eitaa logo
شـعـــــرنـاب
4.1هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
1.4هزار ویدیو
7 فایل
خامش نشسته شـعرم ، در پیش دیدگانت ای شیوه ی نگاهت،از #شعرناب خوش آیدی جهت تبلیغات : @sherijat_tab پل ارتباطی ما: @Fatemeh_t287 اینجا حرفاتونو میشنوم: https://harfeto.timefriend.net/17540728553291
مشاهده در ایتا
دانلود
کاش تو بودی و نبود هرآنچه هست...🌿
در منزلِ خجسته‌ی اسفند، همسایه‌ی سراچه‌ی فروردین، با شاخه‌های تُردِ بلوغِ جوانه‌ها، باران به چشم روشنی صبح آمده است... زشت است اگر که من یارِ قدیم و همدمِ هم ساغرِ سَحَر، در کوچه‌های خامُش و خلوت نجویمش ، یا با جامِ شعرِ خویش خوش‌آمد نگویمش ...🌿 ::: صبح بخیر☀️
بیرون ز تو نیست آنچه میخواسته ام فهرست کتاب آرزوهای منی... ؛) 🌿
دیر شد، بازآ که ترسم ناگهان پرپر شود دسته گل‌هایی که از شوق تو در دل بسته‌ام ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای مهربان‌تر از برگ در بوسه‌های باران بیداریِ ستاره در چشم جویباران آیینه‌ی نگاهت پیوند صبح و ساحل لبخند گاه گاهت صبح ستاره باران بازآ که در هوایت خاموشی جنونم فریادها برانگیخت از سنگِ کوه‌ساران ای جویبار جاری! زین سایه برگ مگریز کاین گونه فرصت از کف دادند بی‌شماران گفتی: به روزگاران مهری نشسته گفتم بیرون نمی‌توان کرد حتی به روزگاران بیگانگی ز حد رفت ای آشنا مپرهیز زین عاشق پشیمان سرخیل شرمساران پیش از من و تو بسیار، بودند و نقش بستند دیوار زندگی را زین گونه یادگاران وین نغمه‌ی محبت بعد از من و تو مانَد تا در زمانه باقی‌ست آوازِ باد و باران ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
•••┈✾~😍~✾┈••• تمام دل خوشی ام شور عاشقانه ی توست دو چشم منتظرم تا همیشه خانه ی توست به کنج خلوت خود، همچو ابر می بارم سرم درون خیالم به روی شانه ی توست
خلوت نشین خاطر دیوانه‌ی منی افسونگری و گرمی افسانه‌ی منی بودیم با تو همسفر عشق، سال‌ها ای آشنا نگاه، که بیگانه‌ی منی... هرچند شمع بزم کسانی، ولی هنوز آتش فروز خرمن پروانه‌ی منی چون موج سر به صخره‌ی غم کوفتم زِ درد دور از تو، ای که گوهر یک دانه‌ی منی خالی مباد ساغر نازت، که جاودان شورافکنی و ساقی میخانه‌ی منی آنجا که سرگذشت غم شاعران بود نازم تو را، که گرمی افسانه‌ی منی
خلوت نشین خاطر دیوانه‌ی منی افسونگری و گرمی افسانه‌ی منی بودیم با تو همسفر عشق، سال‌ها ای آشنا نگاه، که بیگانه‌ی منی... هرچند شمع بزم کسانی، ولی هنوز آتش فروز خرمن پروانه‌ی منی چون موج سر به صخره‌ی غم کوفتم زِ درد دور از تو، ای که گوهر یک دانه‌ی منی خالی مباد ساغر نازت، که جاودان شورافکنی و ساقی میخانه‌ی منی آنجا که سرگذشت غم شاعران بود نازم تو را، که گرمی افسانه‌ی منی
مي‌شناسمت؛ چشم هایِ تو میزبان آفتابِ سبزِ باغ هاست ! مي‌شناسمت...!
3.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
      پاییز ‌      ای فصلِ برگ‌ریز       ای همچو مرگ،       خوب و رهاننده و عزیز       گویم اگر دوست‌ترت دارم از بهار،       باور نمی‌کنی! 🌞 🎥اشکورات، رحیم‌آباد باغ فندق اشکور گیلان...🍂🧡
تو كه ترجمان صبحی به ترنّم و ترانه لب زخم ديده بگشا صفِ انتظار بشكن
•••┈✾~😍~✾┈••• هر چند امیدی به وصال تو ندارم یک لحظه رهایی ز خیال تو ندارم ای چشمه ی روشن منم آن سایه که نقشی در آینه ی چشم زلال تو ندارم می دانی و می پرسیم ای چشم سخنگوی جز عشق جوابی به سوال تو ندارم ای قمری هم نغمه درین باغ پناهی جز سایه ی مهر پر و بال تو ندارم از خویش گریزانم و سوی تو شتابان با این همه راهی به وصال تو ندارم