eitaa logo
شـعـــــرنـاب
4.2هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
897 ویدیو
5 فایل
خامش نشسته شـعرم ، در پیش دیدگانت ای شیوه ی نگاهت،از #شعرناب خوش تر زیبـــاترین و نـــاب تــــــرین اشعار کلاسیک ومعاصر در #کانال‌شـعــــرناب. آیدی جهت تبادل: @Fatemeh_t287 پل ارتباطی ما: https://harfeto.timefriend.net/16528142314913
مشاهده در ایتا
دانلود
شب ها گذشت و روی تو شد ماه و ماه تر چشم تو دلبخواه و لبت دلبخواه تر ... با لشکر دلم به مصاف تو آمدم لشکر شکست خورد و شدم بی سپاه تر @Shere_naab
برق نگاهش رفت! چشمان تری داشت این روز ها بی عشق، حال بهتری داشت دیشب میان گریه ها از یاد بردم... اردیبهشتی را که در پی آذری داشت! من فکر می‌کردم نخواهد رفت! هرچند او در سرش انگار فکر دیگری داشت... این درد تنها سهم انسان نیست! شاید از یک کبوتر هم بپرسی، دلبری داشت! شاید گلی پژمرده در گلدان ایوان در انتظار یار، چشمی بر دری داشت پرسید زاهد: «معتقد هستی به محشر؟!» گفتم که آری... چشم های محشری داشت! گمراه بسیار است اینجا! کاش اللّه در بین موهای تو هم پیغمبری داشت مغلوب و سرگردان، کجا باید گریزد؟! شاهی که پیش از جنگ، روزی کشوری داشت! اعدام میشد! کاش اما فرصتی بود شاید که این بیچاره حرف آخری داشت... @Shere_naab
‌پرسید زاهد: "معتقد هستی به محشر؟" گفتم که آری چشم‌های محشری داشت...!! 🖋 @Shere_naab
گفتم به سُرمه: گوشه‌ی چشمش چه‌کاره‌ای؟ اذنِ دخول خواند و صدا زد که: زائریم ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
با من اگرچه سرد شدی، من برای تو حتی اگر که برف شوم، برف شادی‌ام! ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
شب ها گذشت و روی تو شد ماه و ماه تر چشم تو دلبخواه و لبت دلبخواه تر ... با لشکر دلم به مصاف تو آمدم لشکر شکست خورد و شدم بی سپاه تر حوا ! اگر چه چیدن سیب اشتباه بود توبه از این گناه ولی اشتباه تر! قانون عشق، عصمت یوسف نمی شناخت سنگین ترست جرمِ دلِ بی گناه تر محراب ابروان تو هر قدر" با خدا "ست میخانه ی نگات ولی، " لا اله" تر ... دیگر امید نیست به دل کندنت ؛که شد چشمت سیاه دل تر و روزم سیاه تر جانم گرفت و گفت :"چطورست حالتان؟" _"شکر خدا ... به لطف توام روبراه تر ..." سیگار روشنم به لبت ،با دو انتخاب با تو تباه گردم و بی تو تباه تر ... ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
گفتی که مسلمانم و ماه رمضان ست .. بوسی بده افطار کنم ... وقت اذان است در وصف تو بانوی تغزل چه بگویم؟ چیزی که عیان ست چه حاجت به بیان ست؟ هم قامت سرو از قد رعنات خمیده هم در طلبت غنچه چنین جامه دران ست ... پرسید :چه حالست دلت از لب و چشمم ؟ هم زنده به این ست ... و هم کشته از آن ست ... ما زخمی زلفیم،به ابروی تو سوگند این قائله را خاتمه با تیر و کمان ست ... ای حادثه در حادثه ،ای زلزله ای عشق ... هر جا خبری هست تو پایت به میان ست ... هر شب دو برابر شده دیوانگی من این شیوه ی عشق ست ...شبیه سرطان ست برخاستی و رفتی و در پشت سر تو ... انگار نه انگار ... نگاهی نگران ست ... ...💐🍃 ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
در خواب دیدم دیگری بوسیده رویت را این خواب ها را غالباََ کابوس می‌نامند! ...🕊🔖 ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
♡•• {روسری سر کن و نگذار که در حومه شهر مردگان شایعه سازند که محشر شده است...} ◇ ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
باز در خوابم چه می‌ڪـردے ...? حقیقت را بڪَو : می دهد بوے ِشراب از صبح لبهایم چرا ...?! 🌾 ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
°{بر شانه هاش موی بلندی که مانده است یعنی هنوز فاتحه ام را نخوانده است ...}° اشکی رسید تا لب لب ،لب به لب رسید شوری که عشق بر لب شیرین نشانده است °{طاقت نداشتیم که چون باد بگذریم زلف شکن شکن کمر از ما شکانده است}° گفتی :"مباد دست تو سیگار" و داغ عشق کار مرا به روز مبادا کشانده است °{بیچاره ایم و شاد ... که این بار را رقیب از قول ما سلام به گوشش رسانده است}° سر های عاقلان همه افتاده زیر پا انگار عشق دامن خود را تکانده است ... ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
دور چشمش خط کشیدم تا فراموشش کنم بین مردم _ بیخودی_ سرمه کشیدن سیره شد 🌿 ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
•••┈✾~🙂~✾┈••• هر کجا نیست کسی، آنطرفِ میز، منم خسته و غم‌زده با خویش گلاویز، منم هر چه افتاده کناری و نفهمیده کسی هیچ‌کس هم پیِ آن نیست، همان چیز منم خسته، خلقی پیِ ما میل ترحّم دارند شوم، شوریده، حزین، گریه‌ی یکریز منم ... هر که در من وطنی داشته، شد خانه خراب شهر ویران شده از غارت چنگیز منم به تنِ سردِ من اینگونه که داغِ تو نشست شاهِ قاجار تو، مشروطه‌ی تبریز منم ... اول قصّه‌ی سهراب، خوشایند، تویی... آخر قصّه ولی، تلخ و غم انگیز منم ... دل و دین، هوش و هوس،هر چه که بردی بشمر به خیال چه نشستی؟ ته پاییز منم ... بعد یک عمر اگر حالِ مرا میپرسی خنده‌ی زورکیِ از گله لبریز، منم ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
تا سرخی لبانت از این بیشتر شود خون مرا به شیشه کن و جای مِی بنوش... ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
با من اگرچه سرد شدی، من برای تو حتی اگر که برف شوم، برف شادی‌ام! ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
برای فتح منِ خسته، جنگ لازم نیست فقط بخند تو -آری- تفنگ لازم نیست نیاز نیست به تزریق، کشتن ما را هوا هوای تو باشد، سُرنگ لازم نیست به جز همین که تو در ساحلی، دگر چیزی برای خود‌کشیِ یک نهنگ لازم نیست خرابه کردنِ یک شهر را، غمت بس بود مغول نخواهد و تیمورِ لنگ لازم نیست دلِ گرفته‌ی ما را به قلب خود نسپار که در شکستنِ این شیشه سنگ لازم نیست سیاه‌مویی و لب سُرخ، یک‌کدام بس است که میزبان تو که باشی، دو رنگ لازم نیست من از نگاه بیفتم، تو می‌روی بالا در این مقایسه الّاکلنگ لازم نیست بهانه کرد که چون شاعرم، هوس‌بازم! بگو نخواستمت دیگر، انگ لازم نیست... ‏
•••┈✾~🥲~✾┈••• از خاکم و شکسته، ولی کوزه نیستم فریاد گرگِ زخمی‌ام و زوزه نیستم پا خورده‌ایم و قالیِ کرمان نبوده‌ایم در دست دیگرانم و فیروزه نیستم من "باید"م، جهان همه "شاید"، نگاه کن... حس می‌کنم که آدم امروزه نیستم زاهد، تمام روز اگر غصه میخورم حدم بزن، که این رمضان روزه نیستم از داغ هر کسی، اثری بر تنم نشست من آدمم به جان شما، موزه نیستم!
•••┈✾~🥺~✾┈••• داشتیم از یار، انگار انتظاری بیشتر سخت بی یاریم و از این بد بیاری بیشتر؟ زلف غدارش حریص و چشم مکارش چموش می رود در دام او هر دم شکاری بیشتر ما برایش جان فدا کردیم و او با طعنه گفت : چیز دندان گیر مرغوبی نداری بیشتر؟! گفتم :او را بیشتر میخواهی از من نازنین؟ خنده ای زد زیر لب،گفت : از تو؟آری بیشتر هیچ کس را زیر بار تار مویش تاب نیست میگذارد باد هم بر شانه باری بیشتر خوب با ما تا نکردی ،بد گذشتی روزگار گریه باید کرد اما خنده داری بیشتر..! هر کسی از باغ لبهایش به قدری سهم داشت سهم ما هم دانه ی سرخ اناری بیشتر گفت :مختاریم ،یا من می روم یا خود برو جبر محض است این مسلمان ، اختیاری بیشتر