#حضرت_احمد_بن_موسی علیهالسلام
#شهدای_حرم_شاهچراغ
#غزل
🔹شهیدِ راهِ رضا🔹
صدای ذکر تو شب را فرشتهباران کرد
حضور تو لب «شیراز» را غزلخوان کرد
«کرم نما و فرود آ که خانه خانهٔ توست»
بیا که چشم تو، این شهر را چراغان کرد
چه اشکها که ضریحت به گونهها جاری،
چه دردها که خداوند، با تو درمان کرد
چه لحظهها که نگاه تو، جان حافظ را
به جرعهای غزل، از جام غیب مهمان کرد
چراغ قلب تو، تفسیر صبح صادق بود
عجیب نیست که شب را چنین هراسان کرد
چه کرده نور تو با شب؟ که دست خونریزش
رواق و صحن تو را هم گلولهباران کرد
شهید راه رضایی، شهید صحن توایم
تو را، خدای تو، شاهِ چراغ ایران کرد
به قلب تو، غم دوریست از برادر و آه!
فراق خواهرت، این داغ را دوچندان کرد
سفر، اگر چه چنین ناتمام ماند، ولی
صدای پای تو، شیراز را خراسان کرد
📝 #قاسم_صرافان
🌐 shereheyat.ir/node/562
✅ @ShereHeyat
افروختیم تا که در این خانه ما چراغ
آشفت خواب ظلمت دیرینه را چراغ
چشمان ما به ظلمت شب خوگرفته بود
دخمه کجا، سپیده کجا و کجا چراغ؟
اینجا سه چلچراغ به ما نور میدهند:
شمسالشّموس و حضرت معصومه، شاچراغ
معصومه شمع و احمد موسی فروغ او
در تنگنای ظلمت شبها رضا چراغ
خاموش کی شود به هیاهوی بادها
وقتی که روشن است به نور خدا چراغ
هرقدر ظلمت شب یلدا غلیظتر
تابد فزون به وسعت آیینهها چراغ
هرگز نبیند این وطن آسیب از بلا
تا روشن است در دل او این سهتا چراغ
📝 #محمدرضا_ترکی
✅ @ShereHeyat
#امام_کاظم علیهالسلام
#امام_رضا علیهالسلام
#حضرت_معصومه علیهاالسلام
#قصیدهواره
🔹درگاه کریم🔹
خانههای آن کسانی میخورد در، بیشتر
که به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر
عرض حاجت میکنم آنجا که صاحبخانهاش
پاسخ یک میدهد با ده برابر بیشتر
گاهگاهی که به درگاه کریمی میروم
راه میپویم نه با پا، بلکه با سر، بیشتر
زیر دِین چارده معصومم اما گردنم
زیر دِین حضرت موسَیبنجعفر بیشتر
گردنم در زیر دِین آن امامی هست که
داده در ایران ما طوبای او بر، بیشتر
آن امامی که «فداکِ» گفتنش رو به قم است
با سلامش میکند قم را معطر بیشتر
قم همان شهری که هم یک ماه دارد بر زمین
همچنین از آسمان دارد چل اختر بیشتر
قصد این بار قصیده از برادر گفتن است
ورنه میگفتم از این معصومه خواهر بیشتر
من برایش مصرعی میگویم و رد میشوم
لطف باباهاست معمولاً به دختر بیشتر
عازم مشهد شدم تا با تو درد دل کنم
بودنم را میکنم اینگونه باور بیشتر
مرقدت ضربالمثلهای مرا تغییر داد
هرکه بامش بیش، برفش... نه! کبوتر، بیشتر
چار فصل مشهد از عطر گلاب آکنده است
این چنین یعنی سه فصل از شهر قمصر بیشتر
پیش تو شاه و گدا یکسانترند از هر کجا
این حرم دیگر ندارد حرف کمتر، بیشتر
ای که راه انداختی امروز و فردای مرا!
چشم بر راه تو هستم روز آخر بیشتر
از غلامان شما هم میشود دنیا گرفت
من نیازت دارم آقا روز محشر بیشتر
بر تمام اهلبیت خویش حسّاسی ولی
جان زهرا چون شنیدم که به مادر بیشتر...
بیشترهایی که گفتم از تو خیلی کمترند...
📝 #حسین_رستمی
🌐 shereheyat.ir/node/565
✅ @ShereHeyat
#امام_رضا علیهالسلام
#غزل
🔹تسبیح کائنات🔹
دلا بکوش که با عشق آشنات کنند
چو عاشقان به غم دوست مبتلات کنند
همیشه دست دعا سوی آسمان بردار
که در زمین خراسان ز غم رهات کنند
دعا کن ای دل مسکین! که چون کبوترها
سفیر نامهبرِ روضۀ رضات کنند
ستارگان همه شب در طواف این خورشید
نظر به سجده و تسبیح کائنات کنند
صف نماز ببندند آهوان در دشت
سحر، که گوش به «قَد قامتِ الصلوة» کنند
اگر به حرمت این قبله آشنا باشند
مجاوران حرم، ترک سیئات کنند
تو چون حباب فراموش میکنی خود را
به جرعهنوشی این بزم اگر صدات کنند
اگر چو آینههای حرم، شکستهدلی
فرشتگان مقرّب همه دعات کنند
حوالۀ دل ما را نوشتهاند اینجا
مباد آنکه بهجای دگر برات کنند
چو گردباد، در این شهر دربهدر گردی
خدانکرده از این در اگر جدات کنند
غبارروبی این روضه اشک میخواهد
برو که چشم تو را چشمۀ فرات کنند
کنار پنجرهاش آب میشود فولاد
خدا کند به دل ما هم التفات کنند
به عشق حضرت شمس الشموس باز «شفق»
بخوان قصیده که چاووش کربلات کنند
📝 #محمدجواد_غفورزاده
🌐 shereheyat.ir/node/3397
✅ @ShereHeyat
#امام_رضا علیهالسلام
فرازی از یک #قصیده
🔹آفتاب🔹
ای از شعاع نور تو تابنده آفتاب
باشد ز روی ماه تو شرمنده آفتاب..
جز با رضای تو ندمید و نمیدمد
از شرق، در گذشته و آینده آفتاب
فرمان اگر ز سوی تو یابد هرآینه
هر مرده را دوباره کند زنده آفتاب
در آستان قدس تو یا ثامنالحجج
یک بنده ماه باشد و یک بنده آفتاب
زرّینه گنبدت بدرخشد ز سطح خاک
چونانکه از سپهر درخشنده آفتاب
تا شد پدید در مه ذیالقعده چهرهات
ای ماه! شد ز شرم سرافکنده آفتاب..
ای هشتمین ولی خدا یا اباالحسن!
با طلعت تو کی بُوَد ارزنده آفتاب؟..
نور از تو کسب کرده که بخشد به ماه نور
ورنه کجاست این همه بخشنده آفتاب..
بر حال منکران مقام ولایتت
هر صبحدم به طعنه زند خنده آفتاب
جانپرور است گرچه به دنیا، ولی به حشر،
باشد برای خصم تو سوزنده آفتاب..
تابنده است شمس جمال و جلال تو
روزی که نیست روشن و تابنده آفتاب..
شعرم ز یُمن نام تو پیچیده هر کجا
آنسان که نور کرده پراکنده آفتاب
از ذره کمتر است «مؤید» به درگهت
جایی که هست ذرّۀ شرمنده آفتاب
📝 #سیدرضا_مؤید
🌐 shereheyat.ir/node/3977
✅ @ShereHeyat
#امام_رضا علیهالسلام
#ترکیب_بند
🔹پیمبر عشاق🔹
با زمزمی به وسعت چشم تر آمدم
تا محضر زلالترین کوثر آمدم
قسمت نشد که بال و پری دست و پا کنم
اما به شوق دیدن تو با سر آمدم
گفتند زائر حرمت زائر خداست
مُحرمتر از همیشه بر این باور آمدم
اینک مدینةالنبیام، مشهدالرضاست
با نام تو به محضر پیغمبر آمدم
از حس و حال روشن معراج پُر شدم
وقتی به خاکبوسی «بالاسر» آمدم
حسی کبوترانه گرفتهست جان من
«پایین پای» تو شده هفت آسمان من
در این حریم قدسی سرتاسر آینه
روشن شده به نور تو چشمم هر آینه
گرد و غبار صحن تو را میخرد به جان
همواره بوده است بر این باور آینه
پر میکشد از این همه قلب شکسته: آه
سر میزند از این همه چشم تر: آینه
عکس ضریح توست که در قاب چشمهاست
یا عکسی از بهشت نشسته بر آینه
گم کرده دارم، آمدهام با نگاه تو
پیدا کنم تمام خودم را در آینه
لبریز روشنیست تمام رواقها
آیینگیست جان کلام رواقها
شبهای گریه تا به سحر حرف میزنم
با واژه واژه خون جگر حرف میزنم
شمعم که گریه میکنم و گریه میکنم
با قطره قطره آتش تر حرف میزنم
روح لطیف تو شده سنگ صبور من
گویی که با نسیم سحر حرف میزنم
گاهی کنار پنجرههای ضریح تو
گاهی در آستانهٔ در حرف میزنم
شبهای بارگاه تو را درک کردهام
از «لیلة الرغائب» اگر حرف میزنم
بر لب رسیده از قفس سینه، آه من
حرف دل است روی زبان نگاه من
روی تو را ستارهٔ اشراق خواندهاند
خوی تو را «مکارم الاخلاق» خواندهاند
دست تو را که خالق لطف و کرامت است
روزیرسان انفس و آفاق خواندهاند
باران مهربانی بیوقفهٔ تو را
شأن نزول سورهٔ انفاق خواندهاند
در مذهب نگاه تو غم حرف اول است
چشم تو را پیمبر عشاق خواندهاند
هفت آسمان و رحمت شمس الشموسیات
ذرات خاک و لطف انیس النفوسیات
📝 #سیدمحمدجواد_شرافت
🌐 shereheyat.ir/node/570
✅ @ShereHeyat
#امام_رضا علیهالسلام
#غزل
🔹رسم جاودانه🔹
در این حریم هر که بیاید غریب نیست
هرکس که دلشکسته بُوَد بینصیب نیست
عطری که میوزد به فضا در حریم قدس
چون عطر یاس و یاسمن و عطر سیب نیست
اینجا که میرسی نفست تازه میشود
دلداده میشوی و دلت بیشکیب نیست
بازار عاشقی و محبت همیشگیست
این رسم جاودانه در اینجا عجیب نیست
آب حیات، آب شفا دارد این حریم
این خطّه را نیاز به ناز طبیب نیست
اینجا دعا به اوج تمنّا رسیده است
اینجا دمی به جز دم «اَمّن یجیب» نیست
هرکس به گوشهای به نیایش نشسته است
سنگ صبور این همه دل جز حبیب نیست
اینجا پر از هجوم صدای ملائک است
اینجا صدای هیچ غریبی غریب نیست
📝 #وجیهه_کلیدری
🌐 shereheyat.ir/node/3976
✅ @ShereHeyat
#امام_رضا علیهالسلام
#غزل
🔹خاک خراسان🔹
میشود دست دعای تو به باران نرسد؟!
یا بتابی به تن پنجرهای جان نرسد؟!
میشود گوشۀ چشم تو بیفتد به زمین
این شب تیره به خورشید درخشان نرسد؟!
عطر گیسوی تو در شهر بپیچد روزی
دل لرزان نشابور به سامان نرسد!
آمدم پیش تو با اینهمه اندوه ولی
چه غمی هست که پیش تو به پایان نرسد؟!
وای اگر لطف تو راهم ندهد وای اگر
دست مهر تو به آهوی پریشان نرسد
وای ای وای به کوتاهی آن بخت سیاه
که به پیشانی او خاک خراسان نرسد
📝 #راضیه_رجایی
🌐 shereheyat.ir/node/5323
✅ @ShereHeyat
همچون نسیم صبح و سحرگاه میرود
هرکس میان صحن حرم راه میرود
از هرچه غصه دارد و غم، میشود رها
هر سائلی به خدمت این شاه میرود
وقتی فرشتههای حرم بال میزنند
از سینههای شعلهزده آه میرود
اینجا بهشت روی زمین فرشتههاست
از کوی تو فرشته به اکراه میرود
خورشید در طواف حرم، وه! چه دیدنیست
هر شب به پایبوسی آن ماه میرود
بابالجواد راه ورودی به قلب توست
حاجت رواست هرکه از این راه میرود
📝 #فاطمه_نانیزاد
🌐 shereheyat.ir/node/575
✅ @ShereHeyat
#امام_رضا علیهالسلام
فرازی از یک #غزل_مثنوی
🔹آوازِ التجا🔹
شب بود و بارگاه تو چون خرمنی ز نور
میریخت در نگاه زمین آبشار طور..
گلدستهها به حُرمتِ بانگ اذان بلند
چون دستهای عاطفه بر آسمان بلند
پرواز اشک، گَرد غم از چهره میزدود
آواز التجا همهجا بال میگشود
عطر محبت تو در آفاق مینشست
آهنگ نور بر دل عشاق مینشست
از کوچههای خستۀ دلتنگ تا شما
میآیم ای نهایت امّیدِ ما، شما!
وقتی که میرسم به تو لبخند میزنی
در خود شکستهام، تو مرا بند میزنی
لبخند سبز تو به دل امّید میدهد
یعنی به دست ما گل خورشید میدهد
هر چند چون غبار غریبی پیادهام
اینجا برای دیدن تو ایستادهام
وقتی که با اشاره صدا میکنی مرا
از قید هر کلام رها میکنی مرا..
جایی که عطر عشق تو پرواز میکند
درهای بسته را به سحر باز میکند..
وقتی که اشک در قدم آه میچکد
آیینۀ نگاه تو اعجاز میکند
هر غنچه خاطرات دلِ تنگ خویش را
تا باز میشود، به تو ابراز میکند
شعر زلال چشمۀ آن چشمها مرا
در مثنوی همیشه غزلساز میکند
اینجا دری به خلوت عشّاق بسته نیست
بالی برای سیر به آفاق بسته نیست
اینجا مراد از چمن اشک چیدنیست
نور دعا به چهرۀ احساس دیدنیست
اینجا تو را به سیرِ سماوات میبرند
لبهای بسته را به مناجات میبرند..
بالی بزن که وسعت این طورِ غرق نور
با چلچراغ اشک شود آبشارِ طور
در پرتوِ نگاهِ نوازشگر رضا
داروی درد میچکد از آبیِ فضا..
دریاست این تبارِ سخاوت، وضو بگیر
هر حاجتی که داشتی امشب از او بگیر..
📝 #غلامرضا_شکوهی
🌐 shereheyat.ir/node/5556
✅ @ShereHeyat
#امام_رضا علیهالسلام
فرازی از یک #قصیده
🔹امامنامه🔹
به سویت آمدهام جذبهای نهان با من
چه کردهای مگر ای شور ناگهان! با من؟..
به سویت آمدهام از هوای شاهچراغ
نوای هوهوی خیل کبوتران با من
به سویت آمدهام از مسیر جادۀ ابر
کویرها به هوایت نفسزنان، با من
از این طرف غم شاه شهید در جگرم
از آن طرف عطشِ ماه جمکران با من
از این طرف شعفی سبز در منازل دل
از آن طرف خبر شوق دوستان با من
به مشهد آمدهام، نبضنبض شاعرخیز
کمیت و دعبل و حَسّان، دوان دوان با من..
هزار حافظ و سعدی غزلسُرای دلت
هزار فردوسی، شاهنامهخوان با من
ولی به وصف تو باید امامنامه سرود
اگر که بار معانی کشد بیان با من..
به یک قدم منم و شاعری که کهنهسراست
به یک قدم عطش شاعری جوان با من..
به پیشت آمدهام، با لبان مضمونساز
کلیم و صائب و بیدل نقارهخوان، با من
شبیه شعر، تو را بیت بیت خواهم یافت
اگر که صبر کند، لفظ ناتوان با من
مگر ستارۀ مهرت طلوع کرده به دل
که در مدار تو افتاده کهکشان با من؟
نه من به پای زیارت دویدهام تنها
که رو به توست: زمین با من و زمان با من
به سمت مبدأ تو ذهن بادها جاری
به سوی مقصد تو رودها روان با من
درختها به تولای مشرقت پر گل
بهارها به تمنات، گلفشان با من..
من از مکان تحیر رسیدهام اینجا
به جستجوی تو جانهای لامکان با من
من از زمین محبت به سویت آمدهام
اگر چه در سفر توست، آسمان با من
به دستگیر ملائک رسیدهام اینجا
صدای ممتد بال فرشتگان با من
من ایستادهام اینک میان حیرت خلق
جهانیان همه انگشت بر دهان با من
من ایستادهام اینجا کنار ثقل جهان
ملالنامۀ تقدیر اِنس و جان با من
من ایستادهام اینجا میان گوهرشاد
طنین لحظۀ گلدسته و اذان با من
به خلسه دست رساندم به نقرهکوب ضریح
خروش و غلغل انبوه زائران با من
درود! ای نفست روحبخش سینۀ ما!
سلام! ضامن نام تو بیامان با من!
تو شاهراه یقین منی اگر یک روز
به جنگ، صد تنه رو آورد گمان با من
تو یار و حافظ دین و دل منی حتی
اگر که دشمن خونی شود جهان با من..
ببین بدون تو و سفرۀ ولایت تو
چه کرده است غم آبرو و نان با من؟..
ولی چه جای شکایت؟ که اینک اینجایم
مقابل تو و خورشید خاوران با من..
به خود میآیم و یک بغض... آب مینوشم
هزار چشمه عطش میزند فغان با من
زمان به ساعت آخر رسیده، باید رفت
ببار اشک خوش آخرالزمان با من
بخوان صداقت پندار، جاودان در جان
بمان سعادت دیدار، همچنان با من
درود حس شفاعت، مرا ببر با خود
سلام حال زیارت، کمی بمان با من
سفر تمام شد و در کنار سفرۀ صبح
نشستهام من و یک داغ بینشان با من..
📝 #محمد_مرادی
🌐 shereheyat.ir/node/5255
✅ @ShereHeyat
#امام_رضا علیهالسلام
#مربع_ترکیب
🔹دلم اینجاست🔹
ای عرشیان به شهر خراسان سفر کنید
شب را در این بهشتِ الهی سحر کنید
با زائران این حرمالله سر کنید
مدح رضا چو آیۀ قرآن ز بر کنید
عید بزرگ شیعۀ آل پیمبر است
میلاد هشتمین حججاللهِ اکبر است
ای دل بگیر جان و به جانان نظاره کن
بر چهرۀ حقیقت ایمان نظاره کن
یک لحظه بر تمامی قرآن نظاره کن
در دست نجمه، نجم فروزان نظاره کن
میلاد پارۀ تن زهرا و احمد است
شمسالشموس، عالِمِ آل محمد است
او مظهر جمال خداوند اکبر است
آیینۀ تمامنمای پیمبر است
خورشید نجمه یا مهِ افلاکپرور است
قرآن روی سینۀ موسیبنجعفر است
بر خلق آسمان و زمین مقتداست او
جان رونما دهید که روی خداست او
روشن هزار سینۀ سینا به نور او
چشم هزار موسی عمران به طور او
صف بستهاند خیل رسل در حضور او
دل، بحر بیکرانهای از شوق و شور او
ریزد برات عفو خدا از نظارهاش
دوزخ بهشت میشود از یک اشارهاش..
ای خلق، خاکِ پای تو یا ثامنالحجج
جان جهان فدای تو یا ثامنالحجج
قرآن پر از ثنای تو یا ثامنالحجج
ایمان بود ولای تو یا ثامنالحجج
دین را به جز ولای تو اصل و اصول نیست
«تهلیل» بی ولای تو هرگز قبول نیست..
پاییز بوستان دل ما، بهار توست
در شهر طوسی و همه عالم دیار توست
گلبوسۀ امام زمان بر مزار توست
شیعه به هر کجا که رود در کنار توست
چشم و چراغ و محفلم اینجاست یا رضا
هر جا سفر کنم، دلم اینجاست یا رضا..
📝 #غلامرضا_سازگار
✅ @ShereHeyat
#امام_رضا علیهالسلام
#مربع_ترکیب
🔹آیینۀ جمال خدا🔹
آن شب مدینه عطر پر جبرئیل داشت
در سر امین وحی، هوای خلیل داشت
بر لب مدام، زمزمۀ یا جلیل داشت
صبر جمیل، وه که چه اجری جزیل داشت
موسی به طور قرب خداوند بار یافت
تشریف مکرمت ز عنایات یار یافت
در هر دلی فروغ حضور مدینه بود
در هر سری نشانۀ شور مدینه بود
خورشید بردمیده ز طور مدینه بود
کآفاق مستفیض ز نور مدینه بود
ماه فلک ز شوق دل اخترشمار شد
آیینۀ جمال خدا آشکار شد..
ای بوده با زبور و صُحُف آشناییات
تورات را امید به معجزنماییات
شد جاثلیق محو فروغ خداییات
جالوت مات شعشعۀ ایلیاییات
عمرانِ صابی است کمال تو را گواه
نسطاصِ رومی است جلال تو را گواه
عارف اگر ز شعشعۀ «هو» تو را شناخت
سالک ز قدر و منزلت او تو را شناخت
بیدل به خلق و خوی خداجو تو را شناخت
من بندۀ کسی که چو آهو تو را شناخت
پیچد چون نوای تو در بندبندمان
یا ثامنالائمه! رها کن ز بندمان
خورشید، با جمال جمیلت جمیل نیست
بر درگه جلال تو گردون جلیل نیست
جایی که همرکاب تو غیر از خلیل نیست
دیگر مجال پر زدن جبرئیل نیست
وقتی به محضر تو شرفیاب میشوم
از شرم شعله میکشم و آب میشوم
کوثر، پیالهای ز شراب طهور توست
طور شهود پرتو فاش ظهور توست
سینای جلوه، آیۀ نور حضور توست
خورشید هم از آینهداران نور توست
چشمم که محو حسن ملیح تو میشود
اشکم دخیلبند ضریح تو میشود..
آن زائرم که آمده با دست خالیام
رحمی به دلشکستگی و خستهحالیام
بال و پری ببخش به بیدست و بالیام
کز شاعران حضرت مولیالموالیام..
مپسند بار خواهش ما را به ذمّهات
سوگند میدهم به جوادالائمهات..
📝 #محمدعلی_مجاهدی
✅ @ShereHeyat
#امام_رضا علیهالسلام
#مربع_ترکیب
🔹عالِمِ آل محمد🔹
اوّل سخن به نام خداوند ذوالکرام
نام خداست چون همه جا بهترین کلام
وآنگه ز روی صدق و ارادت دهم سلام
بر آستان قدس رضا، هشتمین امام
امروز در حضور کریمش نشستهایم
هر یک به نیّتی به حریمش نشستهایم
این روضه کز شکفتن دلهاست باغ دل
روشن ز ذرّه ذرّۀ خاکش چراغ دل
ای دل ز دست داده، که گیری سراغ دل!
اینجاست آن که هست خریدار داغ دل
اینجا مدال مُقبلی مُقبلان دهند
داروی زخم سینۀ صاحبدلان دهند..
امشب بهشت محو تماشای مشهد است
قندیلهای نور به هر جای مشهد است
هستی تمام، چشم به سیمای مشهد است
قلب پیمبران به تمنای مشهد است
مشهد که جلوهگاه جمال محمد است
آرامگاه عالِمِ آل محمد است
فردا سپیده با دم جبریل میدمد
محشر نگشته، صور سرافیل میدمد
از مشهد الرضا، گل تهلیل میدمد
خورشید بر قبیلۀ هابیل میدمد
تا کور، چشم دودۀ قابیلیان شود
رازی دگر، ز خلقت عالم، عیان شود..
امشب مدینه عرش معلای دیگر است
آن شهر وحی، طور تجلای دیگر است
تورات نور، در کف موسای دیگر است
موسای عشق را ید و بیضای دیگر است
امشب مدینه وآن همه آیات روشنش
بوی رسول میدهد و پارۀ تنش
یاد مدینه بر دل و بر جان صفا دهد
خاک مدینه، دیدۀ دل را جلا دهد
این شهر، عطر سامره و کربلا دهد
وین لالهزار بوی حسین و رضا دهد
گاه نزول موکب اجلال احمد است
یا عید جشن عالِمِ آل محمد است..
قدوسیان تجلی توحید بنگرید
نوری که هر وصی و نبی دید بنگرید
در طور جلوهای که درخشید بنگرید
در دامن ستاره به خورشید بنگرید
خورشید آسمان ولایت رضا رسید
در لالهزار نجمه، گل اِنّما دمید
این وارث یگانۀ موسیبنجعفر است
فرزند نازدانۀ موسیبنجعفر است
در هر صفت، نشانۀ موسیبنجعفر است
این آفتاب خانۀ موسیبنجعفر است
روح نبی، روان علی، بر جهان امام
امر جهان و اهل جهان در کفش تمام
آیینۀ خداست جمال صبیح او
یوسف در آرزوی نگاه ملیح او
فرموده است حضرت صادق مدیح او
پیغمبران نشسته به پای ضریح او
تا افکند نگاه عنایت به سویشان
تا پر کند ز کوثر رحمت سبویشان
این ماه را که شمس ضحی آفریدهاند
نورآفرین آینهها آفریدهاند
بابالمراد خلق خدا آفریدهاند
او را برای کشور ما آفریدهاند
ایران که پایگاه ولایت به عالَم است
در سایهسار پرچم او سبز و خُرّم است
نام رضا صفای دل اولیا بُوَد
دست رضا هر آینه دست خدا بُوَد
تنها نه سایهاش به سر مُلک ما بُوَد
عالَم به زیر پرچم سبز رضا بُوَد
این یک حقیقت است و کسی درک میکند
کاین روضه را به اشک روان ترک میکند..
مهری که ماه، سِیر کند در پناه او
ماهی که مهر موج زند در نگاه او
«وَالشمسُ وَالقمر» خبر از روی ماه او
«واللّیل» سایهپرور خال سیاه او
او هشتمین امام و دهم عصمت خداست
نامش علی، سلالۀ موسی، لقب رضاست
سبز است پرچمت که دلیل هدایت است
زرد است گنبدت که به خورشید، غیرت است
سرخ است خاتمت که نشان شهادت است
در هر نگاه مهر تو صدها کرامت است
خورشید هر سحر که ز مشرق کند طلوع
با بوسهها به گنبد تو میکند خشوع..
ای جلوهگاه رأفت و ای قبلهگاه راز
سایند قدسیان به حریمت سر نیاز
بر ملت مجاهد و ایران سرفراز
پیوسته باد پرچم سبزت در اهتزاز
تا میوزد به پرچم سبز شما، نسیم
داریم امید بر کرمت، اَیُّها الکریم..
در این حرم، فروغ خدا دیده میشود
در لحظه لحظه معجزهها دیده میشود
نور اجابت از همهجا دیده میشود
آیات لطف و فیض رضا دیده میشود
از فرش تا به عرش، تجلای رحمت است
در انعکاس آینهها نور رأفت است..
ای آفریده ذات تو را حق، برای خیر
هم خیرخواه خلقی و هم رهنمای خیر
هم ابتدای خیری و هم انتهای خیر
دارد «مؤید» از تو امید دعای خیر
تا التفات بر پدر و مادرش کنی
در آستان خویش مقرّبترش کنی
📝 #سیدرضا_مؤید
✅ @ShereHeyat
#امام_رضا علیهالسلام
#مربع_ترکیب
🔹بهشتیترین حرم🔹
امروز که خورشید سر از شرق برآورد
از کعبۀ جان، قبلۀ هفتم خبر آورد
یعنی شب تنهایی ما را به سر آورد
با خود خبر از «نجمه» و قرص قمر آورد
«وَالشَّمس» بخوانید سر راهِ مدینه
تا از همه کس دل بِبَرد ماهِ مدینه
این شمس شموس است که از راه رسیده
صد بار به پابوسی او، ماه رسیده
این «فتح قریب» است سحرگاه رسیده
با پرچمی از «نَصرُ مِنَ الله» رسیده
ای نجمه! که مادر شدهای، مادر خورشید
امروز ببین نور جهانگستر خورشید
این حجّت هشتم که به عصمت دهمین است
سوگند به قرآن که «اولی الاَمر» همین است
این روح ولایت که امان است و امین است
در سایهاش آسوده زمان است و زمین است
«در پرده نگویم سخن خویش، عَلَی الله»
بی مهر رضا کس نبرد سوی خدا راه
ای آمده پابوس بزرگ آیت هستی!
در گوشۀ هر صحن و رواقی که نشستی
قفل دل خود را به کدام آینه بستی؟
یک لحظه بیندیش که مهمان که هستی؟
مهمان سر سفرۀ لطف و کرمِ دوست
جان و سَرِ ما باد فدای حرم دوست
ماه آینه پیش حرم از دور بگیرد
خورشید از «ایوان طلا» نور بگیرد
یک بوسه ز درگاهش اگر حور بگیرد،
فیروزهای از شهر نشابور بگیرد
فیروزه نه، یک سلسله دُرِّ سخنِ ناب
روشنتر از آیینه و جانبخشتر از آب
هر گوشۀ این روضه، رفیعُالدَرَجات است
این گنبد زرین نَه، که این چتر نجات است
این پنجره فولاد نه، این نبض حیات است
این قبلۀ دلهای «یُقیمونَ صَلوة» است
گر بر سر شرطی که «رضا» گفت، بمانیم
«هر شب شبِ قدر است، اگر قدر بدانیم»
سرچشمۀ شور و هَیجان است خراسان
آرامِ دل، آرامش جان است خراسان
بیدارگرِ روح و روان است خراسان
آیینهای از باغِ جنان است خراسان
اینجا تویی و خلوت اُنسی و دعایی
یادت نرود ای دلِ مسکین که کجایی
اعجاز مسیحا کند این روضه نسیمش
یادآور گلهای بهشتیست شمیمش
پروانه به زُوّار دهد دست کریمش
«دیدم همه جا بر در و دیوار حریمش
جایی ننوشتهست گنهکار نیاید»
حیف است کسی در حرم یار نیاید
وقتی به سلام آمدهای با دل خسته
صدبار اگر توبه شکستی و شکسته
بر روی تو باز است هزاران دَرِ بسته
ای روبهروی حضرت خورشید نشسته
هر کس که گره زد به ضریحش دل خود را
حل کرد به یک آهِ سحر مشکل خود را..
هرچند بهشتیتر از اینجا حرمی نیست
بر چهرۀ هیچ آینهای گرد غمی نیست
هرچند که در راه طلب پیچ و خمی نیست
آهوی تو بودن به خدا کار کمی نیست
اینجاست پر از زمزمۀ دوست، بیایید!
اینجا حرم ضامن آهوست، بیایید!
باز «آمدم ای شاه، پناهم بده» اینجا
پروانۀ «یک لحظه نگاهم بده» اینجا
تأثیر به شبناله و آهم بده اینجا
شرمندهام از آینه، راهم بده اینجا
هر چند مرا گوهر اخلاص «حِسان» نیست
اشک مَنِ دلخسته کم از نامهرسان نیست
📝 #محمدجواد_غفورزاده
✅ @ShereHeyat
#شعر_اخلاقی
#حدیث | #دوبیتی
💠 #امام_رضا (علیهالسلام)
«أَلتَّوَدُّدُ إِلَى النّاسِ نِصْفُ العَقلِ»
دوستی با مردم، نیمی از خردمندی است.
📗 تحف العقول، ص۴۴۳
🔹خردمندی🔹
خوشا از باغ اُلفت، لاله چیدن
و در دلها، محبت آفریدن
توان از دوستی با مردم، ای دوست!
به نیمی از خردمندی رسیدن
📝 #محمدجواد_غفورزاده
✅ @ShereHeyat
#امام_رضا علیهالسلام
فرازی از یک #قصیده
🔹به رسم دعبل🔹
به خاکش سجده کن، روحالامین گسترده بال اینجا
بیا تا عرش بالا بر ملائک هم ببال اینجا
بیا در روضۀ رضوان بخوان یاسین و الرحمان
ببین انوار «یَبقی وجهُ ربِّک ذوالجلال» اینجا
ببین اسماء حسنی را، صفات حقتعالی را
جلیل اینجا، جلال اینجا، جمیل اینجا، جمال اینجا
به هنگام اذان عطر محمد در حرم جاریست
از آن گلدسته دارد شوق گلبانگ بلال اینجا
به طور زادۀ موسی بخوان «ألعزّةُ للّه»
ببین فرعونیان را سرنگون و پایمال اینجا
به شوق مسجدالاقصی به صحن قدس داخل شو
بزن طومار اسرائیل را مهر زوال اینجا
نه شرقی و نه غربی را بخوان از صحن جمهوری
ببین با دین سیاست را به دور از انفعال اینجا
حرم در موزه هم آموزههایی از کرم دارد
بنازم قهرمانی را که میبخشد مدال اینجا
هوای صحن بر مهمان، حیاتی تازه میبخشد
چقدر از این پذیرایی میآید دل به حال اینجا
فرشته مانده روی فرش، اینجا فرش یا عرش است؟
عجب دارد زمین با آسمانها اتصال اینجا
در این آیینههای دلشکسته ذرهای غم نیست
غبارش میبرد از سینهها گرد ملال اینجا
امام مهربانتر از پدر از حالت آگاه است
برای مال دنیا ای دل غافل! منال اینجا
حریم عالِم آل محمد عالَمِ علم است
که هر علّامه میجوید جواب هر سؤال اینجا
عیون حکمت از انوار «اخبارالرضا» جاریست
حدیث اینجا، کلام اینجا، بحار اینجا، خصال اینجا
اشاراتش در این دارالشفا قانون اکسیر است
که با طبالرضا هر طبع یابد اعتدال اینجا
نهتنها با نگاهی کور مادرزاد بینا شد
درست آن لحظه گوش کر شنید آواز لال اینجا
طواف قبلۀ هفتم صفایی فوق حج دارد
خوش آن حاجی که تا معراج مییابد مجال اینجا
بخوان با آسمانها «سَبِّح اسمَ ربِّک الأعلی»
به خاکش سجده کن شکرانۀ فیض وصال اینجا
به رسم دعبل ای دل! دم بزن از اهلبیت وحی
دم روحالقدس میپرورد سِحر حلال اینجا
أقول «اُنظُر إلی ما قال، لا تَنظُر إلی مَن قال»
قبولم کن که با عشق تو دارم قیل و قال اینجا
📝 #سیدمحمدرضا_یعقوبی_آل
✅ @ShereHeyat
#امام_رضا علیهالسلام
فرازی از یک #قصیده
🔹رضای او🔹
این حریم کیست کز جوشِ ملائک روزِ بار
نیست در وی پرتو خورشید را راه گذار...
کیست یارب در پس این پرده کز انفاس خوش
میبرد از چشمها چون بوی پیراهن غبار...
همچو معنی در ضمیر لفظ پنهان گشته است
در رضای او رضای حضرت پروردگار
شِکوۀ غربت، غریبان را ز خاطر بار بست
در غریبی تا اقامت کرد آن کوهِ وقار...
وه چه گویم از صفای روضۀ پرنور او
کز فروغش کور روشن میشود بیاختیار...
همچو اوراق خزان بال ملائک ریختهست
هر کجا پا مینهی در روضۀ آن شهریار
میتوان رفتن به آسانی به بال قدسیان
از حریم روضۀ او تا به عرش کردگار...
نقد میسازد بهشت نسیه را بر زائران
روضۀ جنتمثالش در دل شبهای تار
میتوان خواند از جبین رحل مصحفهای او
رازهای غیب را چون لوح محفوظ آشکار...
از سر گلدستهاش چون نخل ایمن تا سحر
بر خداجویان شود برق تجلی آشکار...
چشمۀ کوثر به استقبالش آید روز حشر
هر که را زین آستان بر جبهه بنشیند غبار...
میرود فردا سراسر در خیابان بهشت
هر که را امروز افتد در خیابانش گذار
هر که باشد در شمار زائران درگهش
میتواند شد شفیعِ عالمی روزِ شمار
آتش دوزخ نمیگردد به گردش روز حشر
از سر اخلاص هر کس گشت گِرد این مزار...
میشود همسایۀ دیوار بر دیوار خلد
در جوار روضۀ او هر که را باشد مزار...
بر جبین هر که بنشیند غبار درگهش
داخل جنت شود از گرد ره بیانتظار...
آن که باشد یک طواف مرقدش هفتاد حج
فکر «صائب» چون تواند کرد فضلش را شمار؟
📝 #صائب_تبریزی
🌐 shereheyat.ir/node/4687
✅ @ShereHeyat
#امام_عصر علیهالسلام
#غزل
🔹درمان درد ما🔹
باید برای درک حضورش دعا کنیم
خود را از این جهان خیالی جدا کنیم
هرگز برای پرزدن از پیله دیر نیست
از جنس عشق، بال و پری دست و پا کنیم
گم کردهایم ما خودمان را و لازم است
در ندبهها شکایت از این ماجرا کنیم
در حیرتم از اینکه غریبیم و باز هم
هرگز نشد که یادی از آن آشنا کنیم
شرط است در طریق محبت که جان خویش
همواره از تعلّق عالم رها کنیم
ما از هرآنچه غیر رخ دوست خستهایم
بی او چگونه با دل بیچاره تا کنیم؟
«خورشید را برای ظهور آفریدهاند»
فکری برای رفتن این ابرها کنیم...
تنها حضورِ اوست که درمان دردِ ماست
باید برای درک حضورش دعا کنیم
📝 #قاسم_اردکانی
🌐 shereheyat.ir/node/4088
✅ @ShereHeyat
هنوز این کوچهها این کوچهها بوی پدر دارد
نگاه روشن ما ریشه در باغ سحر دارد
هنوز ای مهربان! در ماتمت هر تار جان من
نیستان در نیستان، زخمههای شعلهور دارد
نمیگویم تو پایان بهاری؛ بعد تو امّا
بهار عیش ما لبخند از خون جگر دارد
اگر خورشید رفت، این آسمان خورشید میزاید
اگر خورشید رفت، این آسمان قرص قمر دارد
در این بازار، عاشقتر کسی کز خود نمیگوید
همیشه مرد کمگو دردهای بیشتر دارد
مخواه از نابرادرها که یار و مونست باشند
عزیز مصر بودن، یوسف من! دردسر دارد
دو روزی مهربانا! غربت ما را تحمّل کن
میآید آن که از درد تمام ما خبر دارد
📝 #علیرضا_قزوه
🌐 shereheyat.ir/node/284
✅ @ShereHeyat
#امام_خمینی قدسسره
#غزل
🔹انفاس مسیحایی🔹
مثل شیرینی روحانی یک رؤیا بود
سالهایی که در آن روح خدا با ما بود
یاد باد آن شکرین فرصت ایام وصال
که به کوتاهی یک خاطرۀ زیبا بود
وقت آیینه به تسبیح جمالش خوش بود
حال پروانه ز کار نگهش شیدا بود
کس ندانست که با او ز نهانخانۀ اُنس
چه حکایات لطیف و چه هدایتها بود
عارفی بود که در فصل بلند نگهش
باب نورانی برهان تماشا وا بود
همۀ آینهها را به تشهّد واداشت
نور اسماء و صفاتی که در او پیدا بود
هر چه از دامن خوشبوی کرامات افشاند
همه انفاس مسیحایی روحافزا بود
شرح اسرار سبکروحی او داشت نسیم
کاینچنین در چمن لاله و گل غوغا بود
پرده از راز شهیدان سحر بر گیرید
تا ببینند که با او چه کرامتها بود
📝 #زکریا_اخلاقی
🌐 shereheyat.ir/node/3352
✅ @ShereHeyat
#امام_خمینی قدسسره
#غزل
🔹نشان تو🔹
راه گم بود، اگر نام و نشان تو نبود
اگر آن دیدهٔ بر ما نگران تو نبود
كوه بیداد ز بنیاد نمیشد ویران
اگر از خشم، نهیب تو، تكان تو نبود
ریشۀ آنچه نباید، كه ز جا بر میكند؟
اگر امید، به بازوی توان تو نبود
چه كسی راه، به دنیای كرامت میجست
اگر انوار دل فیضرسان تو نبود؟
جامهٔ نو، كه بر این ملک كهن میپوشید؟
آه... ای پیر، اگر بخت جوان تو نبود
پای تردید به دلهای كسان وا میشد
نام محبوب، اگر وردِ زبان تو نبود
مأمنی یافت سخنهای خوش اهل طریق
كه در اظهار، به جز طرز بیان تو نبود
آنچه گفتی و بر آن زد دل ما، مُهر قبول
حرف حق بود، فقط حرف دهان تو نبود
هستیات بود برازندۀ سیر ملكوت
این جهان گرچه جهان بود، جهان تو نبود
📝 #محمدجواد_محبت
🌐 shereheyat.ir/node/175
✅ @ShereHeyat
#امام_خمینی قدسسره
#ترکیب_بند
🔹روح خدا🔹
در جام دیده اشک عزا موج میزند
در صحن سینه شور و نوا موج میزند
یک نینوا مصیبت و یک کربلا بلا
در دشتهای خاطرِ ما موج میزند
تا چشم کار میکند اندوه و انتظار
با یاد یار در همه جا موج میزند
در گوشه و کنار حسینیههای شهر
صدها هزار دست دعا موج میزند
هنگام اوج گیری «روح خدا» به عرش
فریاد خلق نوحهسُرا موج میزند
حسرت نگر که در عطش بوسۀ وداع
دریا جدا و دشت جدا موج میزند
در صحن غم گرفتۀ فیضیه تا سحر
شوق حضور «روح خدا» موج میزند
در کوچهباغهای جماران نگر هنوز
انوار سیدالشهدا موج میزند
در ماتم حسین زمان هر کجا رویم
حال و هوای کربوبلا موج میزند
موج بلند ناله، خروشید وای وای
طوفان گریه آمد و جوشید وای وای
رفت آنکه بود، میکده مست و خراب از او
شیرینی پیاله و شور شراب از او
برخاست چون خلیل به پیکار بت، فتاد
در شرق و غرب واهمه و اضطراب از او
لرزید کاخ سرخ و سپید از نهیب وی
یک شب نرفت دیدۀ دشمن به خواب از او
با پا برهنگان زمین بس که داشت مهر
در آسمان شکفت گل آفتاب از او
در پهندشت پاک هویزه گرفته است
گیسوی نخلهای جوان پیچ وتاب از او
روحی دوباره یافت از او نهضت حسین
جانی دوباره یافته اسلام ناب از او
یک عمر دل به گلشن زهرا سپرده بود
زان رو گرفت چهرۀ گل رنگ و آب از او
دستی به ذیل آیۀ «أمن یجیب» داشت
پیری که شد «دعای سحر» مستجاب از او
تا واپسین نفس به مناجات میل داشت
عمری مداومت به «دعای کمیل» داشت
رفتی و سر به سینۀ سینا گذاشتی
رو در بهشت حضرت زهرا گذاشتی
گفتی بهار بهمن خونبار شد که باز
رفتی و سر به دامن گلها گذاشتی
از یک چمن شقایق پرپر که بگذریم
یک دشت لاله را به تماشا گذاشتی
با اشک و آه و ناله، ز خاطر نمیرود
داغ غمی که بر جگر ما گذاشتی
تا شهپر ملائکه شد فرش راه تو
بر عرش افتخار و شرف پا گذاشتی
صف بستهاند امت مظلومت ای امام
از آن شبی که رو به «مصلّی» گذاشتی
ما از تو انتظار ملاقات داشتیم
واحسرتا که وعدۀ فردا گذاشتی
دیدی که اهل کوفه نبودیم و نیستیم
ما را چرا تو رفتی و تنها گذاشتی؟
داریم مهر روشن و خوب تو را هنوز
باور نمیکنیم غروب تو را هنوز
واحسرتا که بعد تو ماندیم و زندهایم
با هم سرود هجر تو خواندیم و زندهایم
بعد از تو ای امید دل، ای آرزوی جان
باور نمیکنیم که ماندیم و زندهایم
بر ما رواست سیلی امواج غم، که ما
سیل سرشک از مژه راندیم و زندهایم
دردا که بعد غیبت خورشید انقلاب
یک آسمان ستاره فشاندیم و زندهایم
ترسم که روز وصل خدا نگذرد ز ما
«شبهای هجر را گذراندیم و زندهایم»
«ما را به سختجانی خود این گمان نبود»
این قدر چشم یاری از این نیمهجان نبود
📝 #محمدجواد_غفورزاده
✅ @ShereHeyat
#امام_خمینی قدسسره
#غزل
🔹کلبۀ احزان🔹
تیره شد آینهٔ صبحِ درخشان بیتو
تار شد مشرق روحانی ایمان بیتو...
چه شود رونق بازار تهجّد پس از این؟
چه رسد بر دل سجاده و قرآن بیتو؟
نالهها میدمد ای نور دل شبخیزان
از ستونهای سیهپوش شبستان بیتو
ضجّهها میزند از داغ جگرسوز فراق
در و دیوار غمآلود جماران بیتو
بیجمال تو دل آینه و آب گرفت
آتشین شد نفس باد پریشان بیتو
پاره شد رشتهٔ نورانی منظومۀ شوق
گشت آفاق، همه کلبهٔ احزان بیتو
من چه گویم که چهسان آینهٔ روز گرفت
رنگ دلگیرترین شام غریبان بیتو...
📝 #زکریا_اخلاقی
🌐 shereheyat.ir/node/280
✅ @ShereHeyat
#امام_خمینی قدسسره
#غزل
🔹ای روح خدایی!🔹
ای آفتابی که زمین شد مدفن تو
هفت آسمان راه است تا فهمیدن تو
هفت آسمان راه است تا درک نگاهت
راه است تا مفهوم چشم روشن تو
از تو چه باید گفت ای روح خدایی
از تو چه... وقتی محو شد در او «من» تو
قلبی جوان در سینهٔ تو در تپش بود
حس کرد این را سالها پیراهن تو
دل را به اوج آسمانها برد روحت
روحت نشد هرگز زمینگیر تن تو
در راه تو ای آفتاب سبز ماندیم
در سایهٔ ماهیم بعد از رفتن تو
📝 #سیدمحمدجواد_شرافت
🌐 shereheyat.ir/node/281
✅ @ShereHeyat