بسم الله الرحمن الرحیم
من با تمام قافیه ها قهر کرده ام
دل را ردیف مردم این شهر کرده ام
قلب از قصیده و غزل و قطعه کنده ام
اعراض از عروضی و از بحر کرده ام
از رشته ها و بخش مسمط گریخته
بحر طویل را چو شتر نحر کرده ام
بخت سیه، دوبیتی و شعر سپید! را
مانند موج نو به لب نهر کرده ام
عرفان و عشق را ز رباعی ربوده ام
با ذکر حولقه گذر از دهر کرده ام
ترجیع را به هاتف و سعدی سپرده ام
ترکیب، را به محتشمش جهر کرده ام
گیلانی و همایی و عطار و مولوی
با مستزادشان گهر از بحر کرده ام
#محمودی ار دل تو بُود حجله ی عروس
من شعر را به قهر بر آن مَهر کرده ام
یک بیت هم بگو تو ز یوشیج و مثنوی
دیگر مگو ز قافیه ها تهر کرده ام
تیری بزن به قلب عدو با سه گانی ات
با چار پاره توی دلش زهر کرده ام
#محمودی
#نهاوند_۱۹_۹_۱۴۰۳
#شعرآئینیحکمتانهدیارتاریخوتمدنایران
@shereaenihekmatane
بسم الله الرحمن الرحیم
ناله ها باید زدن از بی وفایی های تو
جورها باید کشیدن از ریایی های تو
اول و آخر نداری هیچ در هیچی همه
هیچ پایانی ندارد غصه زایی های تو
باز کردم چشم گفتی رفتنی هستی برو
مانده ام در حیرت از وصل و جدایی های تو
پیش پایت تاج شاهانه ندارد ارزشی
تاج شاهانند آری پیش پایی های تو
روز روشن می شود تاراج مال و آبرو
ای دو صد لعنت به ظلم روشنایی های تو
شد معاویه از اقبال تو خال المومنین
بشکند اقبال تو هم دست دایی های تو
در تنور داغ تو جز نان خون آلود نیست
در اوجاقت زهر شد دمنوش و چایی های تو
کاش یک آن می شدی رو راست با اهل خودت
فاش می شد بر همه رنگ کذایی های تو
فاش می گویم که در کام همه بی مزه ای
می دهد بوی تعفن خود نمایی های تو
ای بنازم بر امیر المومنین شیر خدا
پشت پا زد بر همه جام طلایی های تو
"هرچه زان خورشیدرو آید همه داد است و عدل"
هان شنیدم این سخن را از سنایی های تو
کو به کو منزل به منزل می بری ما را کجا
از کجای تو بگویم ؛ یا کجایی های تو
چهره و زیبایی ات یک بازی جادویی است
عقده ها داریم ما از گول و لایی های تو
شعر محمودی اگر در قالب ذم تو شد
او شده مجنون صفت از دست لابی های تو
"مصرع "داخل" گیومه از سنایی غزنوی می باشد"
#نهاوند_۲۰_۹_۱۴۰۳
#محمودی
#شعرآئینیحکمتانهدیارتاریخوتمدنایران
@shereaenihekmatane
بسم الله الرحمن الرحیم
اگر با جنبل و جادو
اگر با مکر و های و هو
سگ و گرگ نتانیاهو
به وقت شام برگشتند
اگرچه دیر ؛ بر گشتند
چه بی تدبیر برگشتند
به سوی شیر برگشتند
به وقت شام برگشتند
ببین امواج دریا را
عصای دست موسی را
نگر نسل یهودا را
به وقت شام برگشتند
بیا ای زاده ی زهرا
عصایت را بزن دریا
به رود نیل یاغی ها
به وقت شام برگشتند
چو فردا در سخنرانی
دهی فرمان به قاآنی
بگیرد لرزه جولانی
به وقت شام برگشتند
الا یار خراسانی
نشد قاسم سلیمانی
ورق برگشت یک آنی
به وقت شام برگشتند
در این بلوای طوفانی
به حزب الله و لبنانی
دهد امداد ایرانی
به وقت شام برگشتند
بگو یار خراسانی
نباشد جنگ طولانی
اگر یاران سفیانی
به وقت شام برگشتند
نهیب تو اثر دارد
بسی فتح و ظفر دارد
که هر شامی سحر دارد
به وقت شام برگشتند
#نهاوند_۲۱_۹_۱۴۰۳
#محموری
#شعرآئینیحکمتانهدیارتاریخوتمدنایران
@shereaenihekmatane
بسم الله الرحمن الرحیم
[السلام علیک یا فاطمة يا ام البنین]
ای شرف اهل سما و زمین
گوهر دردانه ی درج یقین
ای صدف گوهر علم الیقین
یار علی حضرت ام البنین
همسر شایسته ی میر حنین
ای پسرت یار و وزیر حسین
کنز حیا کان وفا حق طلب
مادر عباسی و ام الادب
با ادبی با ادبی با ادب
حق طلبی حق طلبی حق طلب
مظهر ایثار و ادب سن خانیم
مفخر نسوان عرب سن خانیم
دامن تو حضرت ماه آفرین
ماه تو بر خلق پناه آفرین
تا به علی محرم و چاره شدی
مادر یک مه سه ستاره شدی
بهر حسن هم بخدا مادری
هیچ نگویم به تو نا مادری
فاطمه سان عاشق چادر شبی
شمع حسین بال و پر زینبی
خوی و مرام تو بوَد فاطمی
مادر اولاد بنی هاشمی
غم ز دل غمزدگان رُفته ای
لحظه ی دیدار چنین گفته ای
نامده ام تا که عزیزی کنم
آمده ام بلکه کنیزی کنم
سن کی بئله فاش ائلدون مطلبی
بو سوزون آغلاتدی خانیم زینبی
تا که به گفتار گشودی تو لب
ریخت به پای سخنانت ادب
گفت شجاعت، تو شجاعانه ای
نورِ دلِ شمع حرمخانه ای
بر دل پاک تو سپاس و درود
سوخته ای در غم یاس کبود
اشک فراق تو چو دریاچه شد
چار پسر داشتی آیا چه شد
ماه دل آرای تو عباس بود
نذر عزیزانِ گل یاس بود
دور ز شمع و گل و پروانه ای
گه به بقیعی و گهی خانه ای
شعله زدی بر دل چاک بقیع
خاطره دارد ز تو خاک بقیع
اشک تو را دید گریبان گریست
آه تو بشنید چو مروان گریست
چشم من و حال پریشان تو
اشک من و شام غریبان تو
حاجت محمودی و لطف شما
گر بدهی تذکره ی کربلا
#نهاوند_۲۵_۹_۱۴۰۳
#شعرآئینیحکمتانهدیارتاریخوتمدنایران
@shereaenihekmatane
بسم الله الرحمن الرحیم
ما به تدبیر تو ایمان داریم
با تو امید به ایران داریم
جان به قربانت امام امت
بی ولای تو مگر جان داریم؟
آری از نجلِ رسول اللّهی
ما به پاکی تو اذعان داریم
عاشق چهر و ولای ات هستیم
مرحمت کن نظری، سان داریم
به خداوند قسم آقا جان
امر کن گوش به فرمان داریم
با تو تا صبح شهادت هستیم
عهد با خون شهیدان داریم
وعده ی صادق سه در راه است
پیش رو معجز طوفان داریم
روز پیروزی ما قطعی هست
این پیامی ست ز قرآن داریم
دم به دم پیش به سوی قله
عزم در نقطه ی پایان داریم
بله با دشمن خود می جنگیم
دست در ماشه کماکان داریم
دشمن اصلی ما امریکا ست
پنجه در پنجه ی شیطان داریم
بغض ها از سگ اسرائیلی
از جگر تا بن دندان داریم
هان شعار سنصلی فی القدس
وعده ای هست که هر آن داریم
وقت نابودی حیفا صدها
جشن در غزه و لبنان داریم
کمکمک بانگ جرس می آید
خواجه برخیز که مهمان داریم
وقت آن است بگو محمودی
ما به تدبیر تو ایمان داریم
#نهاوند_۲۶_۹_۱۴۰۳
#محمد_بیژنی_محمود
#شعرآئینیحکمتانهدیارتاریخوتمدنایران
@shereaenihekmatane
بسم الله الرحمن الرحیم
سفرِ یار سفر کرده به سر می آید
تاج سر می آید
بوی پیراهن آن نیک سیَر می آید
خوش خبر می آید
یک جهان منتظر آمدن او هستند
چشم بر او بستند
می رسد شام به سر وقت سحر می آید
منتظَر می آید
صاحب عصر و زمان است همه می دانیم
منتظر می مانیم
مصلح کل جهان سوی بشر می آید
دادگر می آید
داده جولان به سوریه اگر جولانی
نشود طولانی
می زند آنکه بر او توپ و تشر می آید
زودتر می آید
ای که از طایفه و قوم ابو سفیانی
غرقه در عصیانی
هیکلت در دم یک تیغ دوسر می آید
سر به سر می آید
گاهی از خیره سری شعر و رجز می خوانی
با غرض می خوانی
باش تا داعیه ی مدّ نظر می آید
با ظفر می آید
زخم ها خورده ای از موشک ایرانی ها
یا که لبنانی ها
باز موشک ز یمن سوی مقر می آید
پر خطر می آید
وعده ی صادق سه تابع یک فرمانی ست
وعده ای طوفانی ست
که تلاویو از آن زیر و زبر می آید
خون هدر می آید
قلعه ی خیبرتان باز اگر در دارد
شیعه حیدر دارد
باز هم شیر خدا جانب در می آید
شیر نر می آید
مردم غزه و لبنان ز ستم دلخون است
چشمشان جیحون است
نخل آزادی آنان به ثمر می آید
بار و بر می آید
دوش با شعله ز پروانه پری سوزاندید
جگری سوزاندید
یار ما با جگری سوخته تر می آید
خونجگر می آید
یار ما روی سخن با غم مادر دارد
حرف، با در دارد
او به خونخواهی جانباز پدر می آید
دیده تر می آید
می زند تکیه به دیوار سیاه کعبه
با سپاه کعبه
بر سر قبر ابابکر و عمر می آید
پر شرر می آید
می کند با دل غمگین سؤال از حضار
تا بگیرد اقرار
تا ببیند چه کسی سمت خطر می آید
در ضرر می آید
چونکه او حکم کند نیست از آن راه فرار
بر سر چوبه ی دار
یادِ سوزاندنِ در ، آن دو نفر می آید
حکم شر می آید
می زند جسم دو ملعون ازل را آتش
تا ابد با آتش
جبت و طاغوت در آغوش سقر می آید
شعله ور می آید
دل محمودی اگر منتظر دلدار است
بخت با او یار است
شوق دیدار بر او مثل گهر می آید
چون شکر می آید
#محمد_بیژنی_محمود
#نهاوند_۵_۱۰_۱۴۰۳
#شعرآئینیحکمتانهدیارتاریخوتمدنایران
@shereaenihekmatane
بسم الله الرحمن الرحیم
شکر خدا که حب علی روزی ام شده
آری نشسته مرغ سعادت به شانه ام
حب علی نبوت و توحید من بُود
بی حب او به تیر ضلالت نشانه ام
شکر خدا محب علی مادر من است
جز زیر پای او نبود آشیانه ام
هر مادری که مادر شیعه نمی شود
باید به فرق او بخورد تازیانه ام
ذکر دمادم پدرم بوده یا علی
ذکر علی عجین شده با آب و دانه ام
عشق علی ست ما حصل زندگانی ام
این عشق کرده در دو جهان جاودانه ام
با نام او همیشه دهانم معطر است
با یاد او بهشت برین گشته خانه ام
بی حب او به کعبه و مسجد نمی روم
با حب او به کعبه و مسجد روانه ام
گفتم علی، اسیر خدا در زمین شدم
نازم بر این اسیری و بر این ترانه ام
یا مرتضی علی تو به فریاد من برس
در گیر و دار فتنه ی شومِ زمانه ام
از آن زمان که قول و عمل گشته ناتراز
از هم گسسته نسبت خرج و سرانه ام
سوریه و سقوط و سکوت سراسری
زانوی غم نشانده بسی زیر چانه ام
ای لنگر زمین و زمان یا علی مدد
تنها تویی به هر دو جهان پشتوانه ام
من رو سیه تو قائدِ غُرَّ المُحَجَّلین
محتاج و تشنه ی نظری مشفقانه ام
محمودی و ولای علی ، رمز و راز ها
همچون حدیث راز مگو محرمانه ام
#نهاوند_۱۰_۱۰_۱۴۰۳
#شعرآئینیحکمتانهدیارتاریخوتمدنایران
@shereaenihekmatane