؟
پرچم به دوش مردم آزاده دادهای
تا هر کرانه فتح شود با نشان تو
روشن به نور مهر تو بحرین تا یمن
مشعل به دستهای تو و شیعیان تو
مانند کوه صبر، هنوز ایستادهاند
در روزهای رنج و بلا، دوستان تو
جغرافیای سرخ زمین دشت لالههاست
گسترده در تمام جهان بوستان تو
زودا که صبح «صادق» موعود میرسد
خورشید فتح میدمد از آسمان تو
#شعر #شهادت_امام_جعفرصادق #عذرا_رشیدنژاد
📜 @sheraneh_eitaa
ما را حجاب عشق سرافراز کرده است
زیبا وُ دلنواز و پریناز کرده است
ما را حکایتیست که تاریخ عاشقی
مانند گنج های نهان راز کرده است
ما را شبیه فصل بهاران و سبزه ها
پوشیدگیست آنچه که دلباز کرده است
شب روی ماه چادر خود را کشیده است
اینگونه آسمان خودش ناز کرده است
در اوج ارتفاع جهان آنچه دیدنیست
دید بلند ماست که پرواز کرده است
جز دست شاه میل فرودی نمیکنیم
ما را حکومتیست که شهباز کرده است
در دست باد موی پریشان نمیدهیم
ما را نجابتیست که ممتاز کرده است
قرآن به ذکر چادر و جَلباب های ما
با آیه های حقّ خود اعجاز کرده است
پیچیده بوی عطر خدا در خیام ما
ما را حجاب چهره خبرساز کرده است
با یادگار چادر مادر زبانزدیم
مهر از وجود ماست که آغاز کرده است
#فاطمه_بهرامی #شعر #حجاب #ارسالی_مخاطب
📜 @sheraneh_eitaa
حقپرستان را امامی هست، دینش دلبری
نور رویش کوثری، شور کلامش حیدری
هر دو شهد معرفت را ریخته در ساغری:
آیههای احمدی را با حدیث جعفری
حرف او عشق است، فهمش را به عاشق میدهند
صادقان، دلهایشان را دست صادق میدهند
مالکیها، شافعیها، خوشهچینانش همه
سیدِ طاووسها، طاووس بُستانش همه
شیخها، علامهها، طفل دبستانش همه
گردنافرازانِ دانش، گَرد میدانش همه
جامی از «اَلعِلمُ نورٌ» ریخت تا در جان ما
از هَلِ الدّینش به اِلّا الحُب رسید ایمان ما
لب گشود و در دلِ عالم به پا شد شورها
علمها را هر حدیثش، زد گره با نورها
نور، مجرم بود اما، در نظام کورها
ترس میانداخت حقش، در دل منصورها
در هراساند از وجودش، چون که میدانند کیست
حجتاللهی که جوشان در رگش، خون علیست
باز از این کوچه، امام دیگری را میبرند
باز هم با دست بسته، حیدری را میبرند
باز هم تنها، غریب مادری را میبرند
پا برهنه، سیدی را، سروری را میبرند
نسبتی خورشید را، با نیمهشب بردن نبود
حق پیر آسمانیها، زمین خوردن نبود
روضه جانفرساست، آخر از زبان کوچه است
باز معصومی، پریشان در میان کوچه است
پیر ما، یادِ گل یاس جوان کوچه است
با طنابی بر دو دستش، روضهخوان کوچه است
در مدینه تا که مینوشد چنین جام بلا
بر مشامش میرسد هر لحظه بوی کربلا
امشب اینجا جلوهای از خیمههای کربلاست
باز آتش، شعلهور در خانۀ آل عباست
حضرت شیخالائمه در میان کوچههاست
گرد، بر پیشانیِ آیینۀ روی خداست
روضهای جانسوز در این واژههای ساده است
شیعیان! فرزند زهرا از نفس افتاده است
خواستم دورت بگردم مثل زائرها، نشد
یاورت باشم به دانش، مثل جابرها، نشد
پر کشم با قالَ صادقها و باقرها، نشد
شاعر خوب تو باشم بین شاعرها، نشد
بر خلاف زندگیِ از خطا آکندهام
صادقانه گفتم این یک بیت را، شرمندهام
دوست دارم مثل تو، زیبا به دنیا بنگرم
صادقانه، عاشقانه این جهان را بنگرم
مثل تو، با یاد فرزندت، به فردا بنگرم
روی مهدی را ببینم، رو به هرجا بنگرم
مثل آن یار تو، یارانش از آتش رد شدند
در تنور غیبت، آن مردان که میباید شدند
مثل یاران تو، یارانش طبیب و مرهماند
هم جوانمردند و هم همدرد درد عالماند
غم ندارند اولیاءالله، غمخوار هماند
با یتیمان مهربان، آنجا که باید محکماند
دولت فردا از آنِ صالحان عاشق است
صبح نزدیک است آری! وعدۀ حق صادق است
#شعر #شهادت_امام_جعفرصادق #قاسم_صرافان
📜 @sheraneh_eitaa
ای خوشهای ز خرمن فیضت تمام علم!
با منطق تو اوج گرفته مقام علم
با صد زبان به علم کلامت، سلام علم
هر جا که علم بود، تو بودی امام علم
تو وارث کمال و جلال محمّدی
مصداقِ صدق و صادقِ آل محمّدی
آیینۀ تمامِ کمالات روی توست
یادآور رسول خدا خلق و خوی توست
دارالشفای هر دل بیمار، کوی توست
گلواژههای وحی، پر از رنگ و بوی توست
بیمنطق رسای تو قرآن زبان نداشت
بیهمت تو دین، شرف جاودان نداشت
توحید معتبر شده از اعتبار تو
گلخانۀ وسیعِ امامت، بهار تو
بحرالعلوم، قطرهای از جویبار تو
شیخ مفید، لالهای از لالهزار تو
«طوسی» و «مجلسی» و «صدوقت» سه آیتاند
با نور دانش تو چراغ ولایتاند...
با آنکه خاک پاکِ مدینه دیار توست
ویرانۀ بقیعِ دلِ ما مزار توست
تا روز حشر، سینۀ ما دغدار توست
هر شیعۀ شکستهدلی اشکبار توست...
ای آفتاب، زائر صحن و سرای تو!
خاموش شد چگونه صدای دعای تو؟..
#شعر #غلامرضا_سازگار #شهادت_امام_جعفرصادق
📜 @sheraneh_eitaa
آسمان یثرب امشب غم وماتم دارد
مزارپاک زهراهم، همجواری چون صادق دارد
مدینه ماتم فرزندمرتضی دارد
امام عشق چه حاجت به کیمیاهادارد
کسی که پیروحق نیست، چه بس خطاهادارد
زنورش عالم دانش، چراغ روشنی هادارد
به جنت مادرش زهرا، چه غم هادرسینه اش دارد
بجای اشک ازچشم ها، ازآسمان خون می بارد
مدیون توهست عالم شیعه چون پدردارد
دشمن که بست دست یدالهی تو، کینه هادارد
چوشعله خانه ات رادربرگرفت، چه رسم هادارد
یادآتش زدن خانه ی زهرا، به دلهادارد
روی دستت چون علی رد، طناب هادارد
یادلب تشنگی طفل رباب، چه غم هادارد
بازهم ازاثرزهرجفا، جگری سوخته دارد
منصورهم ازکشتن یارحیدر، عقده هابه دل دارد
عزاگرفته دل من، دلم هوای بقیع رادارد
شده زین غم، کل خاتم، مدینه ناله هادارد
شهادت امام جعفرصادق تسلیت باد🖤🖤
#ستایش_کرمی #شعر #ارسالی_مخاطب #شهادت_امام_جعفر_صادق
📜 @sheraneh_eitaa
آقای محمد میرزاییبازرگانی سال ۱۳۶۹ در رودسر متولد شد. پس از تحصیلات متوسطه در رشتۀ ریاضی فیزیک به دروس حوزوی روی آورد و به قم عزیمت کرد. او از نوجوانی به ادبیات علاقهمند بود و در کنار تحصیل به سرودن میپرداخت. میرزایی از برگزیدگان ویژه کنگره بینالمللی شعر حوزه «اشراق» است و در کنگرههای متعددی نیز کسب عنوان کرده است. وی با حوزه هنری و مؤسسات ادبی در جهت معرفی و انتشار کتب ادبی همکاری دارد.
#معرفی_شاعر #محمد_میرزایی_بازرگانی
📜 @sheraneh_eitaa
تا به کی از سخن عشق گریزان باشم؟
از تو ننویسم و هربار پشیمان باشم؟
پاک کردی عرق شرم ز پیشانی مست
پس روا نیست من اینگونه پریشان باشم
کیمیا خاک کف پای غلامان شماست
کیمیایی بده تا «جابر حیّان» باشم
نمی از چشمهٔ «توحید مفضّل» کافیست
تا به چشمان تو یک عمر مسلمان باشم
غم حدیثیست که در چشم تو جریان دارد
باید از حادثهٔ چشم تو گریان باشم
جای این بیت برایت حرمی میسازم
تا در آیینهٔ ایوان تو حیران باشم
حرف آیینه و ایوان شد و دلتنگ شدم
کاش میشد حرم شاه خراسان باشم
«صبح صادق ندمد، تا شب یلدا نرود»
کاش در صبح ظهور آینه گردان باشم
#محمد_میرزایی_بازرگانی #شعر #شهادت_امام_جعفرصادق
📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | سینه از آتش دل، در غم جانانه بسوخت
آتشی بود در این خانه، که کاشانه بسوخت
🔸 حضرت حافظ
حافظیه در روز بارونی🤍
#حافظ
📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | شعرخوانی آقای حمیدرضا برقعی بمناسبت شهادت امام صادق(ع)
📜 @sheraneh_eitaa
فلک، ای دوست، ز بس بیحد و بیمر گردد
بد و نیک و غم و شادی همه آخر گردد
زندگی جز نفسی نیست، غنیمت شمرش
نیست امید که همواره نفس بر گردد
چرخ بر گرد تو دانی که چه سان میگردد
همچو شهباز که بر گرد کبوتر گردد
تیره آن چشم که بر ظلمت و پستی بیند
مرده آن روح که فرمانبر پیکر گردد
گر دو صد عمر شود پردهنشین در معدن
خصلت سنگ سیه نیست که گوهر گردد
نه هر آن را که لقب بوذر و سلمان باشد
راست کردار چو سلمان و چو بوذر گردد
علم سرمایهٔ هستی است، نه گنج زر و مال
روح باید که از این راه توانگر گردد
نخورد هیچ توانگر غم درویش و فقیر
مگر آن روز که خود مفلس و مُضطر گردد
قیمت بحر در آن لحظه بداند ماهی
که به دام ستم انداخته در بر گردد
نه هر آن کو قدمی رفت به مقصد برسید
نه هر آنکو خبری گفت پیمبر گردد
آنچنان کن که به نیکیت مکافات دهند
چو گه داوری و نوبت کیفر گردد
مرو آزاد، چو در دام تو صیدی باشد
مشو ایمن چو دلی از تو مکدّر گردد
توشهٔ بخل میندوز که دود است و غبار
سوزن کینه مپرتاب که خنجر گردد
نه هر آن غنچه که بشکفت گل سرخ شود
نه هر آن شاخه که بررست صنوبر گردد
عقل استاد و معلم برود پاک از سر
تا که بیعقل و هُشی، صاحب مشعر گردد
گر که کار آگهی، از بهر دلی کاری کن
تا که کار دل تو نیز میسر گردد
دعوت نفس پذیرفتی و رفتی یک بار
بیم آن است که این وعده مکرّر گردد
پاکی آموز به چشم و دل خود، گر خواهی
که سراپای وجود تو مطهّر گردد
دامن اوست پر از لؤلؤ و مرجان، پروین
که بیاندیشه در این بحر شناور گردد...
#پروین_اعتصامی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
خویش را گم کردهام بعد از تو در آوار خویش
رحم کن! میترسم از تنهایی بسیار خویش
شمع جانم را مسوزان بیش ازین دیگر مگو
اشک میریزد برای گرمی بازار خویش
بس که من سرگرم رؤیای تو بودم بارها
دیدهام خواب تو را با دیده بیدار خویش
چهرهای دارم که پنهان در نقابی کهنه است
خیره در آئینهام با حسرت دیدار خویش
باشد ای خورشید پنهان! در حجاب خویش باش
باز هم خو میکنم با سایه دیوار خویش
#شعر #حسین_دهلوی
📜 @sheraneh_eitaa
در فراسوهای عشق...
تو را دوست میدارم
در فراسوهای پرده و رنگ
در فراسوهای پیکرهایمان
با من وعده ی دیداری بده...
#احمد_شاملو #شعر
📜 @sheraneh_eitaa