eitaa logo
شعر هیأت
10.3هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
176 ویدیو
14 فایل
🔹انتخاب شعر خوب، استوار و سالم، تأثیرگذار و روشن‌گرانه همواره دغدغه ذاکران و مرثیه‌خوانان اهل معرفت و شناخت بوده است. 🔹کانال «شعر هیأت» قدمی کوچک در راستای تحقق این رسالت بزرگ است.
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه‌السلام علیه‌السلام 🔹سایۀ سر🔹 من که شور عاشقی در سینه و سر داشتم صد هزار آیینۀ غم، در برابر داشتم هر شب از سامرّه در «سرداب غیبت» تا سحر روی صحبت در مدینه با پیمبر داشتم صبحدم آتش گرفت از آه سوزانم چمن سر چو از سجادۀ سبز دعا برداشتم باغ شد لبریز از خونِ دلِ آلاله‌ها باغبان می‌رفت و من چشمی ز خون تر داشتم لاله‌ها می‌سوختند از داغِ من چون چلچراغ بس‌که من در سینه داغ شعله‌پرور داشتم ای سرافراز دو عالم! ای شکوه سرو‌ها! در بلندای حضورت سایۀ سر داشتم ای تو با من مهربان‌تر از نسیم آشنا اُنس و الفت با تو از گل، نازنین‌تر داشتم ای سراپا عطر یاسین، ای بهارستان وحی! بی تو من حال شقایق‌های پرپر داشتم.. لطف زهرا داد امشب تا سحر تسکین مرا آشنایی با نوازش‌های مادر داشتم 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5790@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹پاییز سامرا🔹 امشب که نرگس‌ها اسیر دست پاییزند کوکب به کوکب در عزایت اشک می‌ریزند بی چشم‌هایت کوچه‌های سامرا، حتی بیش از شبِ زندان هارون خوف‌انگیزند بی شانه‌هایت شهر نا امن است، مردم کاش از هر که نامش معتمد باشد بپرهیزند.. تا کی بنوشیم از عبورِ عمر، حسرت را؟ تا کی تمام کاسه‌ها از زهر لبریزند؟ با رفتنت زانو زدیم، ای آن‌که یارانت یک‌روز با فرمان فرزندت به‌پا خیزند 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5781@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹جانِ جهان🔹 سامرا از غم تو جامه‌دران است هنوز چشم «نرگس» به جمالت نگران است هنوز.. پسر حضرت هادی! به فدایت پدرم پدر حضرت مهدی! به فدایت پسرم حج نرفتی تو، ولی قبلۀ حاجات شدی تو خودت عین صفا مشعر و میقات شدی کعبه یک چاردهم، بی تو صفا کم دارد بی تو یک چاردهم، عطر خدا کم دارد ماهِ زیبا! حسنِ دوم زهرا! برخیز مهدی‌ات دل نگرانت شده، بابا! برخیز باز هم جانِ جهان را تو در آغوش بگیر صاحب عصر و زمان را تو در آغوش بگیر.. غم پرپر شدنِ چون تو کریمی، سخت است به رقیه قسم آقا! که یتیمی سخت است 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5782@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹به یاد غربت تو...🔹 هوای بام تو داریم ما هوایی‌ها خوشا به حال شب و روز سامرایی‌ها چه نعمتی‌ست سر سفره‌ات نمک خوردن چه افتخار بزرگی‌ست این گدایی‌ها خداست بانی این اعتقاد نورانی خداست بانی این جور آشنایی‌ها تو کربلای اسیری و روضه می‌خوانند به یاد غربت تلخ تو کربلایی‌ها دوباره حسرت دیدار در دل کعبه‌ست چقدر کعبه دلش خون شد از جدایی‌ها به یاد حضرت فرزندتان هر آدینه چه حس و حال قشنگی‌ست هم‌صدایی‌ها 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1072@ShereHeyat
شهر آینه‌دار می‌شود با یک گل پروانه‌تبار می‌شود با یک گل گفتند نمی‌شود، ولی می‌بینند یک روز بهار می‌شود با یک گل 📝 🏷 @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹بعثت دیگر🔹 الا قرار دل و جانِ بی‌قرار ظهورت! کدام جمعه بُوَد روز و روزگار ظهورت؟ کدام روز به شب می‌رسد که آمده باشی؟ کدام جمعه شود شنبه بر مدارِ ظهورت؟ خوش آن سپیده! که نور از خیام سبز تو گیرد خوش آن سحر! که برآید به افتخار ظهورت دعای عهد بخوانم در آرزوی قیامت سرشک شوق فشانم به ره‌‌گذار ظهورت بهار مبعث پیغمبری گرفت جهان را شکوه دیگر بعثت بُوَد بهار ظهورت گره‌گشای دو عالم، دعای من همه این است که دست حق بگشاید گره ز کار ظهورت ز قطره‌قطرۀ آن چشمه‌چشمه نور بجوشد ز کوثری که برآید ز آبشار ظهورت ز بس شکوفۀ رحمت بریزد از همه جانب شکوفه‌زار شود خاک ره‌گذار ظهورت خوش آن سحر! که نصارا گشوده چشم ببینند بُوَد مسیح مقدّس، طلایه‌دار ظهورت شرایطی‌ست در این انتظار و من که ندارم دلم خوش است که هستم در انتظار ظهورت 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5789@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹ستارۀ صبح🔹 تو ای تجلّی عصمت! ظهور خواهی کرد به جام لاله، شراب طهور خواهی کرد تو صبح روشن عشقی که با تبسم خود جهان شب‌زده را غرق نور خواهی کرد به یک نگاه تو دل‌ها به هم شود نزدیک به یک اشاره که از راه دور خواهی کرد دلم شکیب ندارد، ولی یقین دارم که سنگ را به نگاهی، صبور خواهی کرد برای آن‌که پُر از عطر انتظار شوند سحر به خاطرِ گل‌ها، خطور خواهی کرد صفای خیمۀ سبزت کجا، بهشت کجا؟ بهشت را تو سرای سرور خواهی کرد نشسته، منتظر رجعتت، ستارۀ صبح قسم به کعبه! که روزی ظهور خواهی کرد خدا گواست که سیمای کعبه را آن روز به یک دو بوسه پُر از شوق و شور خواهی کرد تو باغ را به طوافِ بهار خواهی بُرد و داغ را ز دل لاله، دور خواهی کرد به دشت کرببلا، دعوت از شقایق‌ها به میهمانی بزمِ حضور خواهی کرد برای آن که بپیچد عبیر یاسین، باز ز کوچه‌های مدینه، عبور خواهی کرد کنار آیۀ عصمت، در آستان بقیع تمام سورۀ غم را، مرور خواهی کرد قسم به پرچم سرخ شفق، خدا داند شمیمِ یادِ تو، از ما بلا بگرداند 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5787@ShereHeyat
🔹عهدی که بسته‌ایم🔹 اهل ولا چو روی به سوی خدا کنند اول به جان گمشدۀ خود دعا کنند شد عالمی اسیر جمال تو، رخ نما تا عاشقانه سیر جمال خدا کنند روی تو را ندیده خریدار بوده‌اند «تا آن زمان که پرده برافتد چه‌ها کنند؟».. آهسته چون نسیم گذر کن در این چمن تا غنچه‌ها به شوق تو آغوش وا کنند.. عهدی که بسته‌ایم، فراموش کی کنیم؟ صاحبدلان به عهد امانت وفا کنند از ما جمال خویش مپوشان که گفته‌اند: «اهل نظر معامله با آشنا کنند».. «پروانه» سوخت ز آتش هجران ولی نگفت:‌ «شاهان کم التفات به حال گدا کنند» 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5780@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹دلیل تبسم🔹 ای بهترین دلیل تبسم ظهور کن فصل کبود خندۀ ما را مرور کن چرخی بزن به سمت نگاه غریب ما از کوچه‌های بی‌کسی ما عبور کن ما زائر تبسم بارانی توایم ما را به حق آینه‌ها، خیس نور کن.. ما را ببر به خلوت کشف و شهود خویش ما را به راه سیر و سلوکت غیور کن ما بی‌شکیب، نور تو را آه می‌کشیم یا جلوه کن و یا دل ما را صبور کن روح زمین کبود شب و دشنه است و ظلم ما را برای چیدن ظلمت جسور کن ای آخرین تبسم نور محمدی! جان جهان، عدالت روشن! ظهور کن 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5785@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹مهدی موعود🔹 ..هله! ای باد که از سامره راهی شده‌ای از همان شهر پر از خاطره راهی شده‌ای قبل هر چیز بگو این‌که ز یارم چه خبر؟ وه که از فاصله با او گله دارم، چه خبر؟ منتظر باشم از این راه بیاید یا نه؟ آن سفر کرده به ناگاه بیاید یا نه همه با هم به همین جاده اگر خیره شویم می‌توانیم به این فاصله‌ها چیره شویم.. می‌رسد او که همه منتظرانش هستیم هر کجا هست به دنبال نشانش هستیم راه را باز کنید اسب سپیدش پیداست از همین فاصله آن قد رشیدش پیداست این نمازی‌ست که هر روز به جا آوردید بله آن مهدی موعود، به جا آوردید؟ با همان سادگی و عدل علی آمده است گر چه ما باورمان نیست ولی آمده است وه که بر ظلم چه بی‌واهمه شمشیر کشید بر سر کفر چنان فاطمه تکبیر کشید نام خونین حسین است که بر لب دارد خطبه‌هایش همگی آتش زینب دارد در همان وقت و زمانی که خدا می‌داند از همان جا و مکانی که خدا می‌داند می‌رسد تا پر پرواز شما بگشاید «مژده، ای دل! که مسیحا نفسی می‌آید» 📝 @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹سیّد خراسانی🔹 کبود غیبت تو آسمان بارانی‌ست و کار دیدۀ ما در غمت گل‌افشانی‌ست به یُمن آمدنت مثل آستانۀ عید تمام کوچۀ شهر دلم چراغانی‌ست ز بس که با تو به صحبت نشسته و گرمم خیال می‌کنم امشب شب زمستانی‌ست.. شبی برای تو تا صبح شعر می‌گفتم بیا که فصل غزل گفتن و غزل‌خوانی‌ست بدون تجربه حرفی نمی‌زنم، این قرن زمان سَیّدی سَیّد خراسانی‌ست 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5793@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹مردان دریا🔹 چنان شیرینی دنیای ما شورانده دنیا را که از ما وام می‌گیرند آیین تماشا را به شوق دیدن صبح دل‌انگیزی که ما داریم هر آیینه به مغرب می‌برند آیینۀ ما را بگو امواج سرکش بیش از این خود را مرنجانند که طوفان‌ها مصمم می‌کند مردان دریا را به ما روز ازل تصویری از یاری نشان دادند که می‌جنگیم و می‌جوییم آن تصویر زیبا را به ما یک یا علی گفتند و از ما جان و دل بردند خوشا آنان که از نزدیک می‌دیدند مولا را به ما گفتند مولایی‌ست، مولایی که می‌باید برای چیدن عطرش مسافر شد سحرها را به ما گفتند جنگی هست و باید مرد میدان بود همان جنگی که مدت‌هاست خون کرده جگرها را همان جنگی که مادرها به پایش مادری کردند پدرهامان فدا کردند در راهش پسرها را همان راهی که روشن بود از چشم انتظاری‌ها و دوشادوش می‌آورد، طوفان خبرها را به ما گفتند هنگام نماز عید قربان است و ما سوی منا بردیم بعد از سجده، سرها را ببین قربانیانت را، بِنَفسی اَنت یا مولا سر سرخی به ما آن‌سان عنایت کن که یحیی را تو می‌آیی و این یلدای طولانی نمی‌ماند که چشمان تو تضمین می‌کند خورشید فردا را 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5792@ShereHeyat
او سجده به پیش غیر معبود نکرد در راه خدا کسی چو او جود نکرد در راه نبی گذشت از دنیایش مانند خدیجه هیچکس سود نکرد 📝 @ShereHeyat
صلوات‌الله‌علیه‌وآله علیهاالسلام 🔹چشم و چراغ خانه🔹 خدا قسمت کند با عشق عمری همسفر بودن شریک روزهای سخت و شب‌‏های خطر بودن به هم می‌‏ریزی آداب قدیم بی‏‌قراری را شروع عاشقی کردن، کمی بی‌‏تاب‏‌تر بودن بزرگت می‏‌کند قلبی که سمت عشق چرخاندی کنار آفتابی زنده باید شعله‌‏ور بودن اگر از کوچه‏‌ها زخم زبان می‌‏خورد پیغمبر زنانه، خط به خط آموختی رسم سپر بودن وزیدی در بیابان‏‌های داغ فقر و تنهایی و تا منزل به منزل از محمد باخبر بودن نشان دادی به دنیا زن برای مرد خود این است: کنار یک نفر ماندن، برای یک نفر بودن به شمشیر علی می‌‏نازد و سرمایه‌‏ات، احمد به کوهی تکیه دادن، زیر سقفی پرثمر بودن نفیسه! آب و جارو کن، صدای پای خوشبختی‌ست بس است آهی نشسته روی لب، چشمی به در بودن خدا پل می‏‌زند با یک سلام از آسمان تا تو چه چیزی بهتر از این که دمی زیر نظر بودن بیا چشم و چراغ خانۀ پیغمبر ما باش بیا لبخند شو بر اخم‌‏های خون‏‌جگر بودن خدا دست تو را با دست پیغمبر عجین کرده نوشته در خط پیشانی تو: بال و پر بودن تو پشت عشق را خالی نکردی، حق تو این است کنار شانۀ مردی خدایی همسفر بودن 📝 🌐 shereheyat.ir/node/339@ShereHeyat
صلوات‌الله‌علیه‌وآله علیهاالسلام 🔹اعجاز عشق🔹 دلش را برده‌ای، هر وقت صحبت کرده‌ای بانو! محمد را، چنین غرقِ محبت کرده‌ای بانو! تو پیش از وحی، ایمان داشتی، اعجاز عشق این‌ است به قلبت اقتدا، پیش از نبوت کرده‌ای بانو! به محراب دو ابرویش، تماشا کرده‌ای حق را میان معبد چشمش، عبادت کرده‌ای بانو! اگر زر باختی، بردی دل ماه دو عالم را چه سودی، در میان این تجارت کرده‌ای بانو!.. تمام هستیِ حق: کوثرش، سهم تو شد، زیرا تمام هستی‌ات را، نذرِ اُمّت کرده‌ای بانو!.. نبودی در خُم، اما با علی داماد و مولایت به لطف دست زهرایت، تو بیعت کرده‌ای بانو! چه دُرّی، در دل دلدادگی دیدی، که از دنیا به یک پیراهن کهنه، قناعت کرده‌ای بانو! به آن دست کریمت، دارم امّیدی که در محشر ببینم شاعرت را هم شفاعت کرده‌ای بانو! 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5263@ShereHeyat
🏴 انّا لِلّهِ وَ اِنّا اِلَیهِ راجِعون جان می‌دهم به شوق لقای تو یا حسین تا بر سرم قدم ننهی جان نمی‌دهم با نهایت تأسف و تأثر، شاعر و ذاکر پیش‌کسوت آستان اهل‌بیت علیهم‌السلام، استاد سیدرضا مؤید خراسانی، آسمانی شد. روحش شاد و یادش گرامی باد... ✅ @ShereHeyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 مؤید هر چه دارد از حسین است... 📹 قطعه‌ای از شعرخوانی استاد غفورزاده در آیین رونمایی از دیوان اشعار استاد مؤید در حرم مطهر رضوی ✅ @ShereHeyat
47.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در سایۀ رضایم و همسایۀ رضا این سایه را به سایۀ طوبی نمی‌دهم 📹 مروری بر زندگی پر برکت زنده‌یاد استاد سیدرضا مؤید خراسانی ✅ @ShereHeyat
شعر هیأت
🏴 مؤید هر چه دارد از حسین است... 📹 قطعه‌ای از شعرخوانی استاد غفورزاده در آیین رونمایی از دیوان اشع
🏴 شعر اخوانیه استاد محمدجواد غفورزاده قرائت شده در مراسم نکوداشت استاد مؤید «مؤید» عندلیب باغ عشق است دلش منت‌پذیر داغ عشق است چه عشقی؟ عشق مصباح الهدایی ره‌آوردِ شهیدان خدایی اگر طبع بلندش تازه‌جوش است «مؤید» باغبانی گل‌فروش است به شعرش زخمه ها بر تار دل زد فروزان آتشی در آب و گل زد اگر شد در صف یاران مقدم برای نام و نان هرگز نزد دم «مؤید» سال‌ها از عشق دم زد در آفاق خداجویی قدم زد «مؤید» مدح عَمرو و زِید، کی گفت؟ فقط از نینوا و سِرّ نی گفت «ولایت نغمه‌ها»یش بر لب اوست تولا همدم روز و شب اوست به او جامی امیرِ مِی کشان داد «رسالت جلوه‌ها»یش را نشان داد اگر سرچشمۀ شعرش زلال است پر از «گلبرگ» عشق و شور و حال است «مؤید»، «نور باران» است شعرش سرود سربه‌داران است شعرش خوشا شعری که گردد آسمان‌رنگ شود وقف شهید و جبهه و جنگ اگر شعر «مؤید» شد سرآمد سخن‌هایش همه از دل برآمد چه سوزی هست در شعر و سرودش چه غوغایی‌ست در اوج و فرودش سرود او همه آوای عشق است همه «منظومۀ زیبای عشق» است صفا و معرفت، بال و پر اوست «بهارِ بی‌خزان» هر دفتر اوست اگر شعر «مؤید» خوش درخشید به شعر او، تعهد روح بخشید به دست او قلم تا داشت جوهر نوشت از دُرّ و از دریای گوهر نمی‌گویم که دعبل یا کمیت است «مؤید» خاک پای اهل‌بیت است فروغ مهر در آیینۀ اوست نشان خدمتی بر سینۀ اوست «مؤید» خادم شمس‌الشموس است نمک‌پروردۀ سلطان طوس است از این خورشید چون کسب ضیا کرد در این دربار، خدمت بی‌ریا کرد قلم در دست او مینای اشک است دلش سرسبز از «گل‌های اشک» است «مؤید» گرچه طبعش آتشین است زبان حال او با اشک، این است: «چه جان‌افروز و روح‌افزایی، ای اشک! چراغ خلوت شب‌هایی، ای اشک! اگرچه نیستی از قطره‌ای بیش ولی وقت اثر، دریایی، ای اشک! به کام تشنگانِ وادی عشق زلال ناب عاشورایی، ای اشک!» «مؤید» شعر را با شور آمیخت گلاب اشک او بر دفترش ریخت هُمای طبعِ او در اوج پر زد از اول بر در یک خانه در زد به دل، مهر حسینی از ازل داشت که شور و حال، در قول و غزل داشت در احرام صفا، بی شک و تردید به گِردِ «کعبۀ شش‌گوشه» گردید خدا داند که می‌ماند برایش زیارت‌نامه‌های کربلایش به پاس یک گلستان گل که او کاشت گرفتند از برای او «نکوداشت» چه گل‌هایی به دست باغبان داد چه دل‌ها را که با شعرش تکان داد به شعرش گوش جان وقتی سپردم به اخلاص «مؤید» غبطه خوردم «مؤید» شاعر شعر ولایی‌ست خراسانی‌ست اما کربلایی‌ست «مؤید» اهل دل را نور عین است «مؤید» هرچه دارد از حسین است 🌐 shereheyat.ir/node/5786@ShereHeyat
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🏴 پیام تسلیت رهبر انقلاب در پی درگذشت شاعر آئینی با اخلاص آقای سید رضا موید ▪️حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پیامی درگذشت شاعر آئینی با اخلاص آقای سید رضا موید را تسلیت گفتند. 📝 متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است: بسم الله الرّحمن الرّحیم درگذشت شاعر آئینی با اخلاص جناب آقای سید رضا موید رحمة الله علیه را به فرزندان و خاندان گرامی ایشان و به جامعه‌ی ادبی خراسان تسلیت عرض میکنم. شعر روان و دلنشین این هنرمند مومن که غالباً در خدمت معارف و ارزشهای دینی است یادگار ارزنده‌ی او در اینجا و ذخیره‌ی گرانبهای او برای نشأه‌ی اخروی است ان‌شاءالله. خداوند او را با شهیدان محشور فرماید که همواره محافل یاد آنان را با سروده‌های خود رونق ‌می‌بخشید. سیّدعلی خامنه‌ای ۱۶ مهرماه ۱۴۰۱ 💻 Farsi.Khamenei.ir
🏴 شعر اخوانیه استاد غلامرضا سازگار تقدیم شده به استاد سیدرضا مؤید «مؤید» به توفیق آل محمد همیشه موفق، همیشه مؤیَّد کلامت همه دُرّ و طبعت چو دریا کتاب شریفت چو خُلد مُخَلَّد بنازم به اشعار ناب و متینت که هر بیت آن هست قصری مشیّد سزد گر کنم کوچ از شهر تهران به دیدار تو رو کنم سمت مشهد نبی، جدّ و زهرای مرضیه‌ات، اُمّ سلام الهی بر این اُمّ و این جَد زبان تو شمشیرِ شیر الهی کلام تو تفسیر قرآن احمد سخن‌هات موزون؛ غزل‌هات زیبا قوافی منظم، مضامین مجدد سزد تا بیارم به وصف کلامت هزاران قصیده، هزاران مجلد خریدار نظم تو آل پیمبر نگه‌دار جانت خداوند سرمد سزد تا دهان زآب کوثر بشویم سخن در ثنای «مؤید» بگویم :: «مؤید»! تو در پیکر شعر، جانی که هم مدح‌گویی و هم مدح‌خوانی اگرچه به شهر خراسان، مقیمی به پرواز در قلّۀ آسمانی نگویی به پیریت قامت خمیده که خوش‌تر ز سرو ریاض جنانی تو شمشیر اسلام در دست شعری تو در کام آل محمد، زبانی مؤیَّد به روح‌القدس از ولادت «مؤید» به شهرت در این دودمانی زهی صدق و اخلاص و طبع بلندت که عمری چراغ دل دوستانی چراغ ادب را به جان می‌فروزی نهال سخن را به دل می‌نشانی کنی انجمن را چو دریای گوهر چو دُرّ سخن از دهان می‌فشانی ز شعر بلندت عیان است بر من که در موسم پیری‌ات هم جوانی تو در آسمانِ ادب، آفتابی الهی همیشه بتابی! بتابی! :: تو عمری ثناگسترِ اهل‌بیتی به تیغِ سخن، یاورِ اهل‌بیتی سزد چهره سایم به خاک قدومت که در اوج، خاک در اهل‌بیتی به طبع رسایت پیام‌آوری کن که الحق پیام‌آور اهل‌بیتی ادب در حضور تو تعظیم آرد که یک عمر در محضر اهل‌بیتی به روح بلند کمیت و فرزدق که تو دعبل دیگر اهل‌بیتی عیان است از فیض طبع بلندت که پروردۀ مادر اهل‌بیتی تو سیراب از کوثر آل عصمت تو سرمست از ساغر اهل‌بیتی تو یک قطعه از نورِ شمع ولایت تو پروانه، دورِ سر اهل‌بیتی مؤیَّد به تأیید آل محمد «مؤید»! ثناگستر اهل‌بیتی الا ای دل شاعران پای‌بستت! سزد تا زند بوسه «میثم» به دستت 🌐 shereheyat.ir/node/5786@ShereHeyat
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 من کیستم گدای روان در حریم تو تو کیستی روان منی یا اباالحسن ◽ شعرخوانی مرحوم سیدرضا مؤید از شعرای آئینی خراسان، تقدیم به حضرت علی‌بن موسی‌الرضا علیه‌السلام ▪️ دیدار جمعی از شاعران آئینی و‌ مداحان خراسان با رهبرانقلاب. ۱۳۹۵/۴/۲۴ 💻 Farsi.Khamenei.ir
✍🏻 یادداشت استاد محمدعلی مجاهدی 📚 در مقدمۀ دیوان استاد سیدرضا مؤید ▫️اگرچه شعر در زمانۀ ما به خاطر دامنۀ تاثیرگذاری بسیاری که دارد، به عنوان یک رسانۀ عمومی و فراگیر شناخته شده است، ولی اگر شاعری بخواهد در شمار شهروندان واقعی «شعر آیینی» درآید باید صلاحیت‌های لازم را احراز نماید که از جملۀ آن‌هاست: ایمان داشتن، دارای اعمال صالح و پسندیده بودن، با ذکر و یاد خدا فراوان مؤانست داشتن و طلب نصرت و یاری از خداوند مهیمن ذوالجلال، هنگامِ در معرض ظلم قرار گرفتن. این ویژگی‌ها که شاکلۀ شخصیتی یک شاعر آیینی متعهّد را شکل می‌دهد، در آیۀ پایانی سورۀ «شعراء» برشمرده شده است. بنابراین هر شاعری توفیق حضور در قلمرو شعر آیینی را ندارد و پس از احراز صلاحیت‌های یاد شده است که به او اجازه ورود در این قلمرو خطیر داده می‌شود. ▪️همین شاعران متدیّن و متعهّدند که رسول گرامی(صلوات‌الله‌علیه‌وآله) آنان را مورد خطاب اکید قرار داده و از آنان می‌پرسد: «ما مَنَعَ الّذینَ نَصَروا رسولَ اللهِ بِسیوفِهِم اَن یَنصَروا بِاَلسِنَتهِم؟ چه چیزی منع می‌کند کسانی را که با شمشیرهای خود رسول خدا را یاری کرده‌اند تا با زبان‌های خود نیز در مقام یاری او برآیند؟» شاعران دین‌مدار و متعهد که مورد اعتماد آن حضرت قرار داشته‌اند، وقتی به این پرسش اساسی او بلی می‌گویند و از آن وجود نازنین می‌خواهند که به آنان اجازۀ حضور در این عرصه را بدهد، به آنان دستور می‌دهند: «اُهجُوهم و روحُ القُدُسِ معکُم». یعنی مشرکان را هجو کنید و هیمنۀ پوشالی آنان را در هم بریزید که فرشتۀ وحی جبرئیل امین، شما را در سرودن این اشعار حماسی کفرشکن یاری می‌کند و در این نبرد فرهنگی همراه شماست. و در جای دیگری به حسّان‌بن‌ثابت دستور می‌دهند: «اُهجُهُم فَوَ الّذی نَفسی بِیَدِهِ لَهُوَ اَشَدُّ عَلَیهِم مِنَ النَّبل»؛ یعنی مشرکان را با شعار دشمن‌شکن خود هجو کن و موقعیت اجتماعی آنان را متزلزل ساز که سوگند به آن خدایی که جانم در دستِ اوست! این کار برای آنان از تحمل زخم تیر دشوارتر است. شاعرانِ به معنای واقعی کلمه «آیینی» این شأن و منزلت را در نزد شارع مقدس اسلام دارند که آنان را در صفوف مقدم جبهۀ فرهنگی قرار می‌دهد تا به هنگام در هم کوبیدن سنگرهای دشمنان قسم خورده، به رسالت خطیری که دارند عمل کنند و به آنان یادآور می‌شود که شما در این تهاجم تنها نیستید و جبرئیل امین در کنار شماست. ▫️در این مقطع حساس تاریخی که کیان فرهنگ شیعی و اعتبار آموزه‌های دینی، مورد هجمۀ بی‌امان وهابیت و بهائیت و دیگر دشمنان قسم‌خوردۀ اسلام قرار گرفته است، رسالت شاعران متعهد آیینی‌سرای هم‌روزگار ما حضور پر شور در این عرصه سرنوشت‌ساز است و به شهادتِ مجموعه شعرهایی که تا کنون توسط برادر بزرگوارمان استاد «سیدرضا مؤید» در پنجاه سالۀ اخیر چاپ و منتشر شده، این پیرغلام با اخلاص آل‌الله و این پیش‌کسوت بنام و افتخار آفرین شعر آیینی معاصر، همانند حسّان‌بن‌ثابت‌ها و ابن‌رواحه‌ها و کعب‌بن‌مالک‌ها، فرمان رسول گرامی(صلوات‌الله‌علیه‌وآله) را به گوش جان نیوشیده و در آفرینش اشعار حماسی و کوبنده و در عین حال، معناگرا کوشیده و عزم شریف خود را در تبلیغ و ترویج و تعظیم شعائر اسلامی صرف کرده و با کارنامه‌ای درخشان در شمار مشعل‌دارانِ شعر آیینی معاصر درآمده است. اینک که قرار است کلیات اشعار جناب مؤید به فیض روح‌القُدُسی، چاپ و منتشر گردد، لازم دانستم از یک عمر تلاش بی‌وقفۀ این شاعر پرآوازۀ آیینی در احیای معارف ولایی و آموزه‌های دینی و تبیین فرهنگ سرخ شهادت و جان‌فشانی‌های عزت‌مندانۀ شهیدان در پاس‌داشت فرهنگ گران‌سنگ عاشورا و مانایی منشور انقلاب اسلامی ایران به سهم خود قدردانی نمایم. 🌐 shereheyat.ir/node/5786@ShereHeyat
💠 استاد سیدرضا مؤید؛ الگوی شاعران هیأتی‌سرا (بخش اول) 📚 بخش‌هایی از مقدمه دیوان استاد سیدرضا مؤید ✍🏻 به قلم استاد سیدمهدی حسینی رکن‌آبادی ▪️شعر مناسب اجرا در هیأت، در حقیقت همان شعر مذهبی ولایی است؛ که به جهت مردمی‌بودن آن، نشانه‌ها و ویژگی‌های خاصی می‌یابد. به عبارت دیگر، شعر هیأتی یا همان شعر مناسب اجرا در هیأت، تافته جدابافته از شعر ولایی نیست! واضح‌ترین و مهم‌ترین وجه تمایز این نوع شعری با دیگر اشعار، بهره‌گیری از زبان و شیوه بیان عامیانه است. پس می‌توان گفت هر شعر مذهبی که با بهره‌گیری از ادبیات عامیانه و طبق معیارهای خاص آن سروده شده است، می‌تواند مناسب اجرا در هیأت باشد. ▫️مرور ابیات این شعر از استاد مؤید، در تبیین فرضیۀ یاد شده، ما را یاری می‌کند: مهر تو را به عالم امکان نمی‌دهم این گنج پربهاست، من ارزان نمی‌دهم گر انتخاب جنت و کویت به من دهند کوی تو را به جنت و رضوان نمی‌دهم نام تو را به نزد اجانب نمی‌برم این اسم اعظم است به دیوان نمی‌دهم جان می‌دهم به شوق وصال تو یا حسین تا بر سرم قدم ننهی جان نمی‌دهم ای خاک کربلای تو مُهر نماز من آن مُهر را به مُلک سلیمان نمی‌دهم دل جایگاه عشق تو باشد نه غیر تو این خانۀ خداست، به شیطان نمی‌دهم گر جرعه‌ای ز آب فراتت شود نصیب آن جرعه را به چشمۀ حیوان نمی‌دهم تا سر نهاده‌ام چو «مؤید» به درگهت تن زیر بارِ منت دونان نمی‌دهم ▪️شعر، سرشار از مضامین روایی و نکات ادبی و فنی است؛ اما نکته مهم در این شعر، سادگی زبان و شیوه بیان است. زبان شعر، بدون تکلّف و پچیدگی است و شاعر در ضمن سهل کردن زبان، از ممتنع بودن آن غافل نبوده است. به همین جهت، در لایه‌های درونی اکثر ابیات از تشبیه بهره برده و با چاشنی بیانی تعریضی، نحوه بیان شعر را به فطرت زبان مردم نزدیک کرده است. ▫️برای دریافت اثر هنری و لذت بردن از آن، مخاطب باید زمینه‌های حسی و شهودی لازم را داشته باشد. به عنوان مثال در این بیت، با عبارت «اَتاکُم نَجَی» که برگرفته از زیارت جامعه کبیره است، مفهوم توسل به امام حسین(ع) تبیین شده است: هرکس که جُست بر تو توسل، نجات یافت ای ناخدای فُلک «اَتاکُم نَجَی» حسین یا اشاره غیرمستقیم شاعر به کبودی رخسار حضرت زهرای مرضیه(س) در این بیت: هر ماه گرفتنش بُوَد یک ساعت این ماه گرفته بود تا کرد غروب و در هریک از این ابیات نکات تاریخی تداعی می‌شود: چون که بینم شیرخواری در کنار مادرش از رباب و گریه‌های اصغرم آید به یاد هرکجا آب است آتش می‌زند بر جان من چون نوای آب آب خواهرم آید به یاد .
💠 استاد سیدرضا مؤید؛ الگوی شاعران هیأتی‌سرا (بخش دوم) ▪️اشعار در هر دوره وظایفی دارند و با هدف پاسخ‌گویی به نیاز مخاطب سروده می‌شوند. نوع مخاطب، سطح زبان و شیوۀ بیان را در شعر رقم می‌زند و جهان‌بینی شاعر بر این اساس در شعر رخ می‌نماید. بنابراین اگر شاعر، نگاهی متعالی در شعر نداشته باشد و صرفاً در پی اقناع عواطف مخاطب باشد، بی‌گمان شعر او پویایی فکری و فنی نخواهد داشت و ایستا و بی‌حرکت در یک دوره زمانی خواهد ماند. برای این‌که شعر به ورطۀ عوامانگی نیفتد و در قید زمانی خاص باقی نماند، لازم است شاعر هیأتی‌سرا به این نکته کلیدی توجه کند و همواره در صدد ارتقای فنی و فکری مخاطب باشد. در این ابیات استاد سیدرضا مؤید تلاش دارد ضمن توجه به تعهد شاعرانه‌اش، در لابه‌لای ابیات، مخاطب را با نگرشی تازه در باره عقیله بنی‌هاشم، حضرت زینب کبری(س) آشنا کند: کعبه بی نام و نشان می‌ماند اگر زینب نبود بی‌امان دارالامان می‌ماند اگر زینب نبود گر چه دادند انبیا هر یک نشان از کربلا کربلا هم بی‌نشان می‌ماند اگر زینب نبود مکتب سرخ تشیع کز غدیر آغاز شد تا ابد بی پاسبان می‌ماند اگر زینب نبود مکتب قرآن که از خون شهیدان جان گرفت بی‌تحرّک همچنان می‌ماند اگر زینب نبود کاروان مهدویت در مسیر فتنه‌ها بی امیر کاروان می‌ماند اگر زینب نبود مجری احکام قرآن بود او با صبر خویش دین حق بی‌حکمران می‌ماند اگر زینب نبود کرد اسلام حسینی و یزیدی را جدا حق و باطل توأمان می‌ماند اگر زینب نبود شد گلستان، کربلا از لاله‌های احمدی این گلستان در خزان می‌ماند اگر زینب نبود شعلۀ عالم‌فروز نهضت سرخ حسین زیر خاکستر نهان می‌ماند اگر زینب نبود نالۀ مظلومی ‌لب‌تشنگان دشت خون در گلوگاه زمان می‌ماند اگر زینب نبود خون ثارالله رمزی را که بر صحرا نوشت تا ابد بی‌ترجمان می‌ماند اگر زینب نبود فارسان صحنۀ «هیهات منا الذله» را داغ ناکامی‌ به جان می‌ماند اگر زینب نبود ای «مؤید» هرچه هست از زینب و ایثار اوست جان هستی ناتوان می‌ماند اگر زینب نبود ▫️استاد سیدرضا مؤید، شاعری پیش‌کسوت از دیار خراسان است که سال‌ها در فضای قدسی حریم حضرت امام علی‌بن‌موسی‌الرضا(ع) نفس کشیده و از انوار آن خورشید تابان، نور حضور گرفته است. ایشان در زمرۀ شاعرانی است که از دهه‌های پنجاه و شصت تا کنون، به عنوان شاعر هیأتی‌سرا در میان اهل هیأت، مرثیه‌سرایان و ذاکران آل‌الله جایگاهی ویژه داشته است و بسیاری از ابیاتش میان خاص و عام زبانزد شده و در اذهان نقش بسته است. از جمله این شعر که از آثار شاخص و معروف استاد مؤید است: اشکی بُوَد مرا که به دنیا نمی‌دهم این است گوهری که به دریا نمی‌دهم گر لحظه‌ای وصال حبیبم شود نصیب آن لحظه را به عمر گوارا نمی‌دهم عمری بود که گوشه‌نشین محبتم این گوشه را به وسعت دنیا نمی‌دهم در سینه‌ام جمال علی نقش بسته است این سینه را به سینۀ سینا نمی‌دهم تا زنده‌ام ز درگه او پا نمی‌کشم دامان او ز دست تمنّا نمی‌دهم سرمایۀ محبت زهراست دین من من دین خویش را به دو دنیا نمی‌دهم گر مهر و ماه را به دو دستم نهد قضا یک ذره از محبّت زهرا نمی‌دهم امروز بزم ماتم زهرا بهشت ماست این نقد را به نسیۀ فردا نمی‌دهم در سایۀ رضایم و همسایۀ رضا این سایه را به سایۀ طوبی نمی‌دهم ▪️با اندک تأملی می‌توان حدس زد، این شعر در دهۀ سوم عمر ایشان سروده شده است و همین اثر این فرضیه را اثبات می‌کند که شاعران مذهبی و هیأتی‌سرا در دهه‌های پیشین در پی پاسخ به یک نیاز عمومی ‌بوده‌اند: «سادگی شعر» و «لذت بردن آنی از آن» و از طرفی از وظیفه و تعهد خود نیز در ارائه جهان‌بینی و روشن‌گری عموم غافل نبوده‌اند. این هدف را باید بسیار ارزش‌مند دانست و اگر امروز مخاطب از شعر در هیأت لذت بیش‌تری می‌برد، مرهون همین تلاش سیدرضا مؤید و هم‌نسلان او از جمله اساتیدی همچون محمدعلی مجاهدی، غلام‌رضا سازگار، علی انسانی و محمدجواد غفورزاده است. به‌راستی این شعر در قیاس با دیگر اشعار چه خلأی دارد و اگر شاهکار نیست، چرا به ذهن و زبان عموم مخاطبان راه یافته و ماندگار شده است؟ به نظر می‌رسد راز ماندگاری این شعر و امثال آن را به جز اصل شعریت، باید در این ویژگی‌ها جست‌و‌جو کرد: سادگی و صمیمیت زبان و به عبارت دیگر، تطابق زبان شعر با زبان عامیانه یا استفاده از نشانه‌ها و عناصر ادبی که مخاطب با آن مأنوس است. این شعر پاسخ به یک نیاز مخاطب است نه پاسخ به همۀ نیازهای او و مخاطب به همان اندازه از شعر توقع دارد و آن را پذیرفته است: ابراز حب و علاقه به محضر اهل‌بیت(ع) با زبانی عاطفی و شاعرانه. ..