#امام_عصر علیهالسلام
#غزل
🔹آن روز...🔹
آن روز هرچند آخرین روز جهان باشد
باید شروع فصل خوب داستان باشد
روزی که پیدا میشود خورشید پشت ابر
باید که بارانیترین روز جهان باشد
مردی که ده قرن است با عشق و عطش زندهست
باید نه خیلی پیر نه خیلی جوان باشد
با خود تصور میکنم گاهی نگاهش را
چشمی که بیاندازه باید مهربان باشد
یک روز میآید که اینها خواب و رؤیا نیست
و خوش به حال هر کسی که آن زمان باشد
بیبی که جان میداد بالا را نشان میداد
شاید خبرهای خوشی در آسمان باشد
بیبی که پای دار هی این آخری میگفت
این آخرین قالیچه نذر جمکران باشد...
📝 #حسن_بیاتانی
🌐 shereheyat.ir/node/3387
✅ @ShereHeyat
#امام_عصر علیهالسلام
#غزل
🔹بهار عدالت🔹
یکی از همین روزها، ناگهان
تو میآیی از نور، از آسمان
تو میآیی و شب زمین میخورد
و قد میکشد نور، در آسمان
قفس با ظهور تو خط میخورد
زمین میشود سهم آزادگان
به سر میرسد فصل سرد سکوت
ترک میخورد بغض فریادمان
تو میآیی از فصل عدل علی
به تقسیم لبخند، تقسیم نان
تو از سمت طوفان شبی میرسی
به دست تو تیغی عدالت نشان
تو میآیی و با سرانگشت تو
ورق میخورد سرنوشت جهان
تو در باغ آدینه گل میکنی
بهار عدالت، امام زمان!
📝 #رضا_اسماعیلی
🌐 shereheyat.ir/node/1403
✅ @ShereHeyat
#امام_عصر علیهالسلام
#مثنوی
🔹نشانی ظهورت پیداست🔹
آن صدایی که مرا سوی تماشا میخواند
از فراموشیِ امروز به فردا میخواند
آشنا بود صدا، لهجۀ زیبایی داشت
گله از فاصله، از غربت و تنهایی داشت
همنفس با من از آهنگ فراقم میخواند
داشت از گوشۀ ایران به عراقم میخواند
یادم انداخت که آن سوی تماشا او هست
میروم میروم از خویش به هر جا او هست
جمکران بدرقه در بدرقه، تسبیح به دست
سهله آغوش گشودهست مفاتیح به دست
رایحه رایحه با بوی خودش میخوانَد
خانۀ دوست مرا سوی خودش میخوانَد
خانۀ دوست که از دوست پر از خاطره است
خانۀ دوست که نام دگرش سامره است
آن اویسم که شبی راه قرن را گم کرد
با دل ما تو چه کردی که وطن را گم کرد؟
وطن آنجاست برایم که پر از خویشتن است
یعنی آنجا که در آن خانۀ محبوب من است
سامرا! خانۀ محبوب من! از او چه خبر؟
از دلآرام من، از خوبِ من، از او چه خبر؟
ما همه غرق سکوتیم تو اینبار بگو
سامرا! طاقت ما طاق شد از یار بگو
سایۀ روشنش آورده مرا تا اینجا
بوی پیراهنش آورده مرا تا اینجا
به اذانش، به قنوتش، به قیامش سوگند
به رکوعش، به سجودش، به سلامش سوگند
قَسَمت میدهم آری به همان راز و نیاز
آخرین بار کجا در حرمت خواند نماز؟
آخرین مرتبه کی راهی میقات شدهست؟
آخرین بار کجا غرق مناجات شدهست؟
خسته از فاصلهام با منِ بیتاب بگو
با من از گریۀ او در دل سرداب بگو
سامرا! ای که بلندای شکوهت عرش است
گرد و خاک قدمش روی کدامین فرش است؟
حرمت ساحل آرامترین امواج است
این گدا سامرهای نیست، ولی محتاج است
از زمستان پیاپی به بهارم برسان
بر لبم عرض سلام است به یارم برسان
ما به تکرار دچاریم بگو با یارم
غیر او چاره نداریم، بگو با یارم ـ
رنگ و رو رفته شد آفاق، به دنیا برگرد
ما نخواندیم دعای فرج اما برگرد
آنچه را مانع دیدار شد از دیده بگیر
جز تو ما از همه گفتیم، تو نشنیده بگیر
تو فقط چارۀ هر دردی و برمیگردی
وعدۀ بی برو برگردی و برمیگردی
روزیِ باغچه آن روز نفس خواهد بود
جای دل، آنچه شکستهست، قفس خواهد بود
از سر مأذنۀ کعبه اذان میخوانیم
قبلۀ کج شده را سوی تو میچرخانیم
هر کجا مینگرم ردّ عبورت پیداست
کوچه در کوچه نشانی ظهورت پیداست
تازه این اول قصهست، حکایت باقیست
ما همه زنده بر آنیم که رجعت باقیست
مینویسم که شب تار سحر میگردد
یک نفر مانده از این قوم که برمیگردد
📝 #سیدحمیدرضا_برقعی
🌐 shereheyat.ir/node/4601
✅ @ShereHeyat
یک روز شبیه ابرها گریانم
یک روز چنان شکوفهها خندانم
دیروز کتیبۀ محرم بودم
امروز چراغ نیمۀ شعبانم
📝 #میلاد_حسنی
✅ @ShereHeyat
#امام_عصر علیهالسلام
#حضرت_نرجس علیهاالسلام
فرازی از یک #ترجیع_بند
🔹أینَ وجهُ الله🔹
..بشنو از راویان روایت نور
که به وجد آیی از ترنّم و شور
روزی از روزها امام نقی
گفت با خادم سرا «مسرور»:
که برو «بُشرِ بِن سلیمان» را
به سراپردهام بخوان به حضور
این بشارت به بُشر بَردهفروش
چون که ابلاغ شد، به شوق و به شور
به سر آمد، به پایبوسِ امام
هادی دین و معنی «والطّور»
چشم در چشم و لب پر از لبیک
تا چه فرماید آن سلالهٔ نور
گفت مولا: بدان به خاطر من
کرده اندیشهای خطیر، خطور
بنشین در برم که ره یابی
به امید خدا بدان منظور
پس از آن، آن یگانه آیتِ نصر
که به کف داشت رایتِ منصور
نامهای با خط فرنگ نوشت
ساخت آن را به مُهر خود ممهور
گفت: ای پیک! این تو این پیغام
گفت: ای دوست! این تو، این دستور
«بَدرهای زر» به او سپرد امام
گفت این زر، ضمیمهٔ منشور
راهِ بغداد پیش گیر و برو
با توکّل به ذات حیّ غفور
منتظر باش، بر لبِ ساحل
تا رسد کشتی مراد از دور
کشتی حامل اسیران است
از ایالات دور و خطّهٔ تور
همه را عرضه میکنند و تو هم
در همه حال باش سنگ صبور
تا کنیزی بدین صفات و کمال
کند از آن میان چو ماه ظهور
در حجابِ عفاف و عصمت و قدس
باشد آن گلبن ادب مستور
چون از این نامه مُهر برگیرد
دیدهاش روشنی بیابد و نور
به خریداریاش قدم بگذار
بگذرم... «اِنَّ سَعْیُکُم مَشکور»
او عروس من است، فرزندم
«عسکری» میپذیردش به حضور
آرزویم طلوع خورشیدیست
روشنیبخشتر ز جلوهٔ طور
نه همین دارم انتظارش من
که جهان دارد انتظارِ ظهور...
وصف «ماءِ مَعین» کنم تا کی؟
«وَ مِنَ الماءِ کُلَّ شَیءٍ حَیّ»
پرده تا از رخ پگاه افتاد
در فضا برق یک نگاه افتاد
بود این برقِ شادی، از دل «بُشر»
که نگاهش به دخت شاه افتاد
سجدهٔ شکر حق به جای آورد
از غم آسود و در رفاه افتاد
سوی «سامرّه» همسفر با او
دخت قیصر «ملیکه» راه افتاد
گفت ای بُشر! در ولایت روم
به هوای گلی، گیاه افتاد
بزم عقد من و پسر عمّم
پا گرفت و طرب به راه افتاد
خطبهٔ عقد را نخوانده عجیب
اتفاقی به بزم شاه افتاد
تخت در هم شکست و غوغا شد
لرزه بر کاخ و بارگاه افتاد
دستِ افسوس زد به هم داماد
گویی از آسمان به چاه افتاد
بزم عیش از قضا، عزا گردید
اُسقُف از روی جایگاه افتاد...
یا قیامت به پای شد، یا نه
«پاپ اعظم» به اشتباه افتاد
پس از آن حادثات، بر سَرِ من
سایهٔ رحمتِ اله افتاد
دل و جان در هوای حضرت دوست
سر و کارم به اشک و آه افتاد
تا شبی، در عوالم رؤیا
چشمِ مشتاقِ من، به ماه افتاد
دل من سر نهاد بر قدمش
اشک شوقم به خاک راه افتاد
شعلهٔ اشتیاق و آتش مهر
در نهادم به یک نگاه افتاد
در شگفتم! کنون که بر سرِ من
سایهٔ آن جهانپناه افتاد
وصف «ماءِ مَعین» کنم تا کی؟
«وَ مِنَ الماءِ کُلَّ شَیءٍ حَیّ»
«نرگس» آن عشق مانده در جانش
در دل و دیدهٔ گلافشانش
گل سرخ محمّدی، «مهدی»
تا شکوفا شود به دامانش
آوَرَد گلبنی همیشه بهار
چشم بد دور از گلستانش
ماهِ شعبان، دو نیمه شد وانگاه
عظمت یافت رتبه و شانش...
زادروزِ «بقية الله» است
آفرین خدای بر جانش
دفتر مدح اوست «جاءَ الحق»
«زَهَقَ الباطل» است عنوانش
سورهٔ «هَل اَتی عَلَی الاِنسان»
صورتی از کمال و احسانش...
میهمان شد به جلوهگاهِ شهود
دست غیبِ خدا نگهبانش
خواند او را «خلیفة الرّحمان»
کردگار رحیم و رحمانش
بشریّت نداشت تاب ظهور
پردهٔ غیب کرد پنهانش
سیصد و سیزده خداجویند
جمع یاران و جاننثارانش
طالعِ سعد بین! که در همه حال
حافظِ جان اوست جانانش
به امیدی که صبح وصل رسد،
دست کوتاه ما به دامانش
جانم ارزانیِ نگاهش باد
پدر و مادرم به قربانش
طوطی طبع من اگرچه شدهست
در پس آینه غزلخوانش
وصف «ماءِ مَعین» کنم تا کی؟
«وَ مِنَ الماءِ کُلَّ شَیءٍ حَیّ»..
از تو گلزار وحی، خرّم شد
لبِ گل وا به خیر مقدم شد...
به امید نجات «نوح نبی»
دست بر دامن تو در یم شد
از تو آتش صفای گلشن یافت
به «خلیل خدا» مسلّم شد...
قطرهای از سحاب رحمت تو
در بیابان چکید و «زمزم» شد
نه همین از صفای «ابراهیم»
که ز سعی تو کعبه محکم شد
دست بر دامن تو زد «یعقوب»
که به «یوسف» رسید و بیغم شد
شد «کلیم» از تو «موسی عمران»
که به وادی قُدس، مَحرَم شد...
تا گرفت از تو درسِ صبر «ایّوب»
به صبوری عَلَم به عالم شد
فیض عام تو در دل دریا
مونِس «یونس نبی» هم شد
باز کردی تو نطق «عیسی» را
که به عصمت، گواهِ «مریم» شد
ای مرام تو التفات و کرم
بیتو دلها، صراحی غم شد
سر و سامان عشق، بر هم خورد
چهرهٔ روزگار درهم شد
هر کجا سروِ راست قامت بود
زیرِ بارِ مفارقت خم شد
در مقامی، که خیل مشتاقان
در فراق تو صبرشان کم شد
وصف «ماءِ مَعین» کنم تا کی؟
«وَ مِنَ الماءِ کُلَّ شَیءٍ حَیّ»..
📝 #محمدجواد_غفورزاده
🌐 shereheyat.ir/node/268
✅ @ShereHeyat
#امام_عصر علیهالسلام
#مثنوی
🔹حضور تو پیداست!🔹
اگرچه غايبى، امّا حضورِ تو پيداست
چه غيبتىست؟ كه عطرِ عبور تو پيداست
مقام گلشنِ اشراق، نافهخيز از توست
بلى! شفاعت انسان به رستخيز از توست...
تو كيستى كه قيامت، قيامتِ كبراست
تو كيستى كه قيامت ز قامتت پيداست
تو كيستى كه «يدالله» در تنت جارىست
زبان قاطع شمشير عدل تو كارىست
نگاه منتظرانت هنوز مانده به راه
سپيد شد ز فراق تو سنگفرشِ پگاه
خدا به دست تو دادهست عدل عالم را
سپرده نيز به دستت حساب آدم را
ز هر چه هست به گيتى، سرآمدت خوانند
تويى كه قائم آل محمدت خوانند
ولادتت نه فقط آبرو به شعبان داد
كه در ضمير تمامى مردگان جان داد
اَلا ستارۀ موعودِ گرم و عالمتاب!
به دشت تيرۀ هستى چو آفتاب بتاب
بتاب و ظلمت ظلم زمانه را بردار
ز گردههاى بشر تازيانه را بردار
📝 #غلامرضا_شکوهی
🌐 shereheyat.ir/node/1383
✅ @ShereHeyat
#امام_عصر علیهالسلام
#غزل_مثنوی
🔹لبیک یا امام🔹
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد
ای باد! راه خانۀ موعودمان کجاست
ای رودهای گمشده! مقصودمان کجاست
ای کاش باد بود و غزل بود و جادهها
میآمدیم سوی تو ما پا پیادهها
میآمدیم و عرض ادب، عرض احترام
تبریک عید و گفتن لبیک یا امام...
روز تولد تو زمین مهربانتر است
خورشید شادتر شده گویا جوانتر است
کوچه به کوچه زمزمۀ طاق نصرت است
عید است و جمکران تو امشب قیامت است...
دورم ولی تو مرحمتت دیر و دور نیست
بودن فقط منوط به شرط حضور نیست
مادربزرگ گفت که او، حَیّ و حاضر است
بر حال ما همیشه نگهبان و ناظر است
دستش گرهگشاست، نگاهش گرهگشاست
یک خنده روی صورت ماهش گرهگشاست
ای دل چرا شکسته و ساکت نشستهای
چیزی بگو که ندبه و آهش گرهگشاست
شعبان کرامت است و شفاعت علیالخصوص
ماه تمام نیمۀ ماهش گرهگشاست
شب پشت شب گره به گلوی غزل زده
حلقه به حلقه زلف سیاهش گرهگشاست
حلقه به حلقه در زده تبریک گفتهام
نام تو را در این شب تاریک گفتهام
نام تو روشنایی صبح است و راز عشق
خواندم پس از اذان طلوعت نماز عشق
روز تولد است و سلام و ارادتی
دادم به دست باد به شوق زیارتی
📝 #نغمه_مستشارنظامی
🌐 shereheyat.ir/node/1386
✅ @ShereHeyat
#امام_عصر علیهالسلام
#غزل
🔹جمعۀ موعود🔹
همین است ابتدای سبز اوقاتی که میگویند
و سرشار گل است آن ارتفاعاتی که میگویند
اشارات زلالی از طلوع تازهٔ نرگس
پیاپی میوزد از سمت میقاتی که میگویند
زمین در جستجو، هر چند بیتابانه میچرخد
ولی پیداست دیگر آن علاماتی که میگویند
جهان این بار دیگر ایستاده با تمام خویش
کنار خیمهٔ سبز ملاقاتی که میگویند
کنار جمعهٔ موعود، گلهای ظهور او
یکایک میدمد طبق روایاتی که میگویند
کنون از دشتهای روشن امّید میآید
صدای آخرین بند مناجاتی که میگویند
و فردا بیگمان این سمت عالم روی خواهد داد
سرانجام عجیب اتفاقاتی که میگویند
📝 #زکریا_اخلاقی
🌐 shereheyat.ir/node/269
✅ @ShereHeyat
#امام_عصر علیهالسلام
#غزل
🔹آفتاب تابان🔹
بهارِ آمدنت میبرد زمستان را
بیا که تازه کنم با تو هر نفس جان را
به برف بیرمق روی کوهها برسان
سلام گرم و خوش آفتاب تابان را
شبیه شاخۀ گل کرده روی دست بهار
پر از امید کن آغوش این درختان را
برای چشمۀ خشکیدۀ نگاهم باز
بخوان شبیه گذشته دعای باران را
به شوق آمدن روزهای خوب هنوز
نشستهام به تماشا غروب ایوان را
کجاست گمشدۀ من در این هیاهو... آه
سکوت میکنم اندوه هر خیابان را
چقدر بی تو از این راهها گذر کردیم
چقدر بی تو همه نیمههای شعبان را...
📝 #فاطمه_زاهدمقدم
🌐shereheyat.ir/node/3799
✅ @ShereHeyat
#امام_عصر علیهالسلام
#غزل
🔹اِنّا فَتَحنا🔹
وقتی مساجد تشنۀ یک ختم قرآنند
در گیر و داری که خیابانها چراغانند
وقتی برای بستۀ درها کلیدی نیست
وقتی تمام قفلها سر در گریبانند
میآیی و «اِنّا فَتَحنا» روی لب داری
یعنی برایت کارهای سخت آسانند
اربابها و خوابهای بر پر قوشان
از چند شب قبل از ظهور تو پریشانند
احوالشان آن لحظه باید دیدنی باشد
وقتی مُعبّرها تو را «منصور» میخوانند
میآیی و یک عده بر خود سخت میلرزند
میآیی و یک عده قَدرت را نمیدانند
من در خیابانهایمان گَز میکنم نذرت!
وقتی تمام چشمها دنبال مهمانند
📝 #محمدحسین_ملکیان
✅ @ShereHeyat
#امام_عصر علیهالسلام
#غزل
🔹صبح صادق🔹
اگرچه زود؛ میآید، اگرچه دیر؛ میآید
سوار سبزپوش ما به هر تقدیر میآید
همان خورشید موعودی که در روز طلوع او
حدیث صبح صادق میشود تفسیر، میآید
زمین آبیتر از این آسمانها میشود وقتی
که آن آیینۀ سبز «خدا تصویر» میآید
شکوه مهربانی که نگاه نافذش حتی
به روی سنگها هم میکند تأثیر، میآید
در اعماق نگاهش میتوان خشمی مقدس دید
دلش لبریز از مهر است و با شمشیر میآید
چنان با ضربههای حیدری اعجاز خواهد کرد
که از دیوار هم گلنغمۀ تکبیر میآید
دقیقاً رأس آن ساعت که در نزد خدا ثبت است
نه قدری زودتر از آن نه با تأخیر میآید
📝 #سیدمحمدجواد_شرافت
🌐 shereheyat.ir/node/1387
✅ @ShereHeyat
#مناجات
#غزل
🔹از همه دلرحمتر...🔹
قلب مرا نرم کرد، دیدۀ بارانیام
تر شده سجاده از اشک پشیمانیام
از همه دلرحمتر، از همه نزدیکتر
هرچه برنجانمت باز نمیرانیام
از تو چه پنهان پر از حسرت دنیا شدم
از تو چه پنهان پر از بی سر و سامانیام
عمر تباه مرا، بار گناه مرا
باز بدان ای رئوف از سر نادانیام
بندۀ شرمندهات عاشق تو بود و هست
خواه ببخشاییام، خواه بسوزانیام
📝 #حسین_عباسپور
🌐 shereheyat.ir/node/2257
✅ @ShereHeyat
#شعر_انتظار
#غزل
🔹فاصلهها🔹
انگار که این فاصلهها کم شدنی نیست
میخواهم از این غم نسرایم، شدنی نیست
بر زخم دل سوختهام هیچ دوایی
جز لذت دیدار تو مرهم شدنی نیست
من سروم و آزادگیام ورد زبانهاست
جز از غم تو قامت من خم شدنی نیست
بگذار که باران بشوم زار ببارم
حالا که وصال تو فراهم شدنی نیست
میخواست غزل فاصله را کم کند اما
انگار که این فاصلهها کم شدنی نیست
📝 #قاسم_اردکانی
🌐 shereheyat.ir/node/4085
✅ @ShereHeyat
آه میکشم تو را با تمام انتظار
پر شکوفه کن مرا، ای کرامت بهار
در رهت به انتظار، صف به صف نشستهاند
کاروانی از شهید، کاروانی از بهار...
بر سرم نمیکشی دست مهر اگر، مَکش
تشنۀ محبتاند لالههای داغدار
دستهدسته گم شدند سهرههای بینشان
تشنهتشنه سوختند، نخلهای روزهدار
میرسد بهار و من بیشکوفهام هنوز
آفتاب من بتاب، مهربان من ببار!
📝 #علیرضا_قزوه
🌐shereheyat.ir/node/261
✅ @ShereHeyat
#دفاع_مقدس
#راهیان_نور
#غزل
🔹دنیای دیگر🔹
آدم در این کرانه دلش جای دیگریست
این خاک، کربلای معلای دیگریست
با هر نسیم، مردهدلی زنده میشود
آری دمش مثال مسیحای دیگریست
اینجا همیشه چشم به دنبال معجزهست
در هر نگاه شوق تماشای دیگریست
خون شهید در همه جا موج میزند
دریا در این کرانه به معنای دیگریست
خاکش چقدر بوی عجیبی گرفته است!
این پهنه جایگاه قدمهای دیگریست
بعد از وقوع کربوبلا، خون این زمین
در پای دین هر آینه امضای دیگریست
اینجا چقدر با همه جا فرق میکند!
اینجا شلمچه نیست که دنیای دیگریست
📝 #سیدمحمدجواد_شرافت
🌐 shereheyat.ir/node/3076
✅ @ShereHeyat
#راهیان_نور
#شهدا
#غزل
🔹نوبت به من رسید و...🔹
کنج اتاقم از تب و تاب دعا پر است
دستانم از «کذالک» از «ربنا» پر است
این حرفها گلوی مرا رنج میدهد
چشمانم از پرندۀ اشک رها پر است
پیراهنی خریدهام از جنس ماه سرخ
اصلاً محرمم، تنم از کربلا پر است...
عمری اگرچه از هیجانش گذشته است
این دل هنوز از هوسِ جبههها پر است
این دل هنوز از هوسِ رفتنی شگفت
از شوقِ پرکشیدنِ تا ماورا پر است
از بخت من ملائکه لبخند میزنند
نوبت به من رسید و بهشت خدا پر است
کفش سفر که تازگی اندازهام شده
از سنگریزههای دروغ و ریا پر است
از سوژههای در به دری مثل ابر و باد
از ابتدا به آخر این ماجرا پر است
عمریست زائرم، شهدا! رحمتان کجاست؟
هر بار آمدم، اتوبوس شما پر است!
📝 #عباس_سودایی
🌐 shereheyat.ir/node/1772
✅ @ShereHeyat
گفتند: که تا صبح فقط یک راه است
با عشق فقط فاصلهها کوتاه است
هرچند که رفتند، ولی بعد از آن
هر قطعۀ این خاک، زیارتگاه است
📝 #مریم_سقلاطونی
✅ @ShereHeyat
هدایت شده از کتاب هیأت 📖
📚 کتاب شبهای روشن
• مناجاتهای شاعرانه با مضمون ادعیه روزانه ماه مبارک رمضان
🔗 ویژه ستایشگران و سخنرانان
📝شاعر: علی گلی حسینآبادی
🔖 به اهتمام: دفتر شعر جامعه ایمانی مشعر
📦انتشارات: هیأت امروز
📖تعداد صفحات: ۸۰ صفحه
💳قیمت کتاب با احتساب ۲۰% تخفیف: ۴۰ هزار تومان
▫️معرفی کوتاه:
«شبهای روشن» دریافتی است شاعرانه از مضامین ادعیه ماه مبارک رمضان. آنچه این ابیات را خواندنی میکند، تلاش شاعر برای به تصویر کشیدن تابلوهایی جذاب و چشمنواز از این شبهای روشن است؛ امری که در بینِ معدود سرودههایی که درونمایۀ نیایشی دارند، کمتر اتفاق میافتد.
👇🏻 تهیه کتاب از طریق وبگاه:
▫️heyat.co/p/3975
📞 شماره تماس: ۰۹۱۲۸۵۴۱۵۴۲
|#رمضان
👇🏻ایتا:
▫️@ketab_heyat
👇🏻وبگاه:
▫️heyat.co
#شهدا
#غزل
🔹خانۀ آلالهها🔹
بیا به خانۀ آلالهها سری بزنیم
ز داغ با دل خود حرف دیگری بزنیم
به یک بنفشه صمیمانه تسلیت گوییم
سری به مجلس سوگ کبوتری بزنیم
شبی به حلقۀ درگاه دوست دل بندیم
اگر چه وا نکند، دست کم دری بزنیم
تمام حجم قفس را شناختیم، بس است
بیا به تجربه در آسمان پری بزنیم
به اشک خویش بشوییم آسمانها را
ز خون به روی زمین رنگ دیگری بزنیم
اگر چه نیّت خوبیست زیستن اما
خوشا که دست به تصمیم بهتری بزنیم
📝 #قیصر_امینپور
🌐 shereheyat.ir/node/3117
✅ @ShereHeyat
#شعر_اخلاقی
#حدیث #رباعی
💠 #امام_سجاد(علیهالسلام)
«إِنَّهُ لَيُعْجِبُنِي الرَّجُلُ أَنْ يُدْرِكَهُ حِلْمُهُ عِنْدَ غَضَبِهِ»
هر آینه برای من خشنود کننده است که مردی هنگام خشم، بردباری نماید.
📗 الکافی، ج۲، ص۱۱۲
🔹بردباری در خشم🔹
تا کی به خروش و خشم، کاری کردن؟
مانند سپند بیقراری کردن؟
تصویر قشنگیست در آیینۀ دین
در لحظۀ خشم، بردباری کردن
📝 #علی_اصغر_دلیلی_صالح
✅ @ShereHeyat
#دفاع_مقدس
#تشییع_شهدا
#مثنوی
🔹رایحۀ جبههها🔹
غبار خانه بروبید، عید میآید
ز کوچههاست که بوی شهید میآید
صدای دلکشی از دور، محملم را برد
دوباره رایحۀ جبههها دلم را برد
دوباره آینه از زیر خاک آوردند
هزار باغ گلِ سینهچاک آوردند
شراب نور دوباره به دست مستان است
بیا که پیکر خورشید، روی دستان است
کجا شهید بمیرد که پرپری بزنیم؟
بیا به مجلس ترحیم خود سری بزنیم
هنوز لشکر ده نذر سیدالشهداست
دوکوهه در تب پرواز حاج همتهاست
جبین آب از آن التهاب پُرچین است
هنوز ساحل والفجر هشت غمگین است
هنوز خاک شلمچه جنون به دل دارد
ز هجر آن همه خورشید خون به دل دارد
سخن بگوی طلائیه! باز دلتنگم
برای سجدۀ سرخ نماز، دلتنگم
خروش سینهزنان را، هویزه! میشنوی؟
صدای قاری قرآن ز نیزه میشنوی؟
تبسمی به من ای فکه! هر دو تنهاییم
چگونه بعدِ شهیدان خود، سر پاییم؟
پر از دعای کمیلی، پر از جنون، کارون!
کجاست منزل لیلی، جزیرۀ مجنون؟
تو ای شهید! که نامت خلاصۀ پاکیست
چقدر پیرهن خاکی تو افلاکیست
چقدر قمقمۀ خالیات، ادب دارد
هنوز نام اباالفضل، زیر لب دارد؟
به جان مادر محزون نشستهات، سوگند
به استخوان و پلاک شکستهات، سوگند
دلم ز هجر تو ای دوست! شعلهور شده بود
ز استخوان تو قلبم شکستهتر شده بود
اگر چه پیکرت از زیر خاک میآید
به پیشواز تو صد سینهچاک میآید
📝 #جواد_محمدزمانی
🌐 shereheyat.ir/node/3101
✅ @ShereHeyat
🏴 انّا لِلّهِ وَ اِنّا اِلَیهِ راجِعون
با نهایت تأسف و تأثر، شاعر پیشکسوت دیار کرمانشاه؛ استاد محمدجواد محبت، آسمانی شد. روحش شاد و یادش گرامی باد...
✅ @ShereHeyat
#مناجات
#غزل
🔹چشمۀ دیدار🔹
چشمۀ دیدار تو سراب ندارد
ساحت دل، بیتو آفتاب ندارد
آنکه پناهش دهی چه بیمش از اغیار؟
وآنکه شفیعش تویی حساب ندارد
گفتم و بستم دهان مدّعیان را
حرف حسابی دگر جواب ندارد
رحمتی ای آشنای جان که دل من
از تو دگر طاقت عتاب ندارد
چون که تو را خواست، پس هر آنچه تو خواهی
عاشق تو حق انتخاب ندارد
«صدق» دعا را بَرَد بهسوی اجابت
برگِ گُل کاغذی، گلاب ندارد
📝 #محمدجواد_محبت
🌐 shereheyat.ir/node/2681
✅ @ShereHeyat
#مناجات
#غزل_مثنوی
🔹به حق شاه مردان🔹
بهارا! حال زارم را بگویم؟
دل بی برگ و بارم را بگویم؟
بخوانم سطری از دلتنگیام را؟
گلوی بیقرارم را بگویم؟
تو با حال غریبان آشنایی
دل دور از دیارم را بگویم؟
بگویم تشت من افتاده از بام؟
خطای بیشمارم را بگویم؟
چنان مرغی که پشت میله مانده
پر و بال دچارم را بگویم؟
خدایا! کشتیام بیبادبان است
دلم را دل نگو، آتشفشان است
پر از تنهاییام، یاری ندارم
گرفتارم، کس و کاری ندارم
کویرم، روسیاهم، سوت و کورم
الهی! هرچه هستم از تو دورم
دلم خالیست، امیدی ندارم
به جز لبخند تو عیدی ندارم
مرا گر صبح و ظهر و شام طی شد
پر از قهر و پر از دشنام طی شد
خداوندا! غم نان غافلم کرد
غم نان غافل از حال دلم کرد
سراپا گریهام، صبری ندارم
درون پلک خود ابری ندارم
تنم خشکیده، بارانی به من ده
از این جان خستهام، جانی به من ده
خداوندا! «به حق شاه مردان»
مرا آنی جدا از خود مگردان..
شناساندی به من یکتاییات را
نمایاندی به من زیباییات را
مرا خواندی به رستاخیز نورت
مرا سرشار کردی از حضورت
اسیرم کن که آزاد تو باشم
خرابم کن که آباد تو باشم
دچار راه و رسمی باطلم من
کویری تشنه و بیحاصلم من
همه از من گناه و شرمساری
همه از تو صبوری، بردباری
نشد روزی که خوارم کرده باشی
به مردم واگذارم کرده باشی
شنیدم عاشقان را دوست داری
بگو دست مرا هم میفشاری؟
به فضل خود مرا دریاب، یا رب
مرا بیدار کن از خواب، یا رب
به جز تو هیچ امیدی ندارم
به جز خوشنودیات عیدی ندارم
به جز نامت نخواهم نام دیگر
کجا جز بام مهرت بام دیگر؟
در لطف تو بر من باز باز است
به سوی تو وجودم در نماز است
مبند ای ماه! درهای دعا را
اجابت کن نوای بینوا را
به امید تو دل بستن چه زیباست
به دریای تو پیوستن چه زیباست
کویرم، بر سرم از نور قرآن
بباران و بباران و بباران
📝 #ناصر_حامدی
🌐 shereheyat.ir/node/5506
✅ @ShereHeyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 شعرخوانی سردار شهید #حاج_قاسم_سلیمانی
هر که را صبح شهادت نیست شام مرگ هست
بی شهادت مرگ با خسران چه فرقی میکند؟
📝 #سیدمحمدمهدی_شفیعی
✅ @ShereHeyat