در منزلِ خجستهی اسفند،
همسایهی سراچهی فروردین،
با شاخههای تُردِ بلوغِ جوانهها،
باران به چشم روشنی
صبح آمده است...
زشت است
اگر که من یارِ قدیم
و همدمِ هم ساغرِ سَحَر،
در کوچههای خامُش و خلوت
نجویمش ،
یا با جامِ شعرِ خویش
خوشآمد نگویمش ...🌿
#شفیعی_کدکنی
::: صبح بخیر☀️
بیرون ز تو نیست آنچه میخواسته ام
فهرست کتاب آرزوهای منی... ؛)
#شفیعی_کدکنی🌿
دیر شد، بازآ که ترسم ناگهان پرپر شود
دسته گلهایی که از شوق تو در دل بستهام
#شفیعی_کدکنی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
@Shere_naab
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
#شعر_بلند
ای مهربانتر از برگ در بوسههای باران
بیداریِ ستاره در چشم جویباران
آیینهی نگاهت پیوند صبح و ساحل
لبخند گاه گاهت صبح ستاره باران
بازآ که در هوایت خاموشی جنونم
فریادها برانگیخت از سنگِ کوهساران
ای جویبار جاری! زین سایه برگ مگریز
کاین گونه فرصت از کف دادند بیشماران
گفتی: به روزگاران مهری نشسته گفتم
بیرون نمیتوان کرد حتی به روزگاران
بیگانگی ز حد رفت ای آشنا مپرهیز
زین عاشق پشیمان سرخیل شرمساران
پیش از من و تو بسیار، بودند و نقش بستند
دیوار زندگی را زین گونه یادگاران
وین نغمهی محبت بعد از من و تو مانَد
تا در زمانه باقیست آوازِ باد و باران
#شفیعی_کدکنی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
@Shere_naab
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
•••┈✾~😍~✾┈•••
تمام دل خوشی ام شور عاشقانه ی توست
دو چشم منتظرم تا همیشه خانه ی توست
به کنج خلوت خود، همچو ابر می بارم
سرم درون خیالم به روی شانه ی توست
#شفیعی_کدکنی
خلوت نشین خاطر دیوانهی منی
افسونگری و گرمی افسانهی منی
بودیم با تو همسفر عشق، سالها
ای آشنا نگاه، که بیگانهی منی...
هرچند شمع بزم کسانی، ولی هنوز
آتش فروز خرمن پروانهی منی
چون موج سر به صخرهی غم کوفتم زِ درد
دور از تو، ای که گوهر یک دانهی منی
خالی مباد ساغر نازت، که جاودان
شورافکنی و ساقی میخانهی منی
آنجا که سرگذشت غم شاعران بود
نازم تو را، که گرمی افسانهی منی
#شفیعی_کدکنی
خلوت نشین خاطر دیوانهی منی
افسونگری و گرمی افسانهی منی
بودیم با تو همسفر عشق، سالها
ای آشنا نگاه، که بیگانهی منی...
هرچند شمع بزم کسانی، ولی هنوز
آتش فروز خرمن پروانهی منی
چون موج سر به صخرهی غم کوفتم زِ درد
دور از تو، ای که گوهر یک دانهی منی
خالی مباد ساغر نازت، که جاودان
شورافکنی و ساقی میخانهی منی
آنجا که سرگذشت غم شاعران بود
نازم تو را، که گرمی افسانهی منی
#شفیعی_کدکنی
ميشناسمت؛
چشم هایِ تو
میزبان آفتابِ #صبحِ سبزِ باغ هاست !
ميشناسمت...!
#شفیعی_کدکنی
3.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پاییز
ای فصلِ برگریز
ای همچو مرگ،
خوب و رهاننده و عزیز
گویم اگر دوستترت دارم از بهار،
باور نمیکنی!
#شفیعی_کدکنی
#صبح_شما_بخیر🌞
🎥اشکورات، رحیمآباد
باغ فندق اشکور گیلان...🍂🧡
تو كه ترجمان صبحی به ترنّم و ترانه
لب زخم ديده بگشا صفِ انتظار بشكن
#شفیعی_کدکنی
•••┈✾~😍~✾┈•••
هر چند امیدی به وصال تو ندارم
یک لحظه رهایی ز خیال تو ندارم
ای چشمه ی روشن منم آن سایه که نقشی
در آینه ی چشم زلال تو ندارم
می دانی و می پرسیم ای چشم سخنگوی
جز عشق جوابی به سوال تو ندارم
ای قمری هم نغمه درین باغ پناهی
جز سایه ی مهر پر و بال تو ندارم
از خویش گریزانم و سوی تو شتابان
با این همه راهی به وصال تو ندارم
#شفیعی_کدکنی